خراسان:شاخص سازی، ضرورتی برای جلوگیری از شعاری شدن اقتصاد مقاومتی
«شاخص سازی، ضرورتی برای جلوگیری از شعاری شدن اقتصاد مقاومتی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسنزاده است که در آن میخوانید؛با گذشت چندین روز از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و پس از تبیین جامع این سیاست ها از سوی رهبر انقلاب در جمع مسئولان نظام موج اظهارنظرها و اعلام آمادگی ها برای اجرایی کردن این سیاست ها ادامه دارد اما تجربه برخی موارد گذشته از فراخوان های رهبری که با اعلام آمادگی های صرفاً لفظی و نه چندان عملی دستگاه های مسئول مواجه شده بود این دغدغه را ایجاد می کند که آیا تشکیل کارگروه ها، کمیسیون ها، کمیته ها و حرف های امیدوارکننده مسئولان سه قوه مانند برخی موارد گذشته در عرصه اجرا ناقص و ناتمام خواهد ماند یا باید این بار امیدوارتر بود.
مروری بر بیانات اخیر رهبر انقلاب در جمع مسئولان کشور نشان می دهد که ایشان علاوه بر توضیح ویژگی ها و مولفه های اقتصاد مقاومتی و تشریح علل و انگیزه های تدوین و ابلاغ این سیاست ها، الزامات و انتظارات تحقق این سیاست ها را نیز تبیین کرده اند. به عبارت دیگر رهبر انقلاب در تبیین اقتصاد مقاومتی فراتر از توضیح مفهومی وارد حیطه چگونگی اجرایی کردن آن نیز شده اند. امری که در وهله نخست به نظر می رسد در حیطه وظایف سایر قوا باشد اما شاید دغدغه برخورد شعاری، رهبری انقلاب را به این جمع بندی رسانده است که ضمانت اجرایی ویژه ای برای تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی بیابند، در این میان نگارنده توجه دستگاه های مسئول و نخبگان را به یکی از ۸ الزام و انتظار مدنظر رهبر انقلاب جلب می کند که عبارت است از: «پایش و اطلاع رسانی قوی».
ایشان ذیل این عنوان بیان می کنند: «باید مرکزی قوی و بینا برای رصد و پایش دقیق فعالیت ها وجود داشته باشد، گردآوری و پردازش اطلاعات، استنتاج، تعیین شاخص برای هر شخص و اطلاع رسانی به مردم از جمله وظایف این مرکز است».
نگارنده بر این باور است که تلاش برای تعیین شاخص در هر حوزه از فعالیت های اقتصادی نقشی کلیدی در جهت جلوگیری از تبدیل اقتصاد مقاومتی از سیاست هایی راهگشا به رویکردی شعاری توسط مسئولان دارد. به عبارت دیگر سیاست های اقتصاد مقاومتی رویکردی روشن و مصداقی به حوزه های مختلف دارد. به عنوان نمونه محور قرار دادن بهبود عدالت اجتماعی، رشد بهره وری، استفاده از ظرفیت هدفمندی در جهت تولید، اشتغال، بهره وری و کاهش شدت انرژی، افزایش تولید داخلی نهاده ها و کالاهای اساسی، افزایش صادرات گاز، برق، پتروشیمی و فرآورده های نفتی، صرفه جویی در هزینه های عمومی و منطقی سازی اندازه دولت و تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز مواردی مصداقی است که مفهوم آن چندان محل اختلاف برداشت نخواهد بود و در این زمینه برای پیگیری اجرایی شدن این سیاست ها باید هدف گذاری های کمّی و مشخصی از سوی دولت و مجلس برای ارتقای شاخص ها در این زمینه تهیه شود. به عنوان مثال مشخص شود که طی سال های آتی به تدریج افزایش صادرات برق و گاز باید به چه میزانی برسد. دولت برای منطقی سازی اندازه خود تا چه اندازه ساختار دولت را کوچکتر و هزینه های جاری را کاهش دهد. میزان وابستگی بودجه به نفت هر سال به چه میزان کاهش یابد. ارزش افزوده تولید در بخش نفت و گاز هر سال به چه میزان افزایش یابد و...
البته باید اشاره کرد که پیش از این هدفگذاری های کمّی در برخی شاخص ها در برنامه های توسعه کشور مرسوم بوده است اما این بار با توجه به تأکید رهبر انقلاب بر وجود مرکزی قوی و بینا برای رصد و پایش فعالیت ها در این زمینه پیشنهاد می شود دولت و مجلس کارگروهی مشترک برای رصد و پایش فعالیت ها در زمینه اقتصاد مقاومتی ایجاد کنند و این کارگروه وظیفه داشته باشد در وهله نخست شاخص ها و اهداف کمی تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی را تعیین کند و سپس طی بازه های زمانی مشخصی (به عنوان مثال ۶ ماهه یا یک ساله) میزان تحقق اهداف کمّی را رصد و به صورت عمومی اطلاع رسانی کند. در هر حال باید توجه داشت که حوزه اقتصاد به دلیل گستردگی مسائل و معضلات از یک سو و پیچیدگی و تخصصی بودن از سوی دیگر، با این خطر مواجه است که برای فرار از این پیچیدگی و سختی به سمت ساده سازی و شعاری شدن حرکت کند، مهمترین کلید مقابله با این خطر، شاخص سازی و هدفگذاری کمّی و اطلاع رسانی شفاف درباره تحقق این هدفگذاری ها به مردم است تا این اطمینان در جامعه به وجود آید که سایر بخش های نظام، هم مسیر با رهبر انقلاب برای اجرایی شدن این سیاست ها اقدام می کنند.
کیهان:گریه با چوپان!
«گریه با چوپان!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد صرفی است که در آن میخوانید؛حکایت برخورد رسانههای بیگانه و ضدانقلاب با مردم ایران و اقتصاد و سیاست این سرزمین، حکایت کسی است که «با گرگ دنبه میخورد و با چوپان گریه میکرد»!
این رسانهها و دستاندرکارانشان چنان بغض و کینهای از انقلاب و جمهوری اسلامی به دل دارند که بسیاری از آنان پا را از ایده فشار اقتصادی نیز فراتر گذاشته و برای تعبیر خواب نابودی جمهوری اسلامی، از تشویق دشمن به حمله نظامی به ایران نیز ابایی ندارند. موضوع وقتی خندهدار میشود که این روسیاهان در چرخشی 180 درجهای ناگهان ردای دلسوز و غمخوار ایرانیها را بر تن کرده و همانهایی که تا دیروز راضی و مشوق افتادن بمب بر خانه و کاشانه مردم بودند، اینک نگران سفرههای این خانه هستند!
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی شامل 24 بند است که شاید برخی بندها سریعتر و برخی کندتر اجرایی شوند اما به نظر میرسد یکی از لوازم اصلی حرکت و موفقیت در این راه، در بند بیست و یکم نهفته باشد؛ «تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمانسازی آن به ویژه در محیطهای علمی، آموزشی و رسانهای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی.» نوع نگاه و بالتبع، رفتار مردم، نقشی کلیدی در میزان شتاب رسیدن به اهداف بلند «اقتصاد مقاومتی» دارد. دشمن نیز به درستی این موضوع را دریافته و حتی پیش از ابلاغ رسمی این سیاستها، فعالیت رسانهای سنگین و البته هدفمندی را در این زمینه آغاز کرد.
نسبت میان مردم و سیاستهای اقتصاد مقاومتی چنان است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسهای که به منظور تببین این سیاستها با جمعی از مسئولان دستگاههای مختلف، فعالان اقتصادی و مدیران مراکز علمی و رسانهای و نظارتی داشتند، این سیاستها را «مردممحور» خوانده و فرمودند؛ «تجربه هم به ما نشان میدهد، بیانات و معارف اسلامی هم تأکید میکند که هرجا مردم میآیند دست خدا هم هست.»
مرور و نگاهی گذرا به رسانههای بیگانه و ضدانقلاب طی هفتههای گذشته – به خصوص پس از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی- نشانگر حجم انبوهی از مطالبی است که با انواع و اقسام ترفندهای عملیات روانی، هدفی جز تاثیرگذاری بر «مردم» به عنوان موتور محرکه این سیاستها ندارند. رهبر معظم انقلاب در جلسه مذکور تاکید کردند؛ «دستگاههای تبلیغاتیِ مخالف با کشور، مخالف با انقلاب، مخالف با پیشرفت ملی ما، خیلی چیزها در چنته دارند و شروع هم کردهاند - ما دیدیم - بعد از این هم بیشتر [خواهند کرد] درباره اقتصاد مقاومتی، اشکالتراشی، مانعتراشی، گاهی هو کردن، بیاهمیت جلوه دادن آنچه که در کمال اهمیت و نهایت اهمیت است؛ از این کارها میکنند. نقطه مقابل آنها بایستی کار بشود؛ مسئولین، صاحبان فکر و دلسوزان، بایستی تصویر درستی را از این حرکت بزرگ و عمومی ارائه بدهند و گفتمانسازی بشود تا مردم بدانند و معتقد باشند و بخواهند؛ در این صورت، کار عملی خواهد شد.»
در ادامه به برخی از تاکتیکها و ترفندهای رسانهای دشمن، اشارهای کوتاه میشود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
1- القای یأس و پراکندن تخم شوم ناامیدی میان مردم نسبت به این سیاستها از اصلیترین تاکتیکهای رسانهای دشمن درباره این موضوع است. این تاکتیک از دو طریق پیگیری میشود. این رسانهها با چشم بستن عامدانه به روی موفقیت و قابلیتهای بالقوه و بالفعل اقتصادی کشور، سعی دارند این حرکت را پیش از آغاز، شکستخورده و بینتیجه معرفی کنند. به این چند نمونه دقت کنید؛ «هیاهوی مربوط به اقتصاد مقاومتی در حالی در رسانههای حکومتی بالا گرفته که هیچ نشانهای از توجه مردم به این تبلیغات دیده نمیشود. یکی از دلایل بیتوجهی مردم به این گونه فرمانها به نوشته ناظران این است که نظیر آن بارها صادر شده و بعد از مدتی آشکار گردیده که هیچ تفاوتی در اداره مملکت ایجاد نکرده است.»، «پس از ابلاغ متنی با عنوان «اقتصاد مقاومتی» از سوی آیتالله خامنهای به قوای سهگانه که طی آن به برخی بدیهیات و کلیات اقتصادی اشاره شده بود، کارشناسان آن را «شعارزده» دانستند.»، «اقتصاد مقاومتی چنان بیپایه بود که هرگز هیچ یک از اقتصاددانان صاحبنام کشور در دفاع آن برنیامدند.»، «این رویکرد (اقتصاد مقاومتی) نیز به زودی یا به بایگانی سپرده خواهد شد یا آن چنان به تخریب ساختارها و نهادهای تضعیف شده منجر خواهد شد که حتی مدیران جمهوری اسلامی آن را مسکوت خواهند گذارد.»
2- انقباضی و ریاضتی بودن این سیاستها و تاثیر منفی آن بر زندگی و معیشت مردم! از دیگر ادعاهای رسانههای بیگانه است. در واقع رسانههای بیگانه سعی دارند اینگونه وانمود کنند که اقتصاد مقاومتی، سیاستی در جهت اهداف دیپلماتیک حاکمیت و نتیجه آن فشارهای اقتصادی و مشکلات معیشتی برای مردم است. مانند این القائات؛ «رهبر جمهوری اسلامی قصد ترویج ایده خود یعنی اقتصاد مقاومتی را دارد که در سادهترین معنا یک الگوی ریاضتی و انقباضی است.»، «سیاست اقتصاد مقاومتی که صرفا برای ریاضتکشی بیشتر مردم جهت کاهش فشار بر حکومت تعبیه خواهد شد در فهرست بلند سیاستهای شکستخورده نظام ثبت خواهد شد.»، «آقای خامنهای سال ۱۳۹۲ شمسی را سال «اقتصاد مقاومتی» نامیده بود (!!) که برخی معتقدند منظور وی «اقتصاد ریاضتی» است.».
دامنه این القائات و ادعاها چنان بود که رهبر معظم انقلاب، سه هفته پس از ابلاغ این سیاستها فرمودند؛ «بعد از آنکه سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد، هنوز مرکب آن خشک نشده، یک عدهای شروع کردند که «اینها دارند مردم را به ریاضت دعوت میکنند»؛ نه، به هیچوجه اینجور نیست، بلکه به عکس است؛ ما معتقدیم که اگر این سیاستها اعمال بشود، وضع مردم بهتر خواهد شد، طبقات ضعیف گشایش پیدا خواهند کرد.»
3- ادعای اختلاف میان مسئولین نظام در زمینه اصل و چگونگی اجرای سیاستهای مذکور از دیگر ترفندهای دشمن است. در حالی که مسئولین و کارشناسان داخلی در فضایی باز به تضارب آرا و ارائه نظارت مختلف در این حوزه مشغولند، رسانههای معاند میکوشند این پویایی را به حساب اختلاف شدید و مبنایی میان مسئولین گذاشته و نتیجه بگیرند که در چنین فضایی جایی برای رسیدن به اهداف سیاستهای اقتصاد مقاومتی وجود ندارد. از قبیل اینکه: «تردیدی نیست که در حلقه اصلی تصمیمگیران جمهوری اسلامی درباره چگونگی مواجهه با فشارهای اقتصادی کنونی اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد.»، «مجموعه اظهارنظرهای اصولگرایان پیرامون این مساله، حکایت از آن دارد که آنها نیز هنوز متوجه جزییات دقیق این سیاست جدید اقتصادی نشدهاند.»، «در حالی که فضای رسانهای و دستگاههای تبلیغاتی حکومتی مملو از عبارت «اقتصاد مقاومتی» است، و جملهسازی با این مفهوم همچنان ادامه دارد، گزارشها از بروز اختلافنظرهای گسترده بین فعالین اقتصادی و نیز تناقضهای متعدد در قوانین و رویههای اقتصادی در کشور حکایت دارد.» و ...
4- یکی از اصلیترین خطوط القایی رسانههای معاند علیه سیاستهای مذکور، ادعای «ضددولتی» بودن آنهاست. آنان میکوشند چنین وانمود کنند که ابلاغ این راهبرد اقتصادی، مخالف دیپلماسی دولت بوده و مانعی بر سر راه سیاست خارجی آن است. اینها برخی از این القائات است: «(آیتالله) خامنهای با صدور دستور اجرای هر چه سریعتر «اقتصاد مقاومتی» نشان داد که فکرهای دیگری در سر دارد. فکرهایی که شاید تمامی رشتههای تیم مذاکرهکننده هستهای دولت روحانی را پنبه نماید.»، «از یک سو دولت با تمام قوا و با تمام نیرو دارد میرود به سمت گشایش، به سمت باز کردن مسایل و حل کردن مسایل با غرب، همان جایی که در واقع دشمن تلقی میشود و اقتصاد مقاومتی به خاطر همانجا دارد تدوین میشود این دوتا با هم نمیخوانند.»، «با وجود بسته بودن شریانهای اقتصادی ناشی از سیاستهای تهاجمی نسبت به جامعه بینالملل عملا راهی برای تلطیف این فضا وجود ندارد و دستورالعملهایی همانند اقتصاد مقاومتی که از سوی آیتالله خامنهای ابلاغ گردید نتیجهای نخواهد داد.»
بدون شک به میزان قابل توجهی از وقاحت و بلاهت نیاز است تا سیاستهایی که نتیجهاش توانمندسازی اقتصادی است، به عنوان مانعی بر سر راه دیپلماسی و عنصر مزاحم روی میز مذاکره معرفی شود!
آنچه خواندید تنها گوشهای و اندکی از حجم انبوه مطالب و القائات رسانههای دشمن علیه سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. این هجمه سنگین و مداوم دشمن در این مدت کوتاه، یک نتیجه و یک تکلیف به همراه دارد. نتیجهای که میتوان از این هجمه گرفت آن است که «اقتصاد مقاومتی» مانند تیری است که هدف خود را به درستی نشانه رفته و از کمان جدا شده است. اگر چنین نبود و به زعم دشمنان بیاهمیت و شعارزده و تکراری و بیسرانجام بود، پس این همه هجمه و تخریب برای چیست؟
و اما تکلیفی که این هجمه با خود به همراه دارد، بر دوش رسانههای کشور است. این هجمه عمق بند بیست و یکم این سیاستها را آشکار ساخت. از دو روز دیگر مطبوعات کشور به تعطیلات دوهفتهای خواهند رفت اما ماشین جنگی - تبلیغاتی دشمن به کار خود ادامه میدهد. رویکرد رسانهای بیگانگان و ضدانقلاب درخصوص سیاستهای اقتصاد مقاومتی را میتوان مصداق بارز «گریه با چوپان» آنهایی دانست که هنوز چربی دنبهای که با گرگ خوردهاند را از پوزه خود پاک نکردهاند. افشا و مقابله با این رویکرد، بیشک گامی بزرگ در راستای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی است.
جمهوری اسلامی:چشم انداز شرایط اقتصادی در سال آینده
«چشم انداز شرایط اقتصادی در سال آینده»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛اقتصاد ایران در سال 92 روزهای سختی را پشت سر گذاشت. حوزههای مختلف اقتصادی ایران در این سال با نشیب و فرازهای فراوانی مواجه بودند که از دو ناحیه عوامل درونی و بیرونی نشأت گرفتند و در یک همافزایی ناگوار، روند نامناسبی را برای اقتصاد کشور رقم زدند.
این روند اگرچه در نیمه دوم سال و با استقرار دولت یازدهم، تحت تأثیر عوامل روانی و خوشبینی حاکم بر روابط اقتصادی در عرصههای داخلی و خارجی تا حدودی بهبود یافت اما گستره و عمق آثار سوء به جا مانده از سیاستها و اقدامات نادرست هشت سال دوران دولتهای نهم و دهم آنچنان بود که رفع و تصحیح آنها مدتهای مدید زمان میبرد. از این رو نیز نه تنها سال 92 بلکه به اعتقاد کارشناسان حداقل تا پایان دولت یازدهم، زمان لازم است تا این آثار برطرف شود.
در چنین فضایی، مهمترین حوزههایی که در سال 92 از منظر اقتصادی در کانون توجه قرار داشتند، بازار پول و سیاستهای مالی بودند. خوشبختانه دولت و بانک مرکزی در کابینه یازدهم توانستند در راستای سیاستهای موفق دستگاه دیپلماسی، بازار ارز را از تلاطم و اضطرابی که بیش از سه سال درگیر آن بود، دور کنند. برخی گشایشهای ارزی و کاهش تحریمهای بانکی در عرصه بینالمللی به بانک مرکزی کمک کرد تا با استفاده از سیاستهای درست در حوزه ارزی و بانکی، قیمت ارز طی نیمه دوم سال جاری تقریباً ثابت و کم نوسان نگه داشته شود.
این ثبات نسبی کمک کرد تا فعالان حوزه تولید و تجارت بتوانند برای یک دوره بلند مدتتری برنامهریزی کنند و همین افزایش دامنه برنامهریزی، ثبات و آرامش را به تمامی بازارها تزریق کرد.
از سوی دیگر بالاخره دولت یازدهم توانست روند نامطلوب و نادرست دولتهای نهم و دهم را در ارایه دیرهنگام لایحه بودجه به مجلس متوقف کند و پس از 8 سال این لایحه را به موقع ارایه دهد. از آنجا که بودجه، مهمترین برنامه مالی دولت و کشور است، تدوین و تصویب و شفافیت این سند در زمان مناسب و به شکل درست، میتواند کمک شایانی به ایجاد آرامش و ثبات در فضای اقتصادی داشته باشد.
با این حال، عوامل دیگری باعث شد تا بهرهبرداریهای لازم از فضای آرام حاکم بر اقتصاد کشور انجام نگیرد. یکی از عمدهترین این عوامل مناقشاتی بود و هست که بر سر اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها مطرح شد. دولت و مجلس از یک سو به لحاظ قانونی ناگزیر از اجرای مرحله دوم بودند و از سوی دیگر به لحاظ منطق اقتصادی نیز چارهای جز برداشتن گام دوم روندی که آغاز شده بود، وجود ندارد.
ملاحظاتی که در باب شیب افزایش قیمتها وجود دارد، اجرای این مرحله را به مشکلی جدی برای دولتمردان تبدیل کرده است. برخی معتقدند به اعتبار ضرورت تأمین هزینههای افزایش یافته تولید حاملهای انرژی و... چارهای جز افزایش چشمگیر قیمت این حاملها نیست اما چنین تصمیمی مستلزم افزایش هزینهها بر دوش خانوارهاست. این موضوع، یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران در سال آینده خواهد بود. تأثیر این شرایط بر حوزه تولید نیز قابل تأمل است. طی سالهای اخیر تصمیمات نادرست در حوزه تأمین مالی و اعمال روشهای دستوری در شبکه بانکی که به کاهش قدرت و امکان پرداخت تسهیلات در این شبکه منجر شده بود باعث شد در سال 92 رشد اقتصادی و ارزش افزوده بخش تولید همچنان شرایط نامطلوبی داشته باشد. این وضعیت نامطلوب طبعاً بر مقولاتی مانند اشتغال، تورم و تراز تجاری تأثیر منفی میگذارد چنانکه آمارهای اولیه سال 92 نیز موید این تاثیرگذاری است. برخی تصمیمات گرفته شده در نیمه دوم سال جاری توسط دولت یازدهم توانسته است تا حدودی به بهبود شرایط تولید کنندگان کمک کند اما زمان لازم برای بهبود معنادار شرایط بسیار طولانیتر از سال 93 است و باید صبر و تدبیر را توامان برای به نتیجه رسیدن سیاستهای درست به خرج داد.
بر همین مبنا به نظر میرسد درصورت تداوم شرایط حاکم بر روابط سیاسی کشور و استمرار حرکت ایران و طرفهای خارجی در جریان مذاکرات هستهای و با فرض عدم دخالت عامل بیرونی غیرقابل پیشبینی، اقتصاد ایران در سال 93 گامهای بلندتری برای خروج از شرایط رکود تورمی سالهای اخیر برخواهد داشت و رونق بیشتری ایجاد خواهد شد.
رسالت:درآمدی بر گفتگوها در وین
«درآمدی بر گفتگوها در وین»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت است که در آن میخوانید؛1- دور تازه مذاکرات ایران و 1+5 در وین از امروز در حالی آغاز شد که درجه اجماع و همبستگی آن طرف میز به دلیل وقایع اوکراین به میزان چسبندگی مذاکرات قبلی نیست. دیروز مردم کریمه در یک رفراندوم آزاد پیوستن به روسیه را با بیش از 96 درصد آرا امضا نمودند. بلافاصله آمریکا، فرانسه و انگلیس نتایج همه پرسی کریمه را باطل اعلام کردند.
در نشست اخیر ناتو، اصلیترین موضوع، تحریمهای اتحادیه اروپا علیه روسیه بود. احتمالا بخشی از تحریمها 20 نفر از مقامات ارشد سیاسی روسیه را هدف قرار میدهد. همچنین از خارکف و دونتسک، مناطق روسی تبار اوکراین خبر میرسد آنها نیز آماده الحاق به روسیه با فرآیند برگزاری رفراندوم هستند. همزمان با این تحرکات سیاسی، دو طرف از آرایش نظامی هم غافل نیستند.تا جایی که سی.ان.ان اعلام کرده است؛ "آمریکاییها نگران جنگ اتمی با روسیه هستند."
ملاقات اخیر کری و لاوروف در لندن هم نتوانست نگرانیها را کاهش دهد.
آخرین خبر حاکیاست اوباما به پوتین گفته است؛ "واشنگتن آماده وضع تحریمهای جدید علیه روسیه است."
تیم مذاکره کننده هستهای باید بداند آن طرف میز چه میگذرد. حداقل به عنوان ناصح مشفق به آنها بگوید تکیه کردن به زرادخانههای هستهای برای حل مناقشات فیمابین هیچ فایدهای ندارد.
اگر هم فایدهای بر آن مترتب باشد از طرفین دعوا چیزی باقی نخواهد ماند که قابل مذاکره باشد.
بشریت راهی جز بازگشت به فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر منع تولید و گسترش سلاحهای هستهای ندارد.
2- بیش از 3 ماه از توافق ژنو میگذرد. ایران به همه تعهدات اعتمادساز خود عمل کرده است. اما آمریکا و اروپا همچنان بر طبل تحریم میکوبند و صریحا میگویند حتی اگر به توافق هم عمل کنند 95 درصد تحریمها به جای خود باقی است.تحریم کشتیرانی و تحریم بانکی همچنان بر جای خود باقی است و حتی اجازه برداشت پولی را که توافق و به حساب ایران واریز کردهاند، نمیدهند.اوباما اخیرا وضعیت اضطراری علیه ایران را برای یکسال دیگر تمدید کرد.
او به کنگره صریحا گفته است، "ایران همچنان برای ما یک تهدید است".همین جمعه گذشته در نشست وزیران اتحادیه اروپا اعلام شد، "تحریمهای وضع شده ادامه مییابد اما این بار به دلیل نقض حقوق بشر در ایران"!آقای ظریف صبورانه یک شنبه گذشته در برنامه خبری مشترک با وزیر خارجه بلاروس گفت: "توقع توافق در این دور از مذاکرات نداریم." تابه همه انتظارات در داخل و خارج گود مذاکرات از پیش پاسخ داده باشد. حس بیاعتمادی ملت ایران به آمریکا و اروپا، حتی به تیم مذاکرات کننده هم سرایت کرده است. این را هم باید از نشانههای خوشبین نبودن به مذاکرات که آشکار شده، دانست.
3- اعلام سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری و فراهم کردن امکان نقش آفرینی برای مردم و فعالان اقتصادی و نیز حرکت به سمت مدیریت جهادی در حوزه اقتصاد، عزم نظام و رهبری را نشان میدهد که نباید چشمداشتی به نتیجه مثبت یا منفی مذاکرات هستهای داشت. اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی یک تدبیر بلند مدت است تا برای همیشه دشمن را از آسیب زدن به ملت از طریق تحریمهای اقتصادی ناامید و مایوس کند.با عزمی که قوای کشور و مردم برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در سال آینده انشاءالله از خود نشان خواهند داد شکلگیری حماسه اقتصادی که امسال به تاخیر افتاد در سال آینده شکوهمندتر از حماسه سیاسی رونمایی میشود. اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی یعنی بستن کمربندها در داخل و بازکردن "قفل" رکود و ایجاد رونق در تولید است. "کلید" دولت تدبیر و امید هنوز در این حوزه عمل نکرده و نتوانسته است موانع را از سر راه تولید بردارد امید است سال آینده چنین توفیقی حاصل شود.
قدس:جنگ قدرت در کریمه
جنگ قدرت در کریمه»عنوان یادداشت روز روزنامه محمد ملازهی است که در آن میخوانید؛همه پرسی در شبه جزیره کریمه برای پیوستن به فدراسیون روسیه در حالی برگزار شد که تمامی تلاشها برای منصرف کردن پوتین از برگزاری این همه پرسی به شکست انجامید.
آخرین این تلاشها در شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گرفت که با وتوی روسیه و رای ممتنع چین و رأی مثبت 13 کشور دیگر عضو شورای امنیت روبه رو شد. اما موضوع پیوستن شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه از جهات دیگری است که توجه جهانیان را به خود جلب کرده است. تشدید رقابتها بین روسیه و آمریکا و اتحادیه اروپا و احتمال بروز جنگ سردی جدید اصلی ترین دلیل توجه به سرنوشت کریمه است.
واقعیت آن است که بحران در اوکراین درپی آن تشدید شد که «ویکتور یانوکویچ» رئیس جمهور قبلی اوکراین حاضر به امضای معاهده همکاری با اتحادیه اروپا نشد و به جای آن معاهده مشابهی را با روسیه امضا کرد.
آمریکا و اروپا با حمایت آشکار از مخالفان و ناسیونالیستهای رادیکال در اوکراین بحران را تشدید کردند و با فرار «یانوکویچ» به روسیه و تعیین «آرسنی یاتسنوک» به عنوان نخست وزیر موقت جامعه اوکراین را به دو بخش هوادار غرب و هوادار روسیه تقسیم کردند.
در واقع می توان گفت، تحولات اوکراین به گونه ای هدایت شد که تجزیه این کشور تنها گزینه پیش رو بود و پوتین از این گزینه استقبال کرد.
حضور و استقرار ناوگان دریایی روسیه در شبه جزیره کریمه امتیازی بود که دولت روسیه با هزینه اندک می توانست روس تبارها را تشویق به جدایی و پیوستن به روسیه کند، اقدامی به احتمال زیاد در شرق اوکراین و در شهرهایی که روس تبارها حضور مؤثر دارند، قابل تکرار است. زیرا پوتین بر این اعتقاد است که آمریکا و اروپا قادر به هیچ اقدامی نیستند و در صورت اعمال تحریم علیه روسیه، اروپا بیش از روسیه متضرر خواهد شد. برداشتی که واقعیتهای اقتصادی و منافع کشورهای اروپایی در روسیه آن را تأیید می کند. گذشته از این حدود یک سوم گاز مصرفی اروپا از روسیه تأمین می شود و کشوری مثل آلمان به دشواری خواهد توانست در هرگونه تحریم اقتصادی موثری با آمریکا همکاری کند.
این واقعیت که آمریکا و اروپا در ارتباط با اعمال تحریم علیه روسیه اختلاف نظر دارند بتدریج روشن تر خواهد شد، اما مهمتر از آن حرکت روسها در مسیری است که نظام بین الملل وقطب بندی قدرت جهانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
پوتین تنها در صدد باز سازی قدرت از دست رفته روسها نیست، بلکه در نظر دارد نظم جهانی را در جهت منافع راهبردی روسها هدایت کند و این درست همان چیزی است که آمریکا را بشدت نگران می کند. دستیابی روسها به مناطقی از کشورهایی که در گذشته بخشی از امپراطوری روسیه بوده اند مقدمه ای بر قدرت طلبی روسها در ابعاد کلی تر منطقه ای و جهانی است و چالش اصلی درست در همین جاست.
اما درباره آنچه به کریمه مربوط است، به لحاظ تاریخی این منطقه نه تعلق تاریخی به روسیه دارد و نه اوکراین، بلکه محل زیست قومیت مسلمان تاتار است که استالین در جریان جنگ جهانی دوم بیش از سیصد هزار نفر از آنها را به سیبری و استپهای شرق روسیه تبعید کرد که اکثریت آنها در همانجا کشته شدند و تعداد اندکی باز گشتند. تاتارها در این همه پرسی شرکت ندارند و بر این باورند که حقوق انسانی شان پایمال شده است.
جدا از آنچه که از اینک و با مشخص شدن نتیجه همه پرسی در کریمه پیش خواهد آمد، این واقعیت مهم وجود دارد که باید منتظر جهانی ناآرامتر بود. البته رقابت آمریکا و روسیه از جهاتی برای کشورهای در حال توسعه ضررها و منافع خاص خود را داشته باشد و یکه تازی های آمریکا را تا حدی مهار کند.
اگر چنین برداشتی قرین واقعیت شود، آنگاه قابل تصور است که در شبه جزیره کریمه واقعه ای در پس همه پرسی در حال شکل گیری است که نسلهای آینده آن را نقطه عطفی در مناسبات جهانی و آغازی بر یک پایان ارزیابی خواهند کرد که با فروپاشی اتحاد شوروی سابق و عقب نشینی ایدئولوژیک قطب دوم قدرت جهانی جنگ سرد معادلات جهانی را به سود آمریکا رقم زد.
در کریمه این دوره به پایان رسیده و چه بسا کشورهایی که در معرض زیاده خواهی آمریکا قرار گرفتهاند، در فضای جدید فرصتی برای تنفس بیابند. جنگ سرد جدید اگر در کریمه کلید زده شود، دیر یا زود تحولات در خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و این شمشیر دولبه برای کشورهایی است که زیاده طلبی های آمریکا آنها را مجبور به تحمل جنگ داخلی کرده است.
روسها نیز طعم این تغییر را به نوبه خود در تشدید سیاستهای غرب در کوچک سازی روسیه لااقل در مناطق مسلمان نشین خود در آینده خواهند چشید، زیرا جنگ قدرت از کریمه کلید خورده است.
سیاست روز:انتقاد را به مردم و رسانهها واگذار کنید
«انتقاد را به مردم و رسانهها واگذار کنید»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛این چه سیاستی است که دولت تازه کار سعی میکند، مشکلات قوه مجریه را به گردن دولت پیشین بیندازد؟
این شیوه که دولت جدید پس از روی کار آمدن، بسیاری از مشکلاتی که به گفته آنها در کشور وجود دارد از عملکرد دولت گذشته بوده است، در دولتهای قبلی هم وجود داشته و آقای احمدینژاد هم پس از آن که دولت را از اصلاحات تحویل گرفت، همین سیاست انتقاد از دولت گذشته را در پیش گرفت.
او همچون اکنون به مانند دولت یازدهم از دولت هشتم انتقاد میکرد که البته رویه درستی نبود. هر دولتی در مدت زمان ریاست خود بر قوهمجریه کارهایی انجام میدهد که در برخی موارد نقد به آنها وارد است، پس چه بهتر که این نقد و انتقاد و گلایه را به منتقدین واگذار کنیم. مردم، صاحبنظران، کارشناسان و رسانهها بهترین گزینهها برای نقد و انتقاد و تعریف و تمجید از عملکرد دولتها و دستگاههای نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. این نقدها ، انتقادات ، تعریف و تمجیدها البته باید براساس اصل انصاف باشد. اگر نقد منصفانه و دلسوزانه به نقد مغرضانه تبدیل شود، آنگاه کشور از بابت آن متضرر خواهد شد و خسران آن هم متوجه کشور و مردم میشود. مردمی که به دولت و دیگر دستگاهها دل بستهاند تا مشکلاتشان حل شود، اما همین فضا آنها را رنج میدهد. چنین انتقاداتی باعث میشود تا انرژی مسئولان صرف به راه انداختن مسائلی شود که شاید هیچ نفعی برای کشور و مردم نداشته باشد.
هنگامی که جناب رئیس جمهور میگوید، «باید از دعواهای بیحاصل پرهیز کنیم و به گونهای تدبیر کنیم که بتوانیم از این شرایط عبور کنیم» سخن درستی است، اما آیا درست است که علاوه بر این که اشتباهات و کارهای نادرستی که در دوره ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاده است، به عنوان ابزاری برای کوبیدن آن دولت استفاده شود؟
به این سخن آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور توجه کنید«نکتهای که نباید از نظر دور داشت،پیام این اتفاق ها در دولتمردان گذشته است. پیام تلخ این است که زندگی مردم به چه نقطهای رسیده است که برای یک سبد کالا حاضرند ساعتها در صف بایستند، این پیام مهمی است که ما را مکلف میکند تا راه حلی پیدا کنیم.»
آیا راهحل این است که هر آنچه در دولت یا دولتهای گذشته اتفاق افتاده است، سیاه جلوه داده شود؟ قطعاً اینگونه نیست. توزیع سبد کالا اشکالاتی داشت. این اشکالات برآمده از ضعفی بود که دولت یازدهم در شیوه توزیع آن داشت. با کمی اندیشه و تدبیر میتوانست با شیوهای مناسبتر این کار مفید را انجام دهد. این که ضعف خود را به گردن دیگری بیندازیم پاسخ و راهحلی برای آن نیست.
چنین نمونههایی آیا در دیگر دولتهای خارجی وجود دارد؟ اگر هم وجود داشته باشد نباید الگویی برای ما قرار گیرد و اگر هم قرار است الگویی باشد ما باید به عنوان ارائهدهنده الگوی یک دولت سرآمد و کارآمد در یک نظام اسلامی باشیم. دولت اسلامی برآمده از رأی مردم است.
انتظار این است که دولت اسلامی با رعایت اخلاق اسلامی پیش برود. نیت خود را خیر کند، آنگاه نتایج روشن و مثبت آن نیت خیر را در عملکرد خود خواهد دید.
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند؛ «نیت المؤمن خیر من عمله و نیت الکافر شر من عمله....»
اگر نیتها خیر باشد، پشتوانه الهی را به همراه خواهد داشت. این پشتوانه باعث موفقیت و پیروزی در آن عمل خواهد شد.
برای این که خودمان را اثبات کنیم نباید دیگری را تخریب کنیم. برای اثبات خود فرصتها و ظرفیتهای زیادی وجود دارد که میتوان از آنها استفاده بهینه کرد.
رعایت اخلاق و انصاف بهترین راهی است که میتواند مسیر را برای پیمودن گشود.
تهران امروز:ضرورت مصونسازی فرهنگی دفاعمقدس
«ضرورت مصونسازی فرهنگی دفاعمقدس»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم عوض حیدرپور است که در آن میخوانید؛دفاعمقدس یکی از درخشانترین و سرنوشتسازترین دورانهای جمهوری اسلامی است که به تعبیر امام خمینی(ره) در آن تمام دنیای کفر در برابر حق ایستاد و در نهایت نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند و شکست خوردند. در دفاعمقدس بیش از 12هزار کیلومتر مربع از خاک کشور که جزو بخش حاصلخیز، مهم و استراتژیک کشور بود و توسط نیروهای بعثی به اشغال درآمده بود با فداکاری رزمندگان اسلام به کشور بازگشت.
اما در چند وقت شاهد هستیم که عدهای به تعبیر مقام معظم رهبری بهدنبال «تحریف» یا به دست «فراموشی» سپردن ایام دفاعمقدس و دستاوردهای آن دوران هستند. در همین رابطه حضرت امام خمینی(ره) نیز در سخنرانیهایی که در اواخر حیات خود داشتند نسبت به این مسئله هشدار داده و فرموده بودند کسانی که در دفاعمقدس حضور نداشتند ممکن است در آینده دست به تحریف آن بزنند و تلاش کنند که نشان دهند اصلا حادثه مهمی رخ نداده است و در پی کمرنگ کردن دستاوردهای آن روزها باشند.
اما در اینجا این سوال مطرح میشود که چه کسانی بهدنبال «تحریف» یا «فراموشی» دستاوردهای دفاعمقدس هستند؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت دو دسته هستند که چنین پروژهای را دنبال میکنند و بهدنبال کمرنگ کردن دفاعمقدس هستند. دسته اول کسانی هستند که در آن ایام در شرایطی که اکثریت قریب به اتفاق جامعه بهدنبال نقشآفرینی در این عرصه بودند خود یا فرزندانشان از حضور در دفاعمقدس و یاریرسانی به جبهه حق پرهیز کردند و دعوت امامخمینی(ره) برای حضور در جبهههای جنگ را لبیک نگفتند و امروز چون که هیچگونه دستاورد یا عملکرد مثبتی ندارند بهدنبال آن هستند که دستاوردهای دفاعمقدس را نیز کمرنگ کنند. اما دسته دوم کسانی هستند که همراهی با حق نکردند و در مقابل سعی میکردند به نوعی به جبهه دشمن نیز یاری برسانند. این افراد در جبهه باطل قرار گرفتند و سعی میکردند در مقابل کسانی که برای دفاع از دین و مملکت جانفشانی میکردند بایستند و مانع از نقش آفرینی آنان شوند. تکلیف دو گروه و دلایل مخالفتشان کاملا روشن است. اما در عین حال دسته سوم که همان نسل جدیدیها هستند و زمان دفاعمقدس را درک نکردهاند، در معرض تهاجم تبلیغاتی دو گروه دیگر هستند که باید برای جلوگیری از این آفت فرهنگی فکری کرد و برنامهای ریخت.
منظور از نسل جدیدیها کسانی هستند که زمان جنگ تحمیلی هنوز به دنیا نیامده بودند یا در آن ایام بچه بودند و نمیتوانستند فعالیت کنند. البته در رابطه با این گروه نمیتوان به قاطعیت گفت که بهدنبال تحریف یا فراموشی انقلاب هستند بلکه آنها اطلاعات چندانی از دفاعمقدس ندارند و این وظیفه مسئولان و خانوادههای رزمندگان است که آنها را با دفاعمقدس و دستاوردهای آن آشنا سازند و کسانی که بخصوص در کاروانهای راهیان نور فعالیت میکنند موظفند که آنها را با واقعیات دفاعمقدس آشنا سازند. در این میان باید گفت که متاسفانه افرادی نیز هستند که با نوشتن کتاب یا ساختن فیلم به دفاعمقدس ضربه میزنند و نمیتوانند بهطور عینی و واقعی تجربیات آن روزها و دستاوردهای آن را منتقل کنند.
در شرایطی که امروزه رزمندگان دفاعمقدس همچنان در قید حیات هستند میتوانند با رجوع به انها نگاه و دید خود را نسبت به مسئله دفاعمقدس عوض کنند و بر دامنه اطلاعات خود بیفزایند. همچنین صداوسیما نیز موظف است که به ضبط و ثبت خاطرات رزمندگان دفاعمقدس اهتمام بیشتری بورزد و مانع از تحریف و فراموشی آن شود. همچنین باید این نکته را نیز یادآور شد که بنیاد حفظ و آثار دفاعمقدس نیز با جدیت بیشتر و با تدوین سازوکاری مدون آثاری جامع و کامل در رابطه به دفاعمقدس و تبیین آن اهتمام ورزد و با استفاده از رزمندگان اسلام و افرادی که در جبهههای حق علیه باطل حضور پیدا کردند در حفظ و گسترش دستاوردهای دفاعمقدس تلاش کند.
وطن امروز:چگونه اقتصاد مقاومتی را اجرا نکنیم!
«چگونه اقتصاد مقاومتی را اجرا نکنیم!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محسن جندقی است که در آن میخوانید؛ بعد از ابلاغ «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر انقلاب، همانطور که پیشبینی میشد همه مسؤولان دولتی، مجلسیها، کارشناسان و صاحبنظران برای اجرای هر چه بهتر محورهای این ابلاغیه اعلام آمادگی کردند. مانند سالهای پیش که مسؤولان بعد از نامگذاریها و ابلاغیهها از محاسن چنین طرحهایی سخنها میگفتند، این بار نیز مسؤولان رویه پیشین را تغییر ندادند – و بحق- برای انجام هر چه بهتر اقتصاد مقاومتی سخنها گفتند، مقالهها نوشتند و مصوباتی تصویب کردند. تا اینجای کار کسی هیچ ایرادی نمیگیرد اما چه میشود که طرحهای عظیم و راهبردهای کلیدی که ابلاغ میشود دچار فرسایش شده و عملا به اهداف از پیش تعیین شده نمیرسد؟ جهاد اقتصادی، حمایت از تولید و سرمایه ایرانی در سالهای گذشته و حماسه اقتصادی در سال جاری از نمونههای واضح و مبرهنی است که در ابتدای نامگذاری، همه مسؤولان برای تحقق اهداف آن اعلام آمادگی کردند اما چه شد؟ واقعا آنجایی که مردم باید پای کار میآمدند، آمدند و به عنوان نمونه در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند و حماسه سیاسی خلق کردند اما آیا مسؤولان به وظیفه خود عمل کردند و حماسه اقتصادی خلق شد؟ «اقتصاد مقاومتی» سخن امروز و دیروز رهبری نیست بلکه ایشان حداقل از سال 1389 به طور واضح در این باره سخن گفتهاند اما چه شد؟ تازه! بعد از آغاز تحریمها و مدیریت ناصحیح اقتصادی همگان متوجه شدند این مقوله میتواند کمک بسیاری به اقتصاد کند اما آیا مسؤولان سابق و فعلی در این باره کار قابل توجهی کردهاند؟ مسؤولان دولت یازدهم با ابلاغیه «اقتصاد مقاومتی» و با پشتوانه رهبر انقلاب فرصتی تاریخی را به دست آوردهاند تا با بسیج همه ظرفیتها بتوانند به اهداف اقتصادی خود برسند. دولت اگر میخواهد شعارها و وعدههای اقتصادی که هر روز بیشتر از قبل میشود را اجرایی کند هیچ چارهای جز اقتصاد مقاومتی ندارد. شاید مسؤولان دولتی قصد داشته باشند سرنوشت نامگذاریها و ابلاغیههای اقتصادی سالهای گذشته و امسال را برای اقتصاد مقاومتی هم رقم بزنند! اگر واقعا میخواهند اقتصاد مقاومتی اجرایی نشود، میتوانند اقدامات زیر را انجام دهند:
1- حاشیهها را بیشتر کنید!
یکی از عوامل نرسیدن به اهداف محورهای مهم اقتصادی در سالهای گذشته افزایش حاشیهها و غلبه آن بر اصل موضوع بود. در دولت گذشته به جای اینکه به اصول توجه شود به حاشیهها توجه شد و مثلا اطرافیان و مشاوران رئیس دولت سابق اظهارنظری میکردند که جنجالی به پا میشد و مسؤولان به جای انجام وظیفه، به توجیه حاشیههای به وجود آمده میپرداختند. اگر مسؤولان دولت فعلی هم قصد دارند «اقتصاد مقاومتی» را فرسایشی کنند و به اهداف آن دست پیدا نکنند رویه دولت قبلی و ـهمین رویه فعلی خودـ را ادامه دهند و با حاشیهسازی مانع پررنگ شدن متن و اصول شوند! مشاوران و اطرافیان دولت فعلی نشان دادهاند ـ مانند قبلیها!ـ استعداد فراوانی برای حاشیهسازی دارند و دولتیها میتوانند با بها دادن به آنها به اقتصاد مقاومتی بیشتر ضربه بزنند!
2- افتضاح برنامهریزی کنید!
دولت دهم با اجرای نامناسب هدفمندی یارانهها و عدم حمایت از تولید و دولت فعلی با اجرای پرانتقاد طرحی مانند سبد کالا نشان دادند میتوانند از این حیث هم شبیه به هم باشند و با تداوم این رویه از اهداف «اقتصاد مقاومتی» دور شوند! دولت فعلی فرصت فراوانی دارد تا بتواند برنامهریزی افتضاح طرح سبد کالا را جبران کند اما همه طرحها و مصوبهها این طور نیست. دولت برای سال آینده باید برنامهریزیهای بسیار مهمی انجام دهد و طرحهای حساسی مانند فاز دوم هدفمندی را به سرانجام برساند اما آنگونه که احساس میشود مسؤولان از تجربه سبد کالا درس نگرفتند و با همان سرعت میخواهند فاز دوم هدفمندی را اجرایی کنند. اجرای سبد کالا از زمان ابلاغ تا اجرا فقط 50 روز فرصت داشت و دود این برنامهریزی سریع و ناصحیح به چشم مردم رفت. طرح عظیم و حساس هدفمندی یارانهها هم قرار است با سرعتی باورنکردنی اجرا شود و امیدواریم دولت به اهداف خود برسد. اگر دولت قصد دارد اقتصاد مقاومتی اجرایی نشود میتواند به برنامهریزیهای افتضاح و نامناسب و سریع ادامه دهد!
3- بر سر خودمان بکوبیم!
آنقدر دشمن خوشحال میشود وقتی یک مقام بلندپایه بگوید «خزانه مملکت خالی است». آنقدر مردم ناامید میشوند وقتی یکی از مسؤولان میگوید: «با یک موشک همه سیستمهای دفاعیمان از بین میرود».
آنقدر از اهداف «اقتصاد مقاومتی» دور میافتیم؛ وقتی دولتیها علیه دولت سابق و دولت سابق علیه دولت فعلی و همه علیه هم مصاحبه میکنند و هواداران آنها هم به جان هم میافتند. یکی از موثرترین کارها برای اینکه اقتصاد مقاومتی را انجام ندهیم سیاهنمایی و مسخره کردن خودمان و شاد کردن دشمن است! برای این کار میتوانیم ظرفیتها و تواناییهای خود را به طور کامل نادیده بگیریم. برای این کار میتوانیم عدهای را جمع کنیم تا وقتی میگوییم خزانه خالی است، پول نداریم، بدهکارترین دولت را تحویل گرفتیم و... تشویقمان کنند و برایمان کف بزنند. یاد سخنان رئیسجمهور فقید کشور چهار- پنج میلیونی ترکمنستان افتادم که در سخنانی خطاب به مردم کشورش گفته بود: ما قدرتمندترین ارتش جهان را داریم و یکی از قویترین کشورهای جهان هستیم!
4- اعتماد مردم را از بین ببرید!
مسؤولان دولت اگر میخواهند موانع اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی را افزایش دهند، میتوانند اعتماد عمومی را از بین ببرند. برای این کار بهتر است برنامههایی مانند سبد کالا و فرم خوداظهاری و قطع یارانه را بیشتر کنند و مدام از سرک کشیدن به حساب مردم سخن بگویند. از یک طرف دولت دستور میدهد به حریم شخصی و حساب مردم وارد نشوید و از طرف دیگر وزیر اقتصاد اعلام میکند هر کسی فرم خوداظهاری پر کند به ما اجازه میدهد حساب او را - که رئیسجمهور میگفت حریم شخصی است- چک کنیم. اصلا چه لزومی دارد در این مورد بحث شود؟ همچنین درباره به کف رسیدن قیمت کالاهای مختلف میتوان به راحتی اعتماد مردم را از بین برد و مسؤولان میتوانند با ادامه اظهاراتی مانند نرخ خودرو به کف رسیده، نرخ مسکن به کف رسیده و نرخ دلار به کف رسیده و... اجرا شدن اقتصاد مقاومتی را به تاخیر بیندازند.
5- به سیاست خارجی بیش از حد دل ببندید!
به جای اینکه ادعا کنیم در حوزه سیاست خارجی در مدت 50 روز به اندازه 500 روز کار کردهایم مناسبتر این است که در اقتصاد در مدت 300 روز به اندازه 300 روز کار کنیم! دولت فعلی نشان داده در حوزه سیاست خارجی نه تنها فعال است بلکه بیشفعال هم هست و به همین علت آنقدر با سرعت پیش میرود که تازه چند روز بعد از اقدامات و مذاکرات و تفاهمات متوجه میشویم چه اتفاقی رخ داده یا قرار است رخ دهد. تازه بعد از این مدت است که مسؤولان سیاست خارجی درصدد رفع و رجوع اقدامات بعضا ناصواب هستند. جالب اینکه برای نشان دادن اهمیت اقداماتی که نتیجه چندان پررنگی ندارد، مسؤولان همه توان خود را به کار میگیرند تا القا کنند اگر این کار را نمیکردند مملکت به هوا میرفت. در این گیر و دار اگر قصد کاهش سرعت اجرای اقتصاد مقاومتی وجود دارد، مسؤولان میتوانند همین رویه را ادامه دهند و به سیاست خارجی بیش از حد دل ببندند و حتی در برنامهریزیهای اقتصادی خود روی آن حساب ویژهای باز کنند و مثلا بگویند بعد از توافقات هستهای و رفع فلان تحریم، فلانقدر تورم کاهش پیدا میکند.
6- سایر اقدامات مقتضی را انجام دهید!
برای اینکه اقتصاد مقاومتی انجام نشود کارهای دیگری هم میتوان انجام داد که فرصت تشریح آنها وجود ندارد؛ مثلا مسؤولان میتوانند از تولید حمایت نکنند، نظارت را افزایش ندهند، به بازار سرمایه بیتوجه باشند، بازار ارز را رها کنند، قوانین دست و پا گیر را حذف نکنند، رانتهایی شبیه رانت 650 میلیون دلاری را بیشتر کنند، تعداد دعواهایی مانند دعوای وزارت جهادکشاورزی و وزارت صنعت بر سر تنظیم بازار را افزایش دهند، ابهامات درباره یارانه و نرخهای جدید حاملهای انرژی را بیشتر کنند و ... مسؤولان اگر راست و حسینی به «اقتصاد مقاومتی» و بیانات رهبری اعتقاد دارند و قصد دارند این ابلاغیه تمام و کمال اجرا شود، میتوانند موانع را – که به برخی از آنها در بالا اشاره کردیم- شناسایی کنند و آنها را انجام ندهند. برای اجرای صحیح اقتصاد مقاومتی نباید فقط اقداماتی انجام داد بلکه باید از انجام برخی اقدامات نیز جلوگیری کرد و آنها را انجام نداد!
آفرینش:خطرات جادهای درکمین مسافران نوروزی
«خطرات جادهای درکمین مسافران نوروزی»سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛امروزه استفاده از سیستم حمل ونقل هوایی به سبب سرعت و کاهش اتلاف وقت در انجام امور تجاری، ارسال مرسولات و جابه جایی مسافران یکی از روشهای مرسوم در جهان می باشد. اما در کشورما به علت گران بودن مسافرت هوایی و عدم امنیت کافی این سیستم به دلیل فرسوده بودن ناوگان هوایی، آنچنان مورد استقبال قرار نگرفته است. ضمن اینکه درایام تعطیلات به ویژه درمسافرتهای نوروزی بیشترین حجم حمل و نقل مسافران به جادههای کشور اختصاص دارد.
هم اکنون در کشورمان 95 درصد از حمل و نقل باری و مسافری به صورت جادهای انجام میشود که این امر نشان میدهد ما بر روی حمل و نقل هوایی کمتر کار کردهایم و راهکاری برای گسترش وتوسعه آن نداشته ایم. اما درمورد حمل و نقل زمینی هم وضعیت مناسبی نداریم. ناوگان ریلی کشور درچند سال گذشته پیشرفت هایی داشته است اما به هیچ وجه نتوانسته جوابگوی نیازهای موجود باشد. در مورد حمل و نقل جاده ای هم که در وضعیت بحران قرار داریم. طی سال گذشته بیش از 1,3 میلیون نفر بر اثر تصادفات جاده ای در جهان کشته شدند که متاسفانه از این تعداد 85 درصد تلفات مربوط به ایران است. 95 درصد از سیستم حمل ونقل زمینی استفاده می کنیم و آن وقت 85 درصد تلفات جاده ای دنیا را هم به خود اختصاص داده ایم! این آمار نشان از این واقعیت دارد که ما با توجه به میزان مصرف از حمل و نقل زمینی درکشور به فکر توسعه آن نبوده ایم و مسلما عدم به روز رسانی استانداردهای لازم در این سیستم موجب افزایش تلفات خواهد شد.
فراهم نبودن زیرساخت های توسعه این صنعت، از وضعیت جاده های کشور گرفته تا ساخت وسایل نقلیه غیرایمن، سطح آموزش های رانندگی و... باعث یک سلسله چالش ها و افزایش روزافزون تلفات جاده ای گردیده است. کمبود سیستمهای روشنایی در راههای کشور، نبودن استراحتگاه مناسب و کافی در طول مسیر، کمبود بزرگ راه های استاندارد و دو طرفه بودن اکثر جاده های کشور باعث افزایش تصادفات گردیده است.
اما مرحله بعدی در افزایش آمار تلفات جاده ای به نظام امداد رسانی در کشور برمی گردد که باید تقویت شود . بر اساس آمار 30 درصد از کسانی که در محل سانحه مجروح می شوند بین محل حادثه تا بیمارستان فوت می شوند که باید ابتدا بیمار بستری شود و بعد مراحل درمانی طی شود(فقط هشت دقیقه، فرصت طلایی نجات می باشد) . عدم حضور و کمبود نیروهای امدادی و پایگاه های امداد و نجات و مراکز درمانی در طول جاده ها، نبود امکانات و تجهیزات مدرن همچون بالگردهای امداد و آمبولانس های مجهز باعث افزایش شدید آمار تلفات شده است . باید زمان آمادگی برای کمک رسانی را کم کنیم و آموزش همگانی در زمینه امداد رسانی به مردم و کارکنان دستگاه های مرتبط را در دستور کار قرار دهیم.
بحث آموزش همگانی نیز از مواردی است که درکشور ما به صورت جدی به آن پرداخته نشده است. متاسفانه در مورد رانندگان به آموزش مهارت های عملی رانندگی بسنده می شود و دیگر هیچ آموزشی برای افزایش ضریب امنیت رانندگان و مسافران درنظر گرفته نشده است. همچنین هیچ آموزشی در زمینه هنگام وقوع حادثه به افراد داده نمی شود. آموزش هایی همچون کمک های اولیه و نحوه برخورد با آسیب دیدگان حادثه و ...
مبحث دیگری که در حلقه زنجیر چالش های حمل ونقل زمینی قرار دارد بحث آمار واقعی و مستند تصادفات و تلفات می باشد. متاسفانه در کشورما آمار تصادفات و تلفات رانندگی به صورت واقعی اعلام نمی شود و هرنهاد و مرکز مربوطه آماری را برای خود اعلام می کند و یا این آمار را به صورت محرمانه درمی آورند و از اعلام آن خود داری می کنند. فلذا با چند نرخی شدن آمارها، نمی توان به آنها اعتماد کرد.مدیریت بر جاده ها زمانی می تواند موثرباشد که آمار واقعی تصادفات در اختیار مدیران دستگاه های اجرایی و اساتید قرار گیرد تا با مشخص شدن نوع خطرات و دلایل بروز تصادفات، به صورت علمی و کارشناسی با آنها برخورد شود. فی الحال در آستانه سال جدید قرار گرفته ایم و اکثر هموطنان درتدارک مسافرت های نوروزی می باشند. ضمن آرزوی سفری خوش برای همه عزیزان، تقاضا داریم با توجه به وضعیت جاده های کشور و افزایش تردد مسافران، با رعایت قوانین رانندگی شیرینی این ایام را به کام خود و دیگران تلخ نکنید.
شرق:کریمه در ازای کییف
«کریمه در ازایکییف»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم الهه کولایی است که در آن میخوانید؛با فروپاشی اتحاد شوروی، نگاه خوشبینانهای در رهبران روسیه در جهت تنظیم رابطه با غرب بهویژه آمریکا شکل گرفت. این خوشبینی بهزودی براساس شواهد متعدد در اختیار روسها، تغییر کرد و روندی از گسترش بدبینی نسبت به اهداف و سیاستهای غرب در پیرامون روسیه، جای آن را گرفت. یکی از مهمترین مسایل در این میان، نوع و گستره روابط روسیه با جمهوریهای پیشین اتحادجماهیرشوروی بود. روسیه در سیاست خارجی، دو حوزه را تحت عنوان خارج نزدیک و خارج دور تعریف کرد که از دیدگاه آنها، خارج نزدیک، حوزه منافع حیاتی را شامل میشد.
هیچگاه این نگرش مورد تایید غرب قرار نگرفت. بقیه کشورهای جهان در قلمرو خارج دور قرار گرفتند. در این میان روسها نشان دادند نسبت به تحولات درون کشورهای «خارج نزدیک» یا همان جمهوریهای تازه استقلالیافته و سمت و سوی سیاست خارجی آنها بسیار حساس هستند و نسبت به جهتگیری رهبران آنها در توسعه روابط با غرب بهویژه آمریکا واکنشهای مناسب را شکل میدهند.
آنچه در اوکراین رخ داد، عرصهای از این تقابل و در واقع تعارض منافع میان روسیه و غرب بهویژه ایالاتمتحده بوده است. به نظر میرسد غربیها از مشغله و دغدغههای روسیه در المپیک سوچی بهرهبرداری لازم را کرده و با اعمال نفوذ و ورود در تحولات داخلی اوکراین، کوشیدند تا مانع بازسازی و توسعه نفوذ روسیه در این جمهوری مهم بازمانده از شوروی شوند. سیاستی که تا حدی یادآور رفتار «ساکاشفیلی» در آستانه المپیک پکن در سال 2008 و حمله به نیروهای پاسدار صلح روسی در «اوستیای جنوبی» است. آنچه در ماههای گذشته در «کییف» شکل گرفت بهطور طبیعی پاسخ خود را در «کریمه» دریافت کرد.
زمانی که اروپا و ایالاتمتحده به مداخله در تحولات داخلی اوکراین با عنوان «دموکراتیکسازی» - بدون در نظر داشتن زوایای این مداخله- وارد شدند و اشکال آشکار و پنهان حمایت از مخالفان را سازماندهی کردند، بسیار حیرتآور است که واکنش متناسب و قطعی روسیه را در این زمینه پیشبینی نکرده باشند. آنچه در «کریمه» اتفاق افتاد و فرصتی که برای پوتین ایجاد شد نتیجه برآوردهای نادرست و سیاستهای شتابزدهای است که غرب در اوکراین دنبال کرد و پوتین پیش از این، عزم خود را برای دفاع از منافع روسیه با همه ابزارهای لازم نشان داده است. او بهعنوان افسر پیشین «کگب» برای دفاع از منافع روسیه، استفاده از همه ابزارها را بر خود گشوده مییابد.
در این میان آمریکا و اروپاییها نیز به زودی برای مهار این بحران، تمرکز بر ابزارهای دیپلماتیک را بیشتر مورد توجه قرار خواهند داد زیرا رهبران هم ایالات متحده و هم اروپا و هم روسیه به خوبی از تهدیدات مشترک فراروی خود آگاهی داشته و برای فایق آمدن بر این بحران آنگونه که در دو دهه گذشته نشان دادهاند، از ظرفیت مناسبی برای خویشتنداری و مدیریت آن برخوردارند که دیر یا زود از آن بهره خواهند گرفت.
آرمان:سیاست خارجی در سال 1393
«سیاست خارجی در سال 1393»عنوان سرمقاله یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دکتر سیدعلی خرم است که در آن میخوانید؛سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بعد از انتخابات بهتدریج سرعت گرفت و حوزههایی را فتح نمود که پیشقدم برای سال 1393 گردید. بزرگترین موضوع سیاست خارجی که شروع خوبی داشت و از حد انتظار منتقدان فرا رفت، پرونده هستهای بود که تا منتقدان به خود آمدند، دوره موقت برنامه اقدام مشترک به عمل درآمد و مذاکرات حول برنامه جامع مذاکرات بهمنظور اعتمادسازی نیز شروع شد. توافق بر چارچوب مذاکرات و سپس دستورکار مذاکرات برنامه جامع، موفقیتی بود که به این آسانی بهدست نمیآمد ولی در سال 1392 این مهم نسبتا به انجام رسید و پیگیری آن درسال 1393 از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی بهشمار میرود.
اگر سیاست خارجی کشورمان بتواند همین مقوله را تحتعنوان برنامه جامع مذاکرات به نتیجه برساند، دستاورد سال 1393 فراهم شده است چون بقیه مسائل سیاست خارجی در گرو موفقیت برنامه اعتمادسازی است. مذاکره ایران و آمریکا در اولویت بعدی است. در پرتو تغییر استراتژی جهانی آمریکا، نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران میتواند بازتعریف شده و از خصوصیاتی برخوردار گردد که قبلا برخوردار نبود.
این نقش در سال 1393 میتواند تئوریزه شده و بهتدریج در میدان عمل پیاده شود. نقش ایران در خلیجفارس، در وقایع سوریه، عراق، نسبت به فلسطین در چارچوب بازتعریف نقش منطقهای ایران شکل میگیرد. ایران نباید بدون شناخت دقیق از جایگاه و نقش خود اقداماتی را در منطقه خاورمیانه به اجرا بگذارد زیرا ممکن است در جایگاه جدید نقش بیشتری بتواند بهعهده گیرد.
البته این نقش جدید دارای مخالفین جدی در منطقه، در درون آمریکا و حتی در درون ایران است که سیاست و کیاست ایران قادر به جاانداختن جایگاه جدید خواهد بود. روابط ایران و اروپا اولویت بعدی است که مدتی است به تاخیر افتاده و از زوایای مختلف حائز اهمیت است. از بعد انرژی، ایران میتواند روی نقش و همکاری اتحادیه اروپا حساب جدی کند بهترتیبی که غفلت عمدی روسیه در این باب را پشتسر بگذارد و استدلال مناسبی در قبال ترکیه برای فروش و عبور گاز از ترکیه به سمت اروپا پیدا کند. از بعد سیاسی، همکاری ایران و اروپا برای هر دو طرف مهم و راهگشا خواهد بود و اروپا در بسیاری از مقاطع میتواند به کمک ایران بیاید. ایران باید این موقعیت را مغتنم شمرده و با انعطاف لازم با اروپا همکاری کند. امروزه استاندارد اروپایی از نظر سیاسی ملاک ارزیابی جهانی است و این میتواند در تجارت، اقتصاد، انرژی، سرمایهگذاری، ورود تکنولوژی پیشرفته و بهرهبرداری ایران از مدیریت نوین اروپایی سهم بسزایی ایفا کند.
سفر خانم اشتون بهعنوان وزیر امورخارجه اتحادیه اروپا در مقطع مناسبی انجام گرفت. به هر حال در سال 1393 وزارت امورخارجه و سفرای برجسته کشورمان باید بهبود روابط با تکتک کشورهای اروپایی را در محاسبات خود قرار دهند و خلأ بهوجود آمده را به سرعت پر نمایند. در کنار بهبود و گسترش روابط با آمریکا و اروپا، روابط با خاوردور و جنوب آسیا نیز باید مورد نظر قرار گیرد. مشتریان سنتی نفت ایران با توجه به مصرف انرژی در آسیا باید کماکان در اولویت دوستی و همکاری قرار گیرند. همچنانکه نباید روابط با روسیه رااز نظر دور داشت و برای تکمیل نقش منطقهای ایران باید به گسترش روابط با روسیه پرداخت.
روسیه در موضوع سوریه، برای ایران یک همکار و شریک استراتژیک خواهد بود که دو کشور نقش تکمیلی خواهند داشت. ترکیه بهعنوان یکی از مهمترین همسایگان ایران باید در سال 1393 از برنامهریزی ویژه در سیاست خارجی برخوردار شود و در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به گسترش روابط با ترکیه پرداخت.
دنیای اقتصاد:سیاست قیمتی یا سیاست غیرقیمتی؟
«سیاست قیمتی یا سیاست غیرقیمتی؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مرتضی کاظمی است که در آن میخوانید؛چالش مدیریت انرژی و آثار اقتصادی و غیراقتصادی یارانههایی که طی دهههای گذشته به مصرفکنندگان انرژی بهخصوص اسرافکنندگان داده شده بدون شک از مهمترین چالشهای اقتصاد ایران است، اما چاره چیست؟
بسیاری از سیاستگذاران به این نتیجه رسیدهاند که چاره را باید در قیمت جستوجو کرد. بر این اساس، سیاستهای قیمتی در دستور کار سیاستگذاران قرار گرفته است. طیف وسیعی از اقتصاددانان معتقدند مشکل مدیریت انرژی در ایران از تفکر قیمتگذاری دولتی ناشی میشود. در بسیاری از کشورهای دنیا قیمت انرژی با همان مکانیسمی (مکانیسم بازار) تعیین میشود که قیمت سیب زمینی و میوه و اجاره خانه و... . بر این اساس طیف وسیعی از اقتصاددانان از قیمتگذاری دولتی گله میکنند و دولت را از دخالت در مکانیسم بازار در تعیین قیمت انرژی منع میکنند.
اما گروهی از کارشناسان تفکر مخالفت با قیمتگذاری دولتی ندارند، بلکه دولت را مسوول تعیین قیمت انرژی میدانند اما تلاش میکنند انرژی به نحوی تعیین قیمت شود که بتواند مصرف و انگیزه مصرفکننده را تحت تاثیر قرار داده و از این طریق بر چالش مدیریت انرژی غلبه شود. با چنین وصفی هر دو دسته، سیاستهای قیمتی را برای غلبه کردن بر چالش مدیریت انرژی توصیه میکنند. در مقابل گروهی از کارشناسان سیاستهای غیرقیمتی را توصیه میکنند. این گروه از کارشناسان استدلالهای قابل توجهی دارند. نمونههایی از این استدلالها را میتوان برشمرد:
- یکی از نکات مهمی که حامیان سیاستهای غیرقیمتی اشاره میکنند، توجه به این نکته است که سازمانها و صنایع با مفهوم مدیریت انرژی بیگانه هستند. برای تشریح این موضوع میتوان به یک مثال ساده بسنده کرد. در بخش خصوصی و غیرخصوصی، از مدیران ارشد سازمانها و حتی کارشناسان مربوطه درباره میزان مصرف و هزینه انرژی سوال کنید. غالبا برای این سوال پاسخی ندارند.
در حالی که برای مدیریت انرژی یک سازمان نه تنها باید نسبت به میزان مصرف و هزینه آگاهی کامل داشت، بلکه باید از جزئیات هزینه و مصرف انرژی مطلع بود؛ بنابراین با توجه به اینکه سازمانها و صنایع برای استقرار سیستمهای مدیریت انرژی آمادگی لازم را ندارند پس از افزایش قیمت انرژی، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و از این طریق اثرگذاری سیاستهای قیمتی را کاهش میدهند. بر این اساس حامیان سیاستهای غیرقیمتی، توجه به استقرار سیستمهای مدیریت انرژی در سازمان و صنایع را مهمتر از سیاستهای قیمتی میدانند.
- خودروسازی ایران با حمایت شدید از اعمال تعرفههای گمرکی و تحمیل تولیدات خود به مصرفکنندگان، مدیریت انرژی کشور را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. پس از سالها بحث و جدل در این مورد، هنوز مشخص نیست سیاستگذاران چه برنامهای برای مواجهه با این مشکل دارند؛ بنابراین حامیان سیاستهای غیرقیمتی خاطرنشان میکنند، توجه به سیاستهای قیمتی بدون توجه به معضل خودروسازی ایران تاثیرگذار نخواهد بود.
- نکته دیگرکم کشش بودن تقاضای قیمتی انرژی است. پایین بودن کشش به معنای کم بودن حساسیت مصرف نسبت به افزایش قیمت است. با این استدلال این گروه توصیه میکنند، برای مدیریت انرژی کشور نمیتوان صرفا به سیاستهای قیمتی اکتفا کرد.
طرفداران سیاستهای قیمتی و حامیان سیاستهای غیرقیمتی هر کدام استدلالهای قابل توجهی دارند. به نظر نویسنده این مقاله، پیگیری سیاستهای قیمتی عاقلانه و ضروری است، اما بزرگنمایی انجام شده بر سیاستهای قیمتی باعث شده اهمیت راهکارهای غیرقیمتی نادیده گرفته شود و از این طریق تاثیرگذاری سیاستهای قیمتی کاهش یابد. نتیجه اینکه دولت میتواند با ترویج سیستمهای مدرن مدیریت انرژی، علاوه بر گسترش کسبوکارهای ناشی از این اقدام، کارآیی سیاستهای قیمتی را افزایش دهد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سعدیا گرچه سخن دان و نصیحت گویی
به عمل كار برآید به سخندانی نیست