خراسان:موشک های ما به تل آویو می رسد اما
«موشک های ما به تل آویو می رسد اما»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن میخوانید؛بیش از دو هفته است که رژیم صهیونیستی همچنان و هر روز مردم مظلوم غزه را مرد و زن و کودک بیگناه را قتل عام می کند و چه بسیار مردمی که روزه هایشان به خون به ناحق ریخته شان افطار می شود. تا روز گذشته بیش از ۶52 انسان بی گناه در خیابان ها و در خانه هایشان با موشک ها و راکت های هلی کوپترها و هواپیماهای جنگی فوق مدرن اسرائیل به شهادت رسیده اند و بیش از ۴۲۰۰ نفر مجروح شده اند بسیاری از این کشته شدگان و مجروحان کودکان معصومی هستند که در کوچه و بازار یا کنار ساحل غزه مشغول بازی بودند و یا در حالی که منتظر شیر مادر بودند ترکش بمب های جنایت کاران جنگی رژیم صهیونیستی حنجره هایشان را درید و کامشان به جای شیر از خون پر شد این جنایت های جنگی، آدم کشی ها و قتل عام مردم بی گناه در حالی توسط جلادان صهیونیست انجام می شود که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی همچنان از مرتکبان این جنایت ها و خون خوارترین رژیم جهان حمایت می کنند.
دبیرکل سازمان ملل متحد نیز که اولین وظیفه اش حمایت از حقوق ملت ها و مردم مظلوم است در عین وقاحت و بی شرمی به نفع جنایت کاران صهیونیست موضع گیری می کند. اکثر نهادهای حقوقی نیز گویا همچنان خود را به خواب زده اند در بحبوحه این جنایت های جنگی و قتل عام مردم مظلوم فلسطین حتی سران بسیاری از کشورهای عربی که ادعای مسلمانی هم دارند با آن همه عِدّه و عُدّه و آن همه سلاح های پیشرفته و ارتش های چند صد هزار نفری مثل موش به لانه های خود خزیده اند و کوردلی هایشان سبب شده تا چشم بر این همه جنایت علیه انسانیت و برادران و خواهران مسلمان خود در غزه ببندند و آن قدر دچار قساوت و نگران خدشه وارد شدن به حکومت های غیرمردمی شان هستند که ضجه زنان و کودکان مظلوم فلسطینی را نمی شنوند.
حالا که وضعیت به این گونه است و مردم مظلوم غزه که رمضان و روزه هایشان به دست جانیان به خون کشیده شده و حتی جان کودکانشان در خانه هایشان در امان نیست و حالا که صاحبان زر و زور و قلدران و مدعیان حقوق بشر به جای حمایت از مردم مظلوم و صاحبان اصلی سرزمین فلسطین از غاصبان و جانیان حمایت می کنند و حالا که اکثر سران بی غیرت عرب نه تنها یک فشنگ و نیروی نظامی برای مردم مظلوم غزه نمی فرستند ملت ایران براساس وظیفه انسانی و دینی خود این مردم مظلوم را تنها نخواهد گذاشت.
اگرچه ارتشی و سپاهی و بسیجی ایرانی با غیرت و سلحشور مدافع حق و در هم کوبنده ظالم و مدافع مظلوم و بسیاری از جوانانی که داوطلب اعزام به غزه هستند نیز به تشخیص مسئولان نظام به دلایلی محکم نمی توانند به دفاع نظامی از مردم مظلوم و به خاک و خون کشیده شده غزه اقدام کنند و در شرایطی که فعلا بنا نیست که قلب ارتش جنایت کار رژیم صهیونیستی و مراکز حساس آن از ایران با موشک های ساخت فرزندان این ملت نشانه گرفته شود تا هم بساط گنده گویی و گزافه گویی های رژیم صهیونیستی و تهدید کشورمان به حمله نظامی برای همیشه جمع شود و هم مردم مظلوم غزه از چنگال این خون ریزان جنایتکار رهایی یابند.
اما ایران و ایرانی به عنوان مدافع حقوق مظلومان نه تنها آماده پذیرش و درمان مجروحان فلسطینی و ارسال غذا و دارو و کمک های انسان دوستانه به غزه است بلکه مردم مهربان و انسان دوستش این شب ها علاوه بر این که برای خلاصی همه مظلومان از چنگال ظالمان از جمله رهایی مردم فلسطین از چنگال خون ریز صهیونیست های غاصب دعا می کنند و در خلوت خود در سجده های شان به خاطر پرپر شدن نوزادان و کودکان بی گناه غزه اشک می ریزند هر چه می توانند و هر کجا فرصتی بیابند در رسانه های شنیداری و دیداری، و رسانه های مکتوب و غیرمکتوب و فضای مجازی در دفاع از مظلومان غزه بر سر جنایت کاران صهیونیست فریاد می کشند تا هم سهمی داشته باشند در به انزوا کشاندن جلادان صهیونیستی و ترغیب مجامع بین المللی به دفاع از مردم مظلوم فلسطین و هم در نزد خدای عالمیان در فردای قیامت پاسخی داشته باشند که ندای مظلوم را با غمخواری هایشان، فریادهایشان، راهپیمایی هایشان در روز قدس، کمک های معنوی و انسان دوستانه شان و حضور میلیونی در خیابان ها و کمپین میلیونی در فضای مجازی بی جواب نگذاشتند و به روشنی ثابت کنند که به پیروی از سرور و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) مردانه در مقابل شمرها و یزیدهای زمان خود خواهند ایستاد.
کیهان:سلاخی انسانیت روی تپه های سدیروت
«سلاخی انسانیت روی تپه های سدیروت»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد صرفی است که د آن میخوانید؛«رنگین کمان» و «روزهای استغفار!»(سال 2004)، «بارانهای تابستان» و «ابرهای پاییز» (سال 2006)، «تابستان داغ» و «سرب گداخته» (سال 2008)، «بازگشت اکو» و «ستون دفاع» (سال 2012 ) و امسال نیز «لبه حفاظتی»؛ اینها نام جنگهایی است که اسرائیل طی یک دهه گذشته علیه باریکه غزه به راه انداخته و البته اگر قرار باشد قصه پر غصه غزه را از «روز نکبت» مرور کنیم، این لیست سیاه، مثنوی هفتاد من کاغذ میشود.
تصاویر بدنهای نحیف کودکان خردسال غزه که به معنای واقعی کلمه آبکش شدهاند، شاید تکراریتر از آن باشد که جهان را تکان بدهد اما امسال تصاویری از جنگ غزه منتشر شد که جای تامل بسیار دارد؛ تجاوز به غزه وارد هفدهمین روز خود میشود. در نخستین روزها، آفتاب که غروب میکرد، ساکنان سدیروت بالای تپهها میرفتند با مشروب و تنقلات. روی مبل و صندلی مینشستند و به صحنهای در چند کیلومتری خود نگاه میکردند. بعضیها هم با خود دوربین آورده بودند تا دقیقتر ببینند. هربار که ستونی از دود و آتش از غزه بلند میشد صدای هلهله و سوت و کف هم از تپههای سدیروت به هوا میرفت... و بگذریم از امروز که موشکهای مقاومت به عمق فلسطین اشغالی میرسد، همه آن جرثومههای فساد به پناهگاهها خزیدهاند و یا با عجله سرزمین اشغالی را ترک گفتهاند... اما، اینها را شهروندان تنها دموکراسی خاورمیانه مینامند. همانهایی که آمریکا و اروپا نگران امنیتشان بوده و میگویند نباید در ترس و واهمه از موشکهای مقاومت زندگی کنند. آمریکا و اروپا خود را نماینده جامعه جهانی میخوانند اما تظاهرات مسالمتآمیز علیه این کشتار و جنایت جنگی را نیز برنمیتابند. وقتی وزیران خارجه چند کشور اروپایی رسماً بیانیه میدهند و معترضان به کشتار غزه را به یهودیستیزی و خشونت متهم کرده و سرزنش میکنند، ران درمر، سفیر اسرائیل در آمریکا هم حتماً حق دارد در کنفرانسی در واشنگتن بگوید: بعضی بیشرمانه اسرائیل را به نسلکشی متهم میکنند و تلاش میکنند ما را جنایتکار جنگی جلوه دهند. اما واقعیت این است که ارتش اسرائیل باید جایزه صلح نوبل دریافت کند... یک جایزه نوبل برای جنگیدن در نهایت خویشتنداری!
یک سوی این میدان مردم غزه هستند. مردمی که آنها را باید محبوسان بزرگترین زندان روباز جهان نامید. برای ارتباط با جهان بیرون دو در بیشتر پیش روی آنها نیست. غرب غزه ساحل مدیترانه است. مردان فلسطینی میتوانند تنها در محدوده 3 مایلی ساحل غزه ماهیگیری کنند و البته همین هم خالی از خطر روبرو شدن با گشتهای دریایی اسرائیل نیست که بیدلیل به سویشان آتش میگشایند.
از شمال و غرب، باریکه غزه به سرزمینهای اشغالی منتهی میشود. در حالی که بطور متوسط عرض غزه تنها 10 کیلومتر است اما آنها در فاصله یک و نیم کیلومتری از مرز با اسرائیل حق کشت و کار ندارند و اگر به محدوده 500 متری حائل نزدیک شوند، با باران گلوله روبرو خواهند شد. جنوب غزه، مصر است. کشوری که اکنون ژنرال عبدالفتاح السیسی بر آن حکم میراند و گذرگاه رفح را چنان بسته است که سوزنی هم امکان عبور نداشته باشد. چه رسد آبی، غذایی، سوختی یا سلاحی.
متهم کردن این مردم به خشونت، انداختن تقصیر جنگ به گردن مقاومت و گذاشتن آنها و اسرائیلیها در ترازوی اخلاق و ادعای اینکه هر دو طرف دست به خشونت میزنند، وقاحت زیادی میطلبد. سادهلوحان و شعبدهبازانی که گمان میکنند اگر مقاومت نباشد، صلح و آرامش میآید، باید موضع «آیلت شاکد» -عضو پارلمان اسرائیل- را بخوانند. موضعی که در سرزمینهای اشغالی کم طرفدار هم نیست. او مینویسد؛ «در پس هر تروریست دهها مرد و زن ایستادهاند که او بدون وجود آنها امکان فعالیت تروریستی را نمییافت. همه این مردان و زنان، جنگجویان دشمن هستند و مسئولیت ریختهشدن خون آنها با خودشان است. این موضوع شامل مادران شهیدان هم میشود که فرزندان خود را با گل و بوسه به جهنم- منظورش بهشت جاودان است- میفرستند. آنها نیز باید به دنبال پسرانشان روانه جهنم شوند و چیزی از این عادلانهتر وجود ندارد. آنها باید بروند؛ همراه با خانههایی که در آنها این مارها را پروراندهاند. در غیر این صورت، مارهای کوچک دیگری در آنجا پرورش خواهند یافت.»
اسرائیل و حامیانش تحمل کمترین اثری از مقاومت را ندارند و جالب آنکه گویی برای درهم کوبیدن همه جریانها و کشورهای معتقد به مقاومت نیز نسخهای یکسان در آستین دارند. روز یکشنبه این هفته که با کشتار 100 فلسطینی در شجاعیه تبدیل به یکشنبه سیاه شد، «دن شاپیرو» سفیر آمریکا در تل آویو در مصاحبه با کانال 2 اسرائیل گفت: آمریکا به دنبال تقویت نیروهای میانهرو در غزه است!
نیروهای میانهرو! عبارت عجیبی است. هرکس در هرکجای دنیا علیه صهیونیسم و استکبار بپاخیزد نامش افراطی و تندرو است و هر جریانی که بتواند این خشم مقدس را فرو بنشاند و ظلم و جنایت را تحمل کند، لاجرم میانهرو است و باید حمایت و تقویت شود.
از آمریکا و نوکران اروپاییاش هیچ تعجبی نیست و اگر غیر از این رفتار کنند باید شک کرد اما تاسف آنجایی است که کشورهای مدعی اسلام، نه تنها چشم بر سلاخ خانه غزه بستهاند که اگر دقیقتر شوی اثر انگشت آنها را نیز بر این ساطور میبینی.
عاموس گیلعاد رئیس بخش روابط سیاسی- نظامی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی چندی پیش گفت: چیز آشکاری نیست، همه چیز پنهان است اما همکاریهای امنیتی ما با مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس بینظیر است. در هیچ دورهای روابط سیاسی و امنیتی ما با اعراب به این خوبی نبوده است.
گویا دیگر نیازی به پنهانکاری هم احساس نمیشود. روزهای اول جنگ غزه، شائول موفاز وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در مصاحبه با کانال 10 اسرائیل آشکارا گفت: ما روی نقش عربستان و امارات در خلع سلاح حماس حساب میکنیم. وقتی از موفاز بیشتر در این مورد توضیح خواسته شد، وی از برنامه صهیونیستها برای سپردن بازسازی ویرانه غزه به این دو کشور پس از پایان جنگ اشاره کرد.
طرح آمریکایی، دلارهای عربی و گلولههای عبری؛ معادله پیچیدهای نیست. آمریکا میخواهد سازشکاران را به نقاب میانهرویی، جانشین مقاومت کند. گلولههای اسرائیلی بر سر مردم مظلوم غزه میبارد و خانههایشان ویران میشود تا بلکه دست از مقاومت بکشند و پادشاه عربستان، در تماسی تلفنی، ژنرال کودتاچی مصر را مامور تهیه طرح آتشبس میکند. طرحی که در قاهره و با مشورت تل آویو تهیه شده و حداقل خواستههای مردم غزه - یعنی خروج از محاصره همهجانبه - در آن نادیده گرفته است. مقاومت آن را رد میکند و اصلاً مگر میشود طرح مرگ خود را پذیرفت! پس به تندروی متهم میشود و چاره کار چیست؟ نیروهای میانهرو!
میانهروها کت و شلوار میپوشند، کراوات میزنند، پشت میز مینشینند و درباره صلح حرف میزنند. صلحی که حدود 70 سال است، خبری از آن نیست. فلسطینیها از سال 1948 خانههای خود را ترک کردهاند و آوارهاند. میانسالهایشان پیر شدند و پیرهایشان مردند و کلید، نمادی شد از بازگشت به خانه. اما چند سالی است که جوانهایشان فهمیدهاند برای بازگشت به خانه، به جای کلید باید اسلحه به دست بگیرند.
بدون مقاومت، آرزوی صلح برای سرزمین فلسطین و ساکنان آن به مقاله تغزلی و مضحک شاهزاده سعودی میانجامد. روزنامه صهیونیستی هاآرتص همین چندی پیش پذیرای خیالات رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان بود؛ میخواهم تصور کنم از ریاض سوار هواپیما شدهام و بهطور مستقیم به قدس پرواز کردهام، در آنجا نیز سوار بر تاکسی شدهام به زیارت «قبه الصخره» رفتهام. پس از انجام این کارها به «موزه هولوکاست» رفتهام... وه! چه لذتبخش خواهد بود که نه تنها فلسطینیها بلکه اسرائیلیها نیز به ملاقات من در ریاض بیایند و از خانه آبا و اجدادی من در درعیه هم بازدید کنند!
جنگ غزه، جنگ اسرائیل و فلسطین نیست. جنگ بربریت و انسانیت است و در این میدان نمیتوان در میانه ایستاد. شاید نتوان به غزه رفت و دست آن پزشک نروژی بیمارستان شفا را بوسید که به اوباما نوشت؛ اگر قلب داری یک شب به غزه بیا، شاید نتوان به تپههای سدیروت رفت و حساب انسانیت را با بنی اسرائیل صاف کرد اما حداقل میتوان فردا به خیابان رفت و فریاد زد انسانیت هنوز زنده است. فریادی برای حمایت از قربانیان سلاخی غزه و برائت از شبهانسانهای تپههای سدیروت.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که ر آن میخوانید؛ماه ضیافت الهی به روزهای پایانی خود نزدیک میشود و کم کم باید با این ماه پرفیض و برکت و مغفرت وداع کرد. صدای برچیده شدن سفره معنوی این ماه به گوش میرسد و زمزمه ملائک که در این ماه از آسمان به زمین آمده بودند تا از میهمانان این ماه پذیرایی کنند، در شبهای باقیمانده شنیده میشود که "بندگان بسیاری به ساحل امن و امان رسیدند" و ایکاش سهم ما از این میهمانی الهی، عاقبت بخیری و عافیت دین و دنیا و آخرت باشد.
چند صباحی دیگر از ماه عزیز الهی باقی نمانده و سرانجام صبحی از راه میرسد که طلیعهاش دیگررمضان نیست. باید از این فرصت باقیمانده حداکثر استفاده را برد و خود را در جمع کسانی قرار داد که در زیر آبشار رحمت الهی از آلودگیها پاک شدند و خود را برای خدا صاف کردند. هنوز فرصت برای بازماندگان از این قافله باقیست و میتوان به فطرت پاک الهی بازگشت. هنوز فرشتگان الهی در زمین و آسمان ندای "هل من تائب" سر میدهند و افراد را به استفاده از فضای معنوی رمضان و تولدی دوباره فرا میخوانند.
در این هفته همچنین درحالی که مسلمانان ایران و جهان در هفته پایانی ماه مبارک رمضان برای برپایی روز جهانی قدس آماده میشدند، داغی سنگین بر قلب امت اسلام نشست و صهیونیستهای سفاک و جنایتکار برای دومین هفته پیاپی مردم روزهدار غزه را به خاک و خون کشیدند، به همین دلیل امسال روز قدس از هر سال دیگر خونینتر و غمبارتر است. بیش از دو هفته است که رژیم صهیونیستی در غزه حمام خون به راه انداخته و در این مدت هیچ فریادرسی برای کودکان و زنان بیدفاع غزه نیست. رژیمهای مدعی دفاع از حقوق بشر در غرب و مجامع بینالمللی که باید حامی مظلوم باشند فقط تماشاچی جنایات صهیونیستها بوده و با سکوت مرگبار خود باعث تشدید این فجایع هستند. متأسفانه دریغ از یک اقدام بازدارنده که این حامیان مدعی حقوق بشر انجام دهند. دریغ از اینکه جامعه جهانی که غرب مدعی نمایندگی آن است و سازمانها به اصطلاح حقوق بشری کوچکترین اعتراضی به کشتار بیرحمانه صدها زن و کودک فلسطینی ابراز کنند. همه مهر سکوت بر لب نهاده و فجایع غزه را به نظاره نشستهاند.
اعراب مرتجع هم به شیوه مرسوم، سکوت مرگ پیشه کردهاند و این نسل کشی فجیع را نظاره میکنند و برگ سیاه دیگری در کارنامه سیاه خود در این بیش از 6دهه اشغال فلسطین ثبت میکنند.
از این رو روز جهانی قدس که میراث بزرگ امام خمینی برای مسلمانان جهان است باید امسال توفندهتر از همیشه برگزار شود. امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طی پیامی با اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی خواستند که برای کوتاه کردن دست رژیم غاصب صهیونیستی از فلسطین و قدس شریف، حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کنند. از آن تاریخ 35 سال میگذرد و در این مدت مسأله فلسطین و آزادی بیت المقدس به عنوان اولویت نخست امت اسلامی تبدیل شده و روز قدس نیز هر ساله از اهمیت و جایگاه ویژهای نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از نقاط جهان برخوردار شده است. قطعاً روز قدس امسال فرصتی است که ملت ایران و دیگر ملتهای مسلمان بتوانند به طور یکپارچه به یاری ملت مظلوم فلسطین برخیزند و اقدامات ددمنشانه رژیم صهیونیستی را محکوم کرده و به جهانیان نشان دهند ملت فلسطین تنها نیست و مسلمانان در کنار برادران و خواهران مظلوم خود در غزه ایستادهاند.
در پایان هفته گذشته و در پایان مذاکرات ششماهه ایران و گروه 1+5 در وین اعلام شد که مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع تا 4 ماه دیگر یعنی تا سوم آذر تمدید میشود. البته برای طرف ایرانی قابل پیشبینی بود که با توجه به وجود برخی ارادههای سیاسی خارج از محیط مذاکره و زیادهخواهیهایی که در فضای مذاکره بر سر تعداد سانتریفیوژها و آب سنگین اراک تأثیر میگذارد، مشکلاتی در دستیابی به توافق پدید آید ولی همانطور که هیات ایرانی تاکید کرده در صورت وجود اراده و حسن نیت در طرف مقابل، تنظیم توافق جامع و نهایی دور از دسترس نیست و میتوان در فضایی سازنده به نتیجهای "برد - برد" که هم متضمن رفع نگرانیهای غرب و هم دستیابی به حقوق هستهای ایران و رفع تحریمها باشد، دست یافت.
این هفته، اوجگیری حملات وحشیانه صهیونیستها علیه مردم بیدفاع فلسیطن در صدر اخبار و گزارشهای خارجی قرار داشت.
ارتش صهیونیستی این هفته تهاجم زمینی به غزه را آغاز کرد تا بیش از پیش عطش خونریزی و کشتار خود را فرو نشاند و ماهیت پلید و جنایتکارانهاش را در معرض دید و قضاوت جهانیان قرار دهد. صهیونیستها با یورش زمینی با سبعانهترین شکل، صدها فلسطینی دیگر را به خاک و خون کشیدند به گونهای که روز اول حمله و تنها در محله "شجاعیه" غزه نزدیک به 80 نفر قتل عام شده، هزاران نفر زخمی و صدها منزل با خاک یکسان شدند. اکنون پس از گذشت 18 روز از یورش وحشیانه صهیونیستها، شمار شهدای فلسطینی به 700 نفر نزدیک شده است، این درحالی است که مجامع جهانی با سکوت ننگین خود به جلادان صهیونیست برای گسترش جنایاتشان چراغ سبز نشان میدهند. دولتهای جهان نیز بیاعتنایی نفرت انگیزی را پیش گرفتهاند و چشم خود را به روی وحشیگری صهیونیستها فرو بسته و به گونهای عمل میکنند که گویی کودکان و زنان فلسطینی مستحق این جنایات هستند و این بیانگر حاکم بودن روحیه ارعاب و محافظهکاری بر دولتهای جهان است و از مرگ وجدانها و افول انسانیت نزد دولتمردان جهان حکایت میکند. در مقابل، انزجار ملتهای جهان از صهیونیستها روز به روز بیشتر میشود و شاید اگر سالها تلاش تبلیغاتی میشد اینگونه میسر نبود تا مردم جهان به خصوص نسل جدید، به ماهیت پلید صهیونیستها پی ببرند و به حقانیت ملت فلسطین ایمان آورند. خون فلسطینیهای بیدفاع تأثیر خود را گذاشته و صهیونیستها را در انزوای مرگبار جهانی قرار داده است. این از نشانههای شکست قطعی صهیونیستها میباشد که قطعاً بازتاب آنرا میتوان در مراسم روز جهانی قدس به روشنی مشاهده کرد.
این هفته عراق نیز شاهد تحولات تازه، هم در زمینه سیاسی و هم نظامی بود. در صحنه سیاسی، تشکیل مجلس گام مهمی بود در مسیر اعاده ثبات و سیاسی، به ویژه پس از حوادث ماه گذشته و تحرکات گروه تروریستی داعش. پس از تشکیل جلسه و انتخاب "سلیم الجبوری" به عنوان رئیس، مجلس عراق روز گذشته نیز برای انتخاب رئیسجمهور تشکیل جلسه داد. مجلس باید تا 30 روز آینده بر سر انتخاب رئیسجمهور توافق کند. براساس توافق گروهها، رئیسجمهور در عراق سهم کردها میباشد و نخستوزیر به شیعهها و رئیس مجلس نیز به سنیها تعلق دارد. "برهم صالح" و "فواد معصوم"، دو نامزد مطرح ریاست جمهوری هستند. بازگشت جلال طالبانی به عراق پس از طی یک دوره طولانی معالجه در آلمان، واقعه دیگری است که میتواند به بهبود شرایط سیاسی این کشور کمک کند به خصوص با در نظر گرفتن اینکه، طالبانی حامی تمامیت ارضی عراق است و با زمزمههای جدایی طلبی که توسط مسعود بارزانی و دارودسته وی مطرح میشود مخالفت صریح دارد.
در صحنه نظامی نیز ارتش عراق پیشرویهایی در فلوجه و الانبار داشت که گزارشها حکایت از کشته شدن صدها نفر از تروریستهای داعش دارد. مجموعه این رویدادها نشانههای آنرا دارد که اوضاع عراق به سمت ثبات پیش میرود.
این هفته سقوط هواپیمای مالزی در اوکراین، ابعاد بحران در این کشور را گستردهتر کرد و دامنه اختلافات غرب با روسیه را افزایش داد. هواپیمای مالزیایی در مسیر خود، هنگام عبور از شرق اوکراین سقوط کرد و همه 298 سرنشین آن کشته شدند.
دولت اوکراین عامل سقوط هواپیما را شلیک موشک روسی توسط جداییطلبان عنوان کرد، ادعایی که توسط جداییطلبان و روسیه رد شد. در پی این حادثه غرب نیز در تایید ادعای اوکراین وارد عمل شد و روسیه را به دلیل به وجود آوردن بحران در شرق اوکراین و حمایت از جدایی طلبان به باد انتقاد گرفت. قرار شد ناظرانی از سازمانهای بینالمللی چند و چون ماجرا را پیگیری کنند و با رفتن به محل حادثه، به جمعآوری شواهد و مدارک بپردازند تا اینکه مشخص شود چه کسی مقصر این حادثه است. با اینحال با توجه به اینکه بعد سیاسی حادثه قویتر از سایر ابعاد آن است بعید است به این زودیها و یا حتی برای همیشه، واقعیت حادثه آشکار شود.
رسالت:روز جهانی قدس
«روز جهانی قدس»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛صهیونیستها چه فکر میکردند، چه شد؟ نبرد 17 روزه حماس با رژیم صهیونیستی، چهارمین نبرد جدی اعراب و اسرائیل است. طی نیم قرن اخیر، صهیونیستها ارتشهای عربی را بویژه در جنگ شش روزه در هم شکستند و هرجا جنگی بوده پیروزی با صهیونیستها بوده است که دامنه تصرفات خود را گسترش دادند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی این پیروزیها به افول میل کرد. ارتش صهیونیستی از حالت تهاجمی به حالت دفاعی و از حالت پیشروی به عقبنشینی و التماس برای برقراری آتشبس رو آورد.
جنگ 33 روزه حزبالله با ارتش صهیونیستی، اولین طعم شکست را به صهیونیستها چشاند و نشان داد اگر اعراب قصد جنگیدن داشته باشند راه برای پیروزی باز است. جنگ 22 روزه و 8 روزه حماس هم از همین دست پیروزیها بود. اکنون انتفاضه رمضان، ارتش رژیم صهیونیستی را به دام انداخته است و رژیم صهیونیستی از این نبرد جان سالم به در نخواهد برد. صهیونیستها در نبردهایی توفیق داشتند که از قبل، رهبران عرب را خریده بودند و فشنگها را قبل از خشابگذاری، از لوله تفنگ اعراب درآورده بودند. اما امروز در برابر ارتش مردمی حزبالله، حماس و ... قرار دارند که قرار است تا آخرین فشنگ، تا آخرین نفر و تا آخرین نفس، جنگ ادامه پیدا کند. این راهبرد نه تنها سطح خودکشیها در ارتش اسرائیل را بالا خواهد برد بلکه شکست را برای ارتش رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد.
قرار بود رژیم صهیونیستی، مقاومت را در سوریه سرگرم کند. با پیروزی بشاراسد بر تروریسم،صهیونیستها بازی داعش و تجزیه را در عراق به پا کردند تا شاید نگاهها از سرزمینهای اشغالی و ادامه جنایات صهیونیستها در قدس شریف منحرف شود و حکام مستبد و کودککش رژیم صهیونیستی نفسی تازه کنند. اما خدا خواست صهیونیستها در تله جدید گرفتار آیند و بیاختیار به جنگی ناخواسته کشیده شوند. کشته شدن سه صهیونیست شهرکنشین و اقدامات تلافیجویانه صهیونیستها مقدمهای شد تا در آستانه روز قدس، روز نفرت جهانی از پدیده صهیونیسم، رژیم اشغالگر قدس به دام جنگ واقعی اعراب و اسرائیل که میتوان آن را جنگ چهارم واقعی اعراب و اسرائیل توصیف کرد، کشانده شود.
پدیدههای جنگ چهارم چیست؟ برای اولین بار آتش موشکهای مقاومت تمام سرزمینهای رژیم صهیونیستی حتی تلآویو و حیفا را در هم کوبید. اکنون بیش از نیمی از جمعیت سرزمینهای اشغالی در پناهگاهها به سر میبرند. فعالیت اقتصادی تقریبا تعطیل است. ارتش اسرائیل که در نیم قرن اخیر سرزمینهای زیادی از اعراب را به تصرف و اشغال درآورده است در جنگ چهارم حتی نتوانست 300 متر پیشروی داشته باشد. زیرساختهای دفاعی، خط تولید مهمات و موشک و آرایش نظامی مقاومت در غزه پس از دو هفته نبرد، دست نخورده باقی مانده و اسرائیل فقط توانسته است زنان، کودکان و پیران را در غزه هدف قرار دهد.
دستگاه اطلاعاتی اسرائیل از کار افتاده و هدفهای انسانی، نه نظامی در دستور کار ارتش رژیم صهیونیستی است . شمار زیادی از نظامیان رژیم اشغالگر قدس کشته و زخمی شدهاند که به تدریج آنها مجبور به اعلام بخشی از آن تلفات شدهاند. آثار شکست و استیصال در کابینه اسرائیل و ارتش رژیم صهیونیستی مشاهده میشود. خط برقراری آتشبس در واشنگتن، پاریس، لندن، قاهره و ... فعال است اما نتوانستند کاری بکنند.
امروز جنازه صدها کودک فلسطینی و پیکر متلاشی شده خانوادههای آنها بویژه در قتلعامهای خانوادگی، در رسانههای جهان در جلوی چشمان مردم حیرتزده پنج قاره جهان قرار دارد. رژیم صهیونیستی بیش از این تاب این نفرت جهانی علیه خود را نخواهد داشت.
فردا روز جهانی قدس است. قرار است ملتهای جهان در این روز به خیابانها بیایند و جنایتهای جنگی و کشتارهای بیرحمانه رژیم صهیونیستی علیه یک ملت بیدفاع را محکوم کنند.فردا شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.
فردا روزی است که اسرائیل علاوه بر چشیدن طعم شکست نظامی، طعم تلخ شکست سیاسی را خواهد چشید.
بدون شک تداوم پایداری و مقاومت در غزه در برابر ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی، پیروزی جنگ چهارم اعراب و اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. این پیروزی تحولات بزرگی را در حوزه سیاسی و نظامی منطقه رقم خواهد زد. پس از این دیگر رژیم صهیونیستی هرگز خود را درگیر یک نبرد نظامی با اعراب نخواهد کرد. امروز مردم غزه به نمایندگی از ملت فلسطین و اعراب و حتی کل مسلمانان جهان، با رژیم صهیونیستی میجنگند. امروز مردم سرزمینهای اشغالی بویژه منطقه کرانه غربی رود اردن به نمایندگی از همه فلسطینیها و مردم عرب و مسلمانان جهان، هر روز در برابر نظامیان صهیونیستی تظاهرات میکنند و مشعل فروزان مقاومت را روشن نگه میدارند.
و فردا همه جهان، یکصدا علیه جنایات اسرائیل و نیم قرن خونریزی، تجاوز، نقض حقوق بشر و جنایات گسترده جنگی قیام خواهند کرد و آزادی قدس شریف را فریاد خواهند زد.
قدس:غزه مظلوم
«غزه مظلوم»عنوان یدداشت روز روزنامه قدس به قلم پیرمحمد ملازهی است که در آن میخوانید؛زنان و کودکان فلسطینی در غزه با مظلومیتی تاریخی روبرو شده اند. از یک طرف از هوا و زمین و دریا زیر گلوله باران ارتش اشغالگر صهیونیستی قرار دارند که به هیچ معیار انسانی و اخلاقی خود را پایبند نمی دانند و از طرف دیگر عمده ترین رسانه های دنیای غرب و مدعی حقوق بشر مظلوم را جای ظالم نشانده اند و در فریب جهانیان تا آنجا پیش رفته اند که وجدانهای آگاه در خود غرب را به واکنش کشانده اند.
کشته ها و شهدای غزه مدام در حال افزایش است و هر کودکی که به خون کشیده می شود رسوایی کسانی است که می توانند کاری بکنند و جلوی این خونریزی ددمنشانه صهیونیست ها را بگیرند ولی نه تنها دست روی دست گذاشته اند بلکه آشکارا از کشتار فلسطینیان حمایت می کنند.
پرسش این است که چرا این همه کشتار زنان و کودکان مظلوم در بی تفاوتی جهانیان ادامه می یابد؟ اهداف پشت پرده این جنایت های ضد بشری چیست و چرا فلسطینیان قربانی می شوند؟ واقع امر آن است که پاسخ روشنی وجود ندارد. اما می تواند اهداف قصاب فلسطینیان «نتانیاهو» را حدس زد. دو احتمال در این خصوص قوی تر است. اول ایجاد و تشدید شکاف بین تشکیلات خودگردان و جنبش حماس، دوم به آزمایش گذاشتن گنبد آهنین اینکه رژیم صهیونیستی ورشکستگی اخلاقی خود را در غزه به نمایش گذاشته است، ظاهرا در مقابل اهداف پیش بینی شده از اهمیت چندانی برخوردار نیست. تلاش تشکیلات خودگردان و جنبش حماس برای آنکه دولت وحدت ملی تشکیل دهند روند صلح را تقویت می کند و صهیونیست ها برای برهم زدن همین روند است که به سلاخی مردم در غزه رفته اند.
جریان راستگرا و پنهان شده در پشت مذهب یهود به درستی می داند که وحدت در میان فلسطینیان اندیشه تأسیس کشور فلسطین را مجددا زنده خواهد کرد و برای آنکه جهانیان را فریب دهند حماس را بهانه قرار داده اند که توان پرتاب موشکی اش امنیت اسرائیل را به خطر می اندازد. در همین حال پروژه گنبد آهنین که آن همه روی آن سرمایه گذاری و تبلیغ شده است نیازمند آزمایش در صحنه واقعی جنگ و عملیات بوده است. بنابراین دور از ذهن است که سران جنایتکار رژیم صهیونیستی به مخالفت رو به گسترش افکار عمومی جهان بی اعتنا باشند و حساب سود وزیان عملیات جنایتکارانه خود را نداشته باشند.
لذا به آزمایش گذاشتن پروژه پر خرج گنبد آهنین، هدف مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکاست. واقعیت آن است که توازن قدرت وجود ندارد. این را از یک ارزیابی مقدماتی از تعداد تلفات طرفین می توان بدرستی درک کرد. اما قدرت مقاومت در سلاح نیست بلکه در تحمل، قاطعیت در دفاع از خود و افشای چهره جنایتکاران است. وقتی نتانیاهو در دنیای غرب که حامی اوست با هیتلر مقایسه می شود به این معناست که خون زنها و کودکان مظلوم غزه دامن جنایتکاران را گرفته و آنها را به محکمه تاریخ کشانده است.
حامیان آمریکایی و اروپایی رژیم صهیونیستی نیز نمی توانند از لکه ننگ حمایت از کشتار مردم بی دفاع غزه دامن خود را پاک کنند. مردم غزه شهدای زیادی داده اند و هنوز هم خواهند داد اما یک موضوع را با خون خود روشن ساخته اند که کشتار بی گناهان راه حلی بدست نمی دهد و صهیونیست ها نمی توانند بقای ننگین خود را از این طریق در خاورمیانه همیشگی سازند. در عین حال مقاومت فلسطینیان در غزه را می باید جدا از محاسبات مادی در نظر گرفت. اصل مقاومت قطع نظر از عدم توازن مادی قدرت آینده را رقم خواهد زد. صلح و امنیت اگر برای غزه وجود نداشته باشد برای اسرائیل هم وجود نخواهد داشت و کشتارزنان و کودکان مظلوم غزه هیچ آرامشی را برای صهیونیست ها به ارمغان نخواهد آورد.
صهیونیست ها دیر یا زود می باید این واقعیت را دریابند که صلاح و ثبات و زندگی آرام بدون احقاق حقوق فلسطینیان خواب و خیالی بیش نیست. دنیای عرب و اسلام نیز مسؤول است. حمایت از غزه و توقف کشتار مردم مسؤولیتی تاریخی است که هیچ مسلمانی نمی تواند از آن شانه خالی کند. حکومت های دنیای عرب که نظاره گر بی تفاوت کشتار مردم غزه هستند در شرایط بوجود آمده مسؤولند و روزی مجبور به پاسخگویی خواهند شد. ملتهای مسلمان سرانجام روزی بیدار خواهند شد و حساب شهدای غزه را نه تنها از صهیونیست ها که از حکام خود هم خواهند گرفت.
در هر حال غزه امروز مظلوم است و صدای مظلوم را نمی توان برای همیشه در گلو خفه کرد. خون زنان و کودکان غزه ملتهای جهان را بیدار کرده و تظاهرات و محکومیت رژیم صهیونیستی تا قلب اروپا و آمریکا رسیده است. مقاومت غزه البته که بهای سنگینی دارد ولی در نهایت طعم تلخ شکست به کام صهیونیست ها خواهد بود.
سیاست روز:مقصد دیار قدس همپای جلودار...
«مقصد دیار قدس همپای جلودار...»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخواید؛انقلاب ایران، احیا کننده اسلام ناب محمدی(ص) بود، به گونهای که باعث شد تا اهریمنان تاریخ لرزه براندامشان بیفتد و بفهمند، زمان یکهتازی و قلدری پایان یافته و یک ایدئولوژی ناب وجود دارد تا بتواند، دنیای ساخته دست آنها را ویران کند.
بیش از ۶۵ سال است که مردم فلسطین در هجوم دژخیمان صهیونیستی قرار دارند و همچنان ایستادگی میکنند تا حق به ناحق از دست رفته خود را پس بگیرند. پاره تن اسلام از سوی رژیمی از پیکره جهان اسلام جدا شده است، که زایش او از همان زمانی که آمریکا و انگلیس آن را به وجود آوردند، برای مقابله با ایدئولوژی و فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) بود.
تشکیل کشوری جعلی با نام اسرائیل بر آن بود تا جهان اسلام فرو بپاشد و دیگر نتواند به عنوان یک قدرت لایزال الهی و اسلامی در مقابل قلدران جنایتکار قد علم کند. سران کشورهای عربی - اسلامی با سهلانگاری، قصور و تن دادن به این ذلت، زمینه ماندگاری آن را تاکنون فراهم کردند.
اگر رفتار سران کشورهای عربی به گونهای دیگر بود، آیا اکنون شاهد کشتارهای گاه و بیگاه مردم فلسطین از سوی جنایتکاران صهیونیستی میبودیم؟!
اما انقلاب اسلامی ایران این خواب خوش را از چشمان همه آنهایی که حامی این رژیم خونخوار بودند و هستند گرفت و از ۳۵ سال پیش تاکنون، آب خوش از گلوی دیوصفتان تاریخ پایین نرفته است.
فلسطین نقطه انسجام و اتحاد همه مسلمانان جهان است. شیعه و سنی از هر طیفی که به اسلام واقعی اعتقاد دارند و در دامن اسلام آمریکایی نیفتادهاند، دغدغه فلسطین دارند. غفلت از فلسطین و لبنان، شکست اسلام است. «هم غزه هم لبنان، جانم فدای اسلام» باید آرمان همه مسلمانان جهان باشد.
آنگاه که حضرت امام(ره) آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز جهانی قدس نامید، شاید کسی تصورش را هم نمیکرد که، چنین روزی در تاریخ ثبت شود و هر سال مسلمانان و آزادیخواهان جهان، در سراسر دنیا علیه رژیم صهیونیستی تظاهرات کنند و مرگ بر اسرائیل سر دهند.
استراتژی بلندمدت حضرت امام(ره) اگر نبود، موضوع فلسطین به فراموشی سپرده میشد و اینک جهان اسلام با استحاله گستردهای همراه گشته بود.
انقلاب اسلامی همه برنامهها و دسیسههای دشمنان اسلام را برباد داد و رویای آنها را باطل کرد.
اکنون مردم مظلوم فلسطین، دل به حمایتهای مسلمانان جهان بستهاند که در رأس آنها نظام و مردم ایران اسلامی طلایهدار آن است.
سران کشورهای عربی که اکنون از گروههای تروریستی همچون داعش حمایت میکنند و آنها را به جان مسلمانان انداختهاند، اگر همین حمایت را از فلسطین میکردند، اکنون اوضاع و تحولات منطقه به نفع جهان اسلام بود.
نیروهای تکفیری که اکنون در سوریه و عراق به جنگ با اسلام مشغول هستند، باید لوله تفنگ خود را به سوی تلآویو نشانه بگیرند. اما تن دادن به ذلت سران برخی کشورهای عربی، باعث شده است اختلافات مذهبی در منطقه افزایش یابد و همین موضوع، دست سران رژیم صهیونیستی را برای جنایت بیشتر علیه مردم فلسطین بازتر گذاشته است.
میلیاردها دلار پول نفت مسلمانان خرج گروههای تروریستی تکفیری میشود و در کنار آن، مردم فلسطین زیر آتش پرحجم ارتش صهیونیستی جان میدهند و هیچ ابزار دفاع از خود هم ندارند.
از زمان آغاز نبرد نابرابر میان مقاومت اسلامی فلسطین با ارتش رژیم اسرائیل، ثابت شده است که همین مردم اگر تجهیز به سلاح شوند به راحتی میتوانند، از پس صهیونیستها برآیند. اکنون تنها حامیان واقعی این مردم مظلوم، ایران وحزبالله لبنان است.
لبنان زخمخورده رژیم صهیونیستی است. حزبالله به خوبی راه مقابله با چنین ارتشی را میداند و آن را به رزمندگان مقاومت آموخته است. حزبالله خاری در چشم اسرائیل است. تلآویو خوب میداند که در افتادن با چنین نیروی عقیدتی، تبعات سنگینی را برای او رقم خواهد زد.
مقاومت اسلامی فلسطین و حزبالله لبنان باید تقویت شوند. هم مادی، هم معنوی. رژیم اسرائیل از سوی دولتهای آمریکا و اروپایی به شدت حمایت میشود. کمکهای مالی بلاعوض و فروش تجهیزات و سلاحهای پیشرفته نظامی به این رژیم به طور گسترده انجام میشود. آنها اسرائیل را به عنوان خط مقدم خود، در مقابل اسلام میدانند. آیا ما نباید به عنوان کشور انقلابی ایران اسلامی، از نیروهای مقاومت که در خط مقدم هستند حمایت کنیم؟!
سوریه، عراق، حزبالله لبنان، فلسطین همه این کشورها در خط مقدم مقاومت مقابل رژیم صهیونیستی قرار دارند.
آنهایی را که در زمانی شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» سر میدادند و اکنون چند روزی است که بر سر آن مناقشهای و مجادلهای به پا شده، به این سخن سید حسن نصرالله توجه میدهم که گفته است؛ «مردم لبنان از ایران انتظار ندارند که اگر اسرائیل علیه لبنان جنگ به پا کرد، مردم ایران به آنها کمک کنند. اما مردم لبنان لحظهای که اسرائیل به ایران حمله کند، آنها لحظه شماری میکنند، نخستین کسانی باشند که علیه اسرائیل وارد جنگ میشوند.» با چنین اعتقاد راسخ و روحیهای بسیار بیانصافی است که عافیتطلبی برخی را ببینیم.
دور زمانی است که این شعر و سرود حماسی به گوش نرسیده است. تنها چند بیت از آن که سروده استاد حمید سبزواری است، بخوانید؛
جانان من اندوه لبنان کشت ما را
بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیر زن لبیکگو بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس همپای جلودار...
وطن امروز:حمله دشمن فرضی!
«حمله دشمن فرضی!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمد واعظی است که در آن میخوانید؛ هاشمی در سیبل عقدهگشایی جدیدالاسلامها، خیالبافی برای حصر هاشمی، حمله افراطیون به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، سناریوی حصر هاشمی توسط محافظهکاران کلید خورد!
جملات بالا تیتر مجموعهای از رسانههاست که در برابر توصیههای دلسوزانه «وطنامروز» به هاشمی رفسنجانی به صورت «خودجوش» و «بیمزد و منت» به سناریوپردازی پردامنهای مبادرت ورزیدند. رویه ثابت این چند رسانه زنجیرهای خانوادگی چنین است که روزانه عکس هاشمی رفسنجانی را عامدانه روی جلد کار کرده و برخی موضعگیریهای شبههناک وی را تیتر یک خط خبری خود میکنند. اصرار عجیبی بر هزینهسازی و جریانسازی به محوریت هاشمی دارند و در این میان از کشیدن پی در پی چکهای بیمحل از حساب آبرو و اعتبار وی نیز ابایی ندارند. همچنین در مقابل احزاب و گروههای زیادی را مترصد اجرای توطئه ضد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کشور جلوه میدهند. یک روز احمدینژاد را رقیب خبیث میدانستند و امروز در دوره به قدرت رسیدن حسن روحانیِ دوست، هراسافکنی از هیولایی موهوم و ناشناخته که نقشه برای هاشمی میکشد را کلید زده، در دستور کار قرار دادهاند! اما پشت پرده چه خبر است و مدیریت این جریان چگونه میاندیشد؟
«ساختن دشمن فرضی» یکی از شیوههای قدیمی سیاسیون کهنهکار است که بهرغم تکیه بر کرسی قدرت، برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده میکنند. امروز در شرایطی قرار داریم که در حوزههای مختلف قدرت میان 2 گروه منفعتطلب، تمامیتخواه و خودمحور کارگزاران و اصلاحات، جنگی با خط آتش مشخص دیده میشود. هر دو گروه یکدیگر را به تفرقهافکنی، فساد اقتصادی – سیاسی، بیهویتی و بحران زیستی متهم میکنند و در عین حال نسبت به فراهم آمدن شرایطی برای بهبود اوضاع در آستانه انتخاباتی دیگر نیز بشدت بدبین هستند. به نظر میرسد در چنین فضایی تلاش برای ایجاد دوقطبی فراحزبی میان هاشمی و گروهی نامشخص که صرفا «دشمن هاشمی» معرفی میشود، دستاویزی برای خوراکسازی درون گروهی و تلاشی ناامیدانه برای کاستن از عمق شکافهای موجود و حرکت به سمت وحدتی استراتژیک باشد. در این میان به نظر میرسد بالارفتن دوز میزان اظهارنظرهای «خودنقیض» هاشمیرفسنجانی در محورهای مختلف متناظر بر سیاستهای کلی نظام و تحریک اخیر وی در افطاری مدیران رسانههای زنجیرهای نیز با برنامه قبلی و با هدف دمیدن در آتش فتنهای جدید صورت میگیرد. اکنون چند جمله فراحزبی ذیل نقشهخوانی اخیر به برافروختگان از یادداشت «استدراج الهی در رفتار هاشمی» عرضه میداریم:
الف- نظام اگر به زعم دلواپسان هاشمیسم تمایلی به کلید زدن برخورد جدی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت حتی نیازی به سرانگشت اصولگرایان نداشت! در مقابل، فضا به مدد سنت استدراج الهی و با خودنقیضی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به سمت انزوای بدون جرح و محترمانه «هاشمیسم» و نه شخص هاشمی رفسنجانی به سرعت در حال حرکت است. نشانههای این رویداد مهم و تاریخی نیز در سیمای محزون و مضطرب جبهه زخمی هواداران قابل مشاهده است.
ب- جدیدالاسلام یا قدیمالاسلام! نسل انقلاب کرده یا افسران جوان متعهد به آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی! نظام هرگز میان هیچکدام از این گروهها که دل در گرو صیانت از مرزهای ایمانی و آرمانی و ملی و بینالمللی ایران دارند، تفاوتی قائل نشده است. در مقابل جمع قابل توجهی از قدیمالاسلامهای انقلابی همان ابتدا اعدام شدند و برخی مثل مسعود رجوی هنوز از آن سوی جوی سهمشان از انقلاب را طلب میکنند.
پس این مرزبندیای نیست که از آن شاهماهی شکار شود! ما همگی سربازان انقلاب هستیم و برای آینده این کشور امیدها داریم. پس تصور نشود نسل جدید برای ساختن ایران باید از «قدیمالاسلامها» یا «کهنه انقلابیها» اجازه بگیرد! بنا بر ارث بردن از انقلاب هم اگر بود همگی به واسطه هزار ارتباط سببی و نسبی از انقلاب ارث میبریم! حتی اگر برخی از کهنه انقلابیون تجدیدنظرطلب، فرضا تصمیم به محروم کردن ملت از ارث انقلاب داشته باشند نیز ما از یک سوم ماترک به حکم خدا بهرهمندیم! دانشگاه آزاد که در این میان رقمی محسوب نمیشود و بحمدالله در گور بردنی هم نیست!
ج- آنچه حساسیت نیروهای انقلابی را در این ایام برانگیخته و در موقعیت حساس جهانی زمینهساز نگارش «توصیهنامه دلسوزانه» قبلی و فعلی شده، برخی موضعگیریهای اخیر هاشمی رفسنجانی در فضای سیاسی کشور در تقابل با شرع و عقل است که اتفاقا آشکارا نیز اعلام شده است. در همین رابطه ذکر برخی اصول ضروری مینماید:
1- صیانت از مرزهای فرهنگی کشور در شرایط جنگی خطرناک فعلی چیزی نیست که با «سانسورچی» خطاب کردن مسؤولان فرهنگی یا تکهپرانیهای مشابه تغییر کرده یا به سمت سیاستهای ابلاغی مستکبران حامی نظام لیبرال سرمایهداری شیفت پیدا کند. پس از قدم زدن در خط مقدم با بالابردن زیرپیراهنی سفید وادادگی اجتناب کنید که چنین اقداماتی قطعا هزینههای جدی در پی خواهد داشت!
2- سایبر جدیدترین مرز بینالمللی است که به واسطه حساسیت بسیار زیاد آن شورایی عالی، مدیریت قانونگذاری و ساماندهی آن را با حکم رهبر انقلاب عهدهدار شده است. بلندگو شدن برای مواضع رسمی آمریکا در حوزه فضای مجازی و تکرار شعار رسمی شورای امنیت ملی این کشور با عنوان جعلی «حمایت از جریان آزاد اطلاعات» مسالهای نیست که نظام و ملت را دچار رودربایستی و خجالت کند و فضا را برای «مستعمرهسازی سایبری کشور» باز کند! پس محترمانه اما با صدای رسا از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میخواهیم از تکرار مواضع رسمی دشمن در حوزه سایبر پرهیز کند.
3- شاید بهتر باشد شاگردان کندذهن کلاس روابط بینالملل گری سیک- برژینسکی که رفت و آمدشان به اتاقهای فکر دشمن در خروار خروار سند رسمی لو رفته افشا شده، فشار بر هاشمی رفسنجانی برای پوشیدن عبای بیاعتبار «مصالحه با آمریکا» را پایان دهند.
4- اقتصاد مقاومتی نسخه شفابخش دارونماهای سمی است که کارگزاران اقتصاد سرمایهداری در داخل کشور سالها به ملت خوراندند. لطفا تلاش برای بازخورانی خوراک مسموم گذشته را پایان دهید!
جنگ ما با سالها عقبماندگی ناشی از بیماری سرمایهداری، توسعه سرطانی و اجرای دقیق نسخههای غلط اندر غلط جهانی در حوزه اقتصاد تازه آغاز شده است. برای پیروزی در این میدان هم قانونگذاری با هدف ایجاد شفافیت اقتصادی لازم است و هم حمایت از تولیدکننده ایرانی اما همقدم با سازندگی اقتصادی نیاز داریم پاکسازی فضا از زالوصفتان خو گرفته با یک عمر مفتخوری و گرانفروشی و گردن فرازی را نیز به حول و قوه الهی اجرایی کنیم. ظاهرا دست کم در این یک حوزه با «ناطق» کارگزاران اشتراک فکری داریم...پس پیش به سوی عدالت علوی!
حمایت:رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط
«رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط»عنوان سرمقاله روزنامه حمایت به قلم دکتر محمد صادق کوشکی است که در آن میخوانید؛ارتش رژیم صهیونیستی از سه شنبه 17 تیر ماه، دور جدید حملات وحشیانه خود را در نوار غزه آغاز کرده است. این رژیم به بهانه مقابله با حملات موشکی مبارزان فلسطینی به اراضی اشغالی 1948 مناطق مسکونی و زیرساخت های نوار غزه را بمباران می کند. صهیونیستها از بامداد روز جمعه گذشته نبردهای زمینی علیه غزه را نیز آغاز کردهاند. این در حالی است که جنایات رژیم صهیونیستی در طول شش دهه گذشته شامل اشغال، تجاوز، تنبیه جمعی، اعدام خودسرانه، بکارگیری بدون تمایز و وحشیانه زور، ضبط و مصادره زمینهای فلسطینیان از طریق شهرکسازی، ساخت دیوار حائل و انتقال غیرقانونی شهرک نشینان، بازداشت خودسرانه و زندانی کردن بیش از 6 هزار فلسطینی، استفاده از شکنجه و دیگر اقدامات غیر قانونی علیه شهروندان غیر نظامی و تخریب خانهها و انتقال اجباری شهروندان بوده است.در مقابل اما نیروهای مقاومت هم دست بسته نبوده و به توفیقاتی دست یافتهاند.
گروه های مقاومت فلسطین در واکنش به تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی صدها موشک و گلوله دست ساز به سمت شهرک های صهیونیست نشین مجاور باریکه غزه شلیک کردند که به اذعان منابع صهیونیستی برای ارتش این رژیم غیرمنتظره بود. از سوی دیگر اخیرا یک سرباز صهیونیست را به اسارت خود درآورده اند، که اکنون انعکاس وسیعی در رسانه ای جهان داشته است. رژیم صهیونیستی تا امروز با داشتن یکی از قویترین و پیشرفتهترین ارتشهای جهان و برخورداری از همهگونه کمکهای مالی، تسلیحاتی و سیاسی نتوانسته اراده مقاوم یک ملت تنها و بی پناه محاصره شده را در هم بشکند. این رژیم با چنین ارتشی هنوز نتوانسته بیش از 500 متر در باریکه غزه پیشروی کند. لذا اسارت این نظامی صهیونیست در حقیقت نماد شکست این رژیم با چنین ارتشی است.
غزه نوار باریکه ای با عرض 11 کیلومتر و طول 45 کیلومتر و جمعیتی در حدود 2 میلیون نفر است که متراکم ترین منطقه جهان به لحاظ جمعیتی است. به همین دلیل است که در اثر حملات رژیم صهیونیستی بیشترین تلفات مردم و غیرنظامیان را دارد. با وجود همه محدودیتهای مردم غزه و همچنین به رغم برخورداری رژیم صهیونیستی از همه نوع امکانات مالی و تسلیحاتی، این رژیم صهیونیستی است که تقاضای آتش بس دارد. بدیهی است اکنون که یکی از نظامیان آنها به اسارت نیروهای مقاومت درآمده میبایست تلاش کند که مبادلهای همچون مبادله ای که در خصوص گلعات شالیت صورت گرفت، انجام پذیرد. در این راستا رژیم صهیونیستی مجبور است شروط و خواسته های مردم فلسطین را بپذیرد. البته این در صورتی است که مبارزین فلسطینی مبادله را بپذیرند. همانطور که اشاره شد رژیم صهیونیستی نتوانسته به عمق بیش از 500 متر در داخل غزه پیشروی نماید. علل و عوامل متعددی در این روند تأثیرگذار بوده است. تاکنون تعداد بیش از 15 نظامی اسرائیلی خودکشی کرده اند و بیش از 35 نظامی اسرائیلی به دلیل خودداری از اجرای دستور و ورود به غزه بازداشت و محاکمه شدهاند. کسانی نیز که وارد غزه شده اند سرنوشتی جز مجروح شدن و مرگ نداشته اند. بر اساس آخرین آمارها، تعداد کشتههای ارتش رژیم صهیونیستی در غزه به بیش از 50 تن رسیده؛ از سوی دیگر تعداد زخمیهای این رژیم نیز به بیش از صدها نفر رسیده است. در اینجا دیگر صحبت از زمینگیر شدن ارتش صهیونیستی نیست بلکه سخن از شکست این رژیم است. فقدان انگیزه ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله و انگیزه بالای مدافعین غزه در دفاع از سرزمین، ناموس، و دین و آرمانهایش علل اصلی این شکستهای رژیم صهیونیستی بوده است. همچنین میتوان دست برتر مبارزین فلسطینی در طراحیهای تاکتیکی و نظامی در مقابل ارتش مجهز رژیم صهیونیستی را دلیل دیگر برتری مبارزین مقاومت در برابر مهاجمین صهیونیستی دانست. رژیم صهیونیستی حدود 1 هفته است که به دنبال برقراری آتش بس افتاده، اما این نیروهای مقاومت هستند که این موضوع را نمی پذیرند. در حقیقت این رژیم صهیونیستی است که در موضع ضعف و حتی التماس افتاده است. به همین دلیل هیچ افق مثبتی فراروی این رژیم برای پیشروی در غزه وجود ندارد. البته تاکتیک رژیم صهیونیستی در تمامی جنگ های گذشته، کشتار وسیع مردم بوده تا مردم را رودرروی مقاومت قرار دهد و از این طریق بتواند بر مقاومت فشار وارد سازد. تاکتیکی که در جنگهای 33 روزه،22 روزه و 8 روزه هم به اجرا در آمد. البته این تاکتیک شکست خورده و هیچگاه به نتیجه نرسید، هر چند امروز نیز در حال اجرا و پیگیری است. این تاکتیک از قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی توسط گروههای شبه نظامی آرگون، اشترن و هاگانا ایجاد شده و تاکنون نیز تداوم داشته است.
نطفه و بنیاد این رژیم از ابتدا بر پایه کشتار وسیع مردم بیگناه و ایجاد وحشت در بین ملت های منطقه بسته شده است. با توجه به حجم وسیع کشتار فلسطینیها و نیز به رغم حملات گسترده نظامیان رژیم صهیونیستی و همچنین حمایتهای گسترده غرب، این رژیم هنوز نتوانسته به اهداف راهبردی خود از جمله خلع سلاح مقاومت و نابودی آن دست یابد. هرچند که حزب الله لبنان اعلام کرده که از مقاومت غزه حمایت میکند اما احتمال ورود مستقیم آن به صحنه تحولات غزه بسیار اندک است. حزب الله لبنان همواره بیشتر تلاش کرده به جای ورد مستقیم به میدان نبرد، حمایتهای لجستیکی از مقاومت فلسطین به عمل آورد. با توجه به مجموعه عوامل دخیل در تحولات غزه، میتوان چشم انداز آتی این تحولات را چنین ترسیم کرد که رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و جز شکست و نابودی راه دیگری ندارد. کشورهای منطقه و همچنین سایر ملل مستقل و حامی مظلومین سراسر جهان می توانند با حمایتهای سیاسی، حقوقی و حتی اقتصادی از مردم مظلوم غزه، دین خود را به مقاومت ادا کنند و بکوشند تا با مقابله حقوقی و سیاسی در سراسر جهان با این رژیم کودک کش، نقش ویژه خود را ایفا کنند.
جوان:روز جهانی قدس در فضایی متفاوت
«روز جهانی قدس در فضایی متفاوت»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر یدالله جوانی است که در آن میخوانید؛فردا روز قدس است، اما روزی متفاوت با تمامی روزهای جهانی قدس در سالهای پیشین خواهد بود. فردا حقمداران عالم و تمامی مستضعفان جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان، ندای مظلومیت مردم روزهدار و به خاک و خون کشیده شده غزه را فریاد خواهند زد. فردا علاوه بر ایران اسلامی، جهان شاهد خروش آزادیخواهان و ظلمستیزان علیه رژیم خونآشام صهیونیستی و حامیان منطقهای و فرامنطقهایاش خواهد بود. فردا روز خلق حماسههایی خواهد بود که پیامش در دو کلام میگنجد: «صهیونیستها فرو میریزند و قدس شریف آزاد خواهد شد.»
حضرت امام خمینی در سال 1358 با اعلام آخرین روز جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس، ملتهای مسلمان و دیگر آزادیخواهان و مستضعفان جهان را به حرکت در مسیری فراخواندند که اینک شاهد ثمراتش هستیم. اکنون و پس از 35 سال از آن زمان، برای مقاومت فلسطین آنچنان عمق استراتژیکی ایجاد شده که هیچ قدرتی قادر به فروریختن آن نخواهد بود.
حضرت امام (ره) با اعلام روز قدس تمامی مسلمانان و مستضعفان جهان را به همراه شدن با ملت مظلوم فلسطین فراخواندند و اینک اهداف راهبردی از اعلام روز قدس محقق شده است. روز قدس در سال 1358 در فضایی اعلام شد که بسیاری بر این تصور بودند که با آغاز روند سازش میان اعراب و رژیم جعلی اسرائیل، حقوق ملت مظلوم فلسطین برای همیشه تاریخ پایمال خواهد شد و در نهایت صهیونیستها موفق خواهند شد به رؤیای حکومت نیل تا فرات خود جامه عمل بپوشانند اما اینک همه کارشناسان و صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که رژیم صهیونیستی در تنگنای استراتژیک قرار گرفته است. صهیونیست برای رهایی از این تنگنای استراتژیک در غزه حمام خون به راه انداخته است، لکن هیچ تردیدی نیست که این دست و پا زدن، نه تنها هیچ گشایشی برای آنان در پی نخواهد داشت، بلکه مسیر فروریختنشان راه هموارتر میسازد.
حضرت امام (ره) روز قدس را روز اسلام و روز فریاد زدن بر سر مستکبران معرفی کرده و فرمودند: «مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین، بلکه همه مستضعفین بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستکبرین و جهانخواران بایستند و تا رهایی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند و مستضعفان جهان که اکثریت قاطع جهان را تشکیل میدهند، مطمئن باشند که وعده حق تعالی نزدیک است و ستاره نحس مستکبران رو به زوال و افول است.»
تحولات سالهای اخیر در جهان اسلام و خصوصاً غرب آسیا نشان میدهد که چگونه ستاره نحس مستکبران رو به افول است. طی 10 سال گذشته، همه سیاستها و طرحهای راهبردی امریکا و رژیم صهیونیستی و متحدینشان در این منطقه با شکست مواجه شده است.
تمام ظرفیتهای نظام سلطه در قالب یک جبهه غربی – عربی – صهیونیستی و ترکی در سالهای اخیر فعال شد و پیچیدهترین توطئهها را در کشورهایی چون سوریه و عراق به اجرا درآورد تا شاید بتواند محور مقاومت شکل گرفته در برابر صهیونیستها را در هم ریزد، لکن تمام نشانهها از شکست این توطئهها و رسوا شدن بازیگرانش حکایت میکند. صهیونیست با این تصور که عقبه مقاومت ضعیف شده و کشورهایی چون ایران، سوریه، عراق و حزبالله لبنان درگیر مسائل خود و بحرانهای داخلی شدهاند، جنگ علیه غزه را با هدف از بین بردن قدرت دفاعی گروههای مقاومت فلسطینی آغاز کردند، اما در همان روزهای آغازین این جنگ نابرابر مشخص شد که صهیونیستها بار دیگر دچار اشتباه محاسباتی شده و به خطا رفتند.
آری، روز قدس امسال در فضایی برگزار میشود که بیسابقهترین جنگ میان صهیونیستها و مقاومت فلسطینی در جریان است.
فضای روز جهانی قدس امسال از جهاتی متفاوت از روزهای قدس در سالهای پیشین است که مواردی از این تمایزها عبارت است از:
1- در این فضای جدید و متفاوت، برای آشکارسازی چهره خونآشام صهیونیستها و حامیان اروپایی و امریکایی آنها،نیازی به واگویی جنایات هولناک آنها در صبرا و شتیلا و دیر یاسین و ... نیست. اکنون تمامی مردم دنیا به چشم، نظارهگر توحش مدرن هستند و در قاب تلویزیونهای خود هر ساعت و هر لحظه، صحنههای هولناک، جگرسوز و باور نکردنی به خاک و خون غلتیدن زنان و کودکان بیگناه و مظلوم غزه در مناطقی چون «شجاعیه» را مشاهده میکنند. مردم جهان و خصوصاً جوانان در هر کشوری، به چشم میبینند که صهیونیستها چگونه علیه بشریت جنایت مرتکب شده و به نسلکشی فلسطینیها روی آوردهاند. بمباران 25 بیمارستان در غزه از سوی صهیونیستها، برای همگان ثابت نمود که سردمداران این رژیم به هیچ یک از اصول انسانی پایبند نیستند.
2- در این فضای جدید و متفاوت، وجدانهای بیدار به ویژه در کشورهای اروپایی و حتی در درون امریکا و سرزمینهای اشغالی، تحرکآفرین شده و امواج انسانی را برای مخالفت و مقابله با آدمکشیها و جنایات ضدبشری صهیونیستها پدید آورده است. اینک در بسیاری از شهرهای جهان، مردم روانه خیابانها میشوند تا با فریادها و پلاکاردهایشان، از ظلم و ستم صهیونیستهای آدمکش و خونخوار، ابراز انزجار نمایند و با اهالی غزه مظلوم و خانوادههای داغدار فلسطینی اعلان همدردی کنند. در این فضای جدید، در کشورهای غربی صف ملتها در حال جدا شدن از صف حاکمان است. در حالی که رهبران کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری با نتانیاهو تماس برقرار کرده و از جنایات صهیونیستها حمایت میکنند، مردم همین کشورها در تظاهرات گسترده و اجتماعات وسیع خیابانی، علیه صهیونیستها شعار داده و از ملت مظلوم فلسطین حمایت میکنند، حتی اگر در کشورهای مدعی آزادیخواهی و طرفدار حقوق بشر مانند فرانسه، مورد هجوم پلیس قرار گیرند و برای پراکنده کردنشان از گازهای اشکآور استفاده شود.
3- روز قدس امسال در فضایی برگزار خواهد شد که پرده از چهرههای نفاق در امت اسلامی فرو افتاده و جریان حامی رژیم صهیونیستی در منطقه افشا شده است. اکنون برای اکثریت مسلمانان جهان این واقعیت آشکار شده که جریان تکفیری داعش طی سالهای اخیر، با بحرانآفرینی در سوریه و عراق و به راه انداختن جنگ خانگی در میان امت اسلام با برادرکشی، بیشترین خدمت را به رژیم صهیونیستی کرده است. اینک برای همگان روشن شده که فرقه تکفیری و تروریستی داعش، دستپرورده صهیونیستها و امریکاییها بوده و با آتشافروزی در جهان اسلام و هدف قرار دادن محور مقاومت، به دنبال تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و منافع امریکا است. حوادث خونین این روزهای غزه و سکوت داعشیها و کشورهای حامی این فرقه در منطقه مانند عربستان، قطر، اردن، ترکیه و ... در قبال این حوادث، ماهیت وابسته این مجموعه به نظام سلطه و صهیونیسم بینالملل را افشا نمود.
4- در فضای روز قدس امسال، امید میان آزادیخواهان و مستضعفان برای فروریخته شدن نظام سلطه و صهیونیسم بینالملل، بیش از هر زمان دیگر جلوهگر خواهد شد. حوادث غزه و جلوهگری روحیه مقاومت و شهادتطلبی مردان و زنان فلسطینی از یک طرف و استیصال و درماندگی صهیونیستها برای ادامه نبرد یا پذیرش شروط مقاومت برای پایان جنگ از طرف دیگر، از پیروزی خون بر شمشیر و گزینه مقاومت بر سازش خبر میدهد.
آفرینش:چشم پوشی یا ترس از مطرح شدن مشکلات
«چشم پوشی یا ترس از مطرح شدن مشکلات»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی ایران می گذرد و به قولی جوانان امروز نسل سومی های انقلاب هستند. اما این نسل سومی ها به سبب هجوم فرهنگی غرب و گسترش امکانات ارتباطی و از همه مهمتر عدم توجه به امورات جوانان در معرض مشکلاتی قرار گرفته اند.
پس از گذشت سه دهه هنوز نتوانسته ایم در قالب یک نهاد و یا برنامه جامع به امورات و نوع خواسته های جوانان رسیدگی کنیم.
امروز نحوه ارتباط دختر و پسر و دوستی های متفاوت آنها به سبب بی برنامگی به یکی از معضلات جوانان و خانواده ها تبدیل شده است. دوستی های خیابانی، دوستی های اینترنتی، دوستی های تلفنی، دوستی در محیط های دانشگاهی و آموزشی و...، همه این ها از جمله مواردی هستند که جوانان با آن روبه رو هستند که در برخی موارد سازنده بوده و در بسیاری از موارد به علت نبود مدل های سالم و کارشناسی شده به ضرر و سردرگمی جوانان منجر شده است.
نبود موقعیت های اجتماعی مناسب در جامعه و خانواده ها و عدم فراهم سازی شرایط لازم برای روابط سالم در محیط های آموزشی علت اصلی این امر است که امروز مشاهده می کنیم دوستی ها و ارتباط دخترو پسر به پایه مدارس راهنمایی و پایین تر کشیده شده است.
اما اشکال اساسی ترعدم پذیرش این واقعیت در جامعه می باشد. جامعه باید این واقعیت را قبول کند و برای آن برنامه ریزی نماید و به جای اینکه به فکر ازبین بردن این روابط و جدا کردن آن باشیم باید این ارتباط را سامان دهیم و برای آن برنامه ریزی کنیم.
سوال اینجاست که کدام نهاد یا سازمان وظیفه هدایت و الگوسازی برای ارتباط بین دختر و پسر را بر عهده دارد؟ کدام نهاد وسازمان باید بر نحوه ارتباط این جوانان نظارت داشته باشد؟ آیا وظیفه رسانه ملی ، سازمان ملی جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد، نهادهای آموزشی و دانشگاهی است که این ارتباط را مدیریت کنند؟ آیا وظیفه نیروی انتظامی است که فرهنگ ارتباط و سطح دوستیهای جوانان را مشخص کند و برای آن خط قرمز بکشد؟!
خانواده ای که دختر و پسر خود را به بطن جامعه می فرستد، به امید نظارت و رسیدگی کدام نهاد و سازمان باید باشد تا جوانش از گزند انحرافات و مفسده های اجتماعی مصون بماند.
اگر وظیفه این نهادهاست باید اعلام کنند که چه اقدامی تاکنون برای بهبود وضعیت جوانان داشته اند تا دوستی های ناسالم خیابانی به مدارس راهنمایی و ابتدایی کشیده نشود! و یا اصلا توانایی و صلاحیت رسیدگی به ارتباطات و خواسته های جوانان را دارند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اجتماعی، راهکار جامعه شناسانه و منطقی برای کنترل روابط بین دختر و پسر در مدیریت دانشگاه ها و مراکز تربیتی و آموزشی به دست متخصصان و بر اساس اصول علمی می باشد که می تواند گره گشای این کلاف سردر گم باشد.
متاسفانه ما در چندین سال گذشته و فقط بیماری را تشخیص داده ایم و از شدت تخریب آن سخن گفته ایم، آیا اقدامی هم برای بهبود این وضعیت انجام داده ایم.
شانه خالی کردن از زیر بار مسولیتی که به علت عدم توجه کافی در سالهای گذشته دچارپیچیدگی و سردرگمی شده، نمی تواند برآورده کننده انتظارات جامعه باشد.
امروز بسیاری از جوانان به سبب عدم نظارت کافی و غیرکارشناسی در دام بسیاری از فسادهای اخلاقی و اجتماعی گرفتار شده اند که بسیاری از آنها حتی قادر به بازگشت در کانون خانواده نیستند. حال بیایید یک سوال از خودمان بپرسیم؛ مسول رسیدگی و نجات این جوانانی که به خطا و اشتباه طی مسیرکردهاند برعهده کیست؟ آیا با بی تفاوتی های ما محکوم به سرزنش و نابود شدن هستند!.
شرق:روز قدس، همه با هم
«روز قدس، همه با هم»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مصطفی ایزدی است که در آن میخوانید؛«غزه» مظلوم در خون است، چون پرنده ریزجثه پروبال شکسته گرفتار در چنگال کرکسی خونآشام و گرسنه. مقاومت و ارزش مقاومت یعنی همین. فلسطینیان، سالهای بسیاری است که چون غزه امروز در معرض بلعیدن توسط غاصبان بیرحم سرزمینشان هستند.
اما این رنجدیدگان و مظلومان قرن بیستم، بزرگتر از آن هستند که به این شیوههای خونباری که بر شهر و زندگی آنان تحمیل شده، تن دهند و تسلیم صهیونیستهای ستمگری شوند که متاسفانه از طرف قدرتهای بزرگ جهان نیز حمایت و پشتیبانی میشوند. صدای مظلومیت زنان و کودکان غزه و تمامی شهروندان بیدفاعی که در زیر فشار ددمنشانه رژیم جعلی و بدنام اسراییل قرار دارند، صدایی نیست که در حاشیه مدیترانه خاموش شود.
امروز در بسیاری از کشورهای جهان، بهویژه در شهرهای بزرگ و کوچکی که برای راهپیمایی و اعتراض، مجوز دولتی نیاز ندارد، صدای مظلومیت این مردم مصیبتدیده، توسط دیگر مردم مسلمان و غیرمسلمان به فریاد تبدیل شده است. حتی در کشورهایی که دولتمردان آنها رغبت چندانی به معرکه جاری در غزه و فلسطین ندارند و آشکارا از حمایت مظلومان سر باز میزنند، صدای فلسطینیان در خاک و خون غلتیده، بازتاب مناسب داشته است.
این جریانهای مردمی حامی مظلومان فلسطینی، میتواند به مرور بر حاکمان کشورها فشار وارد کند تا لااقل قدری از حمایتهای ظالمانه دولتها از رژیم غاصب صهیونیستی بکاهد. اما در ایران اسلامی، در این چند روز جز از رسانهها و دولتمردان، حمایت خیابانی مشاهده نشد. علیالظاهر با نزدیکشدن روز جهانی قدس که روز فریاد علیه ستمگران صهیونیست است، تحرکی جز در آن روز دیده نخواهد شد. روز جمعه آینده، سوم مرداد، اما روز حضور جمعیتهای میلیونی و بزرگ در سراسر ایران اسلامی است. در این روز که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان است، در هر گوشه از جهان که برای مردم فرصت فریادزدن علیه صهیونیستها پیدا شود، مردم به صحنه خواهند آمد و ادای تکلیف میکنند.
امسال با شرایط خاصی که در غزه خونین پیش آمده، این فریادها بلند و بلندتر خواهد شد و البته باید متضمن بازخواست از حاکمان ساکت در اقصینقاط گیتی هم باشد. در ایران، روز جمعه، همه خواهند آمد. همه جناحهای سیاسی، همه مردم طرفدار مظلومان، همه حقیقتطلبان و همه کسانی که با خشونت و خونریزی و مظلومکشی مخالفند، در صحنه خواهند بود. حق هم همین است. مسلمانان با هر دیدگاه سیاسی و فکری که در معادلات اجتماعی روز میگذرانند، در روز قدس همگام با یکدیگر و به دور از رقابتهای روزمره، به داد مظلومان فلسطین، بهویژه مردم بال و پر شکسته غزه، پاسخ شایان خواهد داد.
مردم سالاری:تفکر هیتلری صهیونیستها در غزه
«تفکر هیتلری صهیونیستها در غزه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی مددی است که در آن میخوانید؛17 روز از تهاجم نظامی صهیونیستها به مردم مظلوم غزه میگذرد در حالی که دهها سال از اشغال فلسطین میگذرد و اگر امروز تعداد شهدای این تهاجم نابرابر از مرز 500 نفر گذشته، آمار دقیقی از تعداد شهدای فلسطینی که به دست صهیونیستها جان باخته اند، در دست نیست. اما باید پاسخ بدهیم که گناه این مردم بیدفاع چیست؟ آیا درست است که مردم فلسطین را از وطنشان بیرون کنند؟ سالها در محاصره غذایی و دارویی قراردهند و یک باره با بهانهای واهی، جان و مالشان را تهدید کنند؟ آیا درست است که در برابر دیدگان مادران فلسطینی، فرزندانشان را به خاک و خون بکشند؟ آیا درست است خانه و محل کار این مردم مظلوم را با سلاحهای ویرانگر مورد هجوم قرار دهند و از همه بدتر آنکه بیمارستان را در غزه بمباران کنند در حالی که بر اساس توافقنامههای جهانی، بیمارستان نباید در معرض تهدید جنگی قرار گیرد و این نوع تهاجم، کاری غیر انسانی شناخته شده است.
اما جنگ همواره مورد نکوهش تمامی انسانهای فهیم بوده و کشتارهای بیرحمانهای که در جنگ جهانی اول و دوم یا جنگ بین کشورها از جمله جنگ ویتنام رخ داده، هرگز از ذهن مردم پاک نمیشود. هیچ کس به خود جرات نمیدهد از هیتلر به نیکی یاد کند یا از خونخواران تاریخ همچون چنگیز، اسطوره بسازد. اما امروزه سردمداران رژیم اشغالگر قدس مورد حمایت قرار میگیرند و در حالی که زنان، کودکان و غیر نظامیان را در غزه میکشند، از سوی کشورهای مدعی حقوق بشر از جمله انگلیس، آلمان و آمریکا حمایت میشوند.
اما به راستی این تهاجم را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ کشتار مردم غزه، جنگی مذهبی، سیاسی و غیر انسانی است. امروزه صهیونیستها نه به عنوان یک یهودی، بلکه به عنوان صهیونیست دست به کشتار مسلمانان میزنند تا جنگ مذهبی را در اذهان عمومی تداعی کنند. این در حالی است که ادیان الهی با هر نوع کشتار به ویژه انسانهایی که پیرو دین الهی باشند، هیچ موافقتی ندارند. بنا بر این جنگ غزه، جنگ عده ای تندرو، علیه دین اسلام است. نکته دیگر رویکرد سیاسی در حمله به غزه است.
امروزه مذاکرات ایران با 1+5 به نتایج خوبی رسیده و به زودی رابطه ایران با جهان به حالت عادی در میآید و این چیزی است که برای رژیم اشغالگر قدس قابل قبول نیست. بنابراین کشوری که بقای خود را در تفرقه دیده، سعی میکند عقده خود را در قالب کشتار مسلمانان غزه به نمایش بگذارد. از سوی دیگر به روز جهانی قدس نزدیک میشویم و در این روز مسلمانان، بلکه آزادی خواهان دنیا به رفتار صهیونیستها اعتراض میکنند. بنابراین صهیونیستها با فرار رو به جلو و تهاجم به غزه سعی میکنند اعتراض جهانیان را تحت شعاع قرار دهند، غافل از اینکه بر خشم مسلمان افزوده شده و صهیونیست در اذهان جهانیان منفورتر میشود. بحث بعدی زیاده خواهی صهیونیستها است.
این رژیم اعلام کرده که تهاجم خود را تا اشغال کامل غزه ادامه خواهد داد. بنا بر این زنگ خطر برای کشورهای مسلمان به صدا درآمده و باید مراقب باشند، زیرا امکان دارد گزینه بعدی کشور مسلمان دیگری باشد. کشورهای مسلمان باید بدانند که تفکر صهیونیست، تسخیر کامل جهان و ادامه تفکر هیتلری است. به همین دلیل باید نگران همه گیر شدن این تفکر باشیم. اما در پایان لازم است به این جمله امام حسین (ع) برسیم که فرمودند «اگر دین ندارید، آزاده باشید».
اکنون سخن مردم مظلوم غزه با انسانهای آزاده جهان از این نوع است. آزادگان جهان و آنها که به معنای واقعی، مدعی حقوق بشر هستند، نباید سکوت کنند. اگر کشته شدن یک کودک در کشورهای پیشرفته با واکنش گروههای حقوق بشری رو به رو میشود، اکنون زمان آن است که تمامی گروههای حقوق بشری و البته هر کس که خود را انسان میداند، نسبت به کشتار غزه واکنش نشان دهد و خواهان مجازات متجاوزان صهیونیست شود. بیشک روز قدس بهترین زمان برای حضور است برای آنکه انسانها اعلام کنند که مسلمان هستند و اگر هم مسلمان نیستند، ثابت کنند که ازاده هستند.
دنیای اقتصاد:تقویت رقابت یا بسط انحصار؟
«تقویت رقابت یا بسط انحصار؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم رضا بخشیانی است که در آن میخوانید؛طی هفتههای گذشته، ایده شکلدهی قطب سوم خودروسازی از سوی مسوولان محترم دولت یازدهم بهطور متناوب در رسانهها مطرح شده است. این موضوع بهویژه در مصاحبه مشاور عالی رئیسجمهور با روزنامه دنیای اقتصاد مورخ 29/4/93 بهطور مشروح تبیین شد. با وجود جذابیت اولیهای که در ظاهر این طرح و ایده به چشم میخورد، اما تجربه منفی سه دهه گذشته کشور در بحث صنعت خودرو سبب شده است تا تحلیلگران اقتصادی با نگاه تردید و ابهام به این طرح بنگرند.
تردید و ابهامی که نه از ناحیه اهداف برنامهریزان دولت یازدهم، بلکه از ناحیه ساز و کارهای حاکم بر بازار و صنعت خودرو کشور نشأت گرفته است. آن طور که مهندس ترکان در مصاحبه خود عنوان داشته است هدف دولت از شکلدهی قطب سوم خودروسازی، برخورداری کشور از «خودروسازی رقابتپذیر و دارای قدرت صادرات» است.
مسلما این هدف از منظر تمام کارشناسان اقتصادی هدفی مطلوب است؛ اما آنچه در این میان محل پرسش است سازوکار دستیابی به چنین هدفی است. آیا چنین هدفی در گذشته برای شکلدهی قطب دوم خودروسازی کشور مدنظر نبوده است و آیا فضای صنعت و بازار خودرو کشور با شکلگیری قطب دوم خودروسازی رقابتیتر و پویاتر شده است؟ آیا حجم صادرات صنعت خودرو کشور پس از شکلگیری قطب دوم خودروسازی افزایش چشمگیری یافته است؟
با بررسی تجربه سه دهه گذشته صنعت خودرو میتوان دریافت که پاسخ اکثر پرسشهای فوق منفی است. درواقع شکلدهی قطب دوم خودروسازی در کشور نه تنها سبب ایجاد بازار و صنعت رقابتی خودرو نشده است، بلکه به نوعی میتوان آن را گامی جهت تضعیف میزان رقابت در بازار خودرو نیز ارزیابی کرد. اگر پیش از این منافع یک خودروساز ایجاب میکرد تا بازار خودرو ایران، بازاری غیررقابتی، بسته و انحصاری باشد، امروز منافع تعداد بیشتری از شرکتهای خودروساز، این مهم را ضروری میسازد. درواقع شکلگیری شرکتهای متعدد خودروسازی در داخل، حلقه بستهای را در اقتصاد ایران شکل داده است. در حلقه اول، دولت به خاطر حمایت از تولید داخل و شرکتهای خودروساز، اقدام به وضع تعرفه بالای واردات خودروهای خارجی میکند. در حلقه دوم خودروسازان داخلی با بهرهگیری از رانت بازار انحصاری داخلی، اقدام به تولید خودروهای کم کیفیت، با تیراژ پایین و قیمتهای بالا میکنند. در حلقه سوم، منافع درآمدی دولت و شرکتهای خودروسازی ایجاب میکند تا وضعیت موجود– وضع تعرفههای بالا و شکل دهی بازار انحصاری– برای مدت طولانی و در دولتهای مختلف همچنان حفظ شود. این امر به معنای انکار تلاش و زحمات گسترده بخش ارزندهای از مهندسان و کارکنان با تجربه صنعت خودرو کشور نیست؛ اما باید توجه داشت در یک بازار انحصاری، تیراژ پایین، هزینههای حاشیهای سرسامآور و کیفیت پایین شرکتهای خودروسازی در طول زمان آنها را به بنگاههای غیرقابل رقابت با شرکتهای مشابه خارجی تبدیل کرده و سبب از بین رفتن تمامی این تلاشها و زحمات شده است.
در این میان آنچه مغفول مانده این است که کیفیت بالای خودرو عامل رقابت نیست، بلکه این فشار بازار رقابتی است که سبب میشود تا تولیدکننده برای حفظ و بقای خود در بازار، مجبور به ارائه بهترین محصول با بالاترین درجه از کیفیت باشد. مسوولان محترم دولتی طی دهههای گذشته به خودروسازان توصیه کردهاند بهمنظور کسب توانایی رقابت با بنگاههای خارجی، کیفیت محصولات خود را افزایش دهند که این درواقع نقض اصل فوقالذکر است.
همچنین صرف تاکید بر خصوصی بودن قطب سوم خودروسازی ـ آنطور که در مصاحبه مشاور عالی رئیسجمهوری ـ مورد تاکید قرار گرفته با توجه به تجربه گذشته نیز درمان درد صنعت خودرو نخواهد بود. همانطور که اشاره شد از منظر نگارنده، مساله اصلی صنعت خودرو، بازار انحصاری و غیررقابتی آن است که انگیزه و فشار لازم برای ارتقای کیفیت خودرو و حضور در بازارهای خارجی را از شرکتهای داخلی گرفته است. به نظر میرسد پس از گذشت سه دهه از سیاستهای حمایتی دولت از شرکتهای خودروساز و مشاهده نتایج عینی آن، دیگر چنین توجیهی برای حفظ وضعیت موجود منطقی نباشد. نگارنده بر این نظر است که گام مهم و اساسی دولت محترم یازدهم، جهت ایجاد تغییر، میتواند کاهش تدریجی وضعیت انحصاری بازار خودرو باشد. در صورت اتخاذ چنین سیاستی، حضور قطب سوم خودروسازی میتواند نویدبخش روزهای خوب برای آینده صنعت خودرو باشد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد