درست که بیشتر این کودکان از بیماریهای مختلف ذهنی و جسمی رنج میبرند و مرگ زودرس برای این گروه از معلولان ذهنی، چندان دور از انتظار نیست، اما اینکه بر اثر سهلانگاری، داروی ضدتشنج شبانه را به معلول ذهنی ندهند و کودک از تخت بیفتد و ضربه مغزی شود، دیگر یک اتفاق طبیعی نیست و کمترین توقع این است که با مسببان این حادثه، برخورد قانونی شود.
البته این اتفاق، تازگی ندارد و تقریبا سالی نیست که مرگ یا جراحتهای مشکوک در برخی مراکز نگهداری معلولان گزارش نشود.
همین دو سال قبل بود که سه دختر معلول ذهنی، زندهزنده در یکی از مراکز نگهداری معلولان در بوشهر سوختند و بر اثر شدت آتشسوزی جان باختند.
آمار بالا و غیرطبیعی مرگ و میر در برخی از مراکز نگهداری معلولان ذهنی در کشور تائیدکننده این موضوع است که حال و روز این کودکان در مراکزغیر استاندارد نگهداری معلولان، دلخراش و قابل تامل است.
در این بین، سازمانهای ناظری مثل بهزیستی نیز نظارت چندانی به عملکرد مراکز دولتی و خصوصی نگهداری معلولان نیست و بیشتر این مراکز، استانداردهای رفاهی اولیه ندارد.
نگاه سرمایهگذاری به مراکز نگهداری معلولان و انبوه آگهیهای تبلیغاتی این حوزه نشان میدهد که اسکان و زندگی این گروه از معلولان، بیشتر از آنکه به عنوان دغدغهای انسانی و وظیفهای جدی برای مسئولان تعریف شده باشد، به محلی برای کسب درآمد تبدیل شده است.
تغذیه نامناسب، بهداشت ضعیف و خلأ آموزش در برخی از مراکز نگهداری معلولان، موجب شده این مراکز بهجای آنکه محلی برای ارتقای روح و جسم فرد معلول باشد، بهمحلی برای زنده ماندن معلولان و گذران روزهای تکراری بدل شود.
به نظر میرسد سازمان بهزیستی یا نباید در کل اینگونه مراکز حمایتی را به بخش خصوصی واگذار میکرد یا حالا که واگذار کرده و تعداد مراکز خصوصی نگهداری معلولان نیز روز به روز در حال افزایش است، دستکم باید نظارتها را قوت ببخشد؛ طوری که مسئولان این مراکز متخلف، از سکوت و بیتوقعی معلولان ذهنی، سوءاستفاده نکنند.
امین جلالوند - گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد