دفترچه خاطرات یک پزشک جاهطلب
اگرچه در این سریال شاهد تلاش لی گانگ برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر پزشکی هستیم ولی میتوانیم موقعیت او را تعمیم بدهیم و شخصیتش را به عنوان فردی جاه طلب و مقتدر (فارغ از در نظر گرفتن شغلش) بررسی کنیم. سریال بیشتر شرح حال بیماران و پزشکان و رابطه متقابلشان را توصیف میکند؛ اما گوشه چشمی هم به ویژگیهای شخصیتی یک پزشک بلندپرواز دارد. لی گانگ اگر در حرفه دیگری هم اشتغال داشت احتمالا همین واکنشها را از خود نشان میداد. در ماجراهای این سریال روابط انسانی لی گانگ را در چند سطح شاهد هستیم. او با رزیدنت هایش (پزشکانی که مشغول گذراندن دورة تخصصی هستند) سختگیرانه برخورد میکند و از آنها توقعات زیادی دارد. لی گانگ خودش در دانشگاه درجه یک تحصیل کرده و با پزشکانی که فارغالتحصیل دانشگاهی معمولی هستند، کنار نمیآید. او از آنها بیش از حد کار میکشد و هیچ گونه عذر و بهانهای را هم قبول نمیکند. لی گانگ انسان انتقادپذیری نیست و پس از شنیدن انتقادهای خانم یون جی مبنی بر اشتباه بودن روش تدریسش برآشفته میشود.
این پزشک در مواجهه با استادانش سویههای دیگری از شخصیتش را آشکار میکند. او میداند پروفسور کیمسانگ تواناییهای علمی بالایی دارد؛ ولی میخواهد به او ثابت کند خودش به تنهایی از عهده عمل جراحی بیماران برمیآید و به کمک او نیازی ندارد. لی گانگ در برخورد با خانواده اش هم راه اشتباهی را در پیش میگیرد. او آنقدر گرفتار تدریس و طبابت شده که خواهر و مادرش را فراموش کرده است. این پزشک تمام وقتش را صرف حرفهاش میکند و به اعضای خانوادهاش بیتوجه است. او وقتی از شرایط کاری مادرش باخبر میشود به هم میریزد، اما چون بیش از حد به شغلش دلبستگی دارد نمیتواند راه و روشش را تغییر دهد. او انسانی تخت و یک بعدی است که فقط در مسیر شغل و حرفه اش میتواند پیشرفت کند.
خدمت به «گردشگری سلامت»
سریالهایی مثل «پرستاران» و «بیمارستان چونا» که با تکیه بر مسائل پزشکی ماجراهایشان را شکل میدهند در راستای اهداف اجتماعی و اقتصادی دولتمردان کشور سازنده حرکت میکنند. امروزه مساله رونق دادن به «گردشگری سلامت» در دستور کار مدیران قرار گرفته و کشورها سعی میکنند با احداث مدرنترین بیمارستانها بیماران خارجی را جذب کنند. در همین نزدیکیها کشورهایی مانند هندوستان، سنگاپور و تایلند سالانه میلیاردها دلار در بخش گردشگری سلامت نصیبشان میشود. بیماری که برای رفع مشکلات جسمیاش به کشوری دیگر سفر میکند یک گردشگر محسوب میشود و به رونق اقتصاد آن کشور کمک میکند. امروزه دولتها روی این بیماران حسابی جداگانه باز میکنند و به معرفی تجهیزات بیمارستانیشان میپردازند. سریالی مثل «بیمارستان چونا» که از تلویزیون بسیاری از کشورها پخش شده، این ماموریت را در قالبی هنرمندانه اجرا میکند. این سریال نشان میدهد دلسوزترین پزشکان دنیا در بیمارستانهای کره جنوبی جمع شدهاند و قادر به انجام سختترین عملهای جراحی هستند. این سریال تمام توانش را صرف تبلیغات پزشکی برای کره جنوبی کرده و البته نتیجه هم گرفته است.
در لابهلای داستانها مشاهده میکنیم پزشکان با یکدیگر اختلاف دارند و سر هم داد و فریاد میکشند؛ اما در نهایت سلامت و آرامش نصیب بیمار میشود. در سریال هیچ انتقادی از تجهیزات پزشکی بیمارستانها نمیشود و همه مشکلات به ضعفهای روحی و رفتاری برخی پزشکان (غررو، حسادت، جاهطلبی) برمیگردد. این نقاط ضعف تعمدا برای شخصیتها طراحی شده تا درام تقویت شود و داستان فراز و نشیب پیدا کند.
در سراسر سریال پزشکانی را میبینیم که همه زندگیشان را وقف بیماران کردهاند و برای بهبود حال بیمار از جان مایه میگذارند. پزشکان حتی وقتی در مهمانی هستند هم به تماسهای بیمارستان پاسخ میگویند و خودشان را دوان دوان بالای سر مریض میرسانند. هیجانانگیزترین لحظات سریال در سکانسهایی شکل میگیرد که اجرای عمل جراحی از سوی متخصصان را شاهد هستیم. در این صحنهها تعلیق و هیجان به اوج خودش میرسد و مخاطب در کنار پزشکان برای اجرای استاندارد عمل جراحی و بهبود حال بیمار لحظهشماری میکند.
تنوعبخشی به سریالهای کرهای
سریال بیمارستان چونا نشان میدهد که کره جنوبی روی سریالسازی بهعنوان یک صنعت سودآور حساب باز کرده است. تا پیش از این سریال، مردم سینما و تلویزیون کره جنوبی را با کارهای تاریخی و افسانهای همچون سرزمین آهن، جواهری در قصر، امپراتور دریا، تاجر پوسان و جومونگ میشناختند که همگی سریالهایی بودند که تاریخ کره جنوبی را ورق میزدند و از دربار، قصر، جنگ و پادشاه سخن میگفتند. بیمارستان چونا وجه دیگری از جامعه کره جنوبی را نشان مان میدهد. در این جا با مردمی امروزی طرف هستیم که زندگی در یک جامعه مدرن و پیشرفته را تجربه میکنند. آنها به جای شمشیر تلفن همراه به دست گرفتهاند و مدام همدیگر را به ماموریتهای پزشکی فرامیخوانند. پزشکان این بیمارستان یا مشغول مطالعه هستند یا در سمینارهای پزشکی شرکت میکنند یا حین عمل جراحی از استادانشان نکتههایی را یاد میگیرند. مردم بسیاری از کشورهای دنیا خواهان تماشای سریالهای کرهای هستند. کره در پاسخ به این تقاضا محصولات رسانهای متنوعی را میسازد تا طیف بیشتری از بینندگان را با خود همراه کند. در تلویزیون خودمان سریالهای کرهای غالبا با استقبال مواجه شدهاند.
بسیاری از این سریالها گوی سبقت را از آثار ایرانی هم ربوده و به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند. بیمارستان چونا به لحاظ جذب مخاطب قابل مقایسه با دیگر کارهای کرهای همچون جواهری در قصر و جومونگ نیست. این مجموعه دست روی موضوعاتی گذاشته که شاید برای همه مردم جذاب نباشد. اختلاف نظر چند پزشک و تلاش یکی از آنها برای کسب موفقیتهای حرفهای، صرفا برای مخاطبانی جذابیت دارد که در این حرفه مشغول به کار هستند.
این سریال برخلاف کارهای مورد اشاره پیرنگ عاطفی کمرنگی دارد و خیلی بر احساسات شخصیتهایش متمرکز نمیشود. در سریالهای جومونگ و سرزمین آهن روابط عاشقانه شخصیتها پتانسیل خوبی برای جذب مخاطب ایجاد میکرد؛ اما در بیمارستان چونا قصه بیشتر حول مسائل پزشکی و بیمارهای اطراف میچرخد. برای مخاطب عام پیگیری جزئیات یک عمل جراحی و دیدن اتفاقاتی چون پاره شدن رگ، خونریزی و برداشتن تومور مغزی چندان جذابیتی ندارد. این سریال هماکنون از شبکه تهران پخش میشود؛ ولی به نظر میرسد شبکههایی چون آموزش و سلامت گزینههای مناسبتری برای پخش این اثر باشند. بیمارستان چونا با بار آموزشی که دارد بیشتر برای مخاطبانی مناسب است که دنبال کسب اطلاعاتی در حوزه بهداشت و درمان هستند. بهعنوان مثال در یکی از قسمتها درباره بیماری که دچار ضربه مغزی شده اطلاعاتی ارائه میشود. مخاطب با دیدن این قسمت متوجه میشود این بیماران بعضا تعادل روانی ندارند و در ساعات شبانه روز رفتارهای متغیری از خود نشان میدهند. گاه تندخو و عصبانی هستند و گاه دچار احساساتی بچهگانه میشوند.
توصیف فرهنگ اجتماعی مردم کره جنوبی
سریال بیمارستان چونا در کنار روایت اتفاقات پزشکی داستان بخشی از فرهنگ اجتماعی مردم کشور کره جنوبی را هم توصیف میکند. در داخل بیمارستان پزشکان به مقام ارشد خودشان احترام میگذارند و مقابلش خم میشوند. چاپلوسی در فضای کاری یک رفتار بسیار زشت محسوب میشود و مقام بالاتر با کسی که چنین رفتاری از خود نشان بدهد، بشدت برخورد میکند. پروفسور کیم سانگ وقتی میبیند یکی از پزشکان زیر دستش (لی گانگ) مدام دارد، از او تعریف و تمجید میکند به سراغش میرود و تنبیهش میکند.
او با لحنی قاطع میگوید: «چاپلوسی روی من اثری نداره، باورت نمیکنم». عصبانیت پروفسور وقتی بیشتر میشود که انگیزه واقعی لیگانگ از این همه تعریف و تمجید را درک میکند. گروهی میخواهند به پروفسور مسئولیتهای مدیریتی واگذار کنند، لی گانگ هم که از این ماجرا باخبر است، دوست دارد خودش را به این مدیر آینده نزدیک کند. فرهنگ معذرتخواهی در بین شخصیتهای داستان بهعنوان یک رفتار عادی و روزمره جا افتاده است. یونجی که یکی از دستیاران زن لیگانگ است، چند بار به خاطر اشتباهاتش از او عذرخواهی میکند و دیگر شخصیتها نیز ترس و واهمهای از اعتراف به اشتباهاتشان ندارند. این سریال از شنبه تا چهارشنبه ساعت 23 در جدول پخش شبکه تهران گنجانده شده و تکرار آن روز بعد ساعت 19 پخش میشود. (احسان رحیمزاده/ ضمیمه قاب کوچک)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد