برپاست خیمههای تو دیگر بار
هر شب حکایت شب عاشوراست
ما میرسیم از پی بیعت باز
هرجا که خیمههای شما برپاست
دیوارها کتیبه اندوهند
درها به دشت کرببلا بازند
میپرسم از غمت که ملائک باز
با روضه تو گریه بیاغازند
این یکدهه مرید عطش هستیم
هر دم به یاد تشنه شدنهایت
در کوچه عزای تو میگردیم
لب تشنه مثل مسلم تنهایت
آه از غم غریبی مسلم آه
کوفه نداشت حرمت مهمانش
با یا حسین و آیه استرجاع
خون میچکید از لب عطشانش
با دستههای سینهزنی هر روز
در کوچه عزای تو میگرییم
چون شمعهای شام غریبانت
با داغ کربلای تو میگرییم
در کوچه عزای تو میگردند
گلبرگهای سوختهای در باد
گلبرگهای سوخته آن گل
که در بهار، پشت دری افتاد
در خیمههای سینهزنی، طفلان
تنپوش کودکان تو پوشیده
پیر و جوان، فدایی و جانبازت
زان دم که خون ز خاک تو جوشیده
از توست آبرویی اگر داریم
در جان ما دمیده غمت، مولا
زنده است خاک ما که به هر سویش
برپاست بیرق و علمت مولا
نوری که در ترنم نام توست
در چهره امام و شهیدان بود
هرسال در ادامه راه تو
ماندیم اگر چه فتنه فراوان بود
سخت است فتنه، فتنه صفین است
قرآن به نیزه رفت، برادرها
عمار اگر نبود در این غوغا
لرزیده بود دست دلاورها
میراث ما بصیرت عمار است
میراث ما همین دل پابرجاست
پس خیمه معاویه بر باد است
حالا که خیمههای عزا برپاست
هر سال سروهایی از این بستان
به باغهای خاطره پیوستند
سخت است داغ، گرچه پس از عمار
اهل وفا و صبر و بصر هستند
عمر تو در جهاد گذشت ای پیر
اجر تو با حسین، خداحافظ
آمیخته به وقت وداع تو
با ذکر یاحسین، خداحافظ
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد