شاهد آن هم مجموعههای پلیسی ـ معمایی نظیر پوارو، درک، ناوارو و... است که در دهه 70 مخاطبان را پای تلویزیونها مینشاند، اما اگر صفحات تاریخ سینمای ایران را ورق بزنیم، فیلمهای شاخص انگشتشماری در گونه پلیسی ـ معمایی خواهیم دید. در میان این آثار، فیلم «گناهکاران» که سال گذشته در سینماها اکران شد، توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرد. برای اطلاع از چند و چون فیلمنامه این فیلم و بحث پیرامون گونه جنایی ـ معمایی در سینما گفتوگویی با سام قریبیان، نویسنده فیلمنامه انجام دادیم که در پی میآید.
سینمای ایران در گونه پلیسی ـ معمایی، توان چندانی ندارد. برخی از منتقدان یکی از دلایل این موضوع را ضعف ادبیات داستانی ما در گونه پلیسی ـ جنایی و معمایی برمیشمرند. نظر شما در این باره چیست؟
در دهه 60 فیلمهای پلیسی زیادی در ایران ساخته شد. ولی این فیلمها چندان موفق نبودند. یکی از معدود فیلمهای خوبی که در آن زمان ساخته شد، «نقطه ضعف» به کارگردانی محمدرضا اعلامی بود که از رمانی خارجی اقتباس شده بود. کار هوشمندانه آقای اعلامی در این فیلم با وجود تغییر فضا و مکان، پرهیز از ایرانیزه کردن داستان بود. به هر ترتیب، تا مجموعه «سر نخ» اثر آقای پوراحمد کار چشمگیر و بهیادماندنی در این گونه نداشتیم. همان طور که اشاره شد این ضعف بیشتر به ضعف در داستان و فیلمنامهنویسی برمیگردد. هر چند براساس رمان موفق «فیل در تاریکی» نوشته قاسم هاشمینژاد، فیلمی به همین نام توسط نعمت حقیقی ساخته شد، ولی فیلم موفقی از آب درنیامد.
آیا فیلم گناهکاران را بر پایه یک رمان پلیسی ـ معمایی نوشتید؟ البته به نظر میرسد ارجاعاتی به برخی از فیلمهای شاخص این گونه در این فیلم وجود دارد و به نوعی از آنها الهام گرفتهاید؟
داستان فیلم گناهکاران از یک حادثه واقعی که در کشور آلمان روی داد و آن را در روزنامه خواندم، گرفته شده است. برخی اشاره میکنند که این فیلم براساس فیلم «هفت» دیوید فینچر ساخته شده است، در صورتی که چنین نیست. در این فیلم برای ادای دین 73 ارجاع به فیلمهای شاخص گونه پلیسی ـ معمایی داشتم؛ از فیلم شاهین مالت گرفته تا هفت، حتی از فیلم گوزنها.
در نگارش فیلمنامه گناهکاران به چه ویژگیهایی توجه داشتید؟
در گونه معمایی ـ پلیسی تلاش بیثمری میشود تا داستان را ایرانیزه کنند. البته تا حدودی این امر پذیرفتنی است، چرا که فیلم در یک بستر اجتماعی خاص اتفاق میافتد و یک فیلم جنایی قصهای اجتماعی را نیز روایت میکند. با وجود این در فیلمنامه گناهکاران سعی شد تا از ایرانیزه کردن داستان پرهیز شود. بر این اساس، تلاش کردیم داستان به فضا و مکان وابسته نباشد. یعنی داستان این فیلم میتواند در هر جایی اتفاق بیفتد. برای مثال، در فیلم هفت، مادر فیلمهای نئونوار، برای پرهیز از فضا و مکان خاص، حتی نام شهر از ماشینهای پلیس حذف شده است. در حالی که در آمریکا، نام هر شهر روی ماشینها ثبت میشود. بنابر این فضا و مکان را از معادلات حذف کردیم.
متأسفانه در این گونه با محدودیتهایی نیز روبهرویم. برای نمونه، در همین فیلم نمیتوانستیم پلیس بد را در قالب لباس نیروی انتظامی نشان دهیم و برای این که دچار ممیزی نشویم سعی کردیم از این مسائل فاصله بگیریم. در رمانهای شاخص ایرانی مانند «فیل در تاریکی» و «شهباز و جغدان» نوشته اسماعیل فصیح که میتوان آن را کد داوینچی ایرانی نامید و متاسفانه هنوز فیلمی از آن ساخته نشده، نیز شخصیت اصلی داستان کارگاه خصوصی است.
فکر میکنید چرا ما در گونه معمایی ـ پلیسی چه در ادبیات چه در سینما ضعف داریم؟
شما اگر صفحه حوادث روزنامهها را ورق بزنید، میبینید جرم و جنایاتی که صورت میگیرد، خالی از هر گونه معما و پیچیدگی است. یعنی بیشتر این حوادث ریشه در فقر و اعتیاد و معضلات اجتماعی دارد و برای همین پیچیدگی خاصی را شامل نمیشود و اکثر نیز در دو سه روز نخست مجرم دستگیر میشود. همین مسأله در ادبیات و سینمای ما بازتاب پیدا میکند و دلیل فقر ما در چنین ژانری میشود.
در نگارش فیلمنامه برای شخصیتسازیها، ایجاد تعلیق ، گرهافکنی ، گرهگشایی و... به چه نکاتی توجه کردید؟
من داستان را داشتم. برای شخصیتپردازی معمولا از اسمها شروع میکنم و با توجه به پیشزمینه قصه به پرورش آنها میپردازم. در ایجاد تعلیق ، گرهافکنی و... از فرمولهایی که رایج است و در فیلمهای شاخص این گونه نیز به چشم میخورد، سود جستم. نکتهای در این رابطه است که باید به آن اشاره کنم. گفته شده در این فیلم شخصیت خلافکار نریشن میگوید، در حالیکه ما در این فیلم با ذهن سیال او روبهرو هستیم. از سوی دیگر، در آثار آگاتا کریستی شخصیت بد داستان راوی داستان است یا فیلم «مظنونین همیشگی» برایان سینگر، خود کایزر شوزه با بازی کوین اسپیسی که شخصیت منفی دارد، راوی داستان است.
به نظر شما چه اتفاقی در سینمای ایران باید روی دهد تا در گونههای مختلف شاهد فیلمهای شاخص باشیم؟
در سینمای جهان به نویسندگی به عنوان یک حرفه مستقل نگریسته میشود. استیون اسپیلبرگ پر از ایده است، ولی هرگز به شخصه فیلمنامه نمینویسد، بلکه ایدهاش را با نویسندگانش در میان میگذارد و آنها نگارش فیلمنامه را برعهده میگیرند. در کشور ما نیز باید چنین فرهنگی به وجود آید. در ایران کمتر از داستانها و رمانها برای ساخت فیلم اقتباس میشود، آنجایی که اقتباس صورت گرفته نیز همواره شاهد جدال میان نویسنده اثر با کارگردان و سازندگان فیلم بودهایم. امیدوارم با توجه بیشتر به نویسندگی و فیلمنامهنویسی به صورت تخصصی، در همه گونهها، اکشن، تاریخی، کودک، پلیسی و... فیلم بسازیم.
کمیل انتظاری / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد