تا قبل از پیروزی انقلاب بیشتر خانوادههای ایرانی رفتن به سینما را برای جوانان خود منع کرده بودند چه برسد به اینکه کسی در سر سودای بازیگر شدن را بپروراند، اما امروز با رویای دستیابی به درآمدهای میلیونی و شهرت و هزاران مورد دیگر، خیال ورود به دنیای فانتزی بازیگری به جان مردم افتاده و بسیاری دوست دارند در این راه گام بردارند.
اما واقعیت چیز دیگری است. دقیقا به فوتبال شباهت پیدا کرده که تا چند سال پیش همه از رفتن به سمت این ورزش منع میشدند و افرادی که فوتبالیست میشدند حتما باید عاشق آن میبودند زیرا از پول و درآمدهای آنچنانی خبری نبود؛ ولی امروز فوتبالیست شدن مساوی است با درآمدهای میلیونی عیان و میلیاردی پنهان. بازیگری نیز همین است؛ ولی هنوز کسانی هستند که به پرده نقرهای عشق میورزند و به این دنیا وارد میشوند. در دنیای بازیگری همه به پول و شهرت نمیرسند، نمونه آن همین لطیف سریال دردسرهای عظیم که همیشه هشتش گرو نه است و اجاره خانه و خرج زندگی کمرش را خم کرده تا آنجا که شغل خود را عوض میکند. لطیف نماد قشری است که حضورشان در سینما الزامی است؛ ولی کسی آنها را نمیبیند، قشری که به آنها از جیب پرپول بازیگری تنها پول خرد میرسد.
اینجاست که این قشر با مشکل مواجه میشوند. آنهایی که بازیگری حرفه دومشان است وضع بهتری دارند؛ ولی لطیفهایی که درس این کار را خواندهاند و تصمیم دارند به صورت حرفهای بازیگری را ادامه بدهند، چه باید بکنند؟ راننده آمبولانس شوند؟ سیگارفروشی راه بیندازند؟ آنها حتی دفترچه بیمه هم ندارند که وقت بیماری به دادشان برسد، زن گرفتن و تشکیل خانواده پیشکش.
امروزه علاوه بر موسسات آموزش بازیگری، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی نیز هر روز تعداد زیادی دانشآموخته بازیگری روانه بازار کار میکنند.
جوانانی که با هزار رویا و آرزو به این حرفه پا میگذارند، اما معلوم نیست چه فردایی در انتظار آنهاست. دنیای بازیگری سرابی است که از دور چشم را خیره میکند، اما تعداد اندکی هستند که به دنیای واقعی این درخشش پا میگذارند، اما بسیاری فقط برای رسیدن به این سراب راه زیاد و بیهودهای را طی میکنند. (مجید احمدی / جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد