این خبر را عضو شورای شهر تهران به ایسنا داد و گفت، پایتخت که 8.5 میلیون ساکن شب خواب دارد فقط صاحب2000 مسجد است که عددی ریز است در مقابل یک عدد درشت. سهم هر تهرانی از مسجد، 15 سانتیمتر است که خوشبینانه میشود یک وجب بزرگ. این سهم حتی از سرانه فضای سبز یا سرانه اماکن ورزشی هم کمتر است.
شاید عدهای بگویند برای مسجدروهای فعلی همین تعداد بس است که البته از یک منظر حرف درستی است. ولی این حرف از منظری دیگر درست نیست چون اگر مسجد بیشتر باشد و جایگاهش در زندگی مردم تقویت شود خیلیها به سمت مسجد کشیده میشوند.
در تهران که مسجد کم دارد همین تعداد محدود، بیشتر ساعات شبانه روز تعطیل است و فقط حوالی اذانهای سهگانه میشود به درونشان رفت و آمد کرد. مسجد درست است که خانه خداست و جایگاهی برای عبادت، ولی در عین حال خانه بندههای خدا هم هست و میتواند پناهگاهی برای بندههای دردمند باشد. زمان صدر اسلام به عدهای میگفتند اهل «صفه» یعنی کسانی که در صفه (سکو)های مسجد زندگی میکردند. حالا هم این کارکرد مسجد قابلیت احیا دارد.
اگر مساجد هیچ گاه تعطیل نباشد همیشه آدمهایی هستند که راهی مسجد شوند. چه ایرادی دارد اگر کسی که در راه مانده و پولی برای اقامت ندارد به مسجد بیاید، یا کسی که آشنایی در شهر ندارد به مسجد پناه بیاورد، یا حتی اگر مشکلی جسمی یا روحی دارد بازکننده گرههایش را در مسجد جستجو کند. در مسجد همیشه نباید فقط مراسم ترحیم برگزار کرد، اینجا میشود، دور هم جمع شد و خوشحالی کرد. میتوان مسجد را محل ملاقات اهل محل کرد یا میعادگاهی برای گرهگشایی از کار مردم. البته مساجد در شهرهای کوچک و روستاها بیشتر به این سیاستها نزدیک است و بهتر توانسته مردم را به عنوان خلق خدا دور هم جمع کند. اما شهرهای بزرگ باز هم از این قافله جا ماندهاند، بویژه تهران هزار تو که کارکرد مساجد بعضاً در آن عوض شده است.
مریم خباز / گروه جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد