جام جم سرا: با مطالعه سرگذشتها و زندگی گذشتگان بهطور حتم، مطالب و نظرات زیادی درباره چگونه زندگی کردن و خوشبختی پیدا خواهیم کرد. بیشتر مردم به همان اندازه خوشبخت هستند که ذهنشان را برای خوشبختبودن آماده کرده اند. یعنی، چگونه دنیا را ببینیم و تعبیرمان از رویدادها انتخابی آگاهانه باشد.
افراد زیادی منتظرند تابستان بیاید تا خوشبخت شوند؛ به یکی از کشورهای اروپایی، آمریکایی و... سفر کنند، به خانه جدید اسباب کشی کنند، بدهیهایشان را بپردازند، ازدواج کنند، اوضاعشان عوض شود، خواستگار پولدار بیاید یا شغل حسابی پیدا کنند تا خوشبخت شوند و صدها خیال دیگر. اما خوشبختی چیز ساده ای است. آیا با وجود نگرانیهای شغلی، منفینگریها و دلمردگی که در محیط اطرافمان وجود دارد میتوان قلبی شاد داشت؟ البته که میتوان! تنها کافی است که در این راه تلاش کنیم.
امروزه همه ازخوشبختی حرف میزنند؛ بعضیها آن را در رفتن به سبزه زارها و برخی دیگر سپری کردن ساعاتی درکنار فرد مورد علاقهشان یا در پیچ و خم پاساژها و بازارها میبینند. یکی از فلاسفه هند معتقد است که «خوشبختی از یک سری شادیهای کوچک تشکیل شده است؛ لذتهای کوچک، انسان را بشاش و سرحال نگه میدارد؛ مثل لحظات دست کشیدن از کار و نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه به همراه کسی که با او احساس راحتی میکنید یا لذت بردن از پرتو خورشید در چله زمستان.»
خوشبختی مانند سلامتی است که باید همه روزه از آن مواظبت کنیم. خوشبختی مثل قطره شبنمی است که هر صبح بر برگ گلی مینشیند و ما آن را نمیبینیم و بیتفاوت از کنارش میگذریم یا جوانهای کوچکی که مدتهاست در خاک باغچهمان روییده و هرگز آن را احساس نکردهایم.
بیشتر ما در زندگی خوشبختیم اما، چون آن را در جایی بیرون از زندگی خود تصور میکنیم، هرگز نمییابیمش. وقتی سالم و سرشار از نیرو و قدرت، برای امرار معاش، از خانه بیرون میرویم و شب با دستانی پر از مهر، سالم و فارغ بال بهخانه باز میگردیم، این نمونهای از خوشبخت بودن است. وقتی دلی را به دست میآوریم؛ لبی را به خنده میگشاییم؛ دستی به مهر بر سر کسی میکشیم؛ دیگران را نمیآزاریم و... ما سعادتمند زیستهایم.
خوشبختی نه در تسخیر فلکالافلاک است و نه در حسابهای بانکی غیرقابل شمارش، بلکه در دستان ماست؛ دستانی که میتواند دنیایی را به مهر بسازد؛ شاد کند و خود نیز شاد شود. دیدگاههای متفاوت وگاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت، به گونهای است که پارهای از آنها حیرتآور و بعضی غیرقابل باور است.
(دیل کارنگی:) «یکی از راههای رسیدن به خوشبختی این است که برای خوشحالکردن دیگران تلاش کنیم؛ زیرا وقتی باعث خوشحالی دیگران میشویم، رضایت خاطر (شادی) آنها به ما نیز سرایت میکند». (زرتشت:) «خدمت به خلق وظیفه نیست؛ نوعی لذت است؛ زیرا به سلامتی و خوشی شما میافزاید.» (جیمز اوپنهایم:) «نادان، خوشبختی را در فاصله دور میجوید و دانا آنرا در وجود خویش رشد میدهد.» (ارسطو- فیلسوف یونانی): بعضی از فلاسفه خوشبختی را در «کار» میدانند؛ «زندگی حرکت است؛ حرکت جوهر زندگی است.» (شوپنهاور- فیلسوف آلمانی:) «همه اعضای داخلی بدن پیوسته سرگرم کارند؛ قلب، سیستم گردش خون، حرکت رودهها، ترشح غدهها و مغز که فعالیت پیچیده خود را دارد. با در نظر گرفتن این حقیقت که زندگی سرشار از حرکت است و تا زندهایم همه اعضای داخلی بدن به طور خودکار درحال جنب و جوشند، حرکت ظاهری جسم هم بسیار ضروری است و کسانی که از فعالیت جسمی یا فکری خودداری میکنند برخلاف قانون طبیعی به سر میبرند؛ از این رو کار نه تنها زیربنای زندگی، بلکه اساس خوشبختی و سعادتمندی نیز هست.» (سیدافشین طباطبایی - پژوهشگر مسائل اجتماعی/ آرمان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد