ماجرا از وقتی شروع شد که یک طراح لباس گفت که لباسی برای کاترین اشتون طراحی و این چهره سیاسی نیز ازآن استقبال کرده است. هر چند این طراح و حامیانش امیدوار بودند اشتون این لباس را در یک جلسه دیپلماتیک به تن کند، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه حتی معلوم نیست آیا واقعا کاترین اشتون چنین لباسی را دیده است یا نه!
مقامات آگاه در وزارت خارجه اعلام کردهاند که این وزارتخانه در این ماجرا نقشی نداشته است و آنچه بیش از این داستان لباس اشتون را جنجالبرانگیز کرده، نقشی است که ادعا میشود کمیته ساماندهی مد و لباس وزارت ارشاد در تدارک مقدمات طراحی لباس پیشنهادی برای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشته؛ امری که به قدردانی، طراح جنجالی از دبیر این کارگروه در گفتوگویش با ایسنا نیز منجر شده است. اگر حمایت این کمیته از طراحی لباس ایرانی برای کاترین اشتون صحت داشته باشد، باید پرسید که آیا طراحی چنین لباسی در فهرست اولویتهای مربوط به وظایف کمیته مد و لباس وزارت ارشاد بوده است؟
پرسش اصلی اینجاست؛ لباسی که خانم اشتون در مذاکرات وین آن را اصلا به تن نکرده و اساسا از نظر مقامات مطلع وزارت خارجه، دلیلی هم برای طراحی آن وجود نداشته است، با چه هدفی در دستور کار کمیتهای قرار گرفته که باید به امور فرهنگی و مقوله حجاب در جامعه ایرانی نظر داشته باشد؟ آیا براستی اوضاع مد و لباس در جامعه ایرانی چنان بسامان شده که نوبت به اصلاح پوشش دیپلماتهای زن غربی رسیده است؟ و آیا این ماجرا بجز یک اقدام تبلیغی برای یک طراح لباس، نتیجه دیگری داشت؟
گرچه نمیتوان نسبت به نیت واقعی طراحان لباس برای کاترین اشتون گمانهزنی کرد، اما بهنظر میرسد حمایت از طراحی چنین لباسی بیم فرو غلتیدن نهادهای فرهنگساز در دام فعالیتهای تبلیغی و شعاری را تشدید کرده و این، تهدیدکننده فرهنگ کشور در سالی است که به همین نام مزین شده است. از یاد نباید برد که نفس تبلیغ فرهنگ ایرانی و صدور هنر بومی به نقاط مختلف جهان ارزشمند است، اما باید دانست که مسیر آن از چنین روشهای شعاری و تبلیغی نیست.
محمود هرندی - جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد