این مربی اسکاتلندی که با توصیه سرالکس فرگوسن به الدترافورد پا گذاشت، مدیران باشگاه قراردادی ششساله با او امضا کردند و هواداران به او لقب آقای برگزیده دادند، در 11 ماهی که هدایت شیاطین سرخ را برعهده داشت، آنقدر نتایج ضعیف کسب کرد که سرانجام برای مالکان باشگاه چارهای جز اخراج او باقی نماند.
نتایج ضعیف منچستریونایتد و نرسیدن این تیم به رقابتهای فصل آینده لیگ قهرمانان، قیمت سهام این باشگاه در بورس نیویورک را نیز به شدت کاهش داد و همین مسأله باعث شد تا خانواده گلیزر حتی اجازه ندهند او در سه دیدار باقی مانده فصل روی نیمکت منچستریونایتد بنشیند.
به این ترتیب، مربیای که گفته میشد میتواند امپراتوری سرالکس فرگوسن را ادامه دهد، بسیار زودتر از آنچه انتظار میرفت الدترافورد را ترک کرد.
اما مویس اولین مربیای نیست که با امیدواری زیاد هدایت یک تیم بزرگ را برعهده میگیرد اما با ناکامی و زودتر از حد انتظار کنار گذاشته میشود. در اینجا نگاهی داریم به عملکرد شش مربی سرشناس که علیرغم امیدواریهای ابتدایی، خیلی زود اخراج شدند.
چیرو فرارا ـ یوونتوس
یوونتوس در تلاش احیای خــود پس از مـاجراهای کالچوپولی بــود. آنها دو بازی مانده به پایان فصل 2009-2008 کلودیو رانیری را برکنار و مدافع اسبق تیمشان یعنی چیرو فرارا را به عنوان سرمربی تیم انتخاب کردند. یوونتوس با هدایت فرارا در دو دیدار پایانی آن فصل به پیروزی رسید تا با کسب عنوان نایبقهرمانی، شروع خوبی برای کاپیتان سابق باشگاه رقم بخورد، اما فصل بعد برای آنها آنطور که میخواستند پیش نرفت.
فرارا نتوانست آن طور که انتظار میرفت عمل کند و به یکی از معدود مربیان یوونتوس تبدیل شد که در میانه فصل از سمت خود برکنار شد. آنها نهتنها تحت هدایت فرارا از کورس قهرمانی خارج شدند بلکه گرفتن سهمیه رقابتهای اروپایی نیز برایشان بسیار مشکل شده بود.
حذف از مرحله گروهی لیگ قهرمانان با شکست 4-1 خانگی مقابل بایرنمونیخ، انتقادها از فرارا را به اوج رساند، اما او اعلام کرد: «هرگز به استعفاء فکر نمیکنم. یک فرد باهوش و قوی باید در سختیها واکنش نشان دهد.» البته او نمیدانست که حتی یک فرد باهوش و قوی هم ممکن است اخراج شود. او در ماه ژانویه جای خود را به آلبرتو زاکهرونی داد.
رافا بنیتس ـ اینترمیلان
بعد از اینکه ژوزه مورینیو تصمیم گرفت باوجود کسب یک سهگانه تاریخی با اینتر، این باشگاه را ترک کند، مدیران باشگاه سراغ رافا بنیتس رفتند. مربی اسپانیایی که کارنامه خوبی با والنسیا و اینتر داشت، آماده بود راهی را که آقای خاص آغاز کرده بود ادامه بدهد، اما او فقط شش ماه در سن سیرو ماند.
او ابتدا با بازیکنان تیم مشکل پیدا کرد و سرانجام مصاحبه تندش علیه ماسیمو موراتی باعث شد پیش از پایان سال 2010 جای خود را به کلودیو رانیهری بدهد.
یکی از بازیکنانی که بشدت با بنیتس مشکل پیدا کرده بود، مارکو ماتراتزی بود. این مدافع جنجالی که در آخرین روز جدایی مورینیو حسابی گریه کرده بود، عکس او را به در کمدش در رختکن اینتر زد؛ کاری که بنیتس را ناراحت کرد. درگیری بنیتس با موراتی هم به دلیل برآورده نشدن قولهای باشگاه در بازار نقل و انتقالات بود.
وقتی اینتر نتوانست قهرمان جام باشگاههای جهان شود، سرمربی اسپانیایی دلیل آن را برآورده نشدن خواستههایش در بازار نقل و انتقالات عنوان کرد؛ انتقادی که موراتی آن را تحمل نکرد و به اخراج او انجامید.
کارلوس کرش ـ رئال مادرید
نفر دوم منچستر یونایتد در انتقالی عجیب و غریب سرمربی رئال مادرید شد. فلورنتینو پرس همچنان به تکمیل پروژه کهکشانیاش فکر میکرد و در این پروژه جایی برای ویسنته دل بوسکه، مربیای که دو قهرمانی در اروپا برای رئال به دست آورده بود، نمیدید. به همین دلیل به سراغ مردی رفت که گفته میشد بیش از فرگوسن در احیای منچستریونایتد سالهای 2002 و 2003 نقش داشته است. رئال مادرید در همان تابستان دیوید بکام را از منچستریونایتد خریده بود و فلورنتینو پرس تصور میکرد که کرش میتواند تیم کهکشانیاش را به دهمین قهرمانی در اروپا برساند.
کرش در آغاز بسیار خوب کار کرد و حتی در ماه مارس تیم را در صدر جدول لالیگا قرار داده بود، اما اوضاع در ادامه برای او به هیچ وجه خوب پیش نرفت. رئال در پایان فصل چهارم شد و در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان نیز شکست تلخی را مقابل موناکو پذیرفت و از دور رقابتها کنار رفت. کرش سرانجام در تابستان 2004 از کار برکنار شد.
لوئیس فیلیپه اسکولاری ـ چلسی
اسکولاری پس از موفقیت در تیمهای ملی برزیل و پرتغال، در سال 2008 هدایت آبیهای لندن را بر عهده گرفت. اسکولاری نیز شروع خوبی داشت، اما در ادامه دچار لغرشهای زیادی شد. او در بازیهای بزرگ آماری فاجعهبار از خود بر جای گذاشت. شکست رفت و برگشت مقابل لیورپول، یونایتد و آرسنال مسألهای نبود که برای هواداران قابل هضم باشد.
اما مشکل اصلی او در استمفوردبریج، مشکلاتی بود که با ستارههای تیم، به ویژه دیدیه دروگبا پیدا کرد. برخلاف مربیان قبلی که برای ستارههای اصلی تیم مانند تری، لمپارد و دروگبا امتیازات ویژه قائل میشدند، برای اسکولاری تفاوتی بین بازیکنان تیم نبود.
اسکولاری سرانجام در فوریه 2009 از سمت خود برکنار شد و جانشین وی یعنی گاس هیدینک توانست تیم را به نیمهنهایی لیگ قهرمانان و قهرمانی اف.ای.کاپ برساند.
گراهام سونس ـ لیورپول
هر فردی که جانشین کنی دالگلیش در لیورپول میشد کار بسیار سختی داشت. دالگلیش در طول 5.5 سال، ده جام همراه با لیورپول کسب کرد.
گراهام سونس که در دوران حضورش در گلاسگو رنجرز هفت جام با این تیم به دست آورده بود در لیورپول به هیچ وجه موفق نبود. تنها موفقیت او با لیورپول در طول سه سال قهرمانی در اف.ای.کاپ در سال 1992 بود. در دیدار فینال گراهام سونس به علت حمله قلبی کنار تیم حضور نداشت و رانی موران تیم را در این دیدار هدایت کرد.
البته سونس هم مشکلاتی با ستارههای تیمش پیدا کرده بود. او که به دلیل حضور در فوتبال ایتالیا تا اندازهای با مسائل مربوط به تغذیه مناسب ورزشکاران آشنایی پیدا کرده بود، به بازیکنانش اجازه نمیداد از غذاهای چرب یا مشروبات الکلی استفاده کنند و این به نارضایتی آنها منجر شد؛ ستارههایی که اعتقاد داشتند قهرمانیهایشان در دوران دالگلیش، ثابت میکند چنین تغذیهای، تاثیر نامناسبی روی شرایط بدنیشان ندارد.
مارکو تاردلی ـ اینترمیلان
اینتر در زمان ریاست موراتی مربیان زیادی را جابهجا کرده است ولی هیچکدام از این مربیان به اندازه مارکو تاردلی خروج غمانگیزی نداشتند.
تاردلی که در سال 1982 قهرمان جامجهانی شده بود جانشینی مارچلو لیپی را در اینتر عهده دار شد. او بازیکنان فوقالعادهای همچون رونالدو، کریستین ویری، خاویر زانتی و کلارنس سیدورف را در اختیار داشت اما به هیچعنوان موفق نبود.
اینتر فصل را در رتبه پنجم سری A به اتمام رساند. تاردلی فقط در 38 درصد از بازیها موفق به پیروزی شد و شکست تحقیرآمیز 6 بر صفر در برابر میلان نیز در زمان او به وقوع پیوست. تاردلی در انتهای فصل از سمت خود برکنار شد.
یورگن کلینزمن ـ بایرنمونیخ
عملکرد خیرهکننده آلمان در جامجهانی 2006، کلینزمن را به یکی از موفقترین مربیان جوان در زمان خود تبدیل کرد. بازی زیبای ژرمنها در جامجهانی محبوبیت زیادی برای این مهاجم سابق به وجود آورد. پس اصلا تعجب برانگیز نبود که بعد از جدایی اوتمار هیتسفلد، آنها سراغ او بروند.
مدیران بایرن به دنبال آغاز یک پروژه بلندمدت بودند و تصور میکردند که حضور یک سرمربی جوان مانند کلینزمن میتواند شروع خوبی برای این پروژه باشد اما در ده ماهی که او هدایت بایرن را برعهده داشت، آنها نهتنها پیشرفتی نداشتند، بلکه دستاوردهای گذشتهشان نیز به خطر افتاد.
حذف از لیگا پوکال و لیگ قهرمانان اروپا آن هم در مراحل پایین، برای مدیران باشگاه باواریایی به اندازهای ناخوشایند بود که ترجیح دادند کلینزمن را در فاصله یک ماه تا پایان فصل کنار بگذارند و یوپ هاینکس باتجربه را به خدمت بگیرند.
سایت گل / مترجم: بهنام جعفرزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد