چه میشود که این مردان بزرگ، دست به چنین کار وحشتناک و تکاندهندهای میزنند؟ همه این متهمان پس از جنایات تلخ خود ابراز پشیمانی میکنند و مدعی میشوند که ناخواسته دست به این کار زدهاند و حتی برخی از آنها به خاطر عذاب وجدان دست به خودکشی میزنند.
گزارشی را که میخوانید، چند پرونده از قتل عامهای خانوادگی است که طراح آن کسی جز پدر خانواده نبوده است. در کنار آن در گفتوگو با متخصصان به بررسی ریشههای این قبیل جنایات پرداختهایم.
یادداشتی برای جنایت
«با همه امکاناتی که داشتیم، نمیتوانستیم خانواده خوشبختی باشیم.» این متن نامهای بود که مهندس جوان قبل از خودکشی آن را نوشت و انگیزه خود را از قتلعام خانوادگی عنوان کرد. ماجرای این جنایت ساعت ٥ بعدازظهر هجدهم آذر، به مأموران کلانتری ١٠٢ پاسداران اعلام شد. مردی طی تماس با پلیس ساعت 5 بعدازظهر هجدهم آذر امسال، از قتلعام خانوادگی همسایهاش خبر داد.
این مرد گفت: «وقتی در همسایگیمان صدای شلیک چند گلوله به گوش رسید، به طبقه سوم ساختمان رفتیم و بعد از باز کردن در خانه همسایه با اجساد خونین اعضای خانواده روبهرو شدیم.»
مأموران با ورود به خانه با صحنه وحشتناکی مواجه شدند؛ در یکی از اتاقها مرد جوان با اسلحه کلتی در دست در کنار همسرش، روی زمین افتاده بود و در اتاق دیگر دختربچهای به قتل رسیده بود.
در بازرسی از خانه، کارآگاهان موفق شدند یادداشتی پیدا کنند، یادداشتی که مرد جوان در آن انگیزه این قتلعام خانوادگی را نوشته بود. او در این یادداشت نوشته بود: «با همه امکاناتی که داشتیم، نمیتوانستیم خانواده خوشبختی باشیم.»
تحقیقات و بررسی اجساد نشان میداد زن جوان اولین قربانی این جنایت بوده است. با تجسسهای بازپرس پرونده مشخص شد پدر جنایتکار بعد از کشتن همسرش، به انتظار بازگشت دخترش از مدرسه مینشیند و زمانیکه دختربچه به خانه میآید توسط پدر به قتل میرسد. بعد از آن مرد جوان طی تماسی با برادرش به جنایات اعتراف کرده و دست به خودکشی میزند.
قاتلی که عاشق کتاب جنایی بود
با آنکه متهم اصلی این پرونده در بازجوییهای اولیه انگیزههای متفاوتی را برای قتلعام خانوادهاش مطرح میکرد، اما چیزی که مسلم بود ارتکاب قتلها از سوی او بود؛ مرد میانسالی که به حوادث علاقه زیادی داشت و کارآگاهان جنایی در بازرسی کمدش تعداد زیادی کتاب جنایی و صفحات حوادث روزنامهها را کشف کردند.
حامد، متهم به قتل همسر، دختر و پسرش بود. رسیدگی به این پرونده از ساعت ۲۱و۳۰ دقیقه بیست و سوم مهر، با تماس متهم اصلی پرونده با پلیس آغاز شد، هر چند در آن تماس و در مراحل اول تحقیقات کسی نمیدانست تماس گیرنده قاتل اصلی این سه جنایت است. بهدنبال تماس، اکیپ بررسی صحنه جرم وارد محل شده و با حضور در خانه با جسد زن میانسال و دختر و پسرش مواجه شدند. معاینات اولیه نشان میداد که مادر و پسر پانزده سالهاش بر اثر اصابت جسمی سنگین به سرشان جان باختهاند و دختر بیست و پنجساله براثر خفگی جان خود را از دست داده است.
در تحقیقات اولیه، پدر خانواده، ادعا کرد که شبکار است و زمانیکه با خانه تماس گرفته و با پاسخگو نبودن مواجه شده به خانه رفته و با کمک همسایهها در را باز کرده و با جسد هر سه نفر آنها مواجه شده است. مرد میانسال پس از 13روز بازجویی به قتل اعتراف کرد و گفت: «از چندماه پیش قصد داشتم همسرم را بکشم. روز حادثه پس از درگیریای که با وی داشتم، همسرم تصمیم گرفت از خانه بیرون برود که بلافاصله به پشتبام رفتم و چوبدستی را برداشتم و به داخل خانه آمدم و چند ضربه به سر همسرم وارد کردم که روی زمین افتاد. تصمیم گرفتم بچههایم را نیز بکشم به همین علت، زمانیکه پسرم وارد خانه شد با همان چوبدستی او را هم به قتل رساندم و بعد از آن با تماس با دخترم به بهانهای او را به خانه کشاندم و خفهاش کردم.»
کریسمس خونین خانواده ایرانی
یکی دیگر از پروندههایی که پدر خانواده دست به قتل اعضای خانوادهاش زد، به مرد ایرانی که ساکن ایالت تگزاس آمریکا بود، مربوط میشود؛ مردی که پس از به قتل رساندن همسر سابق و دو فرزندش و سه عضو دیگر خانواده همسرش، دست به خودکشی زد. این مرد ایرانی با لباس بابانوئل هدیه کریسمس را به بستگانش داد و بعد از آن سناریوی جنایاتش را اجرا کرد.
پلیس زمانی از قتلعام خانوادگی اطلاع یافت که فردی از داخل آپارتمان با شماره اضطراری 911 شهر گریپواین در نزدیکی دالاس ـ مرکز ایالت تگزاس ـ تماس گرفت و بیآنکه جملهای بر زبان آورد، اپراتور پلیس تنها صدای شلیک چند گلوله را شنید. پس از این تماس تلفنی، پلیس برای پیگیری موضوع به آپارتمان محل تماس رفت و با جسد چهار زن و سهمرد پانزده تا پنجاهونه ساله روبهرو شد.
در تحقیق از همسایههای مرد ایرانی، او را «عزیز» معرفی و عنوان کردند وی دلال معاملات ملکی بود و سالها با همسر و دو فرزندش در منطقه کالیویل زندگی میکرد. سخنگوی پلیس در منطقه گریپواین به آسوشیتدپرس گفت: فرضیههای پلیسی نشان میدهد قربانیان در آپارتمانشان در حال برگزاری جشن کریسمس بودند که به سوی آنها تیراندازی شده است. پس از این جنایت، دو قبضه سلاح کمری در کنار جسد عامل قتلها پیدا شد که فرضیههای پلیس مشخص میکند، عزیز یکشنبهشب درحالیکه لباس بابانوئل به تن کرده بود، به خانه همسر سابقش رفته و با دو قبضه سلاحی که در اختیار داشته همسر، دو فرزند و چند نفر از اعضای خانواده همسرش را به قتل رسانده و سپس با شلیک به سرش به زندگی خود نیز پایان داده است.
صبح خونین
عقربهها ساعت 8 صبح چهارشنبه، هشتم مرداد امسال را نشان میداد که ناگهان فریادهای جنونآمیز مردی سکوت منطقه کوی صادقیه اهواز را درهم شکست و همسایهها یکی پس از دیگری از خانههایشان بیرون ریختند.
هیچکس نمیخواست صحنهای را که میبیند باور کند، در خانه همسایه قدیمی قتلعام هولناکی رخ داده بود. مردی با چاقو به همه اعضای خانوادهاش که هشت زن، مرد و کودک بودند حمله کرده بود و پیکرهای خونین و نیمهجان آنها به چشم میخورد.
با اعلام این موضوع به کارآگاهان جنایی، مأموران موفق شدند مرد جوان را مقابل خانهاش دستگیر کنند و با این اقدام از مرگ دیگر افراد جلوگیری کنند. با حضور کارآگاهان در داخل خانه دریافتند که مرد جوان دو کودک شش ماهه و سه ساله خود به همراه پدر شصت ساله و خواهر 36 سالهاش را از پای درآورده است و مادر، خواهر، همسر و داماد خانواده را با ضربات متعدد چاقو مجروح کرده است. مجروحان به بیمارستان انتقال داده شدند و تحقیقات از مرد جنایتکار آغاز شد. در تحقیقات مشخص شد که مرد جوان مدتهاست به مواد مخدر اعتیاد دارد و برای حل این مشکل آن شب همراه خانواده و پدر و مادرش به خانه خواهرش دعوت میشوند. در این مهمانی به دلیل مشکلات قدیمی با خانوادهاش درگیر شده و آنها را با ضربات چاقو از پا درمیآورد.
قتلعام مرد شیشهای
مرد شیشهای همسر و دو دخترش را به قتل رساند و سپس اقدام به خودزنی کرد.
مدتی قبل ماموران مبارزه با جرائم جنایی در جریان قتلعامی خانوادگی قرار گرفتند، آنها با حضور در محل با بدن نیمهجان دو مرد در خیابان مواجه شدند که بلافاصله به بیمارستان منتقل شدند، اما این تمام ماجرا نبود، چراکه چندمتر آن طرفتر در یکی از خانهها یک زن و دو دخترش با ضربات قمه جان خود را از دست داده بودند.
بعد از بهبود مرد میانسال تحقیقات از او آغاز شد. او در رابطه با جنایات هولناکش به کارآگاهان جنایی مشهد گفت: مدتها بود نسبت به تمام زنان بدبین بودم، حتی بعد از ازدواج هم این بدبینی کاهش نیافت، بلکه بیشتر شد و با تولد دو فرزندم بدبینیهایم به اوج خود رسید. به رفتار اعضای خانوادهام مشکوک بودم و همیشه آنها را کتک میزدم. پس از مدتی به مصرف موادمخدر صنعتی از نوع شیشه رویآوردم و همین موضوع باعث شد توهمها و بدبینیهایم بیشتر شود و شرایط بهگونهای رقم خورد که تصمیم به قتلعام اعضای خانوادهام گرفتم.
او ادامه داد: چندبار تصمیم گرفتم آنها را به قتل برسانم، اما موفق نشدم. روز حادثه پس از مصرف زیاد شیشه با قمهای به جان همسرم افتادم و او را به قتل رساندم. دخترهایم که از دیدن این صحنه شوکه شده بودند شروع به گریه کردند، اما آنها را هم با ضربات قمه از پا درآوردم. با رهاکردن اجساد سه عضو خانوادهام در خانه، با قمه خونآلودی که در دست داشتم، فرار کردم. در میانه راه یکی از مغازهداران همسایه که به من مشکوک شده بود، قصد داشت راهم را سد کند و با پلیس تماس بگیرد که وی را هم زخمی کردم و بعد با همان قمه اقدام به خودزنی کردم تا به زندگیام پایان دهم که موفق نشدم.
یقینهای بیاساس
تا به حال به این مساله فکر کردهاید چرا یک نفر دست به قتل عزیزترین افراد خودش میزند؟ بعضی از این مجرمان مدعی هستند بهدلیل مسائل مالی و بعضی بهدلیل اعتیاد و... دست به چنین جنایات هولناکی زدهاند؛ جنایاتی که گاه بعد از انجام آنها، متهمان اقدام به خودکشی میکنند. اما در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا فردی که چنین تصمیمی میگیرد، میتواند جلوی خشم خود را گرفته و از کاری که میخواهد انجام دهد باز داشته شود؟
عارف رضایی، وکیل پایه یک دادگستری در رابطه با این مساله میگوید: از نظر من تنها دلیل رخ دادن چنین اتفاقات تلخ و تکاندهندهای، ضعف ایمان است. اگر انسانها ایمانی قوی داشتند، هرگز این مسائل پیش نمیآمد. در آموزههای دینی، کتابهای درسی و حتی برنامههای تلویزیونی صحبت از توکل به خداست. بسیاری از مردم این مساله را شنیدهاند و به ظاهر اعلام میکنند به خدا توکل دارند، اما یقین ندارند.
مردم باید بدانند وقتی از اعماق وجود به خدا توکل کنند و به او یقین داشته باشند، خداوند آنها را رها نخواهد کرد. وقتی برای آنها مشکلی پیش میآید، که بهطور معمول مسائل مالی بیشتر مطرح است، اگر آنها از ته قلب ایمان داشته باشند که خدا کمکشان میکند، از هیچچیزی نمیترسند و هرگز دست به چنین کارهایی نمیزنند.
بعضی متهمان درباره انگیزهشان میگویند: «نگران آینده بچههایمان بودیم.» اگر این افراد باور قلبی داشتند، میدانستند خداوند هیچ موجودی را خلق نکرده که از او غافل باشد، پس ترس و وحشتی در کار نیست. البته این ایمان و یقین باید همراه با تلاش و کوشش باشد. مطمئن باشید افراد ثروتمند از راههای خلاف به این ثروت نرسیدهاند و آنها دو کلید طلایی داشتند؛ ایمان به خدا و تلاش.
توهمهایی که مرگ میآفریند
در بعضی موارد متهمان اعتراف میکنند که بهدلیل مصرف مواد مخدر دست به قتلعام خانوادگی زدهاند و در زمان انجام این کار، توهم داشتهاند و متوجه نبودند که دست به چه کاری میزنند.
آیا مصرف مواد مخدر بخصوص مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه در ارتکاب این جرائم نقش دارد؟ رئیس بخش معاینات روانپزشکی پزشکی قانونی تهران و عضو هیاتعلمی سازمان پزشکی قانونی کشور در این رابطه میگوید: استفاده مکرر از شیشه موجب بروز تغییراتی در فعالیتهای شیمیایی مغز میشود و بسته به اینکه فرد مصرفکننده به چه میزان مستعد بروز اختلال روانی است، آثار گوناگونی را در او ایجاد میکند؛ به این معنا که اگر فرد زمینه اختلال روانی داشته باشد، حتی با یک بار مصرف شیشه دچار حالات روانپریشی خواهد شد. علاوه بر آن، تعدد دفعات مصرف و بالارفتن مقدار مصرف نیز امکان بروز واکنشهای ناخواسته و شدید روانی را افزایش میدهد.
دکتر صابری ادامه میدهد: واکنشهای افرادی که به مصرف شیشه وابسته شدهاند بهصورت حالاتی از خشم، پرخاشگری، سوءظن، بدبینی، افسردگی، بیتدبیری، ناآرامی و... بروز میکند، این امر رفتارهای غیرطبیعی را در افراد ایجاد میکند. البته مصرف شیشه آثار بد جسمانی هم به همراه دارد که از آن جمله میتوان به آثار ناخواسته گوارشی، ایجاد مشکلاتی در گردش خون و فساد دندانها اشاره کرد؛ هرچند بغرنجترین و حادترین مساله در مصرف شیشه ایجاد همان علائم روانپریشی در افراد است که باعث جدا شدن فرد از واقعیتها میشود. فرد شیشهای از رفتار اطرافیان برداشتهای نادرستی دارد و هر حرکتی برای او معنادار میشود. او از نگاهها یا گفتههای عادی دو نفر برداشت نادرست دارد و همواره احساس میکند دیگران با حرفها یا نگاههایشان او را متهم میکنند.
علاوه بر این، فرد شیشهای دچار توهماتی میشود که ممکن است تحتتاثیر آن بیآنکه صدا، شیء یا فرد خاصی در محیط باشد آن را احساس کند و بر درستی احساس و تصور خود نیز اصرار ورزد.
دکتر صابری با اشاره به نمونههایی از پروندههای بررسیشده در بخش روانپزشکی پزشکی قانونی ادامه میدهد: فرد شیشهای تصور میکند افرادی همواره در تعقیبش هستند و رفتارهای او را تحتنظر دارند. او نسبت به وسایل الکترونیک مانند تلویزیون، پریز برق، کامپیوتر یا حتی دریچه کولر حساس است و فکر میکند این وسایل برای ضبط رفتار و گفتههای او در خانه قرار داده شده است، بنابراین گاه به سمت این وسایل حملهور شده و آنها را خرد میکند.
این روانپزشک در ادامه با اشاره به یکی از مصادیق قتلهای اتفاق افتاده به دست افراد شیشهای، میگوید: در یک نمونه از معاینات روانپزشکی، فردی شیشهای به پزشکی قانونی ارجاع داده شده بود که فرزند چهار سالهاش را به شکل فجیعی به قتل رسانده بود. در لحظه وقوع حادثه او فرزند خود را به شکل یک عروسک میدیده که باید با پیچگوشتی حرکات او را تنظیم کند. متاسفانه بر اثر ضربات وارد شده، این کودک خردسال به بدترین شکل ممکن جانش را از دست داده بود.
رفاه خوشبختی میآورد؟
بعضی از افراد هستند که از نظر مالی و خانوادگی در سطح بالاتری قرار دارند و باز هم دست به چنین کارهایی میزنند. مانند قتلعام خانوادگی که در خیابان پاسداران پایتخت رخ داد. دکتر سعید خراطها، آسیبشناس و مدرس دانشگاه در رابطه با این مساله میگوید: «رفاه فقط به معنای سرمایه و قدرت مالی بالا نیست. رفاه در سلامت جسم و روان، همراه با فاکتورهای اخلاقی و اجتماعی معنا پیدا میکند. وقتی در روابط خانوادگی اعتماد، صداقت و تفاهم از بین میرود، رفاه دچار تزلزل خواهد شد.
بنابراین در اجتماع شاهد جرائم مختلف در قشر مرفه جامعه هم هستیم. اما این تصور که مگر ممکن است در بالای شهر هم شاهد جنایتهای اینچنینی باشیم، ریشه در انگارههای مادی مردم دارد. این در حالی است که گاهی رفاه اقتصادی زمینهساز طلاقهای عاطفی، خیانتها، سوءمصرف موادمخدر و بحرانهای روانی خواهد شد. در این مورد هم با توجه به اینکه هنوز زوایای مبهم این حادثه فاش نشده است نمیتوان نظر قطعی داد، اما چیزی که از آغاز طراحی قتل و فاصله زمانی بین قتل اول و دوم رخ داد، نشان میدهد قاتل ساعتهای بحرانی را سپری کرده که به احتمال زیاد در همه این لحظات از نظر روانی دچار بحران کنترلناپذیری بوده است.
گاهی رفاه مادی، افراد خانواده را از هم دور میکند، به همین سبب است که بعضی اوقات از خیلی از مردم مرفه میشنویم که حاضرند همه زندگیشان را بدهند، اما یک خانواده مستحکم بر مبنای روابط انسانی و عاطفی داشته باشند.»
مجازات در انتظار عاملان قتل
فردی که متهم به قتل است و حیات را از انسانی سلب کرده، طبق قانون محکوم به قصاص است. اما در پروندههایی که مقتول یا مقتولان، فرزندان مردی هستند که دست به جنایت زده است، ماجرا کمی تغییر میکند. طبق ماده 301 قانون مجازات اسلامی پدر یا جد پدری که فرزند خود را به قتل رسانده باشد به پرداخت دیه و تعزیر محکوم خواهد شد.
دیهای که متهم در چنین پروندههایی پرداخت میکند ابتدا به اولیایدم درجه اول پرداخت میشود که مادر مقتول یا مقتولان است، اما اگر مادر به قتل رسیده باشد یا در قید حیات نباشد، دیه به اولیایدم درجه دوم که در اینجا والدین این زن هستند، پرداخت میشود.
از آنجایی که متهم از قصاص ساقط میشود، طبق قانون تعزیر خواهد شد، تعزیر نیز در رابطه با پروندههای قتل، حبس از سه تا ده سال است، اما چنانچه متهم این پرونده غیر از قتل فرزندان، همسر یا افراد دیگری را به قتل رسانده باشد به اتهام قتل آنها به قصاص محکوم خواهد شد.
هلیا نصرتی - (ضمیمه تپش روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد