معمولا در پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی، چهره گزارشگر نمایش داده نمیشود و فقط صدای اوست که در طول بازی شنیده میشود. این در حالی است که گاهی اوقات در ابتدای برنامه و قبل از شروع بازیها، چهره گزارشگر برای لحظاتی دیده میشود که با مخاطبان تلویزیونی صحبت کوتاهی میکند. در همین حال، احتمال صحبت و گفتوگو با مربی و بازیکنان هم وجود دارد. این کار معمولا در پایان مسابقات صورت میگیرد و در این حالت، تماشاگران دوباره چهره گزارشگر را میبینند.
طبقهبندی حرفهای
در دنیای غرب از گزارشگر ورزشی بهعنوان بازیگر (یا بازیکن) هم اسم میبرند. علت این است که این گزارشگر به نوعی در جمع بازیکنان ورزشی قرار میگیرد و اهمیتی همسان با آنها دارد، اما گزارشگری ورزشی برخلاف آنچه که به نظر میرسد کار سادهای نیست.
گزارشگران تلویزیونی به دلیل نوع کارشان در چند گروه مختلف طبقهبندی میشوند. برخی از گزارشگران فقط به تعریف مسابقه و آن چیزی میپردازند که در محل برگزاری بازی در حال اتفاق افتادن است. این گروه از گزارشگران را باید در زمره افرادی دانست که سابقه کاری کمی دارند و به نوعی مبتدی و تازهکار هستند. کمبود اطلاعات و ناآگاهی (یا نداشتن اطلاعات و آگاهی لازم) باعث میشود تا دست آنها خالی باشد و به بیان صرف اتفاقات اکتفا کنند.
در این حالت، برنامههای ورزشی در حال پخش، فاقد جذابیت لازم است و نمیتواند تماشاچی یا بیننده را جذب خود کند. به همین دلیل، شبکههای تلویزیونی تنها برای مسابقات کماهمیت ورزشی از وجود چنین گزارشگرانی استفاده میکنند.
حضور این دسته از گزارشگران در این نوع برنامهها هم حکم کلاس درس را برایشان دارد. آنها با حضور در اینگونه «کلاس»ها درسهای لازم را در زمینه گویندگی و گزارشگری یاد میگیرند تا بتوانند در آینده در برنامهها و مسابقات مهمتر شرکت کرده و امتحان پس بدهند.
متخصص دانا
دسته دوم گزارشگرانی حرفهای هستند که (حتی با داشتن سن کم و سابقه کاری نهچندان طولانی) نسبت به حرفه خود و ورزش مورد نظر آگاهی و تخصص کافی و خوب دارند.
آگاهی این افراد از ورزش مورد نظر و مطالعه زیاد درباره آن ورزش و ورزشکاران آن، کمک میکند تا آنها به شکل بهتری به بازگویی اتفاقات داخل زمین بازی بپردازند و در هر لحظه، اطلاعات لازم و ضروری را به بیننده و شنونده ارائه دهند. در این حالت، لحظات سکوت و بیخبری بازی با توضیحات اضافی و مکمل گزارشگر پر میشود.
تماشاچی و شنونده هم در کنار تماشا یا شنیدن بازی ورزشی، چیزهایی اضافی در ارتباط با آن مسابقه و ورزشکاران آن کسب میکند. این موضوع به صورت غیرمستقیم، رضایت خاطر تماشاچی / شنونده را فراهم میکند و او با لذت بیشتری آن مسابقه ورزشی را پیگیری میکند. نکته مهم در این ارتباط، نوع استفاده گزارشگر از دانایی و اطلاعات خویش است.
یک گزارشگر حرفهای و دانا اطلاعات خود را بیدریغ خرج نکرده و معلومات خود را به شکلی غیرمنطقی و تحمیلی به مخاطب ارائه نمیدهد. او میداند چه نوع اطلاعاتی را در چه زمانی باید در اختیار مخاطب قرار دهد تا بتواند بهترین نتیجه را گرفته و تاثیرات مورد نظر خود را بر او بگذارد. برای این گزارشگر ورزشی، ارائه اطلاعات و توضیحات لازم نه برای خودنمایی که برای تعریف و تفسیر بهتر مسابقه است.
در عین حال، اینگونه از گزارشگران بعضی وقتها پا را از تعریف مسابقات فراتر نهاده و به تفسیر آنها هم میپردازند. در این حالت آنها نقش مفسر را هم بازی میکنند و تبدیل به گزارشگر/ مفسر میشوند. در چنین اوضاع و احوالی کسی از آنها نخواسته که چنین نقشی را به عهده بگیرند، اما از آنجا که این افراد در رشته کاری خود متخصص هستند و میتوانند تحلیلهای لازم را ارائه دهند، ناخودآگاه به تفسیر بازی و تحلیل عملکرد بازیکنان و مربیان آنها هم میپردازند. گرچه ممکن است این تفسیرها کاملا درست نباشد (یا مخاطب آنها یا بخشی از آن را قبول نداشته باشد)، اما وجودشان باعث گرمتر شدن مسابقه و هیجان بیشتر مخاطب میشود. اشکال کار در آنجاست که برخی از گزارشگران بیآن که احاطه کافی نسبت به موضوع مورد نظر داشته باشند، وارد گود شده و به ارائه تفسیر و تحلیل میپردازند. در این حالت، نتیجه کار دقیقا عکس آن چیزی است که آنها انتظار دارند و باعث ناراحتی یا سرخوردگی مخاطب میشوند.
اقلیت موفق بازیگر
سومین گروه از گزارشگران ورزشی تلویزیونی که بهترین آنها به حساب میآیند، در اقلیت قرار دارند. همین در اقلیت بودن است که آنها را از بقیه مجزا میکند و اعتبار خاصی به آنها و کارشان میدهد. این گزارشگران در عین حرفهای بودن و احاطه داشتن بر شغل و ورزش مورد نظر (و ارائه تفسیر و تحلیل لازم در ارتباط با مسابقات) یک امتیاز ویژه و بزرگ دیگر دارند که شاید ارتباطی هم به دنیای ورزش نداشته باشد. این امتیاز ویژه را باید در بازیگر بودن آنها دانست، از این گزارشگران به عنوان بازیگران ورزشی اسم میبرند.
آنها کسانی هستند که کار گزارش را با بازی و ایفای نقش انجام میدهند. آنها مثل بازیگرانی که در جلوی دوربین در حال ایفای نقش هستند، با چشمها و زبان خود بازی میکنند و به هیجان بازی دامن میزنند. در این حالت فن بیان این گزارشگران و نحوه تعریف گزارش، شباهت زیادی به بازی یک هنرپیشه دارد و به همان اندازه، مخاطب را تحت تاثیر قرار داده و در کنترل خود میگیرد. با آن که مخاطب متوجه این نکته نیست که گزارشگر به کمک ایفای نقش و دادن حالات مختلف هنری به صدایش در حال بازی با اوست، خودش و ذهنش را به دست نوع روایت این راوی نادیده میسپارد. در این شرایط، دیدن یا شنیدن مسابقه برای مخاطب، حکم یک تجربه لذتبخش را پیدا میکند که خاطره آن تا مدتها در ذهن وی باقی خواهد ماند.
گزارشگری سخت
یک نکته مهم که در کار گزارشگری ورزشی باید به خاطر داشت، تفاوت گزارشگران رادیویی با همکاران تلویزیونیشان است. این در حالی است که خیلی وقتها هر دو گروه گزارشگران رادیویی و تلویزیونی واحد هستند. در رسانه رادیو از آنجا که تصویری در کار نیست و مخاطب فقط با عنصر صدا روبهروست، کار و وظیفه گزارشگر سختتر میشود. در چنین حالتی، وی در کنار گزارش بازی باید به تصورپردازی هم بپردازد و در تمام مدت پخش زنده برنامه ورزشی، توضیحات لازم را در مورد آنچه در حال رخ دادن است به اطلاع شنونده برساند.
از آنجا که شنونده در محل انجام بازیهای ورزشی (چه فوتبال، چه کشتی یا والیبال) حضور ندارد، گزارشگر باید فضای محل را برای او توصیف و هر حرکت ورزشکاران را تعریف کند. از آنجا که گزارشگر چشم شنونده است، باید به جای او ببیند و آنچه را که دیده به اطلاع وی برساند.
در این حالت، کار گزارشگر چیزی شبیه نمایشهای رادیویی میشود که تمام اجزای صحنه و هر حرکت و اقدام بازیگران، گفته میشود و همه چیز با توصیف دقیق همراه است. در تلویزیون از آنجا که تماشاچی در حال تماشای تصویر است کار گزارشگر راحتتر شده و او مجبور نیست تمام اتفاقات محل بازی را مو به مو برای بیننده تعریف کرده و توضیح دهد.
آسوشیتدپرس/ مترجم: کیکاووس زیاری / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد