سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
تیمورتاش در دستگاه رضاخانی چنان پیشرفت کرد که بسیاری او را دومین فرد قدرتمند حکومت پهلوی میدانستند و گمان نمیکردند که ستاره اقبال او پنجشنبه اول دی 1311 خاموش شود.
آن روز تیمورتاش مثل روزهای دیگر به وزارت دربار رفت و داشت به امور رسیدگی میکرد که قاصدی پاکتی ممهور به مهر دربار را به او داد. وزیر دربار بلافاصله مشغول خواندن نامه شد و با ناباوری به سطرهای نامه نگاه کرد. در نامه ارسالی خطاب به وزیر دربار نوشته شده بود که از این پس سمتی در دربار ندارید.
این خبر مثل برق و باد پیچید، به طوری که روزنامههای آن دوره این حادثه را در صدر اخبار خود قرار دادند. روزنامه شفق سرخ در صبح شنبه در کادر کوچکی نوشت «معاف از خدمت، آقای تیمورتاش وزیر دربار پهلوی از خدمت معاف گردیدند.»
عبدالحسین تیمورتاش سال 1258 در نردین از توابع خراسان به دنیا آمد. در دوران تحصیل جزو شاگردان ممتاز بود و مدتی را در یکی از مدارس نظامی درجه اول روسیه در سنپترزبورگ تحصیل کرد و موقع بازگشت با توجه به اینکه به دو زبان فرانسه و روسی تسلط داشت در وزارت امورخارجه مشغول کار شد.
خدمت در این وزارتخانه نتوانست جوابگوی جاهطلبیهای خان مغرور نردین باشد. او در این دوران با میرزا حسینخان معینالوزاره مشکل داشت و بعد از استعفا از وزارتخانه به عنوان نایبالحکومه بلوک جوین برگزیده شد. از این پس بود که تیمورتاش پلههای ترقی را طی کرد و اقبال خود را برای کسب حمایت از خاندانهای پرنفوذ قاجار آزمود.
چند دوره نمایندگی مجلس و به دست گرفتن حکومت گیلان از جمله سمتهایی بود که او در کارنامه خود آنها را تجربه کرده بود. عملکرد وی در دوران حکومتش در گیلان قدری برای مردم این خطه نفرتانگیز بود که بعد از کودتای سید ضیاء، عزل شد و به تهران آمد. در پایتخت انتقاداتی تند و تیز علیه اقدامات و عملکرد سید ضیاءالدین طباطبایی در حضور نرمان وزیر مختار انگلیس مطرح کرد که همین هم باعث دستگیری و زندانی شدن او شد.
کابینه سیاه سید ضیاء دوام چندانی نداشت و بعد از سرنگونی موجبات آزادی تیمورتاش فراهم شد. با روی کار آمدن کابینه مشیرالدوله وی به عنوان وزیر عدلیه و حاکم کرمان در سال 1302 و وزیر فواید عامه در کابینه سردار سپه در سالهای 1303 و 1304 منصوب شد.
او در این دوران اعتماد سردار سپه را کسب کرد و بعد از تاجگذاری رضا شاه تا سال 1311 به عنوان وزیر دربار مشغول فعالیت شد. او در این مرحله چنان پیش رفت که از نظر نفوذ و اعتبار بسیاری او را شخص دوم مملکت میدانستند. تیمورتاش در این سالها چند ماموریت مهم داشت.
سفر به روسیه به عنوان نماینده فوقالعاده برای انعقاد قرارداد تجاری و رفع اختلافات موجود با دولت شوروی در سال 1305 و گفتوگو و مذاکره با نمایندگان انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران در سال 1308 از جمله ماموریتهای او بود که البته موفقیتی سیاسی عاید او نکرد. مذاکرات که در سال 1310 به پایان رسید، تیمورتاش در بازگشت از سفر به مسکو رفت و با چند مقام رسمی مسکو از جمله ورشیلف، وزیر جنگ شوروی دیدار و مذاکره محرمانه داشت. در این سفر بود که کیف حاوی اسناد مهم او مفقود شد و در آذر 1311 او متهم به جاسوسی شد.
ناکامی تیمورتاش در مساله نفت، ملاقات محرمانه با سران شوروی، مطالب روزنامههای انگلیسی درباره جانشینی تیمورتاش، غرور و تکبر و سوابق ناشی از ولخرجیهای وی از بودجه دربار، اخذ وامهای کلان از بانکها و اشخاص مختلف، خوشگذرانی، شهوترانی، قمار، شرب خمر مدام، استعمال افیون و دوستی با افراد ناباب، رضاشاه را نسبت به تیمورتاش بدگمان ساخت.
تیمورتاش که پس از بازگشت از سفر متوجه کدورت رضاشاه شده بود درخواست مرخصی کرد و پس از 40 روز مرخصی رضاشاه وی را احضار کرد و خواستار ادامه کار او در دربار شد. در همان سال موضوع اختلاس تیمورتاش با همکاری رئیس آلمانی بانک ملی (در جریان تبدیل ارز) و حسینقلی نواب، رئیس هیات نظارت مطرح شد. همچنین در همان زمان وکیلالملک دیبا، رئیس حسابداری دربار و یار نزدیک تیمورتاش پس از محاکمه در دادگستری، توسط رضاشاه از کار برکنار گردید.
به این ترتیب روز سوم دی 1311 تیمورتاش رسما از وزارت دربار عزل و بیست و نهم بهمن همان سال در اداره نظمیه زندانی شد.
اتهامات وارده علاوه بر اختلاس از بانک ملی، دریافت رشوه از حاج میرزا حبیبالله امینالتجار به منظور اعمال نفوذ در امر واگذاری انحصار صدور تریاک بود که به پنج سال حبس انفرادی و پرداخت مبلغی جریمه نقدی محکوم شد.
هشتم مهر 1312 کاراخان، قائم مقام کمیسر امور خارجه شوروی به ایران آمد و پس از گفتوگو در مورد امور تجاری و اقتصادی درخواست عفو تیمورتاش را مطرح کرد و رضاشاه پاسخ داد که در صورت زنده بودن نامبرده با خواستهاش موافقت خواهدکرد، اما تیمورتاش که از مدتها قبل با غذای مسموم بیمار گشته بود در مهر 1312 جان سپرد و جنازه وی بدون تشریفات در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد و خانواده وی به خراسان تبعید شدند.
منابع:
ـ عاقلی، باقر؛ تیمورتاش در صحنه سیاست ایران، تهران، جاویدان، 1371ش، صص 109 و 110.
ـ باژانوف، بوریس؛ خاطرات باوریس باژانوف (رئیس دبیرخانه دفتر سیاسی و دستیار استالین) مترجم عنایتالله رضا، تهران، گفتار، 1364ش، صص 439 ـ 433.
ندا حقطلب / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد