21 نوامبر 2004 (2 آذر 1383) خیابانهای اصلی شهر کیف اکراین، یکپارچه نارنجی شد. مردم بهرغم سرمای منفی چند درجه، سراسر خیابان و میدان اصلی شهر را گرفتند و با برگزاری تحصن خواستار لغو نتیجه انتخابات شدند. انتخاباتی که اعلام نتایج آن سرنوشت دیگری را برای اکراین رقم زد. ویکتور یانوکوویچ نامزد طرفدار روسها و رئیسجمهور کوچما، در مقابل ویکتور یوشچنکو، نامزد طرفدار غرب قرار گرفت. مردی که با طرح شعارهای اصلاحطلبانه و آزادیخواهانه، امید و نظر مردم را به خود جلب کرده بود، مردمی که به دلیل فقر در بیش از 70 درصد از مناطق، انحصار ثروت و قدرت اقتصادی، عدم توزیع عادلانه سرمایهگذاری و ایجاد صنایع در مناطق مختلف کشور، رواج رشوهگیری، رانتخواری، فساد اداری ـ حکومتی و... را در ضعف دستگاه حاکمه میدیدند. دستگاهی که رهبران آن همان نبضهای تپنده قدرت در زمان شوروی سابق و در چارچوب نظام کمونیستی بودند و حالا با حمایت از یانوکوویچ پس از لئونید کوچما، خواستار ادامه قدرتنمایی در اکراین و تبدیل این کشور به حیاط خلوت کرملین بودند. پس از اعلام پیروزی یانوکوویچ با کسب 49/58 درصد آرا، در مقابل یوشچنکو با 46/61 درصد آرا، مردم به خیابانها ریختند. ناظران بینالمللی و گروه اپوزیسیون موارد متعددی از تخلفات را اعلام کرده و نتایج انتخابات را مخدوش دانستند. این در حالی بود که ولادیمیر پوتین در تماسی تلفنی پیروزی را به یانوکوویچ تبریک گفت و جریان انتخابات را شفاف و صادقانه توصیف کرد. در مقابل واشنگتن به علت تقلب در انتخابات، در روابطش با کیف اعلام تجدیدنظر کرد و کشورهای فرانسه، استرالیا، هلند و انگلستان نیز به صف مخالفان با نتایج اعلام شده پیوستند و به این ترتیب بزرگترین کشور اروپایی پس از روسیه که زمانی به همراه روسیه و روسیه سفید، عامل فروپاشی شوروی شده بود، خود در مرز فروپاشی و جنگ داخلی قرار گرفت. سازمان غیردولتی پارا که از مدتها قبل حامی و محرک گروه اقلیت و اپوزیسیون بود، با پوشش تظاهرات و اعتصابهای خیابانی، تهیه غذا و نوشیدنی گرم، چادر و حتی توالتهای صحرایی، خود را برای رویارویی با یانوکوویچ آماده کرد تا با گسترش موج ناآرامیها یانوکوویج در تنگنا قرار گرفته و آبیها دست تسلیم در مقابل نارنجیها بالا ببرند، اما وضعیت بحرانی کشور و ترس از تجزیه و جنگ داخلی، مقامات اکراینی، اپوزیسیون روسی و غربی و پارلمان را ناچار به برگزاری نشستی در7 دسامبر کرد که دستاورد آن رای به ابطال نتیجه انتخابات و اعلام تاریخ 26 سپتامبر (6 دی) برای انجام انتخابات مجدد بود. انتخاباتی که این بار یوشچنکو با 21/52 درصد آرا پیروز آن اعلام شد تا دست روسها از سیاست اکراین کوتاه شده و مردمی که با شعارهای ضدروسی خیابانها را یکپارچه نارنجی کرده بودند، پیروزی خود را جشن بگیرند. با حذف آرام یانوکوویچ از قدرت بار دیگر نام انقلابهای رنگی یا مخملی زنده شد. نامی که برای اولین بار در چکسلواکی و توسط واسلاو هاول رهبر مخالفان حاکمیت آن کشور بر سر زبانها افتاد. تحولی که توانست علاوه بر سرنگونی حکومت این کشور در سال 1989 میلادی، سرنوشتی مشابه را برای صربستان (در دو مرحله ـ 1997 و 2000)، گرجستان (انقلاب گل رز ـ 2003) و سرانجام اکراین رقم زند. تحولاتی که در اصل برای ایجاد دگرگونی بدون خونریزی طراحی شده بود و در واقع خواهان ایجاد اصلاحات در جوامع پساکمونیستی اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی بود که با فروپاشی شوروی در 1991 میلادی و به وجود آمدن مشکلات اقتصادی، قومی و سیاسی برای جمهوریهای استقلال یافته، زمینه مناسبی برای نفوذ غرب خصوصا آمریکا به وجود آورد. آمریکا و سایر کشورهای غربی نیز با صرف هزینههای زیاد به دنبال در دست گرفتن امور این مناطق برآمدند. در اکراین اما مسمومیت یوشچنکو و شائبه دست داشتن نیروهای مخالف در این امر در کنار عواملی چون فعالیت وسیع و گسترده سازمانهای غیردولتی طرفدار غرب و کمک مالی آنها مانند بنیاد سوروس، تبلیغات گسترده رسانهای و بزرگنمایی دخالت روسیه در جریان انتخابات و نتایج آن، سفر بسیاری از افراد شناخته شده مانند کسینجر، بوش پدر، ساکاشویلی (رئیسجمهور گرجستان) و... برای حمایت از مواضع یوشچنکو، از جمله دیگر عواملی بودند که نقش بسزایی در موفقیت انقلاب نارنجی ایفا کردند. اما آنچه در جریان انقلابهای رنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است، استفاده از لفظ انقلاب در نامیدن این تحولات است. ساموئل هانگتینتون انقلاب را عبارت از تحول سریع و اساسی و خشونت بار در ارزشها و اسطورههای حاکم جامعه و در نهادهای سیاسی، ساخت اجتماعی، رهبری و فعالیت و سیاستهای حکومتی میداند. بنابراین در تعریف انقلاب به جز عنصر تحول در ساخت قدرت، عناصر ایدئولوژی و مشروعیت سیاسی، پایگاه اجتماعی گروه حاکمه و اقدامات عملی دولت در تغییر ساخت جامعه در نظر گرفته میشوند. به این معنی انقلاب تنها دست به دست شدن قدرت از گروهی به گروه دیگر نیست بلکه این گروهها از نظر منشأ اجتماعی و ایدئولوژی و سیاستهایی که اتخاذ میکنند با یکدیگر تفاوت دارند. اما اتفاقاتی که این کشورها شاهدش بودند تفاوتهای بسیاری با انقلاب به معنای واقعی آن دارد که کمرنگ بودن نقش رهبری، ایدئولوژی، خواست مردم و دخالت تودههای مختلف و همچنین عدم وجود خشونت توسط طرفین گواه این امر است چرا که در وقوع انقلاب به معنای کامل این عناصر دخیل است. اما بروز تحولات این مناطق از خارج و با حمایتهای همه جانبه غربیها رخ داد، هرچند فساد حاکم، کمتوانی حکومت در رفع مشکلات مردم، وجود فقر و... مردم را دست به دامن هر عاملی برای فرار از این مخمصه میکرد، اما نبود ایدئولوژی و رهبری دقیق باعث شد تا این اتفاقات از عمق و نفوذ برخوردار نشود و حتی پس از روی کار آمدن گروه جدید، همچنان مشکلات گذشته گریبان مردم و قدرت حاکمه را بگیرد. همچنان فساد در دستگاه قدرت رواج داشته و رسیدن به دموکراسی و اصلاحات سیاسی که روزگاری خواست مردم و شعار حاکمان قبل از به قدرت رسیدن بود، چون سرابی غیرقابل دسترسی باشد و این نتیجه را به ذهن متبادر سازد که به دست آوردن دموکراسی پدیدهای وارداتی نیست و نیاز به پختگی تودههای مختلف جامعه دارد و شاید عدم وجود همین امر بود که شش سال بعد (ژانویه 2010) یانوکوویچ توانست از سایر رقبای خود که یوشچنکو نیز جزو آنان بود پیشی گرفته و پست ریاست جمهوری اکراین را تصاحب کند و مردم اکراین شاید با فراموشی انقلاب نارنجی و شاید هم با دلسردی به نقطه ابتدایی بازگردند. فروغ فکری
منابع: 1ـ حافظی، مصطفی (بررسی تحولات در اکراین و نتایج آن)،افسانه انقلابهای رنگی (به کوشش دکتر الهه کولایی)، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران. 1384. 2ـ ملکوتیان، مصطفی، انقلابهای رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز و تمایز آنها از انقلابهای واقعی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، زمستان 1386. ش 4. 3ـ مجیدی، ابراهیم ـ سوری، امیرمحمد، واکاوی انقلابهای رنگی، راهبرد (مرکز تحقیقات استراتژیک)، بهار 1387. ش 47. 4ـ نصرت، نسرین دخت، کتاب سبز اکراین، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه. 1380. |
|
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد