او با آن لهجه شیرین شمالیاش از مدیرانی بوده که فارغ از نگاه سیاسی در دورههای مختلف دولتی حضور داشته و سعی کرده بیحاشیه به کارش بپردازد، اما پذیرفتن مسئولیت مدیرعاملی موسسه رسانههای تصویری میتوانست مخاطرهای جدی برای مردی باشد که همواره از حاشیهها دوری میکرد. به بهانه دبیری دومین جشنواره بینالمللی فیلمهای ویدئویی یاس که برگزیدگان خود را معرفی کرد، با حسین مسافر آستانه به گفتوگو نشستیم و از نقش تعیینکننده و تاثیرگذار شبکه نمایش خانگی سخن گفتیم. شبکهای که همپای اسمش امروزه به هر خانه و شهر و روستایی راه یافته و مخاطبانی به وسعت ایران دارد.
در اولین نشست خبریتان در موسسه رسانههای تصویری گفتید که شبکه نمایش خانگی مهمتر از سینماست. دلایل این اهمیت و برتری را در چه میدانید؟
من این حرف را از باب ارزشگذاری هنری نزدم، بلکه این بحث را از منظر تاثیرگذاری روی مخاطب بیان کردم. به نظرم شبکه نمایش خانگی در حوزه تولید فیلم سینمایی از هر رسانه دیگری مهمتر است، البته تلویزیون به دلیل کارکرد و فراگیری و تاثیرگذاریاش اساسا شامل این بحث نمیشود و استثناست، اما شبکه نمایش خانگی با همه اقشار مردم و شهرها و روستاهایی که فاقد سینما هستند یا تا سالهای سال نخواهند داشت، سروکار دارد. به عبارت دیگر این شبکه با حدود 80 درصد از علاقهمندان به فیلم دیدن در کشور طرف است و آنها را تحت پوشش خود قرار میدهد. بنابراین در صورت عملکرد درست میتواند در ارتقای سطح هنری و فرهنگی جامعه نقشآفرینی کند، به همین دلیل شبکه نمایش خانگی بسیار از سینما مهمتر است.
با توجه به فصل سوم بسته رویکردها، راهبردها و سیاستهای سازمان سینمایی که به توسعه شبکه نمایش خانگی اختصاص دارد، اساسا نقش و جایگاه شبکه نمایش خانگی و بخصوص موسسه رسانههای تصویری در عرصه هنرهای نمایشی کشور چیست؟
موسسات ویدئویی بهطور کلی و موسسه رسانههای تصویری بهطور خاص نقش بسیار مهمی را در زیرساختهای فرهنگی جامعه ایفا میکنند. این نقش مهم همراه با ارائه فیلمهایی است که هم دارای نشانههای ارزشمدار فرهنگی باشند و هم سطح کیفیت هنری بالایی را داشته باشد تا در نهایت سلایق فیلم دیدن همه اقشار جامعه را ارتقا دهد. این نقشآفرینی دو فایده دارد؛ فایده اولش این است که میتواند با این ارتقابخشی سطح سلیقه، مخاطبان سینما را هم افزایش دهد. فایده دوم و مهمتر آن هم این است که میتواند مردم را در مقابل آثار پرزرق و برق و از معناتهی و مخرب شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای خارجی مصونیت بخشد. وقتی تشخیص آحاد جامعه نسبت به فیلم دیدن بالا میرود، هجمه آثار مخرب شبکههای فارسی زبان بیگانه روی آنها تاثیر نخواهد گذاشت. یکی از مهمترین راهکارهای رویارویی و مقابله با برنامههای تولیدشده از سوی معاندین این کشور فعالیت متعهدانه شبکه نمایش خانگی با رعایت نکات فرهنگی و هنری است.
شبکه نمایش خانگی در دنیا نیز مانند کشور ماست؛ یعنی سازوکار ورود یک فیلم از سینما به شبکه نمایش خانگی به همین شکلی است که اینجا وجود دارد؟
دقیقا. بسیاری از کشورهای صاحب سینمای دنیا با وجود این که تعداد سالنهای سینمایشان به تناسب جمعیتشان برنامهریزی شده، برای شبکه نمایش خانگی اهمیت زیادی قائل هستند. در دنیا بازارهای فیلم خاصی وجود دارد که فقط به خرید و فروش آثار سینمایی تولیدشده در شبکه نمایش خانگی دنیا میپردازد. یکی از ویژگیهای این آثار این است که با بودجه بسیار کمتر نسبت به فیلمهای عظیم سینمایی تولید میشود، ولی با مخاطبان بیشتری سروکار دارند. در همین دوره از جشنواره بینالمللی فیلم یاس ما هنرمندانی را از کشورهای مختلف دعوت کردیم که اعتبار و شهرتشان را به دلیل تولید فیلمهای موثر در شبکه نمایش خانگی دنیا به دست آوردهاند. یکی دیگر از خاصیتهای شبکه نمایش خانگی در همه جای دنیا این است که مردم آگاهانه و با اراده سراغ آثار آن میروند و با کمترین هزینه فیلمها و تولیدات این شبکه را تماشا میکنند. مردم با خرید یک اثر میتوانند آن را چند بار ببینند. البته امروز شبکه نمایش خانگی در دنیا دنبال راهکارهایی در فضای مجازی است تا بتواند آثار را از این طریق بهصورت قانونی و مجاز در اختیار عموم علاقهمندان قرار دهد. ما هم داریم تلاش میکنیم این راهکارها را در ایران اجرایی کنیم. عیبی که در وضع فعلی شبکههای نمایش خانگی وجود دارد این است که یک فیلم نهایتا تا دو هفته برای توزیع در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد و اگر کسی به هر دلیلی در این مدت نتواند این اثر را تهیه کند، بعد از آن دیگر امکان دسترسی برای او وجود نخواهد داشت، چون آن فیلم از شبکه توزیع جمعآوری میشود. در این صورت اگر خانوادهای علاقهمند باشد فیلمی را که دو سال پیش توزیع شده در آرشیو شخصیاش داشته باشد باید چه کار کند؟ استثنائا ما یک فروشگاه در مجموعه موسسه رسانههای تصویری داریم که دسترسی آن هم برای عموم مردم بسیار سخت است. بنابراین یکی از مهمترین رویکردها و اهداف موسسه رسانههای تصویری همگام با شبکه نمایش خانگی دنیا رسیدن به آن فضای مجازی ایدهآل و موردنظر و ایجاد شبکه v.o.d است که همه فیلمها را بر مبنای تاریخ تولید و انواع ژانر در خود خواهد داشت و در اختیار علاقهمندان قرار خواهد داد. البته این به آن معنی نیست که شبکه توزیع کنونی یعنی نسخههای دیویدی و ویسیدی به زودی جمعآوری خواهد شد، بلکه این شیوه پخش تا سالهای دیگر هم به حیات خود ادامه میدهد و این جابهجایی نحوه توزیع و ارائه فیلمها تدریجی خواهد بود.
این شیوه ایدهآل که شما به دنبال آن هستید، در ضمن میتواند راهکار مناسبی برای جلوگیری و مقابله با بحث قاچاق فیلم باشد. پیش از عملیشدن این مساله موسسه رسانههای تصویری در کوتاهمدت چه راهکارهایی را برای مقابله با قاچاق فیلمها پیشنهاد میکند؟
متاسفانه موضوع قاچاق فیلم که با روشهای مختلف همچون دانلود غیرقانونی و تکثیر غیرمجاز صورت میگیرد، لطمات جبرانناپذیری را به صاحبان آثار و موسسات شبکه نمایش خانگی وارد میکند و آنها را در آستانه ورشکستگی قرار میدهد. بنابراین برای مقابله با آن باید بسیج شد و نهادهایی چون قوه قضاییه را به یاری طلبید و اقدام برای مقابله با قاچاق فیلم امری بسیار ضروری است. رعایت نشدن حقوق یک اثر و توزیع از طریق قاچاق موجب شده الان قیمت رایت شبکه نمایش خانگی به حداقل برسد؛ در چنین شرایطی نه صاحب اثر سود میبرد و نه موسسات ویدئورسانه. یکی دیگر از راههای مهمتر در مقابله با جریان قاچاق، کار فرهنگی است. ملت ما متدین و شریف هستند، بنابراین اگر اطلاعرسانی درستی انجام شود آنها دیگر با خرید ارزان آثار غیرمجاز و دانلود غیرقانونی دست در دست قاچاقچیان نخواهند گذاشت. باید قبول کنیم اطلاعرسانی درست و کافی را در این زمینه انجام ندادهایم. مردم ما باید بدانند این کار شراکت با دزدهاست. ما باید بدانیم خرید یک فیلم قاچاق به معنی چپاول آدمهایی است که برای تولید یک اثر هنری زحمت کشیدهاند. در همه جای دنیا تکثیر غیرمجاز آثار هنری یکی از بزرگترین جرمهاست. به عنوان مثال در آمریکا باوجود وکلای زبده حتی برای جرم قتل نیز امکان فرار از قانون وجود دارد، اما این امکان در دزدی اموال فرهنگی بسیار بعید است. یعنی اگر حق کپیرایتی رعایت نشود، هیچ قاضی در هیچ کجای آمریکا از این جرم صرف نظر نخواهد کرد.
پس احتمالا دیگر در آنجا کسی مثل مهران مدیری مدام نمیگوید: جان من کپی نکنید!
بله، چنین وضعی در آنجا و هر جای دیگری که به حقوق مادی و معنوی صاحب اثر احترام میگذارند، وجود ندارد. من امیدوارم با اتخاذ تصمیماتی درست و اجرای موثر آنها این مساله در ایران به حداقل برسد، چون اعتقاد دارم ریشهکن شدن این موضوع به این زودی و آسانی نخواهد بود.
امکان این که یک روزی ایران کنوانسیون برن را امضا کند و کپیرایت (حق تکثیر) را به رسمیت بشناسد، قابل تصور است؟ چون آقای وزیر ارشاد چندی پیش در این خصوص گفت باید ببینیم عضویت در این کنوانسیون اصلا به صلاح ایران است یا نه!
به هر حال تخطی از قوانین بینالمللی چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت به نفع هیچکس نیست. آن طور که شنیدهام تمام آن چیزی که ما در این عرصه از حقوق بینالملل رعایت نمیکنیم، به حساب کشور ما نوشته میشود و اگر روزی این قانون از طرف ایران به رسمیت شناخته شد، جزو بدهیهای ما محسوب خواهد شد. بنابراین ضروری است قانونمداران ما به این نکته مهم توجه کرده و راهکار مناسبی را برای آن پیدا کنند.
لطفا توضیح مختصری هم درباره مراحل ورود یک فیلم سینمایی به شبکه نمایش خانگی بدهید، این که چطور یک فیلم برای عرضه وارد شبکه نمایش خانگی میشود؟
فیلمها برای عرضه و پخش به موسسات مختلف شبکه نمایش خانگی از جمله موسسه رسانههای تصویری پیشنهاد میشود. پس از آن شورایی در موسسه مربوط فیلمها را به لحاظ فرهنگی، هنری و محتوایی ارزیابی میکند که در صورت تائید وارد مرحله گفتوگو برای خرید رایت شبکه نمایش خانگی میشود. پس از این که گفتوگو به نتیجه مثبت رسید صاحب اثر با موسسه موردنظر قراردادی را برای توزیع فیلم منعقد میکند. بنا به توافق طرفین، قرارداد فیلمها برای مدتهایی معین و گاهی دائم نوشته میشود.
معیار و ضوابط درخصوص درجهبندی فیلمها که روی محصولات با عناوین الف، ب، ج و... درج میشود، چیست و چه نهادی آن را تعیین میکند؟
همه فیلمهای سینمایی و ویدئویی از شورای نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی وزارت ارشاد پروانه نمایش دریافت میکنند و همانجا هم بنا به کیفیت اثر درجهبندی میشوند. یکی از شروط ما هم در موسسات ویدئورسانه برای عقد قرارداد دریافت پروانه نمایش است که توسط تهیهکننده انجام میشود.
گاهی احساس میشود فیلمی که به فرض درجه ب گرفته، از اثری که نشان درجه الف را دارد، فیلم بهتر و باکیفیتتری است. چطور تشخیص میدهند یکی الف و دیگری ب باشد؟ مثلا صرفا نام داوود میرباقری یا بازیگران طراز اول باعث میشود فیلمی از قبل درجه الف بگیرد؟
نه، اینطور نیست. اما هر نظر کارشناسی در شورای نظارت مثل داوری جشنوارهها نسبی است و اگر گروه دیگری بود شاهد درجههای غیر از آنچه الان هست، میبودیم. حتی الان گاهی میبینیم فیلمهایی که درجه ب دارند، مورد اقبال بیشتری از فیلمی که درجه الف دارد، قرار میگیرد و فیلم جذابتر و دیدنیتری است، اما به هر حال یک معیار نسبی بهتر از بیمعیاری است و این درجهبندی طبق نظر کارشناسی باید وجود داشته باشد.
موسسه رسانههای تصویری و شبکه نمایش خانگی مدعی حمایت از سینمای ایران است. این حمایت درچه زمینهای بروز میکند؟
این حمایت از طریق خرید آثار سینمایی خودش را نشان میدهد. ما در خرید رایت خانگی فیلمها آیتمهایی را در نظر داریم که اولویت آخر آن بحث اقتصادی است. یعنی گاهی یک فیلم خوب فرهنگی و هنری ساخته میشود، اما فروش خوبی ندارد. اگر در شورای موسسه ارزشمندبودن یک فیلم تائید شد، خریداری و وارد شبکه نمایش خانگی میشود. ما فیلمهایی را داشتیم که در اکران سینما موفق نبودند، اما در توزیع شبکه نمایش خانگی با اقبال و فروش بسیار بالایی روبهرو شدند. البته این استثنا بوده و قاعده نیست. قاعده این است که معمولا فیلمهای محبوب و پرفروش سینما در شبکه نمایش خانگی هم با موفقیت مواجه میشوند.
رابطه موسسه رسانههای تصویری به عنوان نهادی دولتی با سایر موسسات شبکه نمایش خانگی که همگی خصوصی هستند رقابتی است یا تعاملی؟
حتما تعاملی است. موسسه رسانههای تصویری به هیچ وجه قصد رقابت اقتصادی با موسسات بخش خصوصی شبکه نمایش خانگی را ندارد. ما فقط از منظر فرهنگی سایر موسسات را به رقابت فرامیخوانیم. ضمن این که خیلی از آثاری که ما در موسسه رسانههای تصویری خریداری میکنیم اساسا در موسسات خصوصی مورد اقبال قرار نمیگیرد. ما موسسات شبکه نمایش خانگی بنگاه اتومبیلفروشی نیستیم که بگوییم در هر فروش اینقدر سود کردیم، پس موفقتریم. قصد و هدف همه ما این است که با این رقابت فرهنگی و هنری سالم سطح تولید آثار را ارتقا ببخشیم.
چرا بیشتر فیلمنامهها و فیلمهای مختص شبکه نمایش خانگی اینقدر سطحی و نازل است و براحتی میتوان به آنها فیلمهای اتوبوسی اطلاق کرد؟ به نظر میرسد به نسبت سینما و تلویزیون نظارت و سختگیری چندانی درخصوص آنها وجود ندارد.
متاسفانه این مساله وجود دارد و هنوز هم عدهای دورهم جمع میشوند و فیلمی را دو هفتهای تولید میکنند و بالاخره هم از طریق یکی از این موسسات شبکه نمایش خانگی آن را پخش میکنند. در حالی که اصلا تولید فیلم در شبکه نمایش خانگی با بودجه کم به این معنی نیست که نتیجه کار مساوی با تولید اثری کمارزش هم باشد. به همین دلیل همیشه گفتهام خود موسسات ویدئورسانه باید در تولید نقشآفرینی موثری کنند. راهکار دیگر این است که شورای نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی باید نظارت بیشتری داشته باشند و به فیلمهایی که از یک حد فنی و استاندارد پایینترند، اصلا مجوز نمایش ندهند و از این طریق انگیزه تولید یک اثر خوب را بالا ببرند. موسسه رسانههای تصویری برای این که در تولید نقشآفرینی موثر و مشارکت کند و دیگران را هم برای این کار فرابخواند و مهمتر از آن در تهیهکنندگان هم انگیزه خوبی برای تولید ایجاد کند، جشنواره فیلمهای ویدئویی یاس را راهاندازی کرده است. بنابراین با برگزاری چنین جشنوارهای هدفی دوسویه را در نظر داریم؛ ارزیابی آثار تولیدشده توسط گروههای کارشناسی و دیگر افزایش انگیزه در تهیهکنندهها و موسسات برای تولید آثاری با کیفیت در آینده. الان یکی از آفتهایی که موجب نزول آثار تولیدی میشود این است که پیش از تولید بودجه آن کار دریافت میشود. وقتی بودجه یک فیلم قبل از تولید دریافت میشود، چه انگیزهای برای تولید بهتر و باکیفیتتر وجود دارد؟ چنین اثری قبل از این که وارد عرصه نمایش شود، سود خود را دریافت کرده، بنابراین گروه سعی میکند هرچه زودتر آن اثر را با کیفیت کمتری به پایان برساند و کار دیگری را شروع کند. چنین وضعی باعث میشود یک نگاه کاسبکارانه صرف در تولید حاکم شود.
تبلیغات و اطلاعرسانی در شبکه نمایش خانگی هم بارها بحثانگیز و حاشیهساز بوده و موجب دلخوری و گلایه هنرمندان شده است. در این زمینه چه راهکارهایی را اندیشیدهاید؟
امیدوارم همه موسسات پخش فیلم در شبکه نمایش خانگی از جمله خود موسسه رسانههای تصویری توجه بیشتری به موضوع تبلیغات کنند. موضوع تبلیغات یک اثر هنری صرفا اطلاعرسانی به هر قیمتی نیست. جذابیتهای کذایی در بحث تبلیغات برای یک فیلم یاسآور خواهد شد. فراموش نکنیم اگر میخواهیم فیلمی را در تبلیغات بسیار جذاب نشان دهیم، حتما خود آن فیلم باید جذابیتهایی را هم داشته باشد. در غیراین صورت مردم این کار را به عنوان یک دروغ فرض خواهند کرد و نسبت به موسسهها بیاعتماد میشوند. بنابراین مردم به هر جمله و عبارتی که در تبلیغات فیلم نوشته میشود، اعتماد میکنند. تبلیغات دروغ ممکن است در بحث تجارت پیشبرنده باشد، اما الگوی بحث تجارت در بحث فرهنگ و هنر مخرب است. ما باید مبنا را بر کاری فرهنگی و هنری بگذاریم. ما برای این که این امر موردتوجه جدی قرار بگیرد، امسال در جشنواره فیلم یاس بهطور مجزا از سوی یک هیات کارشناسی تحصیلکرده سعی کردیم تمام آنچه در تبلیغات بازار فیلم نظیر پوستر، تیزر و عنوانبندی در شبکه نمایش خانگی در دو سال گذشته اتفاق افتاده را ارزیابی کنیم. گرافیستهایی که در امر تبلیغات موسسهها کار میکنند، هنرمندان خوب و ارزشمندی هستند و اگر بدانند آثارشان مورد توجه کارشناسی قرار میگیرد، قطعا طراحی و کارشان را با دقت و وسواس بیشتری انجام میدهند و صرفا آثاری را به خاطر جلب نظر دروغین تولید نمیکنند.
فکر میکنید موسسه رسانههای تصویری که بنا به دستور شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبه جلسه دوم دی 71 شکل گرفت، چقدر توانسته در بحث جذب تماشاگر و مقابله با تهاجم فرهنگی که هدف اولیه ایجاد این نهاد بود، موفق عمل کند؟
هنوز هم رسالت واقعی موسسه رسانههای تصویری مقابله با تهاجم فرهنگی است، اما این که در طول این سالها چقدر در این امر موفق بوده یا نبودهایم، بحثی است که نیاز به تحقیق و بررسی نمودار پرفراز و نشیب موسسه دارد. موسسه در مقاطعی موفق عمل کرده و در برخی موارد نیز حتی با تهاجم فرهنگی همراه شد، اما هر حرکت و هدف متعالی در طول مسیر با مخاطراتی روبهرو بوده و طبعا برای این موسسه نیز چنین بوده است. نیاز است با پژوهشی میدانی و گسترده مسیر این نمودار واکاوی شود تا از نتیجه آن برای پیمودن راه درست در ادامه استفاده کنیم.
آن بحث انحلال موسسه رسانههای تصویری که چندی پیش از زبان آقای جنتی مطرح و البته بلافاصله منتفی اعلام شد، به هرحال حتما ناشی از عملکرد موسسه در سالهای اخیر بوده است. فکر نمیکنید ساختار موسسه نیاز به تغییرات اساسی دارد؟
قطعا موسسه باید تغییر کارکرد بدهد. این تغییر کارکرد به معنای تغییر در متد و روش آن است. این حرف به این معنی است که حتی موسسه میتواند عهدهدار وظایف جدیدی هم از سوی سازمان سینمایی باشد. از جمله چیزهایی که موسسه ظرفیت پذیرش و اجرای آن را دارد، بحث بینالملل سینمای ایران است؛ یعنی تجمیع مراکز و دفاتر بینالمللی در موسسه و مکلفشدن این نهاد برای یک ساختار منسجم بینالمللی و دائمی تا پیوند مناسبی بین سینمای ایران و جهان برقرار کند. ضمن این که اکنون یکی از مهمترین وظایف موسسه رسانههای تصویری پشتیبانی از برگزاری جشنواره فیلم فجر است.
وقتی از حوزه مدیریتی تئاتر وارد سینما شدید و مسئولیت موسسه رسانههای تصویری را قبول کردید، با هجمه انتقادات از سوی برخی اهالی سینما مواجه شدید. هر چند به شخصه معتقدم مدیری که از تئاتر به سینما بیاید، خیلی بهتر از مدیری است که از عرصهای ناآشنا وارد این فضا شود. میخواهم بپرسم واکنشتان در برابر این موضعگیری چه بود؟
فکر میکنم این برخوردها امری طبیعی است و خیلیها براساس عدم شناخت یا سلایق فردی خودشان اظهارنظرهایی میکنند که بسیار هم محترم است، هر چند این نظرات را کارشناسانه نمیدانم. اتفاقا حوزه تئاتر، لاینفک از سینماست. همه بدنه سینمای کشور از طریق تئاتر تغذیه میشود، منتهی نمیدانیم چرا این بحث فقط در زمینه مدیریت مطرح میشود؟ ضمن این که حتی این مساله در مدیریت هم مسبوق به سابقه بوده و باز حتی مدیرانی از عرصههایی غیرمرتبط به سینما آمدند که این همه حرف و حدیث نداشته است. البته پیش از این بارها برای مدیریت بخشهای مختلف سینما و فعالیت در این عرصه دعوت به کار شدم، اما بنا به شرایط زمانی خاص خودش هیچگاه تمایل پیدا نکرده، ولی فکر کردم در این دوره میتوانم در این زمینه مفید باشم. برای همین با اطلاع و شناخت قبلی و احترام به نظر آقای ایوبی این مسئولیت را پذیرفتم و مطمئن و امیدوار بوده و هستم که میتوانم کارهایی انجام دهم. من هیچ وقت شعار نمیدهم، اما سعی میکنم عملا از هیچ کوششی برای خدمت در مسئولیتی که دارم، فروگذار نکنم. ضمن این که صرفنظر از عده محدودی که به حضورم در سینما معترض بودند، بسیار بیشتر دوستانی دارم که از حضورم اظهار خشنودی کردند.
یکی از موارد سوال برانگیز درباره شما این است که جزو معدود مدیرانی هستید که در هر دو طیف سیاسی کشور حضور داشتید. خودتان دلیل این حضور پیوسته را در چه میدانید؟
دلیلش این است که در هیچ دورهای نگاه سیاسی نداشتم و مدیریت من در همه دورهها تخصصی بوده است. هیچ موقع عضو هیچ جناح سیاسی نبودم و سیاسی هم کار نکردم. بنابراین هیچ کنش و تنش سیاسی نداشتم. البته ناگفته نماند بابت همین نگرویدن در هیچ جناحی لطمه زیادی هم خوردهام! نگاه و اهداف فرهنگی من در هر دولت و جناح سیاسی تغییر نکرده و همواره مبتنی بر ارتقای فرهنگ نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده است.
حالا با این تفاسیر فضای مدیریتی تئاتر سختتر است یا سینما؟
اگر واقعا انسان به قصد خدمت و رسیدن به اهداف فرهنگی بخواهد کار کند، هر کجا سختیهای خاص خودش را دارد. حجم مشکلات واقعا مهم نیست.
حجم مشکلات سینما بیشتر است یا تئاتر؟
قطعا به دلیل گستردگی و تنوع و توقعات مختلف حجم مشکلات در سینما بیشتر است.
می دانم باوجود کار در سینما هنوز دلبسته تئاترید و خودتان را تئاتری میدانید. الان که کمی به لحاظ مدیریتی از تئاتر فاصله گرفتهاید و از بیرون به آن فضا نگاه میکنید، اوضاع تئاتر را چطور میبینید؟
نه این که الان اینطور شده باشد، اما مدتهاست تئاتر اوضاع خوبی ندارد. ضمن این که این شرایط ربطی هم به مدیریتها ندارد و ریشهدارتر از این حرفهاست. مدیران ما نمیتوانند وضع را بهتر کنند و فقط میتوانند تعامل بهتری با اهالی تئاتر داشته باشند. هر مدیری که توانسته احترام هنرمندان را نگاه دارد، مدیر بهتری بوده است. ما باید ببینیم حجم توقعات برای اصلاح یک حرکت با امکان آن حرکت چقدر مطابقت دارد. بودجه تئاتر یک رقم حداقلی است که در مقابل وضع تئاتر بیشتر شبیه یک شوخی است. با این حال بودجه هم مشکل اصلی تئاتر نیست. امکان تئاتر کارکردن به لحاظ سختافزاری اینقدر کم است که باوجود بودجه بیشتر هم راه به جایی نمیبرد و مدیریت در این عرصه باز هم سخت خواهد بود. به نظرم راهکارهایی برای برونرفت از این وضع وجود دارد و تصمیمگیرندگان تئاتر باید نمونههای موفق جهانی این عرصه را با دقت مرور کنند و به کار بگیرند. ضمن این که واقعا برگزاری این همه جشنواره متعدد و موضوعی تئاتری از سوی نهادها و ارگانهای مختلف موازیکاری است و فایدهای به حال تئاتر کشور ندارد. مورد مهم دیگر این که ساختار یک اداره کل مشخص است؛ اداره کل هنرهای نمایشی یک مدیرکل، دو معاون، یک مسئول امور استانها و یک مسئول دبیرخانه و یکی دو بخش دیگر دارد. اصلا تشکیلات به این کوچکی مگر میتواند تئاتر یک کشور را اداره کند؟ غیرممکن است. بنابراین واجبتر این بود اتفاقی که برای سینما افتاد و معاونت به سازمان سینمایی ارتقا پیدا کرد، برای تئاتر بیفتد و ما به جای اداره کل هنرهای نمایشی، سازمان تئاتر داشته باشیم. برای این که تئاتر مقتصد نبوده و از حساسیتهای فرهنگی زیادی برخوردار است. اما سینما در حالی که بار فرهنگی هم دارد، مقتصد است و بیش از 70 درصد بازگشت سرمایهاش به عهده خودش است. همین نگاه اشتباه هم در سالهای اخیر وارد تئاتر شده و میگوییم تئاتری خوب است که خودش پول خودش را دربیاورد. مطرحشدن بحث تئاتر خصوصی خطرات فرهنگی زیادی را به دنبال دارد. نتیجه رفتن به این سمت و سو این میشود که برخی نمایشها مقابل نگاه رسمی قرار میگیرد. وقتی این مسیر را انتخاب میکنیم دیگر نباید توقع شعارهایی همچون تحقق رسالت فرهنگی را از آن داشته باشیم. (علی رستگار / جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت