در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد؛
این سالن زیبایی از بخت بلند صاحبش در یکی از خیابانهای دهانپرکن شمال شهر اجاره شده که از صبح تا شب کلی مشتری آنجا رفت و آمد دارند؛ داخل آرایشگاه از تراول چکهای مشتریها هر روز پر و پیمانتر از قبل میشود. خلاصه کار و کاسبی سکه است، اما ماجرای روزهای آخر اسفند و وقتهای شب عید حکایت دیگری است.
از اواخر بهمن برگه بزرگی که برای همه قابل رویت باشد میچسبانند روی آینههایی که دور تا دور سالن نصب شده است تا مشتریها بفهمند از اول اسفند باید وقت شب عیدشان را بگیرند، هیچ عذری هم پذیرفته نیست.
منشیهای سالن چند خانم خوش بر و رو هستند که حسابی به خودشان رسیدهاند و در جایگاه مخصوص درست روبهروی در ورودی نشستهاند و جوابگوی مشتریها هستند، اینجا آنقدر شلوغ است که صدا به صدا نمیرسد، به همین سبب منشیها وقت پول دادن که میشود مشتریها را از بلندگوی مخصوص صدا میزنند تا بیایند و حسابشان را تسویه کنند.
اینجا پول نقد دادن بیکلاس است، پس بیشتر مشتریها یا کارت میکشند یا چند برگه ایران چک تقدیم میکنند و با این حال باز هم باید کلی پشت چشم نازک کردنهای منشیهای سالن را هم به جان بخرند، هرچند منشیها به نورچشمیهایی که تافته جدابافتهاند لبخند شیرین تحویل میدهند و کلی قربان صدقهشان میروند.
کار دنیا برعکس شده، مشتریها همه کارهایشان را باید با وقت آرایشگاهشان هماهنگ کنند، وقتها از ساعت 4 صبح داده میشود و به طور استثنا در سالن تا ساعت 10 شب هم روی مشتریهای عزیز باز است البته سالن از روز سوم عید به بعد هم باز است، با ارائه خدمات خاص و فقط در ساعت محدود.
تازه برای این که فکر نکنید اینجا حساب و کتاب ندارد و یک موقع به سرتان نزند که هر وقت دلتان خواست وقتتان را کنسل کنید همان موقع پول برخی خدمات مانند اصلاح و ابرو را پیش پیش باید بپردازید.
از قیمتها هم نگویید که حسابی مشتریها را نقره داغ میکند، از اول اسفند قیمتها به بهانه شب عید تا 50 درصد هم بالا میرود. برای مشتریهای این سالن باکلاس هم که چانه زدن و دلیل پرسیدن خیلی بیکلاسی است پس همه با همان لبخند تصنعی که روی لبشان است نرخهای جدید را بیچون و چرا میپردازند.
عیدی بچهها هم که محفوظ است، درست است اینجا کسی ملزم به عیدی دادن نیست، اما مشتریها ترجیح میدهند بنا به مصلحتاندیشیهایی از عیدی دادن غافل نشوند، این کار دو حسن دارد؛ اول این که دل طرف را به دست میآورید و برای چندمین بار با او تجدید پیمان میکنید که سال آینده هم مشتریاش خواهید ماند و همواره قدردان زحماتش هستید، دوم به این دلیل که سال جدید وقتی پیششان میروید بیشتر هوایتان را داشته باشند.
در این میان بدا به حال کسی که از وقتهای شب عید جا بماند، آن وقت است که باید کلی التماس کند، دم منشیهای سالن را ببیند، هزار ناز و ادای کسی که قرار است کارش را انجام دهد بخرد، شاید دلشان به حالش بسوزد و بین وقت قبولش کنند.
برای این که افتخار مشتری این سالن شدن نصیبتان شود اصلا نیاز نیست جوان باشید، جذاب باشید، خیلی زیبا باشید و... اینجا همه جور آدمی را میتوانی ببینی از دختر هجده ـ نوزده ساله تا پیرزن شصت ـ هفتاد ساله.
فقط کافی است برای پول خرج کردن دست و دل باز باشید و صبح که پایتان را میگذارید توی سالن، در حالی که لبخند به لب دارید، یک سلام بلند به همه بدهید و از زیر دست کسی که کار کوتاه کردن مو انجام میدهد، بروید زیر دست رنگ و مش کار، از آنجا زیر دست ابرو کار، بعد زیر دست ناخن کار و... خلاصه چند ساعتی برای خودتان وقت بگذارید.
آن وقت ببینید که چطور قربان صدقهتان میروند و برایتان تا کمر خم میشوند و شما میشوید یکی از همان نورچشمیها. مشتریهایی که روزهای آخر سال برای صاحب این آرایشگاه عزیزتر هم میشوند.
پوران محمدی / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
فقط موقع خط زدن به بابام میگم بیاد
به همین شیكی و راحتی