یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در جوامع صنعتی سرنوشتی همانند طبقه نجسها در ساخت کاستی هند را دارند و از همان منزلت اجتماعی در این کشورها برخوردار هستند. بسیاری معتقدند که این واژه (لومپن پرولتاریا) از ابداعات کارل مارکس میباشد که برای نامیدن اقشاری از جامعه مورد استفاده قرار میگرفت که در حاشیه همه مناسبات تولیدی قرار میگرفتند، این افراد که از یک طرف از طبقه خود جدا شده بودند، به دلایل متعدد جذب طبقات دیگر نیز نمیشدند، در مجموع قشری را تشکیل میدادند که بیش از هر چیز نشاندهنده آن بود که اینان وازدگان جامعه هستند، جایگاه مشخصی ندارند، هر چند ممکن است قبلا کارگر، کشاورز، پیشهور و... بودند. برای مثال بسیاری از خرده بورژواهای اروپایی پس از سقوط از آخرین پله اقتصادی خود (ورشکستگان) به «لومپن» تبدیل میشدند یا کارگرانی که بیکار میشدند و قادر نبودند زندگی خود را تامین کنند خیلی زود به جمع لومپنها میپیوستند. آنان حرفه مشخصی نداشتند، در حاشیه شهرها، محلاتی را تشکیل میدادند و برای به دست آوردن لقمهای نان به هر عملی، از گدایی گرفته تا آدم کشی، دست میزدند، این گروهها ضرورتا محصول جامعه فقیر نیستند و حتما نیز پرولتاریا نیستند، خرده فرهنگ لومپنی با دیگر خرده فرهنگها دارای تفاوت اساسی است. فرهنگ لومپنی، فرهنگ منحطی است؛ لاابالیگری، انگل بودن، بیکارگی، جهل، خرافی بودن، خشونت، انحراف جنسی از ویژگیهای اصلی فرهنگ لومپنی است.آنان در هر جامعهای پیدا میشوند. در اروپا با شکلگیری احزاب و رشد سرمایهداری، قدرت لومپنها نیز مورد توجه گروههای مختلف قرار گرفت، زیرا تجربه ثابت کرده بود، در مواردی که کسانی پیدا میشدند و میتوانستند «سپاه لومپنها» را در اختیار بگیرند از قدرت آنان نیز نهایت استفاده را میبردند. این تجربه در ایران نیز همزمان با رشد صنعت و تشکیل گروههای سیاسی آشکار و پنهان مورد توجه قرار گرفت. کاربرد اصطلاح لومپن به جای لوطیدر تاریخ ایران بیشتر پس از آشنایی ایرانیان با فرهنگ ادبیات اروپا شکل گرفته است که از اواخر قاجار هم زمان با آغاز مدرنیزم و ورود اشکال جدید تولید، شروع میشود و در دوران پهلوی با گسترش موج نوسازی و صنعتی شدن ایران این کلمه کاملا جای واژه لوطی را میگیرد. در حقیقت نمیتوان منکر این امر شد که واژه لوطی در مقاطعی از تاریخ ایران بهواسطه شرایط خاص اجتماعی، دارای مفهوم و کارکرد مثبتی نیز بوده است که به مرور زمان یا به دلیل تغییر شرایط اجتماعی یا عوامل دیگر، برخی از خصوصیات مثبت خود را از دست داده و به لومپن تبدیل میشود و به مرور زمان و با گسترش این روند، شکل خاصی از فرهنگ یا به عبارت بهتر ضد فرهنگ را به وجود میآورد که به آن پاره فرهنگ لومپنی یا به عبارت دیگر «جاهلی» گفته میشود. دارای ویژگیهای خاصِ خود میباشد که موجب جدایی آنان با دیگر پاره فرهنگها میگردد و شامل خانواده، لباس پوشیدن، تفریح، سخن گفتن، راه رفتن، حرفه، محل سکونت، روابط اجتماعی و...) است این افراد لهجه خاص خود را دارند و از ضربالمثلهایی استفاده میکنند که سمبل زندگی آنها میباشد، چنین نمونههایی در دوران پهلوی و حتی در برخی موارد، در دوران حاضر، در جامعه قابل رویت هستند، بخصوص بسیاری از فیلمهای ایرانی در قبل از انقلاب اسلامی میتوانند نمونه تمام عیاری از فرهنگ لومپنی را در نقشهای مثبت و منفی نشان دهند. این افراد عموما دارای کت شلوار مشکی با کلاه مخملی همرنگ و کفش سیاه یک لای پاشنه خوابیده، تمام میخ و پیراهن یقه باز و زیر شلوار بلند راه راه و عرق گیر ابریشمی نصف آستین هستند و این پوشش، لباس تمام رسمی لومپنها بود. لومپن بدنش پر از خال است و اکثر خالها عکس زن، اژدها، ملائکه و شیر است، بد و بیراه گفتن بیان عادی لومپن است و در همه جا و برای همه کس به کار میبرند، ولی شدت و ضعف دارد. شوخی و بذلهگویی و گفتوگوهای فحش آمیز در محل کار بین لومپنها بسیار رایج است.
اما آنچه که این قلم درصدد پیگیری آن است، این که نقش این قشر یا اقشار (به دلیل تنوع آنان) را در تحولات 28 مرداد 32و بسیاری دیگر، از صحنههای تاریخ ایران تحلیل کند که این به سطح کلان تحلیل برمیگردد و منظور نظر این مقاله نیست ولی در سطح خرد تحلیل منظور، شناخت نقش این قشر در قضایای 28مرداد است که به آن پرداخته خواهد شد. یک لایه آن حضور این افراد در وقوع انقلاب است و لایه دیگر در تحولات بعدی است. چنانکه پیش و پس از مشروطیت، کارگزاران حکومت قاجار و سپس حکومت پهلوی بارها از این نیرو جهت نیل به اهدافشان سود بردند که نمونه بارز آن 28 مرداد است.
البته این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که برخی از گروههای لومپن، در جریان انقلابها، مانند بسیاری دیگر از اقشار محروم فرصت مییابند که در کنار دیگر طبقات، نقش مثبتی نیز بازی کنند، زیرا بسیاری از آنان به این باور میرسند که انقلاب یا جنگ فرصتی استثنایی است که میتوانند به اثبات خود بپردازند و در ضمن انقلاب ذاتا شیوهای خاص است، هرچند همراه با خشونت و برای مرتفع ساختن تعارضاتی است که از طرق دیگر قابل حل و فصل نیستند.
نقش لمپنها در وقایع 28 مرداد
کودتای 28 مرداد را باید یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران دانست که طی آن رژیمی که تا آن زمان براساس اصول دموکراتیک و قانون اداره میشد. توسط ارتجاع داخلی با همدستی استعمار خارجی، سرنگون و دولتی دیکتاتور با تمام خصوصیات آن به قدرت رسید، ولی جالبترین نکته این بود که ابزار و آلات اصلی این تغییر، گروهی از اوباش تهران بودند. کسانی که در نگاه نخست، به نظر نمیرسید دارای چنین قدرتی باشند. زیرا تعداد آنان در تهران آن روزگار بیش از 3 یا 4هزار نفر بیشتر نبود.
ولی نباید فراموش کنیم که مدیریت و سازماندهی این افراد و استفاده از اشتباهات دولت مصدق نقش تعیینکنندهای در موفقیت آنان داشت، زیرا پس از کودتای نافرجام 25 مرداد و فرار شاه، تظاهرات گستردهای در تهران راه افتاد و در جریان آن پان ایرانیستها، سومکا و حزب زحمتکشان با چاقو به جان مردم و تودهایها افتادند. از سوی دیگر طرفداران سلطنت که از طرف دربار حمایت میشدند، با تحریک اراذل و اوباش به غارت مغازههای مردم و آزار و اذیت آنان میپرداختند. تا به این طریق فضای شهر را ناامن کنند.دولت انگلستان نیز که متوجه شده بود، تنها راه سرنگون کردن دولت مصدق، سلب حمایت عمومی از اوست به فکر استفاده از افراد وابسته و اراذل و اوباشی افتاد که میشد با پول، حمایت آنان را خرید و آمریکاییها هم از این طرح حمایت کرده و یک میلیون دلار برای اینکار در نظر گرفته و از دربار و شاه خواستند که از نفوذ خود استفاده کنند و گروههایی از اوباش و چاقوکشها تشکیل دهند. براساس همین طرح سرلشگر زاهدی و برادران رشیدیان ساعت 4 صبح یکشنبه 25 مرداد به سفارت آمریکا رفته و ستاد کودتا را تشکیل دادند که در اولین اقدام، هدف راه انداختن جنجال و هیاهو علیه دولت مصدق بود که این کار را برادران رشیدیان و مسعودیها و دیگر کسانی که با لمپنهای جنوب شهر ارتباط داشتند به عهده گرفتند که این کار زیر نظر کرومیت روزولت که مجری کودتا بود انجام گرفت. او حدود یکصد هزار دلار (800 هزار تومان) را به 2 عضو ایرانی گروه داد تا آن را بین باشگاههای ورزشی و فقرای جنوب شهر تقسیم کند. از جمله کسانی که برای این کار انتخاب شدند شعبان بیمخ بود که با آن هیکل درشت و روحیه لاتی کاملا مورد توجه روزولت قرار گرفت و وقتی که شنید شعبان قادر است 300 تا 400 نفر لات مانند خودش را گردآوری کند، گفت:«آنان به تنهایی خود یک لشگرند.» به همین دلیل هم روزولت مبلغی را به عنوان پیش قسط به او میدهد تا بتواند به جمع کردن نیرو بپردازد. زاهدی نیز قول میدهد که از نیروهای نظامی به اندازه کافی نیرو بسیج کند که دست به یک کودتای تازه بزنند و قرار کار چهارشنبه 28 مرداد گذاشته میشود.
بعد از ظهر 27 مرداد، محمود مسگر یکی از سرکردههای شهر نو تهران، رمضان یخی و تعداد زیادی از اراذل و اوباش تهران که در میان آنها روسپیان، نیز حضور داشتند با مدیریت تعدادی از نظامیان وفادار به شاه که لباس شخصی پوشیده بودند به خیابانهای لالهزار و نادری ریخته، به طرفداری از شاه شعار میدادند و از آنجا که تعدادی از ماموران شهربانی و نظامی از آنان محافظت میکردند کسی نمیتوانست جلودارشان باشد. آنان به روزنامهفروشیها و دفاتر احزاب طرفدار دولت حمله کرده و همه چیز را نابود کردند.
8 صبح 28 مرداد جمعیت اوباش و چاقوکشان که روز قبل نیز در به آشوب کشیدن شهر شرکت داشتند بار دیگر عملیات خود را در خیابانهای تهران و سرپل تجریش شروع کردند. آنان در شمیران رانندگان را متوقف و مجبورشان میکردند که عکس شاه را در زیر برفپاکن گذاشته چراغها را روشن کنند و آنها را مجبور میکردند که جاوید شاه بگویند و در صورت خودداری، کتکشان زده یا با چماغ شیشههای اتومبیلشان را خرد میکردند. به گفته روزولت، هر کدام از اراذل و اوباش با دریافت 50 تومان وارد تظاهرات شده بودند که جمعا تعدادشان به 20هزار نفر میرسید که همه آنها طبق برنامه در میدان بهارستان تجمع کردند.
بعدازظهر 28 مرداد ایستگاه رادیو توسط اوباش و سربازان کودتا تصرف شد که این امر سقوط دولت مصدق را تسریع کرد. ساعت 5/3 بعدازظهر فرمان شاه دایر بر عزل مصدق و انتصاب سرلشگر زاهدی به نخستوزیری قرائت شد و خود وی نیز در مرکز رادیو حاضر شده و برنامه دولت آینده را برای مردم قرائت کرد. زمانی که زاهدی سخنرانی میکرد صدای فریاد عوامل کودتا که در حال شعار دادن به نفع شاه و زاهدی بودند از رادیو شنیده میشد. بعد از او میراشرافی، ملکه اعتضادی و یکی دو نفر دیگر صحبت کردند که سراسر دشنام و توهین به مصدق و تعریف و تمجید از شاه بود. سپس به محاصره خانه نخستوزیر که محافظان از آن مراقبت میکردند، پرداختند که در این میان شعبان بیمخ با هفتتیری که در دست داشت همراه لشکر اوباش به خانه مصدق حملهور شدند. طیب نیز که از سر دستههای اوباش آن روز بود، دستور داد، تظاهرکنندگان به خانه مصدق حمله کنند و آنجا را به آتش بکشند. آنان وقتی وارد خانه شدند که مصدق و یارانش به اصرار دکتر صدیقی از طریق پشتبام، آنجا را ترک کرده بودند ولی اوباشها همه چیز خانه، حتی شیرآلات، سیمهای برق و... را هم به یغما بردند و خانه به آتش کشیدند. میگویند مصدق وقتی شعلههای آتش را دید گفت:«آنان خانه مرا آتش نزدند، آنها ایران را آتش زدند». طی این درگیریها حدود 300 نفر کشته شدند که در میان آنها اوباشهایی بودند که در جیبهایشان اسکناس نو 500 ریالی وجود داشت که صبح همان روز توسط عمال سیا به آنان داده شده بود.
پس از کودتا نیز اوضاع رعب و وحشت همچنان ادامه داشت و سپاه لمپنها هر چند روز یکبار حرکتی تازه در شهر راه میانداخت تا کسی جرات نکند مخالف حکومت، حرفی بزند و رژیم نیز هر زمان که نیاز به حمایت داشت این لشگر عظیم لمپنها را احضار میکرد و زمانی که نیازی به آنان نبود در تاریکیها گم میشدند.
دکتر مرتضی دهقاننژاد
منابع:
نورالدین کیانوری، خاطرات
مجتبی مقصودی: تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، 1357 ـ 1320، ج 1، تهران، انتشارات روزنه، 1380
احمد آرامش، پیکار من با اهریمن،به کوشش خسرو آرامش، اهران انتشارات فردوس و انتشارات مجید، بیتا
باری روبین: جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمد مشرقی، ج 1، تهران، انتشارات آشتیانی، 1363
محمود طلوعی: ترس از انگلیس، ج1، بیجا، انتشارات هفته، 1369
محمدعلی همایون کاتوزیان: مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری، ج1، تهران نشر مرکز، 1372
سی.ام. وودهاس، عملیات چکمه، ترجمه فرحناز شکوری، با مقدمه احمد بشیری، ج1، تهران، نشر نو، 1364
مسعود بهنود: از سید ضیاء تا بختیار، ج5، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، 1370
غلامرضا وطندوست: اسناد سازمان سیا درباره کودتای 28 مرداد و سرنگونی دکتر مصدق، با مقدمه همایون کاتوزیان، با همکاری حسین زنگنه و رضا دهدشتی، ج1، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1379
مجتبیزاده محمدی: لومپنها، نشر مرکز، تهران، 1385
هما سرشار: خاطرات شعبان جعفری، نشر آبی، تهران، 1381
سینا میرزایی: طیب در گذر لوطیها، انتشارات مدیا، تهران، 1381
منوچهر محسنی: مقدمات جامعهشناسی، ج 7، بیجا، نشر مولف، 1370
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد