اگر در کتابهای نقد و نظر منتقدان و صاحبنظران همواره بر این تاکید شده که شعر باید آیینه روزگار خود باشد باید اذعان داشت که در هیچ دورهای از تاریخ پرفرازونشیب ایران،ادبیات و شعر تا این دوره نتوانسته به آن معنا آیینه زمان خود باشد.
واقعیت اینجاست که شعر انقلاب همدوش و همصدای مردم، هماره آزادیخواهی و آزادگی را جار زده و در پیچیدهترین و دشوارترین شرایط سیاسی و اقتصادی کشور در خط مقدم حضور داشته و از نفس نیفتاده است.
با نگاهی به بازار نشر هم میتوان این نکته مهم را دریافت که بیشترین اقبال طی این سالها به شعر و ادبیات انقلاب بوده است. کتابهای جدید شاعران انقلاب و ادبیات ملهم از گفتمان انقلاب اسلامی همواره در نمایشگاه کتاب تهران در صدر فروش قرار داشته و این در صورتی است که کتابهای شعر شاعران مدعی روشنفکری از شبکه توزیع و پخش گستردهتری برخوردار بوده و همواره در بیشترین کتابفروشیهای کشور و بخصوص مناطق شلوغ و اماکن تجاری حضوری فعالتر داشته است.
با این مقدمه پرسش اینجاست که این ادبیات زنده و پویا چقدر بر ادبیات آهنگین اثر گذاشته است؟ و آیا موسیقی ایران چه در شکل سنتی و چه در شکل مردمی توانسته با شعر و گفتمان انقلاب پیوند یابد یا خیر؟
پاسخ این پرسش طبیعتا مستلزم یک پژوهش سنجیده و همهجانبه است. همسویی شعر انقلاب با ادبیات آهنگین در دهه شصت بسیار برجسته است.
به گونهای که هنوز هم بخشی از سرودها و ترانهها و تصنیفهای ساخته شده در آن ایام در قیاس با آثار تولید شده در سالهای اخیر در مرتبهای بالاتر ایستاده و بسیاری از آنها مانایی را جار میزند.
نگاهی به کلام موجود در بخش زیادی از آثار دهه شصت، مبین این واقعیت است که ترانهسراها و شاعران آن آثار فاخر عمدتا از شاعران سرشناس و پیشکسوت انقلاب هستند و قدرت کلام در آن آثار بخوبی مشهود است؛ آثاری که غالبا با تکیه بر زبان معیار و مناسب ترانه و تصنیف شکل گرفته و در آن مطلقا از ضعف بیان و زبان و ایرادات فاحش و دستوری خبری نیست.
میدانداری موسیقی پاپ طی سالهای اخیر و رویکرد کلام به محاوره باعث شده این عرصه عمدتا از حضور شاعران سرشناس و پیشکسوت خالی شده و محلی برای ذوقآزمایی جوانان باشد، به این دلیل که شاعران پیشکسوت و بزرگ، شأنی برای این نوع کلام قائل نبوده و سرودن به این زبان را بیشتر یک تفنن بهحساب میآورند.
جوانان گمنام و غالبا ناآشنا به شعر، زبان و ادبیات که عمدتا دانستههای خود را به صورتی صوتی از ترانههای آن سوی آب دریافتهاند، طی سالهای اخیر با غیبت شاعران مهم در این عرصه خود را به نامهایی معتبر و قابل استناد در عرصه ترانهسرایی تبدیل کردهاند.
ناگفته نماند که زبان محاوره که عمدتا بر گویش و لهجه تهرانی استوار است، طی سالهای اخیر موجی از کلام نازل و فاقد معنا را چه به صورت مجاز و چه به صورت غیرمجاز در حافظه صوتی مردم جای داده است و در این میان کلام ارجمند بسیار نادر است.
توجه بیش از اندازه شرکتها و موسسات تولید آلبومهای موسیقی به کلام بازاری و عاشقانههای سطحی که بیشتر یک انگیزه اقتصادی دربردارد تا انگیزههای هنری، نوعی از ابتذال منظوم را در موسیقی پاپ نهادینه کرده است؛ به گونهای که مخاطب این نوع کلام معمولا کودکان و نوجوانان هستند.
اینکه آیا موج ترانهسرایی به زبان محاوره که عمدتا در اختیار جوانان جویای نام است، میتواند به خلق مفاهیم و مضامین بلند، باریک، لطیف و آهنگین بدل شود که با گفتمان انقلاب اسلامی همسو باشد؛ پرسشی است که پاسخ آن صبوری میطلبد.
سعید بیابانکی - شاعر و ترانهسرا
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد