این روزها هر یک از رشته‌های ورزشی، گزارشگران خاص خود را دارد

متخصصی به نام گزارشگر ورزشی

پرونده ای درباره گزارشگری مسابقات ورزشی

می‌ریم که داشته باشیم...

لذت دیدن یک مسابقه فوتبال، کشتی یا والیبال تا حد زیادی بستگی به این نکته دارد که چه کسی آن را گزارش کند. اگر صدای رادیو یا تلویزیون را ببندید صرفا با یک عده ورزشکار مواجه هستید که در قاب تلویزیون این طرف و آن طرف می‌روند یا فعالیتی را انجام می‌دهند. گزارشگر است که با صدا و جملاتش به تصاویر پخش شده روح می‌بخشد و آن را در قالبی خوش رنگ و لعاب به مخاطب تحویل می‌دهد.
کد خبر: ۷۴۱۱۶۰

حرفه گزارشگری در کشور ما در گذر زمان دستخوش تحولات بسیاری شده است. زمانی گزارشگران بازی‌ها را تفسیر می‌کردند و بعد از مدت‌ها به این نتیجه رسیدند که این مسئولیت را باید به فرد دیگری واگذار کرد. در این مدت تلویزیون هر گونه گزارشگری را به خود دیده است؛ از گزارشگران کم‌حرف و خجالتی و احساساتی گرفته تا گزارشگران متعصب و جوگیر و باسواد. در این مطالب مروری داریم بر کارنامه تعدادی از گزارشگران که بیش از دیگران پشت میکروفن رفته و فعالیتشان بیشتر به چشم آمده است.

تاثیرگذارترین گزارشگر ورزشی

عادل فردوسی‌پور نان هوش بالایش را می‌خورد. او می‌داند در برنامه نود چه سوژه‌ای انتخاب کند که با استقبال بیشتری مواجه شود. این مجری و گزارشگر هر هفته ابتدای برنامه‌اش گریزی هم به دنیای سیاست و اجتماع و هنر می‌زند و به برخی اتفاقات مهم اشاره می‌کند. مثلا زمانی که زنده‌یاد پاشایی در بستر بیماری بود از مردم خواست برای این خواننده محبوب دعا کنند. عادل می‌داند چگونه روی موج‌های اجتماعی سوار شود و خودش را یک چهره مردمی نشان دهد. او را بدون شک باید تاثیرگذارترین گزارشگر ورزشی ایران نامید. عادل با برنامه نود، چند میلیون نفر را تا نیمه‌های شب بیدار نگه می‌دارد. در برنامه‌اش به مسائلی اشاره می‌کند که تا یک هفته بحث داغ نشریات ورزشی می‌شود. این‌که افکار عمومی راجع به شخصیت‌های فوتبالی و اتفاقات لیگ برتر چگونه فکر می‌کند تا اندازه زیادی بستگی به عملکرد عادل فردوسی‌پور و برنامه نود دارد.

قدیمی‌ترین تصویری که از فردوسی‌پور در ذهن داریم مربوط به حضورش در برنامه «مسابقه هفته» زنده‌یاد منوچهر نوذری است. او که با اطلاعات عمومی بالا در این برنامه حاضر شده بود به سوالات این‌قدر خوب پاسخ داد که نوذری را شگفت‌زده کرد. اگر یادتان باشد عادل نام کامل «پله» فوتبالیست قدیمی برزیلی را درست تلفظ کرد و نوذری از او خواست چند‌بار این نام را تکرار کند. فردوسی‌پور سال 73 پس از شرکت در یک آزمون گزارشگری وارد صدا و سیما شد. ابتدا به گزارش فوتبال‌های برنامه منتخب ورزشی پرداخت و سپس توانست بازی‌های زنده را گزارش کند. برنامه منتخب ورزشی نیمه‌های شب از شبکه سه پخش می‌شد و بازی‌های قدیمی و آرشیوی را تقدیم علاقه‌مندان می‌کرد. فردوسی‌پور دانش‌آموخته دانشکده صنعتی شریف بود و گزارشگری تحصیلکرده محسوب می‌شد. برگ برنده او نسبت به دیگر گزارشگران تسلطش بر زبان انگلیسی بود که موجب می‌شد اسامی بازیکن‌های خارجی را درست تلفظ کند و همچنین اطلاعات خوبی درباره ویژگی‌های هر بازیکن به مخاطبان بدهد. او در ارائه اطلاعات شخصی فوتبالیست‌ها گاه این‌قدر زیاده‌روی کرد که دیگران برایش لطیفه‌های متنوعی ساختند. مثلا می‎گفتند عادل در حین گزارش توضیح می‌دهد که چند روز پیش جشن تولد این بازیکن خارجی برگزار شده و او چه هدایایی را دریافت کرده است!

فردوسی‌پور در آن سال‌ها با ضرباهنگ تندش و اطلاعات جزئی که از شخصیت‌های فوتبالی ارائه می‌کرد تحولی را در عرصه گزارشگری به وجود آورد. او صدای استانداردی ندارد و آن‌قدر تند‌تند حرف می‌زند که اگر خوب دقت نکنید، بخشی از کلماتش را از دست می‌دهید. ولی در عوض این‌قدر امتیاز مثبت دارد که این ضعف‌هایش دیده نشود. فردوسی‌پور لحن صریحی دارد و اگر در حین گزارش نقطه ضعفی را ببیند حتما گوشزد می‌کند. او خودش را در جایگاه یک تماشاچی قرار می‌دهد و همچون یک آدم معمولی نسبت به اتفاقات واکنش نشان می‌دهد. تکیه‌کلام «چه می‌کنه این بازیکن» که معروف‌ترین جمله اوست، از همین ویژگی‌اش ناشی می‌شود. او وقتی می‌بیند بازیکنی از خود بی‌خود شده می‌گوید، حالا یکی باید بره جلوی فلانی رو بگیره!

یک جمله دیگر هم از او در ذهنمان مانده است: «خداحافظ علی دایی، خداحافظ تیم ملی» او بعد از شکست تیم ملی ایران مقابل مکزیک در جام جهانی 2006 با بیان این دیالوگ تلویحا از نمایش ضعیف دایی انتقاد کرد. فردوسی‌پور در گزارش‌هایش اهل پنهانکاری نیست و تا جایی که اجازه داشته باشد، پشت پرده‌ها را بیان می‌کند. مثلا او در بازی ایران و قطر وقتی پیراهن آستین بلند اشکان دژاگه را دید، بدون این‌که به خالکوبی‌هایش اشاره کند، گفت: همه آستین کوتاه پوشیدن، فقط دژاگه آستین بلند داره. همه هم می‌دونیم دلیلش چیه. فقط کاش واسه پشت گردنش هم یه فکری می‌کردن!

هیجان‌بخشی به مسابقات و بیان بدیهیات

جواد خیابانی همزمان با عادل فردوسی‌پور سال 73 وارد صدا و سیما شد. مردم راجع به گزارش‌های او نظرات متضادی دارند. یک عده صدایش را خیلی دوست دارند و یک عده قبل از هر مسابقه دست به دعا برمی‌دارند که گزارشگر بازی جواد خیابانی نباشد! تقریبا کسی پیدا نمی‌شود راجع به عملکرد او موضعی نداشته باشد و پس از هر بار گزارش خیابانی دو گروه موافق و مخالف با هم وارد بحث می‌شوند. بعضی‌ها لحن هیجان‌انگیزش را بشدت دوست دارند و برخی با شنیدن صدایش ابتدای بازی می‌ترسند که لذت تماشای یک بازی خوب را از دست بدهند.

فهرست بلند بالایی تحت عنوان «گاف‌های جواد خیابانی» تهیه شده که معلوم نیست چقدر واقعی باشد. این گزارشگر انتقادپذیر یک‌بار با حضور در برنامه «رادیو هفت» پذیرفت که در گزارشگری اشتباهاتی هم داشته است. در برخی مواقع هم منتقدانش را بی‌انصاف خواند و تاکید کرد آنچه درباره‌اش گفته و نوشته‌اند حقش نبوده است.

او هر آن چیزی را که می‌بیند و درک می‌کند برای مردم توضیح می‌دهد؛ حتی اگر دیده‌ها و شنیده‌هایش اتفاقاتی کاملا بدیهی و عادی باشد. به همین خاطر وسط گزارشش این جمله‌ها را می‌شنوید «البته این یه قانونه که اون تیمی برنده است که گل‌های بیشتری بزنه...» یا این‌که «هر تیمی که ببازه یعنی این که بازی رو باخته!» و «کسی که لیزر انداخته قطعا توی استادیومه!»

خیابانی دوست دارد هیجان بازی را چند برابر کند. حتی اگر آن بازی یک مسابقه کسل‌کننده باشد. او در صحبت‌هایش تاکید می‌کند که نتیجه بازی قابل پیش‌بینی نبوده و هر لحظه ممکن است توپی از خط دروازه‌ها رد شود. او یک‌بار گفت: فعلا با مداد اسم هلند رو در فینال بنویسید! یعنی این اسم را با مداد بنویسید تا قابل پاک کردن باشد. چون ممکن است هلند به فینال نرود. خیابانی برای بالا بردن هیجان بازی دو تیم درگیر مسابقه را قدرتمند معرفی می‌کند. او از صفت‌ها زیاد استفاده می‌کند و خودش دست به قضاوت و تفسیر می‌زند. مثلا یک‌بار گفت: «ضربه خطرناک و خطرساز و وحشت‌آفرین.» خیابانی خیلی اجازه قضاوت کردن به مخاطب نمی‌‌دهد و نظر و رای خودش را درباره همه اتفاقات اعلام می‌کند. بعضی وقت‌ها هم اسیر احساساتش می‌شود و به تعریف و تمجید از یک بازیکن می‌پردازد. در این‌باره می‌توان به این جمله‌اش اشاره کرد: «آفرین علیرضا محمد، آفرین. واقعا یک‌بار دیگه با صراحت می‌گم: آفرین علیرضا محمد!»

عمر گزارشگری خیابانی را به دو دوره می‌توان تقسیم کرد؛ قبل از گزارش بازی ایران و استرالیا و بعد از آن. خیابانی بعد از گزارش آن بازی و جمله ماندگار «این غزال تیزپای فوتبال ماست» از نو متولد شد. لحن حماسی و احساسی خیابانی کاملا با فضای پرفراز و نشیب آن بازی هماهنگی داشت. خیابانی بعدها خواست این لحن حماسی را در بازی‌های معمولی هم به کار گیرد که در این زمینه موفق نبود.

گزارشگری با صدای اسطقس‌دار

یک سال پس از شکل‌گیری انقلاب اسلامی برنامه‌ای روی آنتن رفت که بعدها قدیمی‌ترین برنامه ورزشی تلویزیون نام گرفت. «ورزش و مردم» یکشنبه شب‌ها روانه آنتن شبکه یک می‌شد و گزارش کاملی از اتفاقات ورزشی طول هفته ارائه می‌داد. ابتدا مجید وارث، مجری برنامه بود، اما پس از دو سال بهرام شفیع این کار را به عهده گرفت و تا سال‌ها سنگر اجرا را حفظ کرد. شفیع چند سالی است سعی کرده با آوردن کارشناسان جوان و ارائه اطلاعات اینترنتی سر و شکل برنامه‌اش را به روز کند، اما برنامه ورزش و مردم در طول سال‌ها همان روح سنتی‌اش را حفظ کرده و ساختار گزارش‌ها و مستندهایش شباهتی به برنامه‌های امروزی ندارد. در دهه 60 و 70 که تعداد گزارشگران فوتبال از چهار، پنج نفر تجاوز نمی‌کرد، بهرام شفیع یکی از گزینه‌های ثابت برای گزارش مسابقات فوتبال بود. او هیجان خوبی به بازی‌ها می‌بخشید و با بالا و پایین آوردن لحنش به بینندگان می‌فهماند الان چه اتفاقی دارد در زمین می‌افتد. او اصطلاحات خاص خودش را داشت که بعدها هیچ کس دیگر از آن استفاده نکرد. «می‌ریم که داشته باشیم» و اسطقس‌دار دو تکیه‌کلام ‌آشنای بهرام شفیع بود. جوانان امروزی که ترکیب عجیب و غریب اسطقس‌دار را نشنیده‌اند، معنای آن را نمی‌دانند اما دیروزی‌ها می‌دانند این شوت اسطقس‌دار شوتی است که خیلی محکم و جاندار به سمت دروازه شلیک شود. بهرام شفیع چند سالی است با گزارشگری خداحافظی کرده و فقط اجرای ورزش و مردم را به عهده دارد. یکی از نقاط ضعف شفیع این است که هنگام اجرا گاه بیشتر از مهمان حرف می‌زند و اجازه صحبت به فرد دعوت شده را نمی‌دهد! او هنگام گزارش هم گاه این‌قدر درباره یک موضوع صحبت می‌کرد که یادش می‌رفت باید درباره بازی در حال اجرا هم حرف بزند.

گوینده ترکیبات ادبی

در شبکه‌های اجتماعی اینترنت بعضا ترکیب‌های ادیبانه پیمان یوسفی را دستمایه طنز قرار می‌دهند. او به گونه‌ای صحبت می‌کند که مخاطب یاد متن‌های ادبی می‌افتد. در جملاتش اصطلاحاتی چون «گو این‌که» و «طرفی نمی‌بندد» زیاد شنیده می‌شود. گاهی هم مثل قضات و وکلا سراغ واژه‌هایی چون من حیث‌المجموع، لطایف‌الحیل، ضرس قاطع، کما فی‌السابق، جبران مافات و علی‌ ایحال می‌رود. شنیدن این کلمات در یک گزارش ورزشی می‌تواند برای بیننده جالب باشد. این کلمات بتدریج تبدیل به اثر انگشت پیمان یوسفی شده‌اند. وقتی تلویزیون در اتاق دیگری روشن است و ما می‌شنویم که فلان بازیکن از ضربه‌اش طرفی نمی‌بندد و دروازه فلان تیم کما فی‌السابق بسته می‌ماند، مطمئن می‌شویم که مسابقه را پیمان یوسفی گزارش می‌کند. یوسفی علاوه بر گزارشگری در اجرای برنامه‌های ورزشی هم کارنامه پرباری دارد. سخت‌ترین برنامه یوسفی را باید «ورزش از نگاه دو» دانست؛ چون او مجبور بود درباره رشته تخصصی‌اش فوتبال و دیگر رشته‌ها صحبت کند. این گزارشگر جوان چند وقتی است از خانه اصلی‌اش یعنی شبکه سه فاصله گرفته و کار در شبکه‌های دیگر را تجربه می‌کند. او در زمان برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال برنامه «برازوکا» را کنار مزدک میرزایی از شبکه ورزش روانه آنتن کرد. دادن اطلاعات دست اول همراه پخش آخرین تصاویر از روزنامه‌های ورزشی مختلف جهان ازجمله ویژگی‌های این برنامه بود. همان‌طور که گفته شد یوسفی مدتی اجرای برنامه ورزش از نگاه دو را به عهده داشت. برنامه‌ای که پیش از او افرادی چون محمد‌علی اینانلو، جهانگیر کوثری، وحید مرادی، یوسف‌نژاد، مرحوم نیما نهاوندیان و پوریا تابان بر صندلی مجریگری‌اش نشسته بودند. او مدتی هم تهیه‌کنندگی برنامه «۹۰ در ۹۰» را در شبکه جام‌جم به عهده گرفت که برنامه‌اش عمر درازی نداشت. پیمان یوسفی سال 90 یکی از بازی‌های داربی (شهرآورد) را گزارش کرد که صحبت‌هایش انتقادات زیادی را در پی داشت. خیلی‌ها او را به طرفداری از تیم‌های آبی و قرمز متهم کردند و او هم در مصاحبه‌های متعدد از خودش دفاع کرد.

حرکت روی خط صاف و مستقیم

مزدک میرزایی ازجمله گزارشگران دهه 70 است که تقریبا همزمان با فردوسی‌پور و جواد خیابانی وارد صدا و سیما شد. نکته جالب درباره او این که در طول این سال‌ها در کارش نوسانی نداشته و روی یک خط صاف و افقی حرکت کرده است. مزدک میرزایی مثل عادل فردوسی‌پور محبوبیت بالایی ندارد و از آن طرف هم بینندگان با گزارش‌هایش مشکل خاصی ندارند. پدرش کارمند صدا و سیما بود و او را برای شرکت در تست گزارشگری به شبکه سه معرفی کرد. مسابقه میان تیم‌های نانت و موناکو نخستین بازی فوتبالی بود که او موفق شد به مدت ده دقیقه در کنار جواد خیابانی قسمت‌هایی از آن را گزارش کند و بعد از آن کم‌کم به گروه گزارشگران فوتبال شبکه سه تلویزیون پیوست. میرزایی از سال 85 تا 87 در شبکه جام‌جم برنامه لیگ یک را تهیه کرد. او چند سال پیش مجموعه مستند «تاریخ شهرآورد» را هم برای شبکه مستند تهیه کرد که شامل خاطرات بازیکنان دو تیم قرمز و آبی از بازی‌های شهرآورد می‌شد.

میرزایی برخلاف پیمان یوسفی، جواد خیابانی و عادل فردوسی‌پور خیلی وارد حوزه اجرا نشد و به گزارشگری بسنده کرد. مسابقه‌ فوتبال ایران و کره جنوبی مهم‌ترین دیداری است که او گزارشش را به عهده گرفته است؛ همان دیداری که به صعود تیم ملی کشورمان به جام ‌جهانی برزیل منجر شد. مزدک بعد از به ثمر رسیدن گل رضا قوچان‌نژاد با چند بار تکرار «توی دروازه» حس شادی و نشاط را به مردم منتقل کرد. مزدک برای گزارش بازی‌های ایران در جام جهانی 2014 به کشور برزیل اعزام شد؛ ولی به دلیل مشکلات اداری و فنی فقط 45 دقیقه پشت میکروفن رفت. مزدک که قرار بود هر سه بازی تیم ملی ایران را از ورزشگاه‌های محل مسابقه گزارش کند، حاصل کارش یک نیمه آزار‌دهنده برای مردم بود تا به شوخی بگویند بهترین تعویض بازی ایران و آرژانتین، تعویض عادل و مزدک بود.

بازیگر محوری سریال پایتخت 3

در سریال «پایتخت 3» صدای هادی عامل روی مسابقات کشتی که نقی (با بازی محسن تنابنده) در آن شرکت داشت تا حد زیادی به باورپذیری آن سکانس‌ها کمک کرد. هادی عامل، لحظات نمایشی را آن‌قدر باهیجان گزارش می‌کرد که نفس‌ها در سینه حبس می‌شد و همه دست به دعا برمی‌داشتند که نقی در این مسابقات قهرمان شود. سیروس مقدم در آن سریال می‌خواست به ورزش سنتی کشتی ادای دین کند و برای اجرای این ماموریت هادی عامل، یکی از بهترین گزینه‌ها بود. بسیاری از ایرانی‌ها با صدای این گزارشگر یاد گرفته‌اند بارانداز و فن کمر و سالتو و زیرگیری چیست و چه امتیازی دارد. عامل با اصطلاحات خودساخته‌اش به استقبال شیرمردان ایرانی می‌رود و جملاتش را این‌گونه می‌سازد: دلاورمردی از خطه پهلوان‌خیز (یکی از نقاط ایران)، بزرگی می‌کنه در آوردگاه المپیک، یک امتیاز شیرین و دلچسب رو برای ما به ارمغان میاره، دستان پرتوان کشتی‌گیر ما روی حریف کار می‌کنه و... او حریف را به مار زخمی تشبیه می‌کند که بدن زهرداری دارد. این‌گونه است که مسابقات کشتی شبیه یک فیلم سینمایی مهیج می‌شود.

سابقه گزارشگری هادی عامل به بیست و چند سال قبل برمی‌گردد؛ همان زمانی که خبری از دستگاه‌های گیرنده تلویزیون رنگی نبود و او مجبور بود بگوید: کشتی‌گیری که با دوبنده کمرنگ در سمت راست صفحه مشاهده می‌فرمایید... .

گزارش‌های آرشیوی جناب سرهنگ

وقتی نام علیرضا علیفر می‌آید یاد گزارش‌های شبانه‌ای می‌افتیم که با چند ساعت یا چند روز تاخیر پخش می‌شود. علیفر خیلی با بازی‌های زنده کاری ندارد و تخصصش در گزارش دیدار‌هایی است که زمانی از برگزاری‌شان گذشته باشد. او جزو کم‌کارترین گزارشگران تلویزیون است که در عین حال کارهایش با بیشترین انتقادها مواجه شده است. خودش چندی پیش در مصاحبه‌ای گفته بود اگر گزارش دیدارهای حساس و زنده به او سپرده شود، می‌تواند همچون دیگران بدرخشد و خودی نشان بدهد. سرهنگ علیفر حدود 25 سال و هفت ماه در راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ مشغول خدمت بوده و سپس نیروی انتظامی را به مقصد صدا و سیما ترک کرده است. او سابقه مربیگری فوتبال هم در کارنامه‌اش دارد و مدرک درجه یک فدراسیون فوتبال را دریافت کرده است. سابقه سرمربیگری جوانان دارایی را در کارنامه‌اش دارد و به همین خاطر در گزارش‌هایش از جایگاه یک مربی فوتبال تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها را زیر تیغ نقد می‌برد. علیفر دشمن شماره یک دفاع خطی است و از هر تیمی که این دفاع را داشته باشد انتقاد می‌کند. «چمدانی از تجربه» و «در فوتبال هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست» ازجمله تکیه‌کلام‌های این گزارشگر است.

قدیمی‌ترین گزارشگر در حال فعالیت تلویزیون

جواد محتشمیان جزو قدیمی‌ترین گزارشگران ورزشی صدا و سیما محسوب می‌شود. او از سال 64 کار گزارشگری را آغاز کرد و به دلیل علاقه‌اش به ورزش والیبال سراغ هیچ رشته ورزشی دیگری نرفت. در سه چهار سال اخیر که والیبال ایران خیز برداشت و قله‌های جهانی را فتح کرد فعالیت محتشمیان هم بیش از پیش دیده شد. او با صدای گرمش گزارشگر حساس‌ترین بازی‌های تیم ملی والیبال ایران بوده است. این گزارشگر هم برای خودش تکیه‌کلام‌هایی دارد که از میان آنها می‌توان به «این بار از منطقه چهار» و «مچش مثل رادار کار می‌کنه» اشاره کرد. او از جمله «سطح اتکای لازم پشت توپ ایجاد نشد» هم زیاد استفاده می‌کند.

محتشمیان درباره اصطلاحاتی که در گزارشگری استفاده می‌کند، گفته است: اگر گزارشگری صرفا گزارش ساده‌ای از شرایط بازی انجام دهد و از واژه‌ای استفاده نکند که آن واژه با جملات قبلی‌اش متفاوت باشد، در نهایت خودش هم از گزارشش خسته می‌شود. من در حال حاضر مدت‌هاست فکر می‌کنم برای واژه دریافت واژه‌ای پیدا کنم که هم دریافت را بگویم و هم آن واژه را به کار ببرم چون احساس می‌کنم واژه دریافت بسیار تکراری است. به‌عنوان مثال می‌گویم آبشار زد که در کنار آن از واژه حمله خوبی بود یا نقشه خوبی بود، استفاده ‌کنم. همچنین وقتی سرویس زده می‌شود از واژه‌های دیگری استفاده می‌کنم و می‌گویم شروع‌کننده بازی. در نتیجه این واژه‌ها را تغییر می‌دهم و از واژه‌های مختلف استفاده می‌کنم که هم جملاتم تکراری نباشد و هم مخاطب را خسته‌ نکند. ممکن است این جملات طولانی باشد، اما سعی‌ام بر این است که اصطلاحاتی را استفاده کنم که واقعا متفاوت باشد، اما در عین حال یک مفهوم را داشته باشد. بنابراین اینجاست که بیننده احساس می‌کند کلام‌ها متفاوت است.

احسان رحیم‌زاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها