اتفاقات سریال برابر اصل در یک دفترخانه اسناد رخ میدهد و مخاطب علاوه بر تماشای یک قصه درام با مسائل حقوقی هم آشنا میشود. با توجه به اینکه نویسندگی این سریال هم به عهده خودتان است، چطور دست روی چنین موضوعی گذاشتید؟ آیا جزو دغدغههایتان بود یا نگارش چنین سریالی به شما پیشنهاد شد؟
رشته تحصیلی خودم حقوق است و دوستان و همکلاسیهایم در مشاغل حقوقی از جمله وکالت، قضاوت، بازپرسی، سردفتری و ... مشغول به فعالیت هستند. بنابراین از فضای حقوقی دور نبودم و نیستم.
بدون تردید وقتی کارگردانی قرار است یک اثر را کارگردانی کند برای خودش دلایلی دارد و از آنجا که رشته تحصیلی من هم حقوق است، همیشه به این ماجرا علاقهمند بودم و دوست داشتم فرصتی فراهم شود و اثری با محوریت آموزش مسائل حقوقی برای مخاطبان بسازم.
اختلافات مالی یکی از مشکلات بزرگ در کشور ماست و با بررسی پروندههای بیشماری که در دادگستریها وجود دارد، مشخص شده که ماجرای غالب این پروندهها اختلافات مالی و کلاهبرداری است. البته گاهی هم پیش آمده که سردفتران برای تنظیم اسناد با مسائل و مشکلاتی روبهرو شدند و در مظان اتهام همدستی قرار گرفتند، اما این مساله در مقایسه با اشتباهات مردم بویژه در معاملاتشان بسیار کم است.
مردم در معاملات از سندهای دستی خیلی استفاده میکنند و در این باره دقت زیادی ندارند، حتی گاهی با مراجعه به آگهیهایی که در روزنامهها منتشر میشود یا به واسطه پیامکهایی که برایشان ارسال میشود، معامله میکنند و بعد با مشکلات زیادی روبهرو میشوند. این در حالی است که مردم صرفا به خاطر قیمت پایین یک ملک نباید برای خرید وسوسه شوند و بعد از آنکه کاملا مطمئن شدند که سند ملک رسمی است، اقدام به خرید کنند.
بنابراین من با نگارش و ساخت سریال برابر اصل تلاش کردم مردم را با مسائل حقوقی آشنا کنم و به آنها گوشزد کنم که در انجام معاملات تیزهوشی لازم را داشته باشند، چرا که طمع کردن گاهی منجر به مشکلات زیادی میشود و باید ماهها بهدنبال بررسی پروندههایشان در دادگستریها باشند. امیدوارم توانسته باشیم مردم را نسبت به این مساله آگاه کنیم تا با دقت پیگیر معاملاتشان باشند.
نگارش فیلمنامه چقدر زمان برد؟
بهمن ماه پارسال شروع به نگارش کردم و تا اواخر فروردین ماه امسال طول کشید و بعد از آن دوباره اصلاحات لازم را با توجه به نظرات مدیران انجام دادیم و خرداد ماه کلید زدیم.
هدف شما برای ساخت چنین سریالی خوب است و اینکه سریال برابر اصل صرفا درام نیست و آموزشی هم است، اما به نظر میرسد در بخش آموزش بیش از اندازه مستقیمگویی کردید و همین از جذابیتهای قصه کم کرده است، بهعنوان مثال در صحنههایی که گوهری (حسن جوهرچی) با خواهرزادهاش شیده (نفیسه روشن) صحبت میکند، خیلی مستقیم درباره سازمان ثبت اسناد صحبت میکنند و بیشتر توضیحاتشان اداری است که به درد مردم هم نمیخورد؟
مسائل حقوقی پیچیده است و ما ناگزیر بودیم در بخشهایی درباره جزئیات صحبت کنیم و نمیتوانستیم آنها را در لفافه بیان کنیم، چرا که هم مباحث مطرح شده ابتر باقی میماند و هم اینکه بار آموزشی سریال کم میشد. بگذارید برایتان مثالی بزنم. اگر قرار بود ما به تماشاگران توضیح دهیم که بیشتر از یکسوم از مالتان را نمیتوانید وصیت کنید، آن وقت بود که برخی حقوقدانان به ما میگفتند چرا شروطش را نگفتید که با رعایت چنین شروطی میشود بقیه اموال را هم وصیت کرد. بنابراین ما باید درباره همه این مسائل توضیح میدادیم.
بنابراین با انتخاب بچه قصههایی، شخصیتهای مختلف را وارد قصه کردم و بعد درباره ماجراهای متنوعی صحبت کردیم. مثلا در قسمتهای اول ماجرای دختری را مطرح کردیم که وکالت طلاق میخواست. ضمن اینکه داستانهای حاشیهای انتخاب شده در راستای پیشرفت قصه است و آزاردهنده نیست. علاوه بر آن بار درام قصه را هم با این شیوه شکل دادیم.
درباره توضیحات مستقیم این سریال هم باید بگویم این سریال قرار است مسائل حقوقی را به مردم آموزش بدهد و صرفا قرار نیست تماشاگر شاهد یک قصه درام باشد. بنابراین، این مستقیمگویی بد نیست و برای بینندگان هم جالب است که این بار از زاویه دیگر شاهد تماشای یک سریال باشند.
با این توضیحات چرا مستند داستانی نساختید به جای یک سریال؟
از ابتدا تعریف ما ساخت یک سریال سرگرمکننده و آموزشی بود. سریال برابر اصل هم یک فرم جدیدی از سریالسازی است.
ولی داستانهای حاشیهای یا همان بچه قصههایی که در داستان طراحی کردهاید، خیلی هم متمرکز نیست. به عنوان مثال در قصهای که پسر یک خانواده تلاش میکند سر پدرش کلاه بگذارد، خیلی زود تنبیه و از کارش پشیمان میشود؟
با پیشرفت قصه متوجه میشوید او در ظاهر پشیمان میشود و تلاش خودش را میکند تا باز هم سر پدر را کلاه بگذارد. این را هم اضافه کنم که داستانکها به قصه اصلی کمک میکند. قرار نیست بیش از اندازه روی آنها متمرکز شویم، چرا که این کار باعث میشود قصه اصلی منحرف شود.
ولی اگر این داستانکها پرداخت بهتری داشت شاید سریال از مستقیمگویی دور میشد و درام قصه محکمتر و بهتر نشان داده میشد.
ساختار این سریال به این شکل است و ضمن اینکه ما در این سریال موضوع واحدی نداریم، بلکه تلاش کردیم با اضافه کردن داستانهای حاشیهای درام سریال را بیشتر کنیم. نمیشود شما سریالی درباره وکالت بسازید، اما تمام موارد وکالت را توضیح ندهید.
چیزی که کانون سردفتران از من خواست این بود که موضوعات را بهصورت کلی برای مخاطبان به نمایش بگذارم، بویژه اینکه تاکید ما روی سند رسمی بود و این موضوع تا قسمت چهاردهم سریال هم ادامه دارد. در سریال برابر اصل نشان میدهیم که یاوری (سیاوش طهمورث) و آرش (عمار تفتی) بهدنبال نفوذ به دفتر گوهری هستند و اینکه وقتی نمیتوانند سندهای رسمی را جعل کنند به سراغ روشهای قدیمی میروند تا سندها را دستکاری کنند.
ما در این سریال میگوییم سند رسمی را براحتی نمیتوان جعل کرد. البته نه اینکه نشود، چون جاعلان حرفهای این کار را انجام میدهند. در کنار موضوع سند رسمی هم به موضوعات دیگر میپردازیم و در حد گوشزد به آنها اشاره میکنیم. یکی دیگر از موضوعاتی که ما در سریال برابر اصل به آن اشاره میکنیم، موضوع اعتماد است مثلا در یک قسمت نشان دادیم دو دوست هم در معاملاتشان باید دقت کنند، نه اینکه به خاطر اعتمادشان از یکسری مسائل عبور کنند و بعد دچار مشکل شوند.
متاسفانه گاهی مردم باید در مواردی که وقت بگذارند و دقت کنند این کار را انجام نمیدهند. مثلا برای قلیان کشیدن چهار ساعت وقت میگذارند، اما برای معاملات و سند وقت نمیگذارند و میخواهند خیلی زود این کار را انجام بدهند. ما تمام تلاشمان را در این سریال کردیم تا با ساختار و طراحی جدید قوانین حقوقی را به مردم گوشزد کنیم.
این در حالی است که معمولاً به خاطر درام، مسائل آموزشی در سریالها گم میشود و برابر اصل اولین سریالی است که هم درام است و هم آموزشی، چون سریالهایی که با محوریت مسائل حقوقی ساخته شده است، به خاطر آشنا نبودن نویسندگان به مسائل حقوقی و قرار دادن گرههای متفاوت از مسیر اصلی منحرف میشوند.
به نظرم اگر تعداد قسمتهای سریال بیشتر بود ما بهتر میتوانستیم موضوعات را نشان دهیم، اما بهدلیل محدودیت بودجه ما باید این سریال را در 14 قسمت میساختیم و علاوه بر آن بودجه ما به اندازه دو تا سه تله فیلم بود، اما با این حال همه عوامل تلاش کردند تا یک اثر آبرومند تولید شود، چون تماشاگر در جریان مشکلات پشت صحنه نیست و باید کار خوبی را به او نشان داد.
شخصیت گوهری تضادهای بسیاری دارد. مثلا در جاهایی کاملا تیزهوش است و بر عکس در برخی مواقع خیلی سطحی از مسائل عبور میکند. مثلا در صحنهای دیدیم گوهری وقتی فردی برای تسهیلات اینترنت به شرکت مراجعه میکند، بدون اینکه کارتش را ببیند سریع کار او را انجام میدهد و بر عکس در برخی مواقع خیلی حواسش جمع است. آیا این تضادها را عمدا برای قصه طراحی کردید؟
تضاد در منطق و واقعیت هم وجود دارد. خیلی مواقع پیش میآید که هر یک از ما در زندگی روزمرهمان حواسمان نسبت به خیلی چیزها جمع است، اما خیلی راحت از بعضی مسائل عبور میکنیم. بنابراین، این چیز غیرطبیعی در داستان برابر اصل نیست. برخی مواقع ما حالمان خوب نیست و همین مساله روی بقیه کارهایمان تاثیر میگذارد و باعث میشود تمرکز لازم را در کار نداشته باشیم.
علاوه براین، تضاد ذات درام است. مثلا در فیلمهای جیمز باند هم گاهی او از دست تعداد زیادی جاسوس فرار میکند، اما یکدفعه در یک اتفاق کوچک مثلا یک بطری به سرش میخورد و بیهوش میشود.
درباره انتخاب بازیگران بگویید. آیا کسانی که مد نظر داشتید را جذب کردید؟
بله و خوشبختانه بیشتر از آنچه توقع داشتیم، توانستیم بازیگران حرفهای را جذب کنیم. با توجه به حجم بالای کار و ساعتهای فشردهای که برای کار در نظر گرفته بودیم باید از بازیگرانی استفاده میکردیم که هم با انرژی باشند و هم اینکه بتوانند با ساعات زیاد کار کنار بیایند که خوشبختانه همگی با ما همکاری کردند و کار به سرانجام رسید.
فاطمه عودباشی/جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد