دهه 70 که نظام جدید آموزشی طراحی شد و به تبع آن، سال چهارم دبیرستان ورافتاد و به جایش دوره پیشدانشگاهی مرسوم شد، یکی از شدیدترین تغییرات در جامعه دانشآموزی کشور تجربه شد که تا مدتها دانشآموزان و معلمان را در سردرگمی فروبرد، مدتی بعد هم برای ورود به دوره پیشدانشگاهی آزمون ورودی گذاشتند که دانشآموزان آن دوره دلهره ناشی از آن را خوب به یاد دارند.
این تغییر اما زود منسوخ شد و ورود به پیشدانشگاهی از حالت آزمونی درآمد تا این که از سه سال قبل که نظام 3 ـ 3 ـ 6 مرسوم شد، انقلابی در سیستم آموزشی کشور به پا کرد که گرد و خاکش هنوز فروکش نکرده است.
کمبود معلم، کمبود کلاس درس، کلاسهای متراکم، معلمان آموزش ندیده و کمبود امکانات سختافزاری مورد نیاز برای استقرار این نظام فقط بخشی از مشکلات پیش آمده از سه سال قبل است که البته با هزار لطایفالحیل تاکنون مهار شده است.
حالا در شرایطی که نظام آموزشی کشور هنوز تاوان تصمیمات شتابزده گذشته را پس میدهد، قرار است یک بار دیگر موجی از تغییر راه بیفتد؛ البته جای خوشحالی است چون ابعاد این موج فعلا در دست بررسی است و قرار نیست بیگدار به آب زده شود، چون آموزش و پرورش تا پایان اسفند امسال برای رسیدن به جمعبندی نهایی وقت دارد.
علی زرافشان، معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان توضیح داده است که در حال بررسی سه گزینه هستند تا ساختار دوره دوم متوسطه را تغییر دهند. اولین گزینه این است که در دوره دوم متوسطه (دبیرستان سابق) هیچ رشتهای وجود نداشته باشد وهمه دانشآموزان تحت نظام جامع یا عمومی تحصیل کنند.
پس طبق این پیشنهاد همه دانشآموزان در دوره متوسطه دوم بدون این که از هم تفکیک شوند یک نوع کتاب میخوانند و همه با هم دیپلم عمومی میگیرند و راهشان وقتی از هم جدا میشود که قصد ورود به دانشگاه را دارند.
دومین گزینه هم چیزی شبیه پیشنهاد اول است به طوری که دانشآموزان تا سال یازدهم متوسطه، رشته عمومی میخوانند و برای سال دوازدهم انتخاب رشته میکنند. اما گزینه سوم همان روشی است که اگر برای اجرا رای بیاورد انقلابی اساسی در نظام آموزشی ایجاد میشود. بر اساس این پیشنهاد رشتههای دبیرستانی به دو دسته علوم انسانی و علوم پایه تقسیم میشود که علوم پایه چیزی نیست جز تلفیقی از رشتههای علوم تجربی و علوم ریاضی.
نکته ظریف در مورد این سه گزینه نیز سیستم هدایت تحصیلی دانشآموزان در هر کدام از آنهاست، به طوری که اگر تاسیس رشته عمومی رای بیاورد دیگر دانشآموزان به انتخاب رشته مثل آنچه که اکنون مرسوم است، نیاز ندارند، اما اگر دو روش دیگرانتخاب شود هدایت تحصیلی دانشآموزان به سال نهم (سوم راهنمایی سابق) منتقل میشود.
اگر ایجاد دو رشته علوم انسانی و علوم پایه به عنوان گزینه نهایی انتخاب شود، انجام هدایت تحصیلی در سال سوم راهنمایی، کاری منطقی به نظر میرسد چون دانشآموزان از بدو ورود به دوره دوم متوسطه میدانند باید چه درسی بخوانند، اما اگر گزینه دوم یعنی انتخاب رشته درسال دوازدهم ملاک سیستم آموزشی قرار بگیرد، انتخاب رشته در سال آخر متوسطه کاری بیفایده و عجولانه خواهدبود.
با این حال چون این سه گزینه هنوز مراحل کارشناسی را میگذراند، امید است تا عیبهای هر گزینه بررسی شود و نظام آموزشی به یکباره به ورطهای پرچالش نیفتد؛ گرچه اشکالات و تبعاتی که کارشناسان بر این سه پیشنهاد وارد میکنند، نگرانی از تغییر ساختار دوره دوم متوسطه را تشدید میکند.
نکند به نفع کلاسهای کنکور شود
رشته عمومی، علوم انسانی، علوم پایه؛ این سه لفظ ما را یاد رشته اقتصاد، بهداشت و معارف در دهههای قبل میاندازد که پس از مدتی در دهه 60 دستخوش تغییر شد و رشتههای ادبیات و علوم انسانی و علوم تجربی از دلش درآمد.
این یعنی دانشآموزان ما از قدیمالایام به تغییر عادت داشتهاند و به روال مرسوم، به تغییرات پس از این نیز عادت خواهند کرد، اما موضوع این است که اگر یک سیستم مدام میل به تغییر و دگرگونی داشته باشد، دیگر ثباتی باقی نمیماند که بشود در آرامش ناشی از آن به کیفیت بخشی به نظام آموزشی فکر کرد.
ابراهیم سحرخیز، کارشناس آموزش متوسطه و مشاور کمیسیون آموزش مجلس نیز به این تغییرات احتمالی، به همین چشم نگاه میکند و در حالی که مخالفت شدیدش با ایجاد رشته عمومی را ابراز میکند، در گفتوگو با ما به دو گزینه بعدی نیز انتقاد میکند، گرچه در این میان ایجاد دو رشته علوم انسانی و علوم پایه را منطقیتر از دو گزینه دیگر میداند.
سحرخیز، سالها معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش بوده و برمبنای تجربیاتش میگوید، ایجاد رشته عمومی در دوره دوم متوسطه یعنی بیاعتنایی کردن به تفاوتها و استعدادهای مختلف دانشآموزان.
او معتقد است وجود سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی در (شاخه نظری) متوسطه، فرصتی است برای دانشآموزان تا بنا بر میل و استعداد خود رشتهای تحصیلی را انتخاب کنند و بر مبنای آن در دانشگاه ادامه تحصیل دهند، اما اگر قرار باشد رشتهها حذف شود و جایش رشتهای عمومی بنشیند، آن وقت عملا دانشآموزانی به دانشگاه وارد میشوند که اطلاعاتشان از رشتههای دانشگاهی کم است، مگر این که بجد برای ورود به دانشگاه تلاش کنند که آن وقت بیم داغ شدن بیش از پیش کلاسهای کنکور میرود.
اما علاوه بر این نگرانی که بجاست باید چالشی دیگر را هم اضافه کرد و آن این که وقتی رشته عمومی در دبیرستان حاکم میشود، طراحان کتابهای درسی باید پایینترین حد توان ذهنی دانشآموزان را در نظر بگیرند، در حالی که این کار باعث دلزدگی دانشآموزان پراستعداد که نیازهای ویژه و میل به یادگیری مطالب بیشتر و عمیقتری دارند، میشود و این یعنی نادیدهگرفتن کسانی که میل به پریدن دارند.
در این میان محمد شریفزاده، کارشناس آموزش و پرورش به جامجم توضیح میدهد که تلاش برای ایجاد رشته عمومی، تلاشی بیثمر است، چون هماکنون نیز کسانی که در رشتههای سهگانه نظری درس میخوانند آموزشهای عمومی میبینند و هیچ کدامشان متخصص رشتههای تحصیلی خود نمیشوند.
پس به این ترتیب میتوان گزینه اول را پیشنهادی با تبعات فراوان و انتخابی پرریسک قلمداد کرد، با این که گزینه دوم نیز کم از گزینه اول ندارد. پیشنهاد دوم برای تغییر ساختار دوره دوم متوسطه میگوید دانشآموزان تا سال یازدهم یعنی یک سال مانده به دیپلم، رشته عمومی بخوانند و سال دوازدهم انتخاب رشته کنند که یکی از اشکالات این روش این است که باز هم غلبه با رشته عمومی است و دانشآموزان، تخصصی درس خواندن را فقط برای یک سال تجربه میکنند.
ابراهیم سحرخیز معتقد است عیب این گزینه این است که همه چیز به سال دوازدهم حواله میشود، یعنی سالی که فرصت در آن محدود و هم و غم اغلب دانشآموزان آمادگی برای کنکور است. او سال دوازدهم را سال از دست رفته آموزشی میداند و با این حرف ما را به یاد دوره پیشدانشگاهی میاندازد که عملا سال کمباری برای دانشآموزان بوده و هست.
و اما گزینه سوم یعنی حذف رشتههای علوم تجربی و ریاضی و تشکیل رشته علوم پایه نیز جای بحث دارد، گرچه از دید سحرخیز عیوب این گزینه کمتر است و قابل اجراتر. به گفته این کارشناس چون تفاوتهای دو رشته علوم تجربی و ریاضی اندک است، امکان ادغام آنها در دبیرستان وجود دارد، اما به هر حال باید به این اندیشید که ریاضیات در رشته علوم تجربی کمتر است و عدهای از دانشآموزان به علت ضعف در ریاضیات یا بیعلاقگی به آن، رشته تجربی را انتخاب میکنند.
سوی دیگر این موضوع هم دانشآموزانیاند که هوش ریاضی دارند و رشته ریاضی را انتخاب میکنند، در حالی که اگر این رشته با تجربی ادغام شود ولی علاقه دانشآموزان به ریاضی بیپاسخ میماند.
علاوه بر این باید این نکته را هم در نظر گرفت که یکی از دلایل ارائه پیشنهاد تاسیس رشته علوم پایه، دلایل اقتصادی است، چون هماکنون در برخی نقاط کشور کلاسهای این دو رشته با جمعیت اندکی برگزار میشود و برای آموزش و پرورش به صرفه است اگر دانشآموزان اندک دو رشته را در یک کلاس بنشاند و در هزینهها صرفهجویی کند.
با این حال اگر هم انگیزه طراحان تغییر در ساختار آموزش متوسطه صرفهجویی باشد، باید آنقدر با دقت کار را پیش برد که این صرفهجویی به تحمیل هزینههای مضاعف منجر نشود.
فنی و حرفهای فراموش شد؟
وقتی که معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش درباره تغییرات احتمالی دوره دوم متوسطه با باشگاه خبرنگاران جوان گفتوگو میکرد، درمورد وضع دانشآموزان فنی و حرفهای نیز توضیحی داد و گفت این دانشآموزان در پایه دهم وارد گروههای بزرگتر میشوند و پس از آن در پایه یازدهم و دوازدهم به رشتههای موردنظر هدایت میشوند که این توضیح، نگرانی از سرنوشت رشتههای فنی و حرفهای را نیز ایجاد کرد. حالا محمد شریفزاده، کارشناس آموزش فنی و حرفهای نگران پیامدهای تغییر در ساختار این رشته است و میگوید انگار سیاست کمتوجهی به رشتههای فنی و حرفهای قرار است ادامه پیدا کند.
او به ما میگوید اینکه انتخاب رشتهها را به دو سال آخر یا سال پایانی دوره متوسطه موکول کنیم در کیفیت آموزشها نقش منفی دارد، آن هم در حالی که کشورما بیش از هر چیز به نیروهای ماهر نیاز دارد و این مهارتها فقط میتواند در رشتههای فنی و حرفهای به افراد داده شود.
شریفزاده میگوید هماکنون در آلمان 69 درصد دانشآموزان متوسطه و در چین 55 درصد این دانشآموزان در رشتههای فنی و حرفهای تحصیل میکنند؛ در حالی که این رقم در کشورما کمتر از 40 درصد است که نشان میدهد در ایران بیشتر بر رشتههای نظری تمرکز میشود و از هوش عملی دانشآموزان و استعدادهای فنی آنها غفلت میشود.
این در شرایطی است که اگر انتخاب رشته این دانشآموزان را به دو سال آخر دبیرستان موکول کنیم، فرصت یادگیری آنها را محدود میکنیم و این به صلاح نیست. به گفته شریفزاده، هماکنون ژاپن که سرآمد تکنولوژی در جهان است هدایت تحصیلی دانشآموزان را از سال اول ابتدایی انجام میدهد و از همان ابتدا به شناسایی تواناییها و استعدادهای کودکان میپردازد، ولی چون سیستم آموزشی ما چنین نمیکند همه بار شناسایی استعداد دانشآموزان به دبیرستان منتقل میشود که تازه مبنای شناسایی آن هم نمره است نه شاخصی دقیقتر.
پس شاید بهتر باشد به جای دستکاری رشتههای تحصیلی به کیفیسازی رشتههای فعلی پرداخته شود و به جای ایجاد تغییرات مداوم ظاهری، استعدادهای دانشآموزان شناسایی شود تا هر دانشآموز در جایگاهی که برای آن آفریده شده، قرار بگیرد.
مریم خباز - گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد