میدانیم که بونوئل به روانشناسی و امور ماورائی علاقه داشت و از قضا من هم به این مسائل بیعلاقه نیستم، اما گمان نمیکنم تلویزیون به هیچ شکلی بتواند مخاطب خود را هیپنوتیزم کند. بر عکس سینما، کسی که تلویزیون میبیند، مستقیما برای بلیط پول نداده است.
هروقت دلش بخواهد میتواند تلویزیونش را روشن و خاموش کند و شاید دلش خواست در فاصله تماشای برنامهای که دوست دارد سری به آشپزخانه بزند و چایی، نسکافهای یا چیزی بخورد، ممکن است برایش مهمان برسد یا حتی تلفنش زنگ بزند. این محذورات، صاحبخانه را از تماشای تلویزیون منصرف نمیکند، دستکم برای مدتی طولانی. حتی میدانیم که خانمها برخلاف آقایان میتوانند چند کار را همزمان با هم انجام دهند: دهان بچه غذا بگذارند، با تلفن صحبت کنند و ضمنا سریالی را که دوست دارند ببینند. تلویزیون برای نگاه داشتن بیننده، از مکانیزم دیگری بجز خواب مصنوعی استفاده میکند. شاید در فرصتی مناسب در اینباره نوشتیم، اما الان میخواهیم درباره یکی از اقتضائاتی بنویسیم که سینما را سینما کرده و تلویزیون را تلویزیون. این یعنی تفاوت از زمین تا آسمان، تقریبا. یکی از عوامل مهم و موثر در تفاوت این دو پدیده، تصویربرداری است. درواقع، عنصری که توجه بیننده را به پرده سینما جلب میکند تصویر است.
***
تفاوت تصویر سینما و تلویزیون صرفا به نگاتیو و ویدئو برنمیگردد. بسیاری از خوشفرمترین سریالهای تلویزیونی با نگاتیو 16م.م. فیلمبرداری شدهاند (مثل سریال «پوآرو» / تلویزیون ملی انگلیس» یا «دلیران تنگستان / تلویزیون ایران 1352». موضوع در اصل به پرده عریض سینما و صفحه کوچک تلویزیون برمیگردد. تلویزیون نمیتواند نماهای باز یا نماهای برخوردار از جزئیات بسیار را بخوبی سینما نمایش دهد. رنگها ـ که بر پرده سینما حسی نوستالژیک و مسحورکننده به وجود میآورند ـ در تلویزیون اصلا دیده نمیشوند. سینما میتواند صدا را بخوبی از طریق چند باند مدیریت کند طوری که پایینترین صداها هم در سالن شنیده شوند، اما تلویزیون از انتقال صداهای خیلی پایین یا چند لایه عاجز است. صحنههای اکشن و شلوغ در سینما کار برد زیادی دارند و جذاب هم هستند، اما در تلویزیون، همین صحنهها بیش از اندازه شلوغ و درهم ریخته و نامفهوم به نظر میرسند. در نوشته هفته قبل، اشاره کردیم که چطور در دهه 50 میلادی فیلم تلویزیونی به وجود آمد. برنامهسازان تلویزیون به این نتیجه رسیدند که رقابت با سینما نهتنها ممکن نیست، بلکه اصلا نیازی هم به آن ندارند. فیلمسازان تلویزیونی و تصویربرداران آثار داستانی تلویزیون، دست به ابتکاراتی زدند که بعدها جزو اصول متمایزکننده فیلمهای سینمایی و تلویزیونی درآمد. مثلا:
1 ـ تاکید بر نماهای داخلی: اگر سریالهای «لبه تاریکی / بیبیسی. 1985» یا «سلطان و شبان / 1363» را از این منظر مرور کنید در خواهید یافت که نماهای خارجی در حداقل هستند. بخشهای عمدهای از این دو مجموعه در فضای داخلی تصویربرداری شدهاند.
2 ـ دیالوگمحوری: برخلاف فیلمهای سینمایی که اصل حرکت و سکوت در هر فیلم خوبی به دقت رعایت میشود، تلویزیون چنین نیست. مخاطب حتی دوست دارد وقتی در آشپزخانه است دیالوگ شخصیتهای محبوبش را بشنود تا توالی داستان را گم نکند. این اصل ـ به اضافه بیان روشن و واضح بازیگران ـ در فیلمهای تلویزیونی خوب رعایت میشود.
3 ـ نماهای بیش از حد شلوغ ممنوع: در فیلمهای تلویزیونی تلاش میشود که تا حد مقدور از بلند پروازیهای سینمایی خودداری شود. برای مثال سریالهای «کیف انگلیسی / ضیاءالدین دری 1378 و « کارآگاه علوی / حسن هدایت 1375 این اصل را بخوبی لحاظ کردهاند.
4 ـ استفاده از نمای درشت: مخاطب تلویزیونی ممکن است از ته اتاق به تماشای تلویزیون بنشیند یا ممکن است چشمهایش ضعیف باشد و خلاصه باید پذیرفت که تماشاچیان، هرکدام از موضعی تلویزیون میبینند. نمای درشت به بیننده کمک میکند با دقت بیشتری شخصیتها و موضع مورد علاقه خود را دنبال کند. استفاده از نمای درشت، در تصویربرداری تلویزیون، به یک نشانه خاص زیبایی شناسانه بدل شده است.
شاید مهمترین مشخصه فیلمسازی در تلویزیون، در تصویربرداری تجلی پیدا کند. البته در زمینه تصویربرداری تلویزیونی خیلی بیشتر از اینها بحث شده. مثلا اینکه راوی فیلم، تصویربردار است یا فیلمنامه؟ کدامشان فیلم را روایت میکنند؟ میدانیم که فیلمنامه، پایه داستان است اما راوی فیلم کیست؟ حتی فلاسفه و زبانشناسان برای یافتن پاسخ این سوال وارد گود شدند. نگارنده معتقد است تصویربردار (اگر راوی اصلی نباشد) نقشی اساسی در روایت فیلم دارد. به شرط اینکه تصویربردار خوبی باشد. تبعیت تام و تمام از فیلمنامه، محصول نهایی را به داستان مصور (فوتو رمان) بدل خواهد کرد. پس شاید بهترین گزینه استفاده همزمان از چند دوربین باشد. در اروپا و آمریکا از همان ابتدا تلاش میشد که در تصویربرداری فیلم یا مجموعههای داستانی تلویزیونی، بیشتر از یک دوربین استفاده شود. دوربینها بر پایه مخصوصی ثابت میماندند و صحنهها به شکلی کلاسیک تصویربرداری میشدند. بعدها ـ از سال 80 میلادی به این طرف ـ امکاناتی به بازار آمد که حمل دوربین را بر دوش ممکن میساخت بدون اینکه تکانهای ناشی از حرکت تصویربردار در ضبط تصویر اختلال ایجاد کند. این ابزارها انقلابی واقعی در تصویربرداری تلویزیونی ایجاد کردند و به آن امکان دادند که فیلمنامه تلویزیونی را بازتعریف کند. تلویزیون که در مسیری آرام و تدریجی، مخاطب خود را با سواد بصری آشنا کرده بود، کمکم کیفیت تولیدات خود را از حیث داستانی بالا برد. در انتهای این نوشتار، اشارهای به آخرین تحولات تصویربرداری در فیلمها و مجموعههای تلویزیونی خواهم کرد، اما...
***
بگذارید نگاهی به کیفیت تصویربرداری در آثار تلویزیونی خودمان بیندازیم. نگارنده بیش از ده سال در عرصه تولید داستانی فعال بوده، اما در این مدت به طیف متنوعی از نکات قابل ذکر برخورد کرده است که بد نیست به بعضی از آنها اشاره شود. مثلا هنوز جایگاه تصویربرداری تلویزیون، آشکارا از سینما پایینتر است و جشنوارههای تلویزیونی نتواستهاند ـ چنان که باید و شاید ـ جایزه تصویربرداری را ارج و قرب قابل توجهی دهند. دیگر اینکه کمتر دیده شده است که تصویربرداری فیلم یا سریالی به کمک بیشتر از یک دوربین صورت گرفته باشد. دستکم میشود گفت که خیلی از فیلمهای تلویزیون به این مساله کمتوجهاند. البته شاید ضعف امکانات و بالا بودن هزینهها در این قناعت موثر باشد، اما در هر حال، استفاده از چند دوربین مزایایی دارد که قابل انکار نیست: روایت فیلم، متفاوت و چندوجهی میشود. کیفیت بازی بازیگران بشدت افزایش مییابد و مهمتر از همه، زیبایی تصاویر به نحوی خیرهکننده افزایش مییابد و هنگام تدوین، میتوان مجموعهای کامل برای انتخاب هر نما داشت. ضمن اینکه سرعت تولید هم تا اندازه قابل ملاحظهای افزایش مییابد. از این طریق میتوان مخاطب ایرانی را که به نماهای یکنواخت دوربینی واحد عادت کرده، به روایتی چابکتر و کمدیالوگتر علاقهمند کرد و در فرآیندی چند ساله به سوی آشنایی بیشتر با زیباییشناسی و زبان بصری رسانه سوق داد. یکی از وجوه تمایز سریالهای «آشپزباشی» / 1389 یا « شب دهم » / 1380 با دیگر تولیدات همسان خود همین مساله بود.
ایراد بعدی این است که تعدادی از تصویربرداران تلویزیون یا از سینما به تلویزیون آمدهاند یا درخصوص تصویربرداری تلویزیونی آموزش کافی ندیدهاند (خوشبختانه ساز و کار سازمان صدا و سیما از بابت آموزش، کم و کسری ندارد. کافی است که بهکارگیری تصویربرداران تولیدات داستانی تلویزیونی، تابع ضوابطی شود)
***
گفتیم که در سالهای اخیر نهتنها تصویربرداری تلویزیونی در جهان متحول شد، بلکه اصول تولیدات فیلم تلویزیونی نیز متغیری شده که همچنان در حال به روز شدن است. با ابداع صفحات عریض و باز شدن پای سینماهای خانگی به اتاق نشیمن مخاطبان، تلویزیون هم در اصول خود بازنگری کرد. استفاده گسترده از تصویربرداری هوایی، پرده آبی و کروماکی، بهکارگیری وسیع نرمافزارهای و سختافزارهای رایانهای برای تولید سکانسهای شلوغ و دشوار یا تخیلی در دستور کار قرار گرفت و سریالهای عظیمی مثل بازی «تاج و تخت / شبکه اچ.بی.او 2007» و «بیدار / ان.بی.سی 2012 » تا حال تولید شدند. تاج و تخت، سریالی است که به سینمای تاریخی دهه 70 پهلو میزند و بیدار، داستانی چند لایه و پیچیده دارد. درست نقطه مقابل اصولی که در ساخت آثار تلویزیونی باب شده بود. جای خوشحالی است که تلویزیون ما هم توانست تا حدودی خود را با این حرکت شتابناک هماهنگ کند. سریال «مختارنامه / 1390» یکی از نمونه تولیدات ارجمند رسانه است که به گمان نگارنده، بزرگترین وجه شاخصهاش، فیلمبرداری آن است که توسط مرحوم عظیم جوانروح انجام شد. برخلاف سریال «سربداران» 1363 » که از حیث فیلمبرداری تحت تاثیر آموزهها و روشهای سینمای تاریخی قرار داشت، فیلمبرداری مختارنامه، به تلویزیون نزدیکتر است تا به سینما. نکتهای که هوش و دقت کارگردان و فیلمبردار آن را نشان میدهد. نورپردازی مجموعه، تا حدود زیادی تخت است و پیداست که فیلمبردار میدانسته محصول کارش برای تلویزیون آماده میشود و نه سینما. نماهای داخلی، پیچیده و چندبعدی نیستند و اصراری نشده که نماهای خارجی باشکوه و عظیم به نظر میرسند. نکات ظریفی که نشان میدهد وقتی کسی با تصویربرداری تلویزیونی آشنا باشد، نتیجه چقدر دلچسب و ماندنی از آب درمیآید.
به گمان نگارنده، رسانه به خیزی دوباره نیاز دارد. حرکتی که مخاطبان را دوباره به اتاق نشیمن بکشاند و سریالهای عامهپسند ماهواره را منکوب کند. تصویربرداری متفاوت، همان چیزی است که این قبیل سریالها ندارند و همان قابلیتی است که در تلویزیون ما هست.
امید بهشتی (فیلمنامهنویس) / (ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد