همه آنچه باید پیش از ازدواج بدانید-43

برای شلوار دو تا شده​ها چگونه نسخه می​پیچید؟

اگر یادتان باشد ما پنجشنبه ها را به پاسخگویی به پرسش ها و نظرات شما اختصاص داده بودیم اما از آنجا که این پنجشنبه، همه در حال سفر بودند و آنها که باید نظرها را می خواندن نبودند، تصمیم گرفتیم امروز ، به چند پرسش پاسخ بدهیم.
کد خبر: ۷۰۱۰۹۵
برای شلوار دو تا شده​ها چگونه نسخه می​پیچید؟

نخستین پاسخ مان مربوط به خانمی است که پرسیده است اگر دوره سوگواری فرد پس از یک بحران عاطفی مانند جدایی طولانی شود چه اتفاقی می افتد و چه باید کرد ؟

معمولاً مراحل سوگواری بعد از یک شکست عاطفی تا حد زیادی با درجاتی از تخفیف شبیه به مراحل سوگواری پس از مرگ یک عزیز است. برخی افراد شاید این مراحل را طی نکنند و برخی فقط شماری از آنها را بگذرانند و گروهی نیز همه مراحل را با شدت و ضعف پشت سر بگذارند.

نخستین مرحله از سوگواری انکار است. برای مثال شاید فرد بگوید « حقیقت این است که من در این رابطه عاطفی شکست نخورده​ام » یا شاید خودش را قانع کند که « ما گرچه طلاق گرفته​ایم اما هنوز زن و شوهریم و عاشق هم.»

مرحله بعد خشم است. اینجا فرد باور می​کند که شکست عاطفی رخ داده است و از خودش، همسرش و دیگران خشمگین است و حتی شاید احساس تنفر داشته باشد. مثلاً با خودش می​گوید « چرا طلاقش دادم؟» یا « چرا راضی شدم طلاق بگیرم؟» یا « اگر این همه حماقت نمی ​کرد از هم جدا نمی شدیم» و...

مرحله بعدی معامله است. او شاید در این مرحله طوری از جدایی احساس عذاب کند که حاضر باشد در ازای برگشت رابطه هر شرطی را قبول کند یا شاید گروکشی کند که طرف مقابل برگردد یا امکان دارد برای فرار از وضعیت بی​ یار ماندن، به هر کسی، با هر شرایطی دل ببندد.

مرحله دیگر احساس گناه است. فرد در این مرحله احساس عذاب وجدان دارد. گاهی می​نشیند و با خودش حساب و کتاب می​کند که اگر فلان کار را نمی​کرد یا فلان تصمیم را نمی​گرفت، حالا کار به اینجا نمی​ رسید. در این مرحله خودسرزنشی شدید می​شود.

پس از حس گناه امکان دارد یک دوره افسردگی سراغ فرد بیاید. برای نمونه یکی از مراجعان ​می​گفت « پس از جدایی همسرم در حدی اندوهگین بودم که در دو هفته 10 کیلو وزن کم کردم و در این مدت آنقدر ژولیده و آشفته بودم که حتی به حمام نمی​ رفتم یا موهایم را شانه نمی​کردم.»

مرحله دیگر تنهایی است. درک این که تنها شدن چقدر دردناک است، مرور خاطرات خوش روزهای دو نفره، دل کندن از همه تفریحات دو نفره ، دوری جستن از دوستانی که زمانی رفقای شفیق خود و همسرش بوده​اند، حال فرد را دائماً بدتر می​کند.

پس از همه این مراحل، فرد به مرحله پذیرش می رسد و آرام می شود و با حال و هوای پس از جدایی خو می گیرد و آماده بازگشت به زندگی می شود اما به یاد داشته باشید بازگشت به زندگی لزوماً به معنای تصمیم دوباره برای ازدواج نیست شاید او نخواهد به سرعت ازدواج کند و ترجیح بدهد دوره​ای را به فراموش کردن خاطرات گذشته زندگی مشترک اختصاص بدهد. شاید هم بخواهد تا پایان عمر مجرد بماند.

به هر حال توجه داشته باشید که دوره سوگواری اگر بسیار طولانی شود یا فرد در یکی از این مراحل درجا بزند و نتواند از آن بیرون بیاید ، خطرناک است و باید به روانشناس مراجعه کند تا به او در طی مراحل و پایان دوره سوگواری عاطفی​اش کمک کند.

شاید اگر این مخاطب برای مان می نوشت که چه احساسی دارد یا وضع روحی و روانی​اش چگونه است می توانستیم برای طی این دوره به ایشان کمک کنیم اما از آنجا که پیامش کوتاه است مطمئن نیستیم که در کدام مرحله متوقف شده است یا علت طولانی شدن دوره سوگواری او چیست.

مسأله دیگر این است که باید بدانید متأسفانه گاهی افرادی پس از جدایی، تظاهر به باقی ماندن در سوگواری می​کنند. آنها در واقع مایلند طرف تازه​ای از جنس مخالف را پس از ازدواج در ارتباط عاطفی با خود نگه دارند اما چون یک بار زندگی مشترک را تجربه کرده اند دیگر نمی خواهند زیر بار مسئولیت بروند و به این ترتیب با تظاهر به این که هنوز سوگوار هستند و نمی​توانند برای تشکیل یک زندگی دوباره تصمیم بگیرند ممکن است سال ها کسی را در ارتباط عاطفی بدون ازدواج با خود نگه دارند و فرصت او را برای آشنایی های منجر به ازدواج نیز از بین ببرند.

مشاهدات ما در اتاق های مشاوره نشان می​دهد، این روزها، چنین رفتاری از سوی برخی آقایان بیوه شده، زیاد انجام می گیرد و دخترانی هم سال های جوانی شان را با امید به این که طرف مقابل سرانجام دوره سردرگمی پس از طلاق را طی می کند و با آنها ازدواج می​کنند، به باد میدهند و به نتیجه​ای نمی رسند.

دومین پاسخ مان مربوط به نظرات فراوان شماست پس از انتشار مطلب « عشق و عاشقی با متاهل ها، رابطه​ای اکیداً ممنوع ».

بیشتر این پاسخ ها به نظر مردی متأهل است که وارد رابطه ای عاطفی با زنی به غیر از همسرش شده و ادعا کرده که این رابطه ایشان را به خدا نزدیک کرده است. این آقا اعتقاد دارد که حتماً باید با خانم جدید هم ازدواج کند و در عین حال همسر اولش را هم باید هر طور شده نگه دارد چون عاشق هر دو آنها است.

همه نظرات شما برای ما ارزشمند است چه آنها که مسأله شرع را پیش کشیده اند و گفته​اند که چند همسری ، حق شرعی مرد است و چه آنها که موضوع را به شدت نقد کرده​اند و ضمن احترام به شرع، گفته​اند که برخی احکام دینی مربوط به زمانی خاص مثلا بحران های پس از جنگ​های بزرگ بوده است و نباید آن ها را به شرایط عادی تعمیم داد.

گروهی هم گفته اند که تمرکزشان بر مسأله ازدواج کردن یا نکردن این مخاطب نیست بلکه بخش ناپسند ماجرا این است که ایشان با وجود تأهل وارد رابطه ای صمیمانه و خصوصی با زنی دیگر بجز همسرش شده است که در شرع و اخلاق هم پذیرفته نیست.

ما نمی​خواهیم درباره درستی یا نادرستی این نقدها اظهار نظر کنیم و اگر آن آقا مایل باشد این مشکل را حل کند نمی شود برایش نسخه ای در جمع پیچید و باید در جلسات خصوصی مشاوره ، مسأله را حل و فصل کند و ما در فضای مجازی فقط می توانیم به ذکر این نکته بسنده کنیم که گاهی آدم ها برای کاهش احساس اضطراب ناشی از گناهی که مرتکب می​شوند به مکانیسم دفاعی به نام دلیل تراشی پناه می​برند و برای کاهش اضطراب شان، دلایل نامربوطی عنوان میکنند که به نظر خودشان منطقی است.

یکی از راه های دلیل تراشی جلوه دادن مقوله هایی است که هیچ ربطی به دین ندارد. برای نمونه ممکن است فردی متأهل که وارد رابطه ای خارج از ازدواج با دیگری شده است برای این رفتار، دلیلی شرعی بیاورد و عنوان کند که آن دیگری، بیشتر از همسرش و پیوند مقدس ازدواج او را به خدا نزدیک کرده است یا مدعی شود که با حضور نفر سوم، اعمال شرعی اش را بهتر انجام می دهد یا از وجه ایدئولوژیک قوی تر شده است اما همه این ها دلیل های غیر منطقی است که او ناخودآگاهانه برای فرار از اضطراب شدید ناشی از انجام آن کار انجام می دهد.

توجه داشته باشید که هدف ما از نوشتن شرح این ماجرا، طرفداری از یک ایده خاص نیست بلکه یک یادآوری است درباره شیوه صحیح بحث کردن.

چالش کردن و ابراز نظر مخالف یا موافق و پاسخگویی به کسی که نظرش با شما فرق دارد، به هیچ وجه بد نیست و چه بسا برای شکل گیری هویت انسان، دفاع از ارزش هایش و افزایش سطح عزت نفسش بسیار مفید باشد اما فراموش نکنید که بحث کردن، قانون دارد.

مهمترین قانون آن حفظ احترام طرف مقابل است که باعث می​شود بحث به شکل حرفه​ای پیش برود و به نتیجه برسد اما وقتی توهین و سرزنش،چاشنی یک بحث جدی می​شود دیگر نمی​شود آن را پیش برد.

به طور کلی باید به یاد داشته باشیم که نباید آدم ها را ساده قضاوت کرد چون شما همه آنچه برای شان رخ داده است،نمی دانید.بنابر این سرزنش کردن شان هیچ وقت اوضاع را بهتر نمی​کند بلکه ریسمان نازک ارتباط میان آنها و شما را پاره می کند و آنوقت دیگر نمی​توانید عقایدتان را حتی اگر درست باشد به گوش شان برسانید.

پس بهترین راه برای برقرار کردن ارتباط با فردی که مشکل یا احساسش را با شما در میان گذاشته است،حتی در صورتی که عملش را نپسندید، سعه صدر و ارائه اطلاعات به او با حفظ آرامش است. در بحث های روزانه باید دائماً به خود یادآوری کنید که وظیفه شما در اختیار گذاشتن اطلاعات است اما تصمیم گیرنده نهایی خود فرد است.

مریم یوشی زاده/ خبرنگار جام جم آنلاین/

دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
مرجانه
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۱
۰
۰
گاهی سكوت یا همدلی و همكلامی با نظرات تعدد زوجین موجب گستاخ شدن فرد و تبلیغ و ترویج تعدد زوجین در میان مردان می شود . اگر ملاك این باشد كه چون فرد راز دلش را گفته پس باید با او ملایمت كرد پس ممكن است فردی بگوید ادم كشته ام پس با او هم به اعتقاد شما باید همدلی كرد چون شجاع بوده و عذاب وجدانش را واگویه كرده .
ب
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۲
۰
۰
قتل فقط اونی نیست كه چاقو یا تفنگ به دستت بگیری بری طرف مقابلتو بكشی با احساسات آدمها بازی كردن خودش یك جور قتله .

نیازمندی ها