نخستین جشنواره فیلم فجر دولت یازدهم به دلیل تغییرات اساسی در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی خیلیها را پیش از فرارسیدنش امیدوار و متوقع کرده بود و حضور پررنگ بزرگان عرصه فیلمسازی نیز این نوید را میداد، ولی حتی این هم باعث نشد بزرگترین رویداد سینمایی کشور از برخی کاستیها و خطاها در امان بماند و همه انتظارات شکل گرفته را تام و کمال برآورده کند.
برای رسیدن به چرایی برخی نقاط تاریک جشنواره اخیر فیلم فجر و البته صحبت کردن درباره نقاط روشن و قابل دفاع این ضیافت معتبر سینمایی از علیرضا رضاداد، مرد خوشاخلاق جشنواره دعوت کردیم به تحریریه روزنامه جامجم بیاید تا در تنها گفتوگوی اختصاصی پس از ایام جشنواره از ناگفتهها بگوید. مردی مصلحتاندیش که با تجربه چند سال ریاست بنیاد فارابی و دبیری پنج دوره جشنواره فیلم فجر، یکی از باتجربهترین مدیران سینمایی محسوب میشود.
وقتی ایوبی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر پس از قدردانی از شما دبیری دوره بعدی جشنواره را به شما پیشنهاد کرد گفتید به خانوادهتان قول دادهاید دیگر این مسئولیت را قبول نکنید و این دفعه آخری بود که این وظیفه را پذیرفتید. شاید این امتناع ناشی از خستگی و فشار کاری این مسئولیت در این چند ماه اخیر باشد، اما حالا که چند روز از این رویداد فاصله گرفتهایم میتوانیم شما را دبیر سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر بدانیم؟
(میخندد) میدانید من در همین دوره هم علاقهمند به پذیرفتن این مسئولیت نبودم، وقتی با آقای ایوبی صحبت فجر شد چند گزینه دیگر هم برای این کار به ایشان معرفی شد، اما ایشان در نهایت به این جمعبندی رسیدند که من عهدهدار این مسئولیت شوم. من هم حس کردم اگر قرار است کمکی به سینما کنم، باید این کار را انجام دهم. چون واقعا خودم هم نگران برگزاری جشنواره در آن فرصت کم بودم، اما حالا واقعیتش این است که مطابق همان افق و نگاهی که رئیس سازمان سینمایی دارد، فکر میکنم مسئولیتهایی چون دبیری جشنواره فیلم فجر نباید وظایفی یکی دو ساله و کوتاهمدت باشد، بلکه جشنوارهها برای این که بتوانند برنامه درازمدتی طراحی کنند حداقل باید برای دو دوره دولت افراد مسئولیت ثابت داشته باشند، اما بیشتراین مهم است انتظاراتی که از فجر داریم معلوم و مشخص شود. اولویت اول ما بازنگری در مقررات و تدوین اصول و اهداف و قواعد فجر است که با استفاده از نظر همه کارشناسان باید ظرف مدت کوتاهی این نظرات جمعآوری ورویکردها و انتظارات معلوم شود.
دلیل این طفره رفتن از قبولی دبیری سال بعد چیست؟
طفره رفتن نیست. فکر میکنم یکی از اقتضائات برگزاری جشنواره در هفت هشت سال آینده این است که تکلیف جشنواره به لحاظ رویکرد و محتوا و بخشهای آن و وسعت و محدودیتهایش ابتدا روشن و پس از آن درباره سازمان اجراییاش جمعبندی شود. مسائل مربوط به بخش بینالملل و بازار فیلم و مستند و زمان برگزاری آنها و تلاقیشان با سینمای ایران و آنچه در یک دهه گذشته در فجر انجام شده نیازمند بازنگری برای سالهای آینده است و این مهمتر است و تعیین تکلیف اینها میتواند به سنگینی و سبکی برگزاری و مسئولیتها منجر شود. فجر در حال حاضر خیلی وسعت پیدا کرده است. بخشهایی میشود مستقل برگزار شود. به هر حال من در دورههایی عهدهدار این مسئولیت بودم و امتحان خودم را پس دادهام. اگر لازم باشد باز هم هستم، اما اگر افراد جوانتری هم بیایند انرژی بیشتری به مجموعه سینما تزریق میشود. جشنواره فیلم فجر گرفتاریهای اختصاصی دارد که باید با یک ترکیب و سازمان مدیریتی مناسبتری حل بشود و در این باره باید بعد از تشکیل جلسات و تدوین مقررات جدید تصمیمگیری کرد.
شما با احتساب امسال، پنج دوره دبیری جشنواره فیلم فجر را به عهده داشتهاید، اما هنوز به رکورد سیدمحمد بهشتی که ده بار عهدهدار این مسئولیت بوده نرسیدید.
بله خب، سابقه آقای بهشتی در این زمینه از همه بیشتر است.
بهترین دوره دبیری خودتان را از نظر حمایت دولت و ارشاد و رضایتمندی شخصی کدام دوره میدانید؟
فکر میکنم همین دوره، دوره بهتری بود. چون من قبلا در دو سال آخر دوران وزارت آقای مسجدجامعی و معاونت آقای حیدریان عهدهدار مسئولیت دبیری جشنواره شدم که سال اولش یعنی دوره بیست و دوم که دوره اول مسئولیتم بود، سینما یک شرایط ویژه داشت. آن موقع سینما دچار کمی خمودگی شده بود و منابع خیلی محدود مالی هم داشت. اگر چه اتفاقا در همان دوره جشنواره خیلی پروپیمانی هم برگزار شد. سال بعد هم سال آخر دولت بود و سال آخر دولتها هم سال ویژهای است. دو سال اول دولت بعدی و در دوران وزارت آقای صفار هرندی هم که فضا و انتظارات کاملا تغییر کرده بود و قدری شرایط برگزاری جشنواره در آن مقطع فرق میکرد. پیرو این شرایط، انتظارها هم خیلی متفاوت شده بود. البته حضور آقای جلوه در آن زمان به عنوان معاون خیلی مغتنم بود برای سینما، ولی به هر حال شرایط بیرونی سخت بود، اما در دوره اخیر جامعه سینمایی یک دعوا و درگیری را پشتسر گذاشته بود و شرایط امیدوارکنندهای وجود داشت و تقریبا توجه همه سینماگران و سینمادوستان به جشنواره معطوف بود. از این بابت این دوره فرصت ممتازی بود که همه حس مثبتی نسبت به برگزاری جشنواره داشته باشند و این خودش یکی از دلایلی بود که با وجود سختیها آرامش بخش بود. البته همه دورههای جشنواره جذابیتها و ویژگیهایی دارد. الان هم شاید چون از آن دورهها فاصله گرفتم فکر میکنم این دوره، دوره بهتری بوده است.
فکر کنم دبیری این دوره سهل ممتنع بود، یعنی به نظر وضع ساده و امیدوارانه میآمد، اما اتفاقا یک بار و توقع بیش از حدی هم ایجاد شده بود که امسال از هر نظر جشنواره بینقصی را شاهد باشیم. استرس نداشتید؟
استرس داشتم و نداشتم، اما این نگرانی را داشتم که نتوانیم به همه توقعها پاسخ بدهیم. زمان ما به واقع بسیار کم بود و یک کار نشدنی باید شدنی میشد. واقعا هم در این دوره انتظارات گوناگونی ایجاد شده بود. محدودیتها و معذوریتهای دولت در حوزه فرهنگ زیاد است. این مساله تنها مربوط به این دولت نیست و همه دولتها در این حوزه مشکلات و موانعی دارند. همانطور که نظر رهبر معظم انقلاب است فرهنگ در کشور ما خیلی مظلوم است. در این مقطع هم مطالبات گروههای سیاسی از فرهنگ زیاد است و هم مطالبات جامعه سینمایی متعدد و فراوان، بنابراین ما درگیر دوگونه مطالبات خیلی متفاوت و متناقض بودیم. از سوی دیگر هم ماموریت ما این بود که در دولت تدبیر و امید، هم رفتار امیدبخشی داشته باشیم و هم رفتارمان توام با تدبیر باشد. به قول آقای ایوبی اعتدال هم سخت است، چون بخش زیادی از شرایط را هم دیگران رقم میزنند.
یک دبیر جشنواره فیلم فجر پس از دریافت حکم انتصاب از سوی رئیس سازمان سینمایی دقیقا چه وظایفی دارد و چه مراحلی را طی میکند؟
اگر سازمان جشنواره و بخش اجرایی آن وجود داشته باشد، اولین کار دبیر تعریف یا تغییر یا تائید مقررات است. اگر چنین سازمانی وجود نداشته باشد اولین کار، ایجاد یک سازمان اجرایی است. کاری که ما در این دوره انجام دادیم، چون جشنواره فیلم فجر در چهار سال گذشته به شکلهای گوناگونی برگزار شده است و ما یک سازمان اجرایی آماده به کار نداشتیم. سال قبل این جشنواره را موسسه رسانههای تصویری برگزار کرده بود و دبیری دوره سیام هم به عهده آقای خزایی بود و خود ایشان آن جشنواره را با تیمی که خودشان تدارک دیده بود، برگزار کرد. قبل از آن هم آقای مسعودشاهی دو دوره از جشنواره فیلم فجر را با همکاری سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی برگزار کرده بود. همه اینها منجر به این شده بود که ما تشکیلات منسجمی به نام دبیرخانه جشنواره فیلم فجر نداشته باشیم. البته دو سه نفر مثل آقایان احمدیان و سیمونیان در موسسه رسانههای تصویری همواره و طی این یکی دو سال همکاری خوبی برای برگزاری جشنواره داشتند، اما کاری که من در این دوره انجام دادم این بود که اگر بخواهم سازمانی در این خصوص تشکیل دهم از آن مقررات عقب میافتیم و فرصتی هم برای بازخوانی و تجدیدنظر آنها نبود، بنابراین در یکی دو جلسه برمبنای اتکا به دورههای قبلی مقررات را بسرعت و با تغییراتی جزئی اعلام کردیم تا کسانی که دارند فیلمهایشان را میسازند و در مراحل تولید فیلمها هستند با زمانبندی ما آشنا شوند. ما تقریبا اول آذر توانستیم مستقر بشویم. در این فاصله تا زمانی که اولین فیلمها به دست ما برسد سعی کردیم سازمان اجرایی جشنواره را تعریف کنیم و در محلی مستقر شویم. پس از این مرحله، هیاتهای انتخاب تشکیل میشود و بعد از آن هم نوبت به تنظیم برنامههای جشنواره میرسد. تدوین بخشهای اصلی و برنامههای جنبی، تعریف بخش مهمانان و مقدمات حضور آنها، تنظیم برنامههای نمایشی ازجمله برنامههایی است که تا پایان کار هیاتهای انتخاب به موازات هم پیش میرود. پس از پایان کار هیات انتخاب مساله تامین و آمادهسازی فیلمها مطرح میشود که شما ضمن مراقبت از همه فیلمهایی که باید در جشنواره حضور پیدا کنند، باید کمک کنید و برنامهریزی داشته باشید برای این که فیلمها بدون خطر به دستتان برسد. اینجا منابع پشتیبانی شما خیلی مهم است که تا چه اندازه میتوانید روی آنها حساب کنید. امسال باز از این جنبه دوره ویژهای بود، چون تعداد زیادی از علاقهمندان حضور در جشنواره تازه از مهر و آبان تولید فیلمهای خود را شروع کرده بودند. هم نمیشد این اشتیاق حضور را نادیده گرفت ـ چون نمیتوانستیم آن امید ایجاد شده را در آنها پس زد ـ و هم این که وظیفه ما این بود که در این دوره بتوانیم به نوعی سینمای ایران را نمایندگی کنیم تا طیفهای مختلف بتوانند از این فرصت برای گفتوگو و تعامل با همدیگر استفاده کنند. خب یکی از دلایلی هم که فیلمهای امسال سه چهار اثر بیشتر از سال قبل بود، این بود که میخواستیم این همگرایی جامعه سینمایی به یک واگرایی تبدیل نشود. کار بعدی هم این است که در زمانی معین، بخش آمادهسازی و پشتیبانی بتواند به شما اطمینان خاطر دهد که کدام فیلمها قطعا حضور خواهند داشت و چه فیلمهایی هم به جشنواره نخواهند رسید. از یک تاریخی هم کار گروهبندی فیلمها و پیشفروش آغاز میشود که در این دوره از بیستم دی به بعد این کار انجام شد و وقتی اطمینان پیدا کردیم کدام فیلمها هست و کدام فیلمها نیست، کار گروهبندی فیلمها آغاز شد. بعد از آن نوبت به مقدمات پیشفروش و طراحی برنامههایی است که بتوانند گروهبندی فیلمها را به مخاطبان مختلف اطلاعرسانی کنند. شروع کار پیش فروش باید همزمان با این باشد که سالنهای شما قطعی شده باشند و برنامه نمایشی همه آنها مشخص شده باشد. این برای این است که شما در شروع پیش فروش ترسیمی از برنامه نمایش همه سالنها داشته باشید. یعنی حالا دیگر آماده برگزاری هستید. بعد از اتمام این برنامهها شما به عنوان دبیر دیگر عملا کاری جز مراقبت برای اجرا ندارید، الا این که هیاتهای داوری داوریهایشان را انجام دهند و شما خودتان را برای دو مراسم افتتاحیه و اختتامیه آماده کنید و در نهایت هم بروید در دل جنجالهای بعد از جشنواره! (میخندد)
آقای رضاداد! تعریفی که برخی نهادها و گروهها ازجمله کمیسیون فرهنگی مجلس در زمان برگزاری از جشنواره میدادند کاملا متضاد با نظر شماست. آنها معتقد بودند توجه جشنواره فیلم فجر باید الزاما به ارزشهای انقلاب اسلامی باشد. در حالی که شما هم در گفتوگویی عنوان کرده بودید باید به همه توانمندی سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی توجه کرد. چه تحلیلی درباره نظر کمیسیون فرهنگی مجلس و انتقاداتی که نسبت به بعضی فیلمهای امسال داشتند، دارید؟
من چنین استنباط متضادی از نظر دوستان ندارم که به خاطر پسوند فجر از همه توانمندیهای سینما و موضوعات و گونههای مختلف در جشنواره استفاده نکنیم و اصولا این توانمندیها را بخشی از ارزشهای انقلاب اسلامی میدانم. به نظر من اینها مانعهالجمع نیست. کافی است کمی به تبعات هر کدام از نظراتی که داریم فکر کنیم به شکل طبیعی همه به یک نتیجه مشترک میرسیم. چون اگر بخواهیم به جشنواره فیلم فجر نگاه موضوعی داشته باشیم، ممکن است با موانع جدیدی روبهرو بشویم و این همبستگی فرهنگی بزرگ را نداشته باشیم. نکته مهمتر این که آن وقت بقیه فیلمهایی که این شاخصه رویکردی یا موضوعی را ندارند کجا دیده شوند و کجا با هم رقابت کنند. یعنی برای فیلمهایی که فاقد این شاخصه هستند، باید جشنواره دیگری تعریف شود؟! از آن سو این جشنواره در دهه فجر و در دل جشنهای پیروزی انقلاب قرار دارد و به نظرم همه توانمندی سینمای ایران، توانمندی انقلاب اسلامی است. اگر شما به فرمایشات رهبر معظم انقلاب دقت کنید، میبینید تاکید ایشان هم روی همین موضوع است که هر آنچه سینمای ایران دارد حاصل دستاوردهای انقلاب اسلامی است. لذا اگر شما بخواهید این بخش را نادیده بگیرید و همه توانمندیهای سینمای ایران را نخواهید در جایی به نمایش دربیاورید و تنها تمرکز رویکردی یا موضوعی داشته باشید، آن وقت با این سوال روبهرو میشوید که پس همه توانمندیهای سینمای ایران را کجا به نمایش بگذاریم؟ البته برگزاری حتما باید در شأن و سازگار با شئون انقلاب اسلامی باشد و اینها مانع همدیگر نیست. فکر نمیکنم توجه دوستان کمیسیون فرهنگی یا هر نهاد دیگری به مسائل ارزشی مانع از توجه آنها نسبت به دیگر توانمندیهای سینمای کشور باشد. چند وقت پیش در جشنواره فیلم عمار گفتم ما متاسفانه در حوزه پژوهشهای سینمایی نگاه رویکردگرایانه نداریم، بلکه نگاه موضوعگرایانه داریم. یعنی طبقهبندیهای تحلیل سینمای ما بر مبنای موضوع است. این مطلب را بعدها در صحبت برخی دوستان دیگر دیدم که تکرار شد و چهبسا ما ارزشهایی که داریم جستجو میکنیم اتفاقا در یک فیلم خانوادگی باشد و چنین فیلمی تبیینکننده ارزشهای سینمای پس از انقلاب باشد. حالا اگر این نگاه را جایگزین نگاه موضوعی کنیم، میتوانیم از یک تنوع موضوعی خیلی خوبی در جشنواره فیلم فجر برخوردار باشیم که اتفاقا آن تنوع موضوعی به ما آدرسهایی از رویکردهای ارزشگرایانه را هم میدهد. البته سینما تا رسیدن به منتهای آرزوی همه ما و تحقق آنها راه درازی در پیش دارد، اما باید برای رسیدن به آن نقطه مطلوب با سینما همراه بود. البته این موضوع خودش یکی از همان پرسشها و موضوعاتی است که باید در جمع کارشناسی درباره آن صحبت کرد و به جمعبندی رسید، اما اجمالا به نظرم این مساله خیلی محل مناقشه نیست و هیچ کدام از این دو دیدگاه نافی یکدیگر نیستند و هرگاه بخواهیم نگاه محدودی به جشنواره فیلم فجر داشته باشیم، این حس مثبتی که همه نسبت به جشنواره فیلم فجر دارند آرام آرام ضعیف خواهد شد و اگر بعضیها در جشنواره فیلم فجر خودشان را نبینند در چنین شرایطی ممکن است بتدریج همان خطر فیلمسازی برای جشنوارههای خارجی در اینجا هم پیدا شود. من فکر میکنم نباید به این سمت و سو برویم که بخواهیم جشنواره فیلم فجر را، جشنواره بخشی از فرصتهای سینمایی تعریف کنیم که بخش دیگری از سینما دنبال فرصتهای دیگری باشد. لذا من با درک خیلی دقیقی که از این دغدغههای علاقهمندان به حوزه فرهنگ و بخصوص ارزشها دارم، گمان میکنم این دو نگاه، منافاتی با هم ندارند و اگر ما به سمت همگرایی و توسعه موضوعی نرویم ممکن است خودمان را از بخشی از ظرفیتهای انقلاب محروم کنیم.
برعکساش چطور؟ این که مثلا جشنواره فیلم فجر و هر رویداد سینمایی دیگری محملی باشد برای نمایش برخی آثار ضدارزشی. منظورم به صورت عامدانه و آگاهانه نیست، بلکه میخواهم بگویم چقدر به این نکته توجه داشتید و حواستان بوده که حتی فیلمهایی که شائبه نقد ارزشها را دارند به جشنواره راه نیابند؟
جشنواره فیلم فجر حتما چنین نگاه و رویکردی نباید داشته باشد که بخواهد بستری برای نمایش نگاه ضدارزشی باشد، اما اساسا شاخص ارزیابی این مساله کیست و مرجع تشخیص آن کجاست؟ ما در یک چارچوب قانونی معتقدیم مرجع تشخیص این مساله، اداره نظارت و معاونت آثار سازمان سینمایی است و البته همه ما هم در معرض خطا و اشتباه هستیم، چه شورای پروانه نمایش، چه منتقدان تصمیمات آن شورا. امسال همه فیلمهای جشنواره اجازه نمایش از ارشاد داشتند و اگر فیلمی اجازه نمایش نداشت آن را به نمایش نگذاشتیم. ما باید از این نگاه فاصله بگیریم که خودمان را به جای همه چیز قرار بدهیم و تشخیص خود را تعمیم بدهیم. اگر هر کسی با هر نگاه سیاسی و هر گرایش فرهنگی بخواهد تشخیص خودش را نسبت به همه چیز تعمیم دهد، آن وقت دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. لذا با تائید این موضوع که جشنواره فیلم فجر باید نسبت به نگاه ضدارزشی حساس باشد، میگویم شاخصه تشخیص نگاه ارزشی و ضدارزشی کجاست؟ اگر شاخصه تعریف و تشخیصاش قانون باشد مشکلی پیش نمیآید. این جشنواره همیشه و در همه دورهها منطبق با قانون، فیلم انتخاب کرده و نمایش داده است.
حتی شده با پروانه نمایش موقت؟
بله، طبیعی است چون در شرایط جشنواره خود فیلمسازان هم ممکن است راغب و آماده نباشند پروانه نمایش دائم بگیرند؛ زیرا شتابزدگی در تولید آثار وجود دارد. همین الان برخی فیلمسازان بنا به اراده خودشان مشغول تدوین دوباره فیلمهایشان هستند. همین شتابزدگی به ما اجازه نمیدهد همه فیلمها پروانه نمایش دائمی بگیرند، اما همه فیلمها دارای اجازه نمایش در جشنواره هستند. لذا اگر این مساله را ما شاخص قرار دهیم، میگوییم جشنوارهای که فیلمهای آن با اجازه مراجع ذیصلاح به نمایش در میآید، نمیتواند جشنواره ضدارزشها باشد. حالا گروهها و دیدگاههای مختلف به جشنواره میآیند و تبادل افکار میکنند. ممکن است درباره همین تشخیصی که اداره نظارت داده برخی دیدگاهها باشند و با حضور در جشنواره آن را نقد و تحلیل میکنند. اصلا یکی از ملزومات و خواص جشنواره همین است. دیدگاههای مختلف تا وقتی فیلمی را ندیدهاند نمیتوانند درباره آن اظهارنظر کنند. شما دیدید که امسال حدود ده فیلم داشتیم که محل قضاوتهای گوناگون و متفاوت دیدگاههای فکری قرار گرفتند و چند فیلم هم داشتیم که محل قضاوتهای گوناگون دیدگاههای هنری بودند. درباره فیلمی که شما بشدت اعتقاد دارید فیلم هنرمندانه و شایستهای است، یک دیدگاه هنری دیگر هیچ ارزشی برای آن فیلم قائل نیست. یکی از ویژگیهای جشنواره همین است که آرامآرام مخاطبان را با دیدگاههای هنری، فکری و حتی سیاسی گوناگون آشنا کند. اگر ما اینها را کنار همدیگر قرار دهیم و همه را فرصت بدانیم جشنواره خیلی خوبی خواهیم داشت. جشنواره خیلی خوب، جشنوارهای است که همه دیدگاههای گوناگون بتوانند خیلی فعال در آن مشارکت داشته باشند و اظهارنظر کنند. حالا برخی موافق این دیدگاهها هستند و بعضی نیز مخالف. گاهی فیلمی پیدا میشود که درباره آن گفتوگوهای موافق و مخالف زیادی شکل میگیرد که این را باید از خواص و برکات جشنواره دانست. در دنیا هم همینطور است و داوران میآیند به فیلمی جایزه میدهند، اما ممکن است رویکرد منتقدان این نباشد یا منتقدان فیلمی را انتخاب کنند که فیلم برگزیده داوران نباشد. منتقدان گوناگون درباره فیلمهای مختلف اظهارات متفاوت و با فاصلههای خیلی زیاد دارند. جشنواره مکانی است که همه افراد متخصص گردهم میآیند و دیدگاههای خودشان را مطرح میکنند. در نتیجه تعاطی این دیدگاهها هم فیلمسازان به نتایجی برای آثار بعدیشان میرسند و هم به نتایجی برای خود همین اثر میرسند و هم به این نتیجه میرسند که واکنشهای مختلف به فیلمشان را چگونه مدیریت کنند. چون این واکنشها امروز در جشنواره به وجود میآید و فردا در زمان اکران عمومی فیلم هم ایجاد میشود. پس جشنواره آزمایشگاهی است برای ورود به نمایش عمومی. شما اگر ببینید بخشی از فیلمتان به لحاظ هنری دارای کاستیهایی است این فرصت را دارید تا زمان نمایش عمومی این مشکلات را برطرف کنید یا ممکن است فیلمتان در زمان نمایش جشنواره چالش برانگیز باشد و شما به فکر رفع این مورد و کمترکردن حساسیتها برای اکران باشید. آن چیزی که میتواند خیلی آرامشبخش باشد این است که همه ما قواعد این بازی را رعایت کنیم. اگر همه ما قواعد این بازی را رعایت کنیم و دیدگاههای مختلف طرح شود و هیچ دیدگاهی نخواهد خودش را به دیگری تحمیل کند و همه ما در جستجوی آموختن باشیم تا آموزش دادن و همه در جستجوی بهرهبرداری باشیم تا تفوق نظرمان بر نظر دیگران، آن وقت جشنواره خیلی خوبی خواهیم داشت.
عدهای میگفتند گزینش اعضای هیات انتخاب براساس رفاقت با شما بوده و چند نفر از همین افراد در زمانهای دیگری هم که شما دبیر جشنواره بودید مسئولیتهایی داشتند. واقعا اینها دوستان شما هستند؟!
بله، همه آنها دوستان من هستند، البته با این فرض که من با اکثر جامعه سینمایی رفیقم، بنابراین هرکس را انتخاب کنم جزو رفقای من به حساب میآید، اما اگر معنی این حرفتان رفیق بازی باشد نه، اصلا اینجوری نیست. چون بعضی از دوستان مرا متهم به چنین چیزی کردهاند که صحت ندارد. ما رفیق بازیهایمان را میتوانیم جای دیگری انجام دهیم! (میخندد) برخی کسانی که امسال در تیم انتخاب یا داوری بودند برای اولینبار بود که در دوره دبیری من کار میکردند. یعنی فقط اکتفا به کسانی نکردم که در دورههای گذشته با آنها کار کرده بودم. در هر ترکیب انتخاب و داوری سه نفر سابقه حضور داشتند و بقیه جدید بودند. در حقیقت هر دوره اقتضای خودش را دارد. یکی از اقتضاهای انتخاب و داوری هر دوره این است که هیچ کدام از این افراد نباید فیلمی در بخش رقابتی داشته باشند. خود همین مساله جمع زیادی را از دایره انتخاب ما خارج میکرد. حتی آقای لطیفی که مشارکت کوچکی در یکی از فیلمها داشت ما به درخواست ایشان این اثر را در بخش سودای سیمرغ بررسی نکردیم تا از این شائبه بیرون برویم.
ظاهرا هیات انتخاب زمان زودتری فیلمها را معرفی کرده و در اختیار شما قرار داده بود، اما دبیرخانه با تاخیر زمانی نسبتا طولانی اسامی فیلمهای انتخاب شده را منتشر کرد. دلیلش چه بود؟
نه، چنین چیزی نبود.
من با یکی از اعضای هیات انتخاب بخش بینالملل که صحبت میکردم چنین موضوعی را مطرح کرد که یک ماه قبل کار انتخابشان به پایان رسید، اما دبیرخانه اسامی را با این فاصله اعلام کرد.
بله، در بخش بینالملل درست است. این مساله هر سال در بخش بینالملل وجود دارد. بعد از این که کار دوستان هیات انتخاب تمام میشود، دبیرخانه بخش بینالملل باید ارتباطاتی را با پخشکنندگان فیلمها و شرکتها برقرار کند تا از حصول آثار در زمان معین اطمینان پیدا کند. در جشنواره فیلم فجر همیشه این بخش قدری با تاخیر انجام میشود، چون به تعطیلات میلادی برخورد میکنیم و ارتباط با آنها کمی دشوار میشود.
پیش آمده بخصوص امسال که هیات انتخاب فیلمی را انتخاب کند، اما شما به عنوان دبیر صلاح ندانید این فیلم به جشنواره راه پیدا کند یا بالعکس، یعنی فیلمی را شما به هیات انتخاب سفارش بدهید که این فیلم حتما در بخش مسابقه باشد؟
این سفارش به بودن یا نبودن فیلمی، یک مساله منطقی نیست. چون من همه فیلمها را نه دیدهام و نه میتوانم ببینم. ممکن است بعضی فیلمها را همه اعضای هیات انتخاب یا تعدادی از آنها توصیه کنند که من ببینم، آن هم به خاطر این که آمادگی داشته باشم اگر این فیلم در جشنواره به نمایش دربیاید یا درنیاید چه واکنشهایی به همراه خواهد داشت، اما روحیهام اینجوری نیست که بخواهم اعتماد نکنم.
منظورم حالا دقیقا سفارش نیست، شما اسم پیشنهاد رویش بگذارید، نوعی مشاوره.
این که بنشینیم و با هیات انتخاب گفتوگو کنیم و من دلایل انتخاب کردن یک فیلم یا انتخاب نشدن یک فیلم را بشنوم و با هم گفتوگو کنیم که حتما وجود دارد. چون دبیر جشنواره نسبت به همه چیزباید پاسخگو باشد. ما طی سه جلسه با هیات انتخاب همه فیلمها را مرور کردیم و به یک جمعبندی نهایی رسیدیم. چون قرار است نسبت به آنچه انتخاب میشود و نمیشود آگاهی و اشراف داشته باشیم تا بتوانیم پاسخگو باشیم. بنابراین مشورت و گفتوگو همیشه بوده و هست، اما این که بخواهم فراتر از مسئولیتم چیزی را دیکته کنم، اصلا آن را مصلحت نمیدانم.
این را از همان جنبه باز شدن فضا عرض میکنم، این که توقع به وجود آمده بود که همه بزرگان و چهرههای شناختهشده فیلمسازی با هر اثری به هر حال و هر طور شده در این جشنواره حضور پیدا کنند که عموما هم این اتفاق افتاد، اما به عنوان مثال چرا محسن امیریوسفی این فرصت را پیدا نکرد در جشنواره حضور پیدا کند؟ مشکل فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» دقیقا چه بود؟ یا فیلم «بلوک 9 خروجی 2» علیرضا امینی چرا راهی به جشنواره پیدا نکرد؟
فیلم آقای امینی که اصلا به طور طبیعی مورد انتخاب هیات انتخاب قرار نگرفت و هیچ ملاحظه دیگری بجز این در کار نبود. فیلم آقای امیریوسفی هم چون مسائل نمایش آن حل نشده بود امکان حضور را پیدا نکرد. وقتی متوجه شدم فیلم چنین وضعی دارد ترجیح دادم هیات انتخاب اصلا درگیر انتخاب یک اثر مناقشهبرانگیز نشود.
اصلا هیات انتخاب فیلم را دید یا نه؟
هیات انتخاب بعد از پایان کارش فیلم را دید. من در آن مقطع با خود آقای امیریوسفی هم صحبت کردم که به مصلحت نیست ما هیات انتخاب را درگیر انتخاب نکردن یا کردن فیلمی کنیم که هنوز مسائل نمایش آن حل نشده است. لذا بهطور طبیعی خواهش کردم اعضای هیات انتخاب آن را نبینند تا درگیر بحثهای حاشیهای فیلم نشوند.
اما از آن سو دو فیلم «معراجیها» و «دلتنگیهای عاشقانه» در دقیقه نود آمدند که حتی به بخش سودای سیمرغ هم راه پیدا کردند.
این فیلمها در دقیقه نود انتخاب نشدند. ما در بیستم دی ماه و زمانی که میخواستیم جدول نهایی نمایش فیلمها را ببندیم نسبت به فیلمهایی که مطمئن بودیم به دست ما میرسد برنامهریزی کرده بودیم. معراجیها و دلتنگیهای عاشقانه همینطور بود، چون میدانستیم با چه پروسه اجرایی دارند کارشان را انجام میدهند، اما پیشبینی کرده بودیم اگر به زمان تعیین شده نرسند، آنها را از جدول برنامه نمایش خارج کنیم که در همان تاریخ مورد توافق رسیدند و نمایش داده شدند.
در راستای همان جلب رضایت عموم سینماگران امسال شاهد اضافهشدن بخشهای زیادی به جشنواره بودیم. به عنوان مثال بخش نوعی تجربه، که قرار بود ابتدا به صورت رقابتی برگزار شود، اما چنین نشد. به نظر میرسد به دلیل زمان و مکان نامناسب در حق برخی فیلمهای این بخش بخصوص «ماهی و گربه» شهرام مکری اجحاف شد. یادم هست مکری وقتی با استقبال زیاد تماشاگران از فیلمش مواجه شد تلاش زیادی کرد یک نمایش در سالن اصلی برج میلاد برای خبرنگاران و منتقدان بگیرد، اما این اجازه به او داده نشد.
رضاداد: اجازه بدهید به نوع جوایزی که هیات داوران دادهاند ورود پیدا نکنیم، چون این حوزه اختصاصی داوران است. میتوانید اظهار نظر کنید و بگویید این کار خوب یا بدی بوده، اما اینکه بخواهیم به جای داوران تشخیص دهیم و تخریب کنیم کار درستی نیست |
بخش نوعی تجربه در مقررات ما تعریف نشده بود، این بخش براساس پیشنهاد هیات انتخاب طراحی شد. اگر هم قرار بود رقابتی باشد، باید تامل میکردیم که شکل و نحوه رقابت آن چگونه باشد. برای همین حتی تا روزهای آخر هم من به این نتیجه نرسیدم که رقابتی باشد. چون اگر قرار بود رقابتی باشد قاعدتا باید یک هیات داوری مستقلی میداشت یا یکی از همان هیاتهای داوری بخشهای دیگر قضاوت آثار را به عهده میگرفتند. لذا چون این مساله جزو مقررات جشنواره نبود، هیچ توجیهی برای این که یک هیات داوری مستقل بخواهد این کار را انجام دهد نداشتم. یک بحث دیگری هم پیش آمد که این بخش جایزه ویژه دبیر داشته باشد که یکی دو دوره این کار را انجام داده بودم و به نظرم خیلی کار خوبی نبود.
ظاهرا کارگردانهای حاضر در این بخش نامهای هم خطاب به شما نوشتند تا در سالهای بعد نگاه دیگری داشته باشید.
بله، دوستان نامهای نوشتند که من هم از آنها تشکر میکنم. سالهای بعد باید اصلا تصمیم بگیریم که چنین بخشی را داشته باشیم یا نه. این نکته که باید جشنواره دنبال کشف استعدادها باشد حرف درستی است، اما این که کشف استعداد فقط در بخش نوعی تجربه اتفاق میافتد، جای تامل دارد. ولی اگر بنا به وجود این بخش باشد، باید ابتدا حضورش در مقررات جشنواره تعریف شود. یعنی هیات انتخاب آثاری را برای این بخش انتخاب کند، حالا فیلمها یا در این بخش با هم رقابت میکنند یا تنها بهصورت غیررقابتی به نمایش در میآیند. امسال ما به پیشنهاد هیات انتخاب تنها برای نمایش اینها فکر و برنامهریزی کردیم، اگر هم میخواستیم برای برخی فیلمها امکان نمایش در سالن اصلی برج میلاد ایجاد کنیم این سوءتفاهم به وجود میآمد که چرا این کار را برای همین چند فیلم انجام دادهایم. امکان و زمان این را هم نداشتیم که برای همه این آثار چنین فضایی را آماده کنیم، چون هیچ فیلمی از جدول نمایش فیلمها حذف نشد که بخواهیم این فیلمهای مورد اشاره را جایگزین آنها کنیم. لذا ما درباره درخواستهای موردی در همه زمینهها همین مقاومت را داشتیم که موجبات سوءتفاهم را فراهم نکند.
در بخش غیررقابتی و خارج از مسابقه هم فقط دو فیلم «خانه پدری» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» را داشتیم که این مورد هم بیسابقه بود. معمولا در سالهای پیش اگر هم چنین بخشی وجود داشت تعداد فیلمهای بیشتری در آن حاضر بود. نمیشد حالا که رقابتی در کار نبود، این دو فیلم را در کنار فیلمهای نوعی تجربه در بخش غیررقابتی قرار دهید؟
خب، چون این دو فیلم آثاری از جنس فیلمهای نوعی تجربه نبودند، نمیتوانستند در آن بخش قرار بگیرند. دلیل حضور این دو اثر در بخش غیررقابتی هم روشن است، جشنواره فیلم فجر روالی دارد که براساس آن فیلمهایی که نمایش نخست آنها در جشنواره فیلم فجر نباشد امکان حضور در بخش رقابتی را ندارند. سالهای گذشته هم به همین منوال بوده است.
معمولا چنین قواعدی در بخشهای بینالملل جشنوارهها وجود دارد. به نظرتان این قانون درست است که دو فیلم شاخص از بخش رقابتی کشور خودشان محروم شوند؟
بله، درست است، چون نمایش اول فیلم فجر اهمیت زیادی دارد. یعنی اگر ما این کار را نکنیم، آرامآرام ممکن است جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلمهای نمایش اول نباشد.
آخر این فیلمها در سالهای گذشته به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ارائه شده بودند، اما پذیرفته نشدند و برای همین ناچار به حضور در برخی جشنوارههای خارجی شدند.
میدانم، به هر حال باید تصمیم میگرفتیم این روال را تغییر دهیم که به مصلحت جشنواره نبوده و نیست و بهتر است بخش سینمای ایران جشنواره فیلم فجر جشنواره نمایش اول باقی بماند.
«مصلحت» یکی از کلید واژههای مهم حرفهای شما و برخی مسئولان دیگر سینمایی همچون آقای ایوبی است که چند وقت پیش گفته بود ما مصلحت یک فرد و یک فیلم را به مصلحت سینما ترجیح نمیدهیم. کمی هم در این باره توضیح میدهید؟
به نظرم خیلی روشن است. اگر کسی نخواهد به چنین مسالهای توجه کند، دارد خودش را به راه دیگری میزند. ما در همه زندگی داریم مصلحتاندیشی میکنیم. شما یک اصولی دارید و یک شرایطی. وقتی این اصول و شرایط را کنار همدیگر قرار میدهید، عقل یک چیزهایی به شما حکم میکند. این عقل است که به شما میگوید وقتی میبینی یک ماشین خیلی تند از خیابانی عبور میکند نپر وسط خیابان. عقل میگوید صبر کن این ماشین رد شود بعد برو، یا بگذار این توفان حوادث رد شود و بعد تو عبور کن. شما باید فکر کنید براساس شرایط چه کار میشود کرد که اصولتان ثابت باقی بماند و بتوانید بر شرایط غلبه کنید، نه این که تابع شرایط باشید. نگاه مصلحتاندیشانه البته یک جنبه منفی هم دارد که مورد نظر مانیست و نمیتواند توجیهی برای رفتارهای ناصحیح باشد، اما مثلا شما جشنوارهای به نام فیلم فجر دارید، اگر اجازه دهید فیلمهایی که در همه جا به نمایش درآمده به جشنواره بیاید طراوت و تازگی آن را از بین ببردهاید. اگر باب این کارها را شما باز کنید دیگر قابل جمعکردن نیست. همه کسانی که به جشنواره فیلم فجر میآیند میدانند جزو اولین مخاطبان این فیلم هستند. این همان دیدگاه مصلحتاندیشی و منافع جمع را در نظر گرفتن است. اگر شما با این رویکرد مصلحتاندیشی کنید، حکم عقل را دارد.
موقع اعطای جوایز و سیمرغها این مصلحتاندیشی تا چه حد کاربرد داشت؟
آنجا حیطه اختیارات و تشخیص داوران است یعنی داور فکر میکند و تشخیص میدهد که به این فیلم جایزه دهیم یا به آن فیلم، این رویکرد را در نظر بگیریم یا آن رویکرد را. آنها هم به حکم فهم و درکی که از شرایط دارند، یک تشخیصی میدهند. همین فهم و درک شرایط که به یک تشخیصی منجر میشود همان مصلحتی است که در رفتار آدم وجود دارد. البته ما هم اگر محدودیتی داشته باشیم با آنها در میان میگذاریم تا راهحل پیدا کنیم.
این مصلحتاندیشی پیامدهایی هم داشت، مثلا در روزهای پس از جشنواره فرامرز قریبیان یکی از داوران بخش سودای سیمرغ اظهاراتی درباره آرای هیات داوران و بخصوص فیلم «عصبانی نیستم» مطرح کرد که حاشیهساز شد.
بله، اینها هم پیامدهای داوری است و تردیدی در این رابطه وجود ندارد.
خب، این اتفاقات برای شما بهعنوان دبیر جشنواره هزینههایی ندارد؟
به هر حال دارد، اما اینجا صاحب فیلمی که میتوانست ذینفع باشد از داوری نهایی انصراف داد و درخواست کرد در داوری نهایی مورد قضاوت قرار نگیرد.
به نظر شما این تصمیم رضا درمیشیان در آن مقطع عاقلانه و باورپذیر بود؟
بله، چرا عاقلانه نباشد؟
به خاطر اینکه عصبانی نیستم در چند بخش نامزد دریافت جایزه بود و اینطور کنار کشیدن ناگهانی به نوعی نادیده گرفتن زحمت عوامل آن خواهد بود که در آستانه دریافت سیمرغ قرار داشتند. اگر این اتفاق پیش از نامزد شدن برخی دستاندرکاران این فیلم رخ میداد، پذیرفتنیتر و به قول شما مصلحت بود، اما الان خیلی منطقی و باورپذیر به نظر نمیرسد.
متوجه نمیشوم، چرا شما این تصمیم را غیرعاقلانه حساب میکنید.
به هر حال این فیلم آمده که رقابت کند، مثل این می ماند که دوندهای در یک قدمی خط پایان باشد و درست در لحظهای که فاصله زیادی با قهرمانی ندارد خودش را کنار بکشد. به نظر شما این عجیب نیست؟
چرا، ممکن است این مساله عجیب هم به نظر بیاید، اما باز او هم فکر میکند یک مصلحتهای بزرگتری در سینما وجود دارد که به خاطر آنها از یک منفعت کوتاهمدت دست بکشد. مگر این عاقلانه نیست؟
آن مصلحت بزرگتر مثلا جشنواره برلین است؟!
نه، در مطلب آقای درمیشیان بحث احترام سینما و حفظ آرامش و پرهیز از حاشیهها در جهت کلیت سینما مطرح بود، یعنی ایشان هم ترجیح نمیداد بخواهد فیلمش محل مناقشه قرار بگیرد.
تا حالا سابقه نداشته است در جشنواره فیلم فجر دو فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم شوند یا از پنج نامزد نهایی تقریبا همه با عناوین مختلف بهترین فیلم، برنده جایزه ویژه هیات داوران و جایزه نگاه ملی قدردانی شوند. اصلا موافق این نوع جایزه دادن هستید؟
اجازه بدهید من و شما به نوع جوایزی که هیات داوران دادهاند ورود پیدا نکنیم، چون این حوزه اختصاصی داوران است. میتوانید اظهار نظر کنید و بگویید این کار خوب یا بدی بوده، اما اینکه بخواهیم به جای داوران تشخیص دهیم و تخریب کنیم کار درستی نیست. آقای توحیدی و راعی در اینباره توضیحات کاملی دادند که قانعکننده است.
بحث ورود به حیطه وظایف و تشخیص داوران نیست، بلکه این داوریها برای من و بسیاری دیگر جای پرسش دارد.
پرسش کردن اشکالی ندارد، اما بهتر است قضاوت نکنیم و به آرای داوران احترام بگذاریم.
جوایز واقعا به دست برگزیدگان رسیده است؟!
(میخندد) اگر چکهایشان را نقد کرده باشند، بله.
راستی برای دلجویی از آقای کیانوش عیاری و راه پیدا نکردن «خانه پدری» به بخش مسابقه ایشان را داور بخش سودای سیمرغ قرار دادید؟
نه، آقای عیاری از ابتدا جزو گزینههای داوری ما بود، اما صبر کردیم ببینیم وضع فیلم خانه پدری چگونه میشود و وقتی این فیلم به بخش غیررقابتی رفت از ایشان خواهش کردیم داوری را به عهده بگیرند.
در جشنواره امسال هم به سیاق سالهای گذشته بازار فیلم برقرار بود. خروجی این بازار برای سینمای ایران چیست؟ به نمایش فیلمهای ما در تلویزیون کشورهای دیگر منجر میشود یا مقدمات اکران فیلمهای ما را در سینمای نقاط مختلف دنیا فراهم میکند؟
حتما که این بازار به نفع سینمای ایران است، چون همه فیلمهای ایرانی برای مهمانان خارجی به نمایش درمیآید. مهمانان خارجی ما هم چند دسته هستند. یکی خریداران هستند، یکی فروشندگان که میتوانند ذائقه مخاطبان ایران را با تماشای فیلمها بسنجند و وقتی میخواهند فیلمهایی را برای اکران یا تلویزیون کشورهای دیگر ارائه کنند، ببینند فضای آثار ایرانی به کدام سمت و سو است. این افراد با نگاه به فیلمهای ایرانی تشخیص میدهند مخاطبان ایرانی چگونه آثاری را بیشتر میپسندند. گروه سوم فعالان عرصه توزیع و پخش در خارج از کشور و جشنوارهها هستند که اینها بهترین موقعیت را دارند که بتوانند به مساله توزیع بینالمللی فیلمهای ایرانی نگاه کنند و انتخابهایی داشته باشند. این ترکیب مهمانان خارجی موقعیت خیلی خوبی برای سینمای ایران فراهم میکند. بخش دیگری از بازار هم تعاملات اقتصادی است که همیشه هم در همان گفتوگوی اولیه اتفاق نمیافتد، اما به ارتباطاتی بین مراکز توزیع و بخش اقتصادی سینما منجر میشود. نقطه آغاز فعالیت اقتصادی خیلی از فعالان امروز بخش اقتصادی سینما به بازار مثلا ده سال قبل برمیگردد. مثلا نقطه عزیمت اقتصادی برادران دالوند سازندگان انیمیشن «رستم و سهراب» در بخش بینالملل، بازار سال 82 بوده است. الان بتدریج قدرت اقتصادی پیدا کردهاند و الان در جشنواره فیلم فجر غرفه دارند و محصولاتشان را برای فروش و نمایش عرضه میکنند. گاهی نیز حضور در بازار فیلم، به تولید محصولات مشترک میانجامد. ما از بازار فیلم ایران انتظار متفاوتی نسبت به سایر بازارها داریم و البته انتظار زیادی هم نمیتوانیم داشته باشیم. اینجا خیلی زمینه تبادل اقتصادی بین کمپانیهای دیگر با هم فراهم نیست، بلکه به نوعی با بخش فعالیتهای اقتصادی سینمای ایران ارتباط دارد. در اینجا توجه به داشتهها و داراییهای سینمای ایران در اولویت است.
یکی از انتقاداتی که به جشنواره فیلم فجر وارد میشود، وجه بینالمللی آن است و این که چرا ما واقعا شاهد حضور فیلمها و فیلمسازان شاخص سینمای جهان در آن نیستیم و همیشه چند فیلم بینام و نشان در بخش بینالملل جشنواره حضور دارند؟
آیا فیلمهای بینالملل امسال بینام و نشان بودند؟
گمان نمیکنم به جز فیلم نامزد اسکار «عمر» فیلم شاخص دیگری در این بخش شرکت کرده بود. منکر ارزشهای کیفی فیلمهای انتخاب شده نیستم، بلکه بیشتر تاکیدم روی نامها و آثار شاخص و به روز سینمای دنیاست.
ما اگر الگویمان را اصلاح کنیم و بدانیم دنبال چه میگردیم شاید بتوانیم بخش بینالملل را بهتر ارزیابی کنیم. بخش بینالملل از این جهت که همزمان با بخش سینمای ایران برگزار میشود و بیشتر توجه منتقدان و مخاطبان به آن سو است، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. همچنان که ما این اشکال را در بخش فیلمهای مستند هم داریم. یعنی ما هم علاقهمندیم بخش مستند بیشتر و بهتر دیده شود، منتهی این بخشها ناخودآگاه تحتالشعاع بخش مسابقه سینمای ایران قرار میگیرد. این نافی مسئولیتهای ما برای برجستهتر کردن این بخشها نیست، اما شاید راهحلش این باشد که ما این بخشها را در زمان دیگری به نمایش بگذاریم و این که رسانهها به این بخشها بیشتر بپردازند، ولی در بخش انتخاب فیلمهای بینالملل و آثاری که به جشنواره فیلم فجر راه پیدا میکنند، خودمان تاکید داشتیم که در جستوجوی فیلمهایی همسطح، همسو و همجوار باشیم. وجود نامها و آثار روز و فیلمهای بزرگ شاید مزیتی برای جشنواره فیلم فجر نباشد. مثلا ما یک فیلم هالیوودی خیلی بزرگ بیاوریم و در رقابت با سایر فیلمها همه جوایز را هم به آن بدهیم برود، که چه بشود .
خب، نمیتوانید این آثار را در بخشی غیررقابتی برای مخاطبان به نمایش بگذارید؟!
مخاطبان امروز دسترسی سریع و کاملی به این دسته آثار دارند و دیگر حتی این هم مزیتی برای جشنواره فجر محسوب نمیشود. اصلا یکی از دلایلی که ما بخش فیلمهای سهبعدی را در آخرین تصمیمهایمان از جشنواره امسال حذف کردیم همین بود. چون نتوانستیم به آن کیفیت مورد نظر با یک منطق اقتصادی صحیح دست پیدا کنیم. پول زیادی از ما میخواستند که منطقی نبود. لذا اگر به سه عنصر همسطحی، همسویی و همجواری توجه کنیم جشنواره ممتازی را خواهیم داشت. بالاخره سینمای ایران دارای یک الگوی ارزشی و ارزشمند است و دارد فهم متفاوتی را به جهان ارائه میکند. این فهم متفاوت آرام آرام دارد در جاهای دیگر هم شکل میگیرد. ما بدون اینکه خودمان زیاد توجه کنیم، میفهمیم یک عده دارند از روی دست ما مینویسند و گرتهبرداری میکنند. فیلم «بچههای آسمان» امروز در کتابهای درسی برخی کشورها معرفی و تدریس میشود. پس اگر بتوانیم این ذائقه و طعم را ابتدا برای خودمان محفوظ نگه داریم و بتدریج به کشورهای همجوار و مخاطبانمان در سراسر جهان منتقل کنیم توانستهایم یک کار ویژه برای بخش بینالملل انجام دهیم. همیشه هم ممکن است این توفیق را پیدا نکنیم این سه اصل را در نظر بگیریم، اما باید در سینمای بینالملل اولویت را به فیلمهایی بدهیم که میتوانستند در جاهای دیگری مطرح باشند، اما به دلایل گوناگون مطرح نشدهاند یا از چشمها دور ماندند. همان موقعیت کشفی که میگوییم ممکن است در جشنوارهها اتفاق بیفتد، در این بخش هم باید به همان سمت و سو برویم. والا تکرار دیگران نه کار سختی است و نه کار موثری. اگر میخواهیم بخش بینالملل موثر داشته باشیم باید روی سیاستهای خاص جشنواره خودمان تمرکز کنیم تا به گسترش فهمی که از سینمای ایران در خارج از کشور دارد کمک کند. این هم البته یکی از موضوعات مهمی است که لازم است برای سالهای آینده بحث و جمعبندی کنیم.
از برگزاری همزمان جشنواره فیلم فجر در استانهای کشور رضایت داشتید؟ برای سالهای بعد چه برنامهای خواهید داشت؟
برای سالهای بعد نمیدانیم باید چه کار کنیم؟! (میخندد) چون امسال هم منابع مالی آن از طریق وزارت کشور تامین شد و میدانید این فیلمها فیلمهای ما نیست و هر کدام صاحبان خودش را دارد. این فیلمها در هر جا که میخواهند به نمایش دربیایند باید حقوق مالک آنها رعایت شود.
گویا برخی تهیهکنندهها از نمایش فیلمهایشان در ایام جشنواره و در شهرستانها راضی نبودند.
در سالهای گذشته بله، اما امسال نه. فقط صاحبان دو فیلم خودشان علاقهمند نبودند در استانها به نمایش دربیایند.
کدام فیلمها بود؟
(میخندد) ولش کنید، دنبال اسمشان نگردید! امسال سال متفاوتی بود. هم دولت عوض شده بود و هم منابع مالی در استانها خیلی محدود بود و امکان این هم وجود نداشت که خود استانها این منابع مالی را تامین کنند. از این سو آقایان دکتر رحمانی فضلی و دکتر میرباقری در وزارت کشور این جمعبندی را داشتند که امسال همزمان با جشنواره فیلم فجر بتوانند یک فضای پرنشاطی را در استانها ایجاد کنند. در واقع همین شور و نشاط تهران میتوانست در شهرستانها و مراکز استانها هم به وجود بیاید. از سوی دیگر این هدف با سیاستهای سازمان سینمایی انطباق پیدا میکرد که به دنبال رشد فنی سالنهای سینما و دیجیتال کردن برنامه نمایش فیلم در سراسر کشور بود. وقتی این دو سیاست در کنار همدیگر قرار گرفت، دیدیم میتواند اتفاق خوبی بیفتد و برنامه اکران و نمایش فیلمها به شکلی درست و مطلوب استمرار داشته باشد. با اینکه انجام این کار بسیار سخت بود، اما پذیرفتیم و استقبال کردیم تا موقعیت سینما در استانها بتواند قابل توجه شود و به برکت دهه فجر و جشنواره فیلم فجر مردم استانها بتوانند از این امکان برخوردار شوند.
یکی از نقاط مثبت جشنواره امسال نظم و انضباط در برگزاری آن بود و بخصوص در سالن رسانهها (برج میلاد) کمتر شاهد حضور افراد غیرمرتبط بودیم، البته فکر کنم یکی از دلایل نظم و آرامش بیشتر فضای امسال بخاطر این بود که کارت خیلی از خبرنگاران حتی تا روز آخر صادر نشد!
نه، به این دلیل نبود و این موارد زیاد نبود. به هر حال این انضباط حاصل قدری ایجاد محدودیت اجتنابناپذیر بود که ما در این خصوص شرمنده برخی دوستان هم شدیم، اما چارهای نبود. چون سالهای گذشته کارتهای خبرنگاری زیادی صادر شده بود، اما امسال قانونی در این خصوص ایجاد شد. تا روز آخر هم برخی رسانهها همچنان اصرار به حضور برخی از همکاران و حتی عکاسان داشتند که واقعا امکان و ظرفیت پذیرش آنها وجود نداشت. به لطف خدا امسال رضایت خوبی از برگزاری وجود دارد. این را غیر از آمار خودمان از آمار برنامه هفت میگویم که اعلام کردند 88 درصد مخاطبان برگزاری را متوسط تا عالی و 70 درصد خوب تاعالی توصیف کردهاند.
حالا که جشنواره تمام شده، اگر قرار به اعطای جایزه ویژه دبیر جشنواره بود آن را به چه فرد یا فیلمی میدادید؟
پرهیز دارم اسم فیلم خاصی را ببرم، اما فکر کنم آقای عزتالله علیزاده و همکارانشان در بخش پشتیبانی فنی جشنواره خیلی بیحاشیه و با صبوری خیلی زیاد زحمت کشیدند و کار کردند. از برنامهریزی برای آمادهسازی فیلمها تا زیرنویس فیلمهای خارجی و بموقع رسیدن همه نسخههای فیلمها، همه و همه حاصل زحمات این عزیزان بود. اینها سرمایههای گمنام جشنواره فیلم فجر هستند و من جایزه ویژه دبیر جشنواره را شایسته این دوستان می دانم.
جسارتا آن مصلحتاندیشی شما هم دستکم در اختتامیه جشنواره خیلی جواب نداد و دو برنده اصلی شما (احمدرضا درویش و ابراهیم حاتمیکیا) به مراسم نیامدند!
امسال جز داوران و من تقریبا تا ساعت چهار بعدازظهر هیچ کس از جوایز و برندگان مطلع نبود و گروهی هم که لوحها را آماده میکردند بین ساعت چهار تا شش در برج مستقر شدند و لوحها و چکها را نوشتند. بعد از صحبت آقای افخمی پس از دریافت سیمرغ هم یک شبههای به وجود آمده بود که گویی ایشان براساس رای داوران جایزهای نگرفته بود، در حالی که اینجوری نبود. رای و صورتجلسه داوران موجود است و آنچه اعلام شد همانطور که آقای قریبیان هم اعلام کردند، جمعبندی هیات داوران است، اما تقریبا هیچ کس از نتایج داوری مطلع نبود.
پس دلخوری و غیبت آقای حاتمیکیا چه دلیلی دارد؟
نمیدانم، امیدوارم دلخور نشده باشد.
آقای درویش که همه جوایز را درو کرد و پیروز اصلی این رقابت بود چرا نیامد؟ شاید از همان موقع پیشبینی جنجالهای اخیر را میکرد!
(لبخند میزند) از من نخواهید راجع به افراد دیگر نظر بدهم.
البته آقای درویش در این زمینه مسبوق به سابقه است و این کار را موقع «دوئل» هم انجام داده بود، اگر اشتباه نکنم.
دقیق نمیدانم، به هر حال دوستان هم هر کدام ملاحظات خودشان رادارند که برای ما هم قابل احترام است.
بعد از پایان جشنواره انتقادها و اظهارنظرهایی نسبت به بعضی رفتارها در جشنواره و داوریها صورت پذیرفته است. نظر شما نسبت به این انتقادها چیست؟
این واکنشها طبیعی است و ما هم از شنیدن و استفاده از آنها ابایی نداریم و اتفاقا از آنها برای تصحیح رویهها هم استفاده میکنیم. مثلا درباره مسائل مربوط به برخی الگوگیریها از برخی جشنوارهها من خودم هم از آغاز این دوره مساله داشتم و همکاران من هم میدانند. نظرم هم همین است که عادتی که در چند سال اخیر در این باره درجشنواره ایجاد شده خیلی با فرهنگ ما سازگار نیست. البته چون نمیخواستیم یکباره همه چیز را تغییر بدهیم که خدای نکرده حمل بر بیاحترامی به هنرمند شود، بخشی از رویههای قبل را حفظ کردیم تا با یک شیوه منطقی و بدون برداشت غلط رویههای نامتجانس را تغییر بدهیم. تقریبا همه هم از این تغییرات استقبال کردند. معتقدیم بخش احترام به هنرمند و معرفی وی را نباید به برخی رویههای متداول و نامتجانس با فرهنگ خودمان توام کنیم. برای همین هم معرفی عوامل قبل از آغاز نمایشها را آغاز و تجربه کردیم تا بتوانیم سال آینده جایگزین برخی کارهای کنیم که نباید بشود، اما درباره داوری فکر میکنم همه باید قواعد را رعایت کنیم. این خیلی منصفانه نیست که ما بعد از اعلام نتایج دست همدیگر را خط بزنیم و به گونهای انتقاد کنیم که هتک حرمت بشود. البته از روی آتش تهیهای که بعضیها فراهم میکنند میشود یقین کرد بخشی از این انتقادها هم جنبه سیاسی دارد. چهبسا بعضی هم حاصل سوء تفاهم یا اطلاعات غلط افراد باشد. ما خودمان را مکلف به صبوری و سکوت میدانیم و دیگران را به عدل و انصاف توصیه میکنیم و با روی گشاده آماده شنیدنیم، چون جشنواره تمام شده است و باید همه ما به فکر فردای سینما باشیم.
علی رستگار ـ سینا علیمحمدی / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد