نگار فروزنده بازیگر عرصه سینما و تلویزیون است که حضور در فیلم های «کافه ستاره» سامان مقدم، «دایره زنگی» پریسا بختآور، «دعوت» ابراهیم حاتمیکیا و «محاکمه در خیابان» مسعود کیمیایی از جمله فعالیتهای او در عرصه سینما هستند. وی همچنین در مجموعههایی تلویزیونی چون «دارا و ندار» مسعود دهنمکی، «من یک مستاجرم» پریسا بختآور و «ریحانه» سیروس مقدم در مقام بازیگر حضور داشته است.
به بهانه نوروز سراغ این بازیگر رفتیم تا هم از حال وی جویا شویم و هم درباره مسایلی که در این 13 روز عید اکثر ما در سفرهای نوروزی با آنها مواجه میشویم، گفتگویی داشته باشیم.
فروزنده در این گفتگو درباره یکی از اساسی ترین معضلات در نوروز یعنی بهداشت طبیعت هشدار داد و البته تاکید کرد که درباره این مساله نمی توانیم مثل همیشه به شعارها اکتفا کنیم. کودکان در مدارس بیشتر از همه در برابر این شعارها قرار گرفته و آنها را همچون درس حفظ کرده اند و شاید بهتر از یک مجری بتوانند در این باره سخن بگویند. فروزنده بخشی از این مسأله ریشهای را به مشکلات روحی و دغدغههایی مرتبط دانست که جان ما را اذیت می کنند اما حاضر نیستیم برای درمان آنها به سراغ یک روانشناس برویم.
وی همچنین در این گفتگو از اینکه هیچگاه روی صورت خود عمل جراحی نداشته است سخن گفت و گلایه کرد که بعضی از سایت ها در فضای مجازی از عمل های زیبایی متعدد وی خبر می دهند.
*خانم فروزنده شاید یکی از معضلات ما در نوروز مبحثی باشد که علیرغم اهمیتش کمتر به آن توجه می شود و آن موضوع محیط و طبیعتی است که در بهار تحت تأثیر سفرهای مردم، به یکباره انگار دچار فرسودگی و آلودگی 13 روزه می شود. خود شما چقدر با این مساله برخورد داشته اید و فکر می کنید چطور می توان جلوی آن را گرفت؟
- بله این یکی از مسایلی است که واقعا جای توجه و کار دارد. اولین کار این است که ما از منزل خود شروع کنیم. یعنی بهترین کار ممکن که هرکس می تواند انجام دهد این است که زباله ها را در منزل خود تفکیک کند. خود من دائما این کار را انجام می دهم، حتی زمانیکه به عنوان مهمان به منزل کسی می روم زباله های مصرفی خود را از یکدیگر تفکیک می کنم. زمانیکه ما از خانه خود شروع کنیم این فرهنگ در بیرون از خانه هم ادامه پیدا می کند.
من خیلی این حرکت را دیده ام که مثلا شخصی شیشه ماشین خود را پایین می کشد و زباله اش را به بیرون پرتاب می کند که این کار بسیار زشت است. این از جمله تصاویر بسیار زشتی است که من هر بار که میبینم تاسف میخورم و اگر بتوانم فرد را پشت چراغ قرمزی یا جایی پیدا کنم، حتما تذکر می دهم.
*چرا فکر میکنیم که چون شخص دیگری قرار است خیابان ها را تمیز کند این وظیفه دیگر بر عهده ما نیست؟
- برعکس باید به آن شخصی که بعدا قرار است این خیابان ها را تمیز کند، فکر کرد. در همه جای دنیا مردم سعی می کنند تا شهرشان را زیبا نگه دارند اما اینجا کمتر این دغدغه ها دیده می شود. واقعا داشتن یک کیسه زباله در ماشین چندان کار سختی نیست. چه می شود اگر هر کسی کیسه زبالهای را همراه داشته باشد و زمانیکه به طبیعت و یا هر محیط دیگری می رسد از آن استفاده کند، هم اکنون در همه جای شهر سطلهای زباله وجود دارد و می توان به اولین سطل زباله که رسید آن را تخلیه کرد. اگر مردم یک بار این کار را امتحان و احساس خوب بعد از آن را درک کنند دیگر همیشه به همین شکل رفتار خواهند کرد.
خود من همیشه در خودروی خود چنین کیسه زباله ای دارم و بعد از اینکه پر شد آن را در یکی از سطل های زباله شهر می اندازم.
*چرا ما متوجه ضررهای بی پایان چنین رفتارهای نیستیم؟
- ما به دلیل زندگی شهرنشینی که داریم و هر روز هم بیشتر می شود، از بعضی مسایل به تدریج دور می شویم و از این نکته هم غفلت می کنیم که انسان هرچه که از طبیعت بیشتر دور شود در زندگی دچار مشکل و افسردگی می شود. به طور مثال حیوانات بخشی از طبیعت ما هستند. آزار ندادن و تعدی نکردن به حیوانات باید جزو ضرورت ها باشد اما نه تنها از چنین موضوعاتی حمایت نمی شود بلکه عده ای حتی حیوانات موجود در منطقه حفاظت شده را هم می کشند و به نوعی با این کار تفریح می کنند.
من همکارانی دارم که با کودکان بی سرپرست کار میکنند و یا در خصوص دیگر موارد اجتماعی و آسیب های وارده فعالیت دارند اما بحث موجودات زنده و مشکلاتی که برایشان پیش می آید، از جمله مسایلی است که بسیار کمتر به آنها توجه می شود و یا اصلا نمی شود. در حالیکه به نظر من این موجودات زنده حتی گاهی اهمیت بیشتری هم پیدا می کنند زیرا بخشی از زندگی ما هستد و اگر از چرخه اکوسیستم خارج شوند اولین آسیب به خود ما می رسد.
ما انسان هستیم و عدالت را درمورد همه پدیده های پیرامون خود باید به نحو شایسته ای اجرا کنیم. به شکلی که هم اکنون با طبیعت رفتار می کنیم بیشتر آن را نابود می کنیم. من مدتی پیش فیلمی دیدم که چند آدم بیمار یوزپلنگ ایرانی را اذیت کرده بودند و بعد از این کار خود فیلم هم می گرفتند، واقعا چه بلایی بر سر بشر امروز آمده است که اینچنین شده است؟ من تا چند وقت بعد از تماشای این فیم حال بسیار بدی داشتم.
بسیاری از این آدم ها بیمار هستند و باید فکری برای درمان خود کنند زیرا اینها به مراحل بدتری می رسند. به طور مثال من خاطرم هست یکی از همین قاتلان زنجیره ای فرزندان پیش از این قتل ها حیوانات را مورد آزار و اذیت قرار می داده است. بنابراین این مساله ای است که ابعاد گوناگونی دارد و از وجوه مختلفی باید آن را دید.
*من می دانم که شما در زمینه حمایت از حیوانات فعالیت هم دارید...
- بله و از همه می خواهم این مساله را جدی بگیرند چون همانطور که گفتم این موضوع با حیات خود ما در ارتباط است. همینجا هم اعلام می کنم که هر گروه، نهاد و یا سازمانی که بخواهد در زمینه مسایل زیست محیطی و یا حمایت از حیوانات کاری انجام دهد، من حاضر به همکاری هستم.
*چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ به هرحال این مسایل بسیار ریشه ایتر از آن هستند که تنها بخواهیم درباره آنها گفتگو کنیم.
- بله، ببینید مردم ما شعار زده شده اند و اتفاقا در این موارد نمی توان شعار داد. باید یک جایی دیگر دست از شعار دادن برداریم. رسانه ها باید به عنوان اولین منبع، بخشی از این فرهنگ را در راستای حمایت از محیط زیست و حیوانات در مطبوعات جا بیندازند. باید به شکلی جدی و مداوم فرهنگ سازی شود تا این اندیشه در خود افراد شکل بگیرد.
مرضیه برومند یکی از کسانی است که در این مورد تلاشهای زیادی کرده است و در آثارش می توان این دغدغه را دید اما ساخت تنها یک سریال برای فرهنگ سازی کافی نیست و همه باید برای این منظور دست به دست هم بدهند. باید به گونه ای عمل کرد که این تصویر آزار و اذیت حیوانات و یا بیرون ریختن زباله ها برای همه زشت و قبیح باشد و دیگر هیچ کس چنین جسارتی را به خود ندهد که چنین کاری کند. حتی اگر نیاز باشد به نظر من باید با چنین افرادی برخوردهای قانونی سختی انجام بگیرد.
*فکر می کنید تنبیه و برخوردهای قانونی بیشتر جواب می دهد؟
- بله، من معتقدم در ایران در قبال بی قانونی جریمه بیشتر جواب داده است. به طور مثال همیشه در همه برنامه های تلویزیون حداقل برای بستن کمربند ایمنی خودرو هشدار داده شده است اما تا زمانیکه مردم مجبور نشدند برای نبستن کمربند جریمه بپردازند، بستن کمربند چندان عملی نشد. پلیس هم که به خاطر خودش و خانواده اش تذکر نمیدهد بلکه این تذکرات و توصیه ها برای زندگی بهتر خود مردم است.
* به نکته خوبی اشاره کردید اتفاقا این تصادفات هم یکی از معضلات نوروزی است و هر ساله با اتمام نوروز متاسفانه با آماری از تلفات جادهای روبرو هستیم.
- بله، اگر شاید راننده و سایر سرنشینان کمربندهای خود را می بستند چنین حوادث تلخی را شاهد نبودیم. در واقع بیشتر این تلفات تنها به این دلیل است که سرنشینان خودروها کمربندها را نمی بندند.
*خود شما چقدر این مساله را رعایت می کنید؟
- من از لحظه ای که سوار خودروی خود می شوم حتی اگر هم قرار باشد مسیری را برای 2 دقیقه رانندگی کنم، باز هم کمربند خود را می بندم و از این لحاظ بسیار قانومندم. من به این کار افتخار می کنم و تنها کاری است که انجام آن برای من از روی اجبار نیست.
فکر می کنم در شرایطی قرار گرفته ام که به خاطر حرفه خود در برابر چشم های زیادی قرار دارم و از این بابت هم باید مسایلی را رعایت کنم.
*به نظر شما چرا برخی در برابر حل این مسایل و معضلات دافعه یا گارد دارند؟ رعایت بهداشت طبیعت و یا مسایل ایمنی مثل بستن کمربند واقعا سخت نیست.
- بله به نظرم یک گارد ذهنی است و یک نوع بیماری.
*البته گاهی هم بسیاری از این موارد به دلیل غفلت هایی است که ما نسبت به پیرامون خود داریم.
- غفلت به چی! غفلت نسبت به جان خود. دیگر نمی توان به راحتی نام غفلت را روی این مساله گذاشت آن هم در زمانی که به صورت گسترده ای این مسایل اطلاع رسانی می شوند. پلیس راهنمایی و رانندگی درباره این مساله هرچه را که در توانش بوده است، انجام داده اما من باز هم نمی دانم که چرا بعضی با خودشان لجبازی دارند.
من فکر می کنم هر مشکلی که ما داریم به این دلیل است که روانشناس در جامعه ما هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. ما زمانیکه سرما می خوریم و مشکلی برای جسم و بدنمان پیش می آید به سرعت به دنبال پزشک می رویم تا خود را درمان کنیم، ولی برای مسایل و مشکلات روحمان هیچ کاری انجام نمی دهیم. ما آنقدر با روح و جان خود غریبه هستیم که وقتی احساس افسردگی و یا دیگر بیماری ها را داریم اصلا جایی را برای درمان آنها در نظر نمی گیریم.
*پس به نظر شما مردم برای توجه به مواردی مثل حفاظت از محیط زیست و رعایت مسایل راهنمایی رانندگی به اقدامی فراتر از دادن یک تذکر نیازمند هستند؟
- بله. مسایلی که در جامعه ما وجود دارد ریشه ای است و به شکل ریشه ای هم باید اینها درمان شوند. رفتارهای اجتماعی و وظایف شهروندی از بطن خود اجتماع شکل می گیرند و متاسفانه مشکلاتی هستند که پنهان می مانند اما پنهان کردنشان دردی را دوا نمی کند. حتی به نظر من آشکار کردن بعضی از حقایق میتواند خیلی هم راهگشا باشد.
به بسیاری از این مسایل باید از همان ابتدای کودکی توجه کرد. از کودکی باید به فرزندان آموزش بدهیم که به طور مثال طبیعت و محیط زیست خود را دوست داشته باشند. من برادرم کودکانی دارد که از همین الان سعی می کنم به آنها درباره طبیعت آموزش بدهم. باید در مهدکودک ها و در مدارس آموزش هایی داده شود تا نسل های بعد برنامه ریزی شوند و نسبت به محیط پیرامون خود منعطف تر عمل کنند. باید به گونه ای فرهنگ سازی کرد که مردم حتی نیازی به دقت و توجه نداشته باشند و مثل برنامه کامپیوتر این برنامه ها را عملی کنند.
*البته درمدرسه درباره این موارد همیشه توصیه شده است. هر یک از ما شاید اولین جمله ای که خاطرش باشد این است که مدرسه خانه دوم ماست و یا جملاتی درباره نظافت و پاکیزگی که در تمام در و دیوارهای مدرسه می توانستیم آنها را ببینیم.
- بله اما همه آنها شعار بودهاند و بچه ها شعار را نمی فهمند. شعار برای آنها مثل کتاب های درسی می ماند و فقط آن را حفظ می کنند. اگر در بعضی برنامه ها دیده باشید بچهها گاهی از یک مجری بهتر و مسلط تر ذرباره این موضوعات حرف می زنند اما چون این آموزش ها عملی آموخته نمی شوند، دیگر عمل کردن به آنها هم فراموش می شود.
*یعنی باید چه کاری انجام داد؟
- به طور مثال می توان دانش آموزان یک کلاس درس را به یک محیط طبیعی برد و بعد از آنها کمک گرفت که حتی به صورت بازی آن محیط را تمیز و زباله ها را جمع آوری کنند. کودکانی که به این شکل و به صورت عملی و کاربردی به سمت پاکسازی طبیعت حرکت کنند اگر خانواده شان هم زباله ای را روی زمین بریزد خود فرزندان به آنها تذکر می دهند.
تنها کافیست بپذیریم که هم اکنون فرهنگ ما تحت الشعاع مسایل و مشکلاتی قرار گرفته است. باید این آسیب ها را درست و خلاءها را پر کنیم. باید هم از خود و خانه و ماشین خودمان شروع کنیم. کمربندها را ببندیم، کیسه زباله ای را که لازم است در خودرو قرار دهیم، ظروف پلاستیکی کمتر مصرف و زباله ها را از یکدیگر تفکیک کنیم.
به نظرم بهتر است راهنمایی رانندگی هم برای کسانیکه زباله را به بیرون از ماشین پرتاب می کنند جریمه ای سنگین قرار و آن را ترتیب اثر دهد. یکی از مناطقی که در مسیر رفت و آمدم می بینم مردم در آنجا بسیار خوب رانندگی می کنند، پل جدیدی است که در بزرگراه صدر ساخته شده است. چون در این محل دوربین ها دائم همه را کنترل می کنند. شما حتی برای لحظاتی ممکن است از این رانندگی خوب مردم تعجب کنید و فکر کنید ایران نیستید اما درست به محض اینکه از آن محدوده خارج می شوید، دوباره همه چیز سر جای اول خود برمی گردد.
*پس موارد انتظامی هم موقتی است.
- بهرحال نشان داده شده که اگر اعمال زور وجود داشته باشد مردم بهتر رانندگی می کنند.
ببینید ما در شرایط کنونی همیشه تکرار کرده ایم که فرهنگی 2500 ساله داریم، ام این سؤال پیش میآید که پس این فرهنگ کجاست؟ فرهنگ ما از رفتار ما نشات می گیرد نه از گذشته و پیشینه ما، بنابراین اینقدر خود را به افتخارات گذشتهمان سنجاق نکنیم.
از جمله رفتارهای بد دیگری هم که در میان بعضی وجود دارد این است که ما دائم به زندگی دیگران سرک می کشیم، ما داعیه دار فرهنگ هستیم اما گاهی بی فرهنگی هایی دیده می شود که بسیار زننده است. به طور مثال یکی از سایت ها تاکنون چندین بار در اخبار خود زده است که من عمل جراحی زیبایی و جراحی بینی داشته ام.
می خواهم اینجا اعلام کنم که من تا الان به جز جراحی بینی که در سال 77 به خاطر سانحه برایم پیش آمد، هیچ جراحی زیبایی روی صورت خود انجام نداده ام. آن جراحی هم همانطور که گفته شد زیبایی نبود بلکه بینی من به دلیل یک تصادف سر صحنه مجموعه «راه سوم» از سه نقطه شکست. من هرگونه جراحی زیبایی را تکذیب می کنم و از این به بعد به خاطر حفظ آبروی خود اگر چنین اخباری مشاهده کنم با بانیان آن برخورد قضایی خواهم کرد.
*حالا نظر خود شما به طور کلی درباره جراحی های زیبایی چیست؟ تاکنون دوست نداشتید دست به جراحی بزنید؟
- ببینید این امر واقعا مساله ای شخصی است. من خودم را به این شکل دوست داشته ام و هیچ گاه این ضرورت را برای خود احساس نکرده ام. چه بسا اگر بینی من سر صحنه تصویربرداری کار نمی شکست هیچ گاه آن را عمل نمی کردم.
*فکر می کنید چرا هم اکنون بازار جراحی های مختلف داغ شده است و در صورتیکه ممکن است بسیاری از این صورت ها نیاز به جراحی هم ننداشته باشند؟
- اگر کسی واقعا در صورت خود نقصی داشته باشد این اشکالی ندارد اما در غیر این صورت یعنی اگر به خاطر مد و زیبایی های بیشتر بخواهیم به این سمت برویم باید گفت که اینها حال ما را بهتر نمی کند. برعکس بدتر هم می کند چون بسیاری از این جراحی ها عوارضی دارند که بعد از عمل مشخص می شوند. خوب است که ما خود را بیشتر دوست داشته باشیم تا اینکه بتوانیم با تغییرات اینچنینی از خود لذت ببریم.
*برای نگار فروزنده زیبایی دغدغه نیست؟
- دغدغه من همیشه رشد شخصیتم بوده است چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی. من بیشتر از ظاهر به روحم فکر می کنم و آن را پرورش می دهم.
*خانم فروزنده نوروز را قرار است چگونه بگذرانید و آیا به سفر هم می روید؟
- من هفته اول نوروز را قطعا در تهران هستم چون فکر می کنم تنها زمانی است که می توان از آرامش تهران سود برد. بنابراین دوست دارم این زمان را در کنار خانواده و در تهران باشم.
*به مردم پیشنهاد می کنید که به کجا سفر کنند؟
به هرجایی که فکر می کنند، با سفرشان به مقصد مدنظر حالشان می توانند خوب باشند؛ کویر، دریا و خلوت خانه شان و یا هر جایی که دلشان آنجاست و می توانند خوش باشند.
*آرزویی هم برای مردم دارید؟
- آرزوی سالی خوب و سلامتی و همچنین روزهای خوش را دارم و از آنها می خواهم در سفرهای جاده ای مراقب باشند. ما هر ساله آمار سنگینی از تلفات جاده ای داریم که امیدوارم امسال کمتر شود. این دست خود اشخاص است ما فکر می کنیم تصادف برای ما اتفاق نمی افتد. باید بدانیم که ما در قبال باقی سرنشینان یک خودرو مسئولیم. به خاطر سلامتی خودشان موارد ایمنی را رعایت کنند نه به خاطر پلیس و قانون. (خبرگزاری مهر)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد