او با گذشت بیش از دو سال از جنایت همچنان منکر قتل است، اما با توجه به مدارک و دلایل موجود در پرونده و تحقیقات بازپرس جنایی، کیفرخواست مرد جوان به اتهام قتل عمد صادر شده و او قرار است بزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه برود.
سرقت مسلحانه
ماموران مبارزه با جرایم سرقت پلیس آگاهی پایتخت حدود سه سال پیش در جریان سرقت مسلحانه و قتل یک نفر قرار گرفتند. با اعلام خبر بلافاصله گروهی از ماموران راهی صحنه جرم شدند. محل حادثه، طلافروشی در خیابان پیروزی تهران بود. آنها پس از حضور در محل با جسد مردی جوان مقابل طلافروشی مواجه شدند.
در تحقیقات مشخص شد جنازه متعلق به یکی از کسبه است که مغازهاش در جوار طلافروشی است، اما به مغازه طلافروشی دستبرد شده است. تحقیقات از صاحب مغازه طلافروشی که مرد میانسالی بود، صورت گرفت و او به پلیس گفت: «ساعت نزدیک 12 ظهر بود، که دو مرد جوان در حالی که یکی از آنها سلاحی در دست داشت، وارد مغازه شدند و از من خواستند طلاها را در اختیارشان قرار دهم. با دیدن آنها شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم.»
قتل مرد مغازهدار
مرد طلافروش ادامه داد: «به دنبال سر و صدای من، محتشم، مغازهدار کناری خودش را به مغازهام رساند. او که با صحنه درگیری من و مردان مسلح مواجه شده بود، حصار آهنی در را محکم گرفت و مانع از خروج سارقان از مغازه شد. در همین حین به دنبال سر و صدای من و محتشم، کمکم همسایهها و مغازهداران جمع شدند. سارقان که خود را در دام میدیدند و از طرفی در خروجی توسط محتشم بسته شده بود، یک گلوله به صورت او شلیک کردند تا از محل فرار کنند.» جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل و از سویی دستور بررسی سلاحی که با آن مرد جوان کشته شده بود نیز صادر شد. به این ترتیب نوع سلاحی که محتشم با آن به قتل رسیده بود، تعیین شد.
مردان موتورسوار
مرد طلافروش و شاهدان جنایت در جریان تحقیقات موفق به چهرهنگاری از قاتلان فراری نشدند. به این ترتیب هیچ سرنخی از متهمان در دست نبود. بررسیها در این باره ادامه داشت، اما هیچ رد و سرنخی از متهمان فراری به دست نیامد تا این که دو سال پس از جنایت، ماموران گشت پلیس آگاهی پایتخت به دو مرد جوان که سوار موتورسیکلت بودند، مشکوک شده و به آنها دستور ایست دادند. موتور سواران بدون توجه به اخطار پلیس به فرار ادامه دادند و به این ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد. پس از چند دقیقه متهمان که پلیس را در چند قدمی خود دیدند، تیراندازی کردند، اما در نهایت بازداشت شدند. در بازرسی بدنی از متهمان بازداشت شده، تعدادی فشنگ جنگی نیز کشف شد.
دو متهم به دادسرای جنایی پایتخت منتقل شدند. کامران، مرد جوانی که سلاح همراه داشت، در تحقیقات گفت سلاح کشف شده متعلق به خودش است.
راز تیراندازی در طلافروشی
سلاح کشف شده از کامران به آزمایشگاه تشخیص هویت ارسال و پس از بررسی، اعلام شد این سلاح، همان کلتی است که با آن، مرد مغازه دار در جریان سرقت مسلحانه از طلافروشی در خیابان پیروزی به قتل رسیده است.
با برملا شدن این راز، تحقیقات از کامران ادامه یافت، اما مرد جوان ادعا کرد در زمان جنایت به اتهام درگیری در زندان بود و نقشی در قتل نداشت.
کامران به پلیس گفت: «دو سال قبل به اتهام درگیری به زندان افتادم و سلاحم در تمام این مدت دست همدستم، بهروز، همان فردی که باهم دستگیر شدیم، بود. در مدتی که زندان بودم، بهروز به حسابم پول میریخت و زمانی که علت آن را پرسیدم، گفت تو زندانی هستی و نیاز به پول داری، اما این در حالی بود که بهروز وضع مالی خوبی نداشت و من نمیدانستم علت این همه محبت او چیست. روزی هم که بازداشت شدیم، سلاح دست بهروز بود، اصلا من نمیدانستم او سلاح همراه دارد. وقتی در حال فرار بودیم، سلاح از زیر لباسش زمین افتاد و من آن را برداشتم. در بازداشتگاه او از من خواست که بگویم سلاح متعلق به من است. با این که سلاح مال من بود، اما خیلی وقت بود آن را به بهروز داده بودم. من که سابقهدار بودم و میدانستم به اتهام فرار و تیراندازی باید حبس بکشم، از طرفی می دانستم که بهروز در تمام مدتی که در زندان هستم، از نظر مالی مرا تامین میکند، قبول کردم سلاح را گردن بگیرم، اما زمانی که فهمیدم با این سلاح قتلی رخ داده است، تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم، من با دلایل و مدارک ثابت می کنم که در زمان وقوع جنایت در زندان بودهام و نمیخواهم برای بهروز و درخواستش قصاص شوم.»
بازداشت دومین متهم
با توجه به اظهارات جدید مرد جوان و تحقیقات به عمل آمده، مشخص شد کامران همان طور که گفته، در زمان سرقت مسلحانه از طلافروشی در زندان بود؛ به همین دلیل ارتکاب جنایت توسط او منتفی شد. از طرفی کارآگاهان به تحقیق از افراد بازداشت شدهای پرداختند که در زمان دستگیری کامران و بهروز در بازداشتگاه به سر میبردند. شاهدان نیز گفتههای کامران را تائید کردند حتی چند نفر از آنها گفتند که بعد از مدتی، بهروز به سراغ آنها آمده و تهدید کرده در صورت برملا کردن این موضوع، به آنها آسیب خواهد رساند.
با توجه به مدارک به دست آمده، دستور بازداشت بهروز که پیش از این آزاد شده بود، صادر و مرد جوان مدتی بعد دستگیر شد. بهروز در بازجوییها قتل را انکار کرد و زمانی که با اظهارات کامران و شاهدان پرونده مواجه شد، گفت برای ترس از بازداشت و حبس به واسطه حمل سلاح گرم، از کامران خواسته تا بگوید سلاح متعلق به اوست.
سابقه کیفری
متهم جوان در حالی به انکار جنایت اصرار میکرد که بررسیها نشان میداد او سال 89 به اتهام حمل سلاح گرم به زندان افتاده است. به همین دلیل ترس از بازداشت و حبس که از سوی او عنوان شده بود، تنها اظهارات کذب وی برای تغییر مسیر تحقیقات و اصرار بر بیگناهیاش بود. با این که مرد جوان منکر قتل بود و بازسازی صحنهای در این رابطه صورت نگرفت، اما آرش سیفی، دادیار اظهار نظر دادسرای امور جنایی پایتخت، کیفرخواست متهم را به اتهام قتل عمد و حمل و نگهداری سلاح گرم صادر کرد. استناد این کیفرخواست شکایت اولیای دم، گزارش مراجع انتظامی، معاینه پزشکی قانونی، گزارش اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی در صحنه جرم، بررسی گلولههای شلیک شده به مقتول و تائید این موضوع که گلولهها از سلاح رولوری شلیک شده که از بهروز و کامران کشف شده بود، اظهارات شاهدان و کشف 16 فشنگ جنگی از متهم در زمان بازداشت، است. با صدور قرار کیفرخواست، بهروز بزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود تا 5 قاضی درباره این پرونده رای صادر کنند./ ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد