برای آلمانیهای مغرور که زمانی تحت تاثیر تبلیغات سنگین حکومت رایش، سودای فرمانروایی بر جهان را در سر میپروراندند، شکست در جنگ و اشغال کشورشان بسیار سنگین بود. آنها طی 16 سالی که از زمان اشغال میگذشت، سختیهای بسیاری را از سر گذراندند، اما روز یکشنبه 13 آگوست 1961 برابر با 22 مرداد برای مردمی که عقاب مغرور سمبل آنهاست تلخترین روز بود. آنها در آن روز عینا مشاهده کردند که نهتنها از حکومت بر جهان سهمی نبردهاند که زادگاه مادریشان دوپاره شد. آن روز قلب آلمان 2 نیم شد.
پایان جنگ، آغاز راهی دیگر
یکی از نتایج پایان جنگ جهانی دوم اشغال آلمان بود. کشوری که رهبری متحدین را در جنگ بهعهده داشت، کشور به 4 قسمت تقسیم شد و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا، فرانسه و انگلیس کنترل آنها را به عهده گرفتند. برلین نیز از این تقسیمبندی برکنار نماند. با این که برلین در منطقه تحت نفوذ شورویها بود، اما کنترل آن بر عهده کمیسیونی بود که توسط قوای متفق اداره و ریاست آن هر ماهه به صورت چرخشی مشخص میشد. در سال 1948 مناطق تحت نفوذ آمریکا، انگلیس و فرانسه به یک منطقه واحد تبدیل و نام جمهوری فدرال آلمان یا آلمان غربی بر آن نهاده شد. در 7 اکتبر 1949 در قسمت شرقی که تحت کنترل شورویها اداره میشد، حکومتی کمونیستی به ریاست اریشهونهکر تشکیل شد که با نام جمهوری دمکراتیک آلمان یا آلمان شرقی خوانده شد. مردم قسمت غربی با سرمایههای آمریکای ثروتمند که آسیب چندانی از جنگ ندیده بود و کشورهای همراهش وضعیت مناسبتری یافت و بازسازی آن با سرعت بیشتری پی گرفته شد، اما در قسمت شرقی وضع کاملا برعکس بود. اتحاد جماهیر شوروی که در جنگ، سرمایههای انسانی بسیاری را از دست داده و از لحاظ اقتصادی آسیب بسیار دیده بود، باید هزینه کشور اشغالشده و تحت کنترل را نیز تامین میکرد؛ امری که برای غول کمونیست ساده نبود. به همین علت اوضاع اقتصادی آلمان شرقی روز به روز به وخامت میگرایید. شرقیها برای یافتن کار به مناطق غربی میرفتند. وخامت اوضاع اقتصادی، موجب نارضایتی و مهاجرت گسترده به مناطق غربی شد. براساس آمار موجود در فاصله سالهای 1949 تا 1961 حدود 5/2 میلیون نفر از ساکنان آلمان شرقی به جمهوری فدرال آلمان مهاجرت کردند. آمار 6 ماهه اول سال 1961 نشاندهنده 16 هزار پناهنده است و آمار آگوست 1961 تعداد 2000 نفر را در روز نشان میدهد. بیشتر مهاجران را کارگران متخصص، کارشناسان، اساتید دانشگاهها و روشنفکران تشکیل میدادند. خروج کارشناسان و کارگران متخصص بالاخص اقتصاد آلمان شرقی را شدیدا متزلزل کرد. برای اتحاد جماهیر شوروی هم که میبایست هزینه کشور اشغالی و تازه کمونیست شده را بپردازد، مشکلاتی در پی داشت. آغاز جنگ سرد و افزایش تنش بین شوروی و متحدان سابقش، روابط فیمابین را وارد مرحله جدیدی کرد. دولت شوروی به رهبری خروشچف تصمیم گرفت برای پیشگیری از این مهاجرتها، روشهای محدودکنندهای را اعمال کند. تا آن زمان مردم 2 منطقه براحتی تردد میکردند و حدود 60 هزار نفر از ساکنان آلمان شرقی در منطقه غربی کار میکردند.
پرده آهنین
صبح روز یکشنبه 13 آگوست 1961، مردم برلین از مشاهده آنچه که میدیدند مات و مبهوت مانده بودند. نیروهای نظامی آلمان شرقی در حال ساخت حصاری در شهر بودند. گذرگاههای 2 طرف در 192 مسیر قطع شد. 97 مورد از خیابانهای شهری برلین در جهت شرقی ـ غربی و 95 مورد مسیرهای بیرون شهری برلین و سایر نقاط آلمان شرقی بسته شد. این حصار کمی در خاک آلمان شرقی قرار داشت. تانکها در نقاط معینی از شهر مستقر شدند. قسمتی از خیابانهای شهر کنده شد و برای رفت و آمد وسایل نقلیه عمومی، قوانین تازهای وضع شد. خطوط راهآهن و مترو بین 2 طرف متوقف و هرگونه ارتباط تلفنی بین 2 بخش قطع شد و از این روز هرگونه ترددی از جانب ساکنان 2 منطقه به دیگر سو ممنوع اعلام شد.
توجیه حکومت کمونیستی، ممانعت از ورود تفکرات و عناصر مخرب بود که عنوان «دیوار حافظ ضد فاشیست» بر آن نهاده شد. مقامات آلمان شرقی در مقابل در و پنجره ساختمانهایی که در دیوار حائل قرار داشت دیوار کشیدند. 155 کیلومتر دیوارکشی که 45 کیلومتر آن درست از وسط شهر برلین میگذشت. دیوارهایی به ارتفاع 2 متر که تا پایان سال سیمخاردارهایی بر بالای آن قرار گرفت و سیمخاردارهای مجهز به الکتریسیته نیز در فواصل معینی نصب شد. در 20 سپتامبر 1961 ساخت دیواری موازی با فاصله حدود 91 متر از سوی 2 آلمان آغاز شد. ساختمانهای میان 2 حصار تخریب و به محدوده حائل نام «دیوار مرگ» داده شد. خاک این محدوده کاملا کوبیده و با شن پوشیده شد تا در صورت عبور هر فردی ردپای او مشخص شود. ایستبازرسیهایی در 2 سو ایجاد شد که معروفترین آنها ایست بازرسی «چارلی» در منطقه غربی بود.
مرحله آخر ساخت دیوار در سال 1975 آغاز شد که در این مرحله از 45 هزار قطعه بتنی مقاوم به ارتفاع 5/3 و به عرض 5/1 متر استفاده شد. لولههایی نیز در آن کار گذاشته شد تا عبور از دیوار را سختتر کند.
از آنجا که ساخت دیوار بدون اطلاع قبلی و با شتاب صورت گرفت، بسیاری از خانوادهها و مردم در 2 سو گرفتار شدند و فرصت نکردند تا نزد خانوادههایشان بازگردند و نزدیک به 3 دهه از دیدار هم محروم ماندند. بعضی از آنها حتی فرصت نکردند که زنده بمانند و عزیزانشان را بار دیگر ببینند. دیوار برلین به مدت 28 سال آنها را از هم جدا ساخت.
براساس یک گزارش دولتی که با عنوان «مرگ روی دیوار» تنظیم شده بود، آمار کشتهشدگان در فاصله سالهای 1961 تا 1989 حدود 200 نفر ذکر میشد، اما آماری که بعدا داده شد از تعداد 125 نفر کشته و 200 مجروح سخن میگوید. اولین جوانی که قصد عبور از دیوار را داشت و جان باخت 24 ساله بود که در 28 آگوست 1961 کشته شد. 14 نفر از کشتهشدگان کسانی بودند که قصد عبور از غرب به شرق را داشتند. 32 نفر کسانی بودند که اصلا در زمانی که قصد فرار نداشتند به قتل رسیدند. 8 نگهبان نیز به طور اتفاقی کشته شدند. 80 درصد کسانی که کشته شدند، زیر 30 سال سن داشتند که 8 زن نیز در میان آنها دیده میشد. در 17 آگوست 1962 پیتر فیشر که قصد داشت در نزدیکی ایست بازرسی چارلی از دیوار بالا برود توسط نگهبانان قسمت برلین غربی کشته شد. این مساله موجب ایجاد آشوب و تنفر مردم از آمریکاییها شد.
در سال 2004 میخائیل گورباچف عنوان کرد که وقتی در جولای 1989 با هلموت کهل صدراعظم آلمان غربی مذاکره میکرد، 2 طرف به این نتیجه رسیدند که هنوز زمان وحدت 2 آلمان فرا نرسیده است. در نهایت 2 طرف موافقت کردند که در قرن 21 این دیوار از میان برداشته شود.
اما 20 سال پیش از این دیدار یک شاعر ایرانی ـ حیدر رقابی ـ که در دانشگاه برلین دکترای فلسفه خود را گرفته بود، در رساله پایانیاش با عنوان «مکتب انقلابی ملتها» پیشبینی کرد که 2 ملت آلمان مجددا متحد خواهند شد. نظرگاههای حیدر رقابی به قدری منطقی بود که ویلی برانت، صدر اعظم وقت آلمان غربی با هزینه خود آن را به صورت یک کتاب چاپ و منتشر کرد.
همانگونه که رقابی پیشبینی کرده بود، 2 ملت از هم جدا شده منتظر نماندند تا رهبران آنها یک تصمیم سیاسی اتخاذ کنند. در این مقطع زمانی با بهبود مناسبات سیاسی بین بلوک غرب و شرق، در سال 1989 دولت کمونیستی شوروی تصمیم به ایجاد نوعی دمکراسی گرفت. در این میان اتفاقی افتاد که فروپاشی دولت آلمان شرقی را تسریع کرد.دولت مجارستان مرزهای خود را به روی غرب گشود و از آنجا که عبور و مرور بین کشورهای کمونیستی ممنوع نبود، مردم آلمان شرقی از طریق مجارستان و چکسلواکی به آلمان غربی و دیگر کشورهای اروپایی میرفتند. این مهاجرت به جایی رسید که در ماه سپتامبر حدود 13 هزار نفر از اهالی آلمان شرقی به سمت مجارستان حرکت کردند تا از طریق اتریش خود را به آلمان غربی برسانند.
در درون آلمان شرقی نارضایتیها خود را بروز داد و به حکومت 17 ساله اریش هونهکر پایان بخشید. هونه کر به بهانه بیماری و معالجه استعفا داد و آیگون کرنس به جای او نشست.
کرنس تصمیم گرفت به ساکنان برلین شرقی اجازه دهد برای سفر به برلین غربی تقاضای ویزا کنند. با اعلام این مطلب دهها هزار نفر از ساکنان برلین شرقی به محلهای مشخص شده هجوم آوردند.
هجوم چنان جمعیتی، کار را بر ماموران مرزی دشوار کرد، آنها که انتظار چنین جمعیتی را نداشتند، چارهای جز باز کردن در گذرگاه ندیدند. در دیگر سو مردم برلین غربی در انتظار هموطنان جدا مانده خود بودند. 9 نوامبر 1989 مردم
2 آلمان مجددا راه عبور خود را گشودند. دیوار برلین طی روزها و هفتههای بعد توسط مردمی که از دیگر نقاط آلمان شرقی قصد ورود به آلمان غربی را داشتند خراب شد و سرانجام در 3 اکتبر 1990، 2 آلمان مجددا متحد شدند و عنوان جمهوریفدرال آلمان را یافتند.
شهاب سلیمی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد