گفت‌وگو با محمد عمرانی، بازیگر سریال «همه چیز آنجاست»

در «همه چیز آنجاست» همه قهرمانند

محمد عمرانی بازیگر تئاتر، تلویزیون و رادیوست. وی تاکنون در مجموعه‌هایی همچون اولین شب آرامش، جراحت، خانه دوستی، دو طفلان مسلم، دفترخانه شماره 13، تکیه بر باد، عملیات 125، راستش را بگو و شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بازی کرده است. او در رادیو علاوه بر بازی در نمایش‌های رادیویی، کارگردانی هم می‌کند.
کد خبر: ۷۵۴۶۵۲
در «همه چیز آنجاست» همه قهرمانند

عمرانی این روزها سریال تلویزیونی «همه چیز آنجاست» را به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی داوود هاشمی از شبکه سه در حال پخش دارد. او در این سریال نقش محسن، پدر خانواده را بازی می‌کند که کارگاهش ورشکسته و همین مساله به اتفاقات ناگواری در زندگی‌اش منجر شده است. با او به گفت‌وگو نشستیم تا درباره نقشش در این سریال بیشتر بدانیم.

باتوجه به سن و سالتان همیشه ایفاگر نقش‌های پدر در مجموعه‌های تلویزیونی هستید. برای این‌که نقش پدر را در آثارتان متفاوت در بیاورید از چه تکنیکی استفاده می‌کنید تا به سمت کلیشه نروید؟

در کارهای خانوادگی و ملودرام جای من برای ایفای نقش‌های پدر و پدربزرگ است، اما آنچه اهمیت دارد این است که هرکدام از پدرهایی که بازی کرده‌ام، ویژگی‌های روان‌شناسی متفاوت و مختص به خودشان را داشتند. ممکن است در یک اثر نقش یک پدر مهربان و آرام را داشته باشم و در یک اثر دیگر نقش یک پدر تندخو. بنابراین ویژگی‌های شخصیتی، نقش پدر را متفاوت می‌کند. ضمن این‌که شغل روی شخصیت آدم‌ها خیلی تاثیرگذار است. طبیعی است یک پدر وکیل با پدری که کارگر نساجی است به لحاظ ظاهر، پوشش، تحصیلات، تفکر و... خیلی فرق دارند، حتی وضعیت جسمانی آنها هم متفاوت است. بگذارید برایتان مثالی بزنم. من در سریال تلویزیونی «ترانه مادری» نقش پدری را بازی می‌کردم که روی ویلچر نشسته است. مسلما همین ویژگی من را با پدری که در سریال عملیات 125 بازی کردم و مرتب نگران پسرش است، متمایز می‌کند.

من به‌عنوان بازیگر موظف هستم ویژگی‌هایی برای نقش تعریف کنم تا برای مخاطب جذابیت داشته و یکنواخت نباشد. این مساله هم در درجه اول به متن بر می‌گردد و در درجه دوم به کارگردان مربوط می‌شود. متاسفانه در حال حاضر برخی کارگردانان و تهیه‌کنندگان تلویزیونی به خودشان زحمت نمی‌دهند خطر کنند و نقش‌های مختلف را به یک بازیگر بدهند. وقتی بازیگری در نقشی خوب ظاهر شود به خاطر پیشنهادهایی که به او می‌شود تا مدت‌ها مجبور است همان نقش را در سریال‌های متفاوت تکرار کند. شاید بخشی از این تقصیر هم به نویسندگان برگردد. چون برخی درام‌نویسان آثار نمایشی سوژه‌هایی را که در سایر سریال‌ها گفته شده، در سریال خود تکرار می‌کنند. زمانی بازیگر می‌تواند این تفاوت‌ها را در کارش نشان بدهد که این فرصت از سوی کارگردان در اختیارش گذاشته شود تا بتواند ایفاگر نقش‌های متفاوت باشد. خوشبختانه این اتفاق در سریال تلویزیونی همه چیز آنجاست افتاده است و در این سریال هم ایفاگر نقش پدر با ویژگی‌های شخصیتی متفاوت هستم.

به نظرتان این فرصت همیشه در اختیار بازیگران قرار داده می‌شود؟

همیشه این فرصت به من به‌عنوان بازیگر داده نمی‌شود، چون برخی کارگردانان به دنبال یک کار راحت هستند و به همین دلیل سراغ بازیگری می‌روند که شبیه این نقش را بازی کرده و امتحانش را هم خوب پس داده است، بنابراین از همان بازیگران دعوت می‌کنند. مثلا اگر من نقش قهوه‌چی را خوب بازی کنم، در این صورت همه پیشنهادها به این سمت خواهد بود و کارگردانان می‌خواهند تا این نقش را بازی کنم.

البته این قاعده در تمام دنیا وجود دارد و خطر کلیشه شدن یک هنرپیشه را تهدید می‌کند. بنابراین بازیگر باید خودش با زیرکی مراقب باشد تا این اتفاق نیفتد و در انتخاب‌هایش دقت کند. البته فیلمنامه‌ها نباید شبیه به هم نوشته شوند و باید ویژگی‌های متفاوت داشته باشد.

شما برای این‌که درگیر خطر کلیشه شدن نشوید، چه کار می‌کنید؟

بیشتر ظرفیت یک نقش به تفاوت‌های درون متنی و ویژگی‌های شخصیتی آن برمی‌گردد. کار من به‌عنوان بازیگر این است که با توجه به محدوده اختیاراتم در پیدا کردن ما ‌به‌ ازا‌های بیرونی و شناخت کامل نقشی که بازی می‌کنم، تلاش کنم. سعی می‌کنم با ارتباط برقرار کردن با مختصات و ویژگی‌های نقشی که به عهده می‌گیرم ‌تا حد امکان بازی متفاوتی ارائه کنم. علاوه بر آن در انتخاب‌هایم دقت بیشتری دارم تا نقش‌های شبیه به هم را انتخاب نکنم و اگر هم این اتفاق افتاد با کمک کارگردان سعی می‌کنم ویژگی‌هایی تعریف کنم تا نقش از یکنواختی فاصله بگیرد و این مساله هم با تفاوت‌های روحی - روانی در شخصیت‌ها میسر می‌شود.

وقتی فیلمنامه همه چیز آنجاست را خواندید چه برداشتی از شخصیت محسن که ورشکست شده، داشتید؟

وقتی فیلمنامه را خواندم، از شخصیت محسن خیلی خوشم آمد. نویسنده سعی کرده مسائل اجتماعی را به درستی ریشه‌یابی کند. به همین دلیل وقتی محسن ورشکست می‌شود، مخاطب به هیچ وجه او را مقصر نمی‌داند، چون می‌داند مقصر اصلی مدیرانی هستند که باعث شدند کالاهای چینی با قیمت ارزان وارد کشور شود و کارگاه‌های سنتی ورشکست شوند.

بررسی و ریشه‌یابی معضلات اجتماعی خوب بوده و لازم است در آثار نمایشی به این مسائل بپردازیم. خوشبختانه متن سریال همه چیز آنجاست جذابیت‌های لازم را دارد. یکی دیگر از مسائلی که این سریال به آن اشاره می‌کند و بر آن تاکید دارد، موضوع خانواده است. این روزها خانواده‌ها به دلیل مشغله‌های فراوانشان از هم دور شدند و نویسنده سریال به این دور ماندن اعضای خانواده از یکدیگر با ظرافت پرداخته است.

پس همین ویژگی‌ها باعث شد بازی در این سریال را بپذیرید؟

اینها تاثیر داشت. ضمن این‌که حضور شهرام شاه‌حسینی در مقام کارگردان و داوود هاشمی به‌عنوان تهیه‌کننده هم در انتخابم خیلی تاثیرگذار بود. این روزها کار می‌کنیم، اما پول نمی‌گیریم و همین منجر به دلخوری‌ و گلایه‌مندی می‌شود، اما هر کس با آقای هاشمی کار کرده، خیلی راضی است. شخصیت، تفکر و شأن او در تهیه‌کنندگی خیلی بالاست و همیشه دستمزد بازیگران را کامل پرداخت کرده است.

موضوع این سریال که درباره ورشکست شدن پدر یک خانواده است، به نظرتان تا چه میزان در جامعه فراگیر است؟

همه چیز آنجاست سریالی است که یک قهرمان ندارد و این‌طور نیست که یکی اصل و محور و بقیه به‌عنوان کاتالیزور در حاشیه آن قرار بگیرند. این سریال یک ویژگی مهم دارد این‌که همه شخصیت‌ها به نوعی قهرمان هستند. ضمن این‌که این سریال به موضوعات متعدد اجتماعی می‌پردازد و قصه محوری خانواده، دور ماندن اعضای خانواده، حمایت نکردن خانواده از یکدیگر در مواقع بحرانی و... است. بنابراین ورشکسته شدن پدر تنها محور این سریال نیست. البته اگر هم این‌طور بود که این موضوع فقط دستمایه ساخت سریال همه چیز آنجاست قرار می‌گرفت، حتما باز هم جذاب بود، چون این روزها مساله تعطیل کارگاه‌های سنتی و ناتوانی رقابت آنها با کالاهای چینی به‌عنوان یک معضل اجتماعی مطرح است. شما با دیدن قسمت‌های آتی این سریال متوجه می‌شوید داستانک‌های بسیاری در سریال مطرح می‌شود که همراه با تعلیق است.

برای ایفای نقش‌تان پیشنهادهایی هم به کارگردان دادید؟

درباره کلیات و جزئیات نقش خیلی با آقای شاه‌حسینی صحبت کردم و این تعامل خوب به من کمک کرد نقش را بهتر در بیاورم. وقتی کارگردان و بازیگر حرف یکدیگر را متوجه شوند، حتما به کار کمک می‌کند. علاوه بر آن ما همزمان با پخش مشغول بازی در این سریال هستیم و باوجود فشردگی زمان به هیچ وجه کار خسته‌کننده نیست؛ چون آدم از کار کردن با افراد حرفه‌ای لذت می‌برد.

در قسمت اول سریال می‌بینیم محسن یک پدر آرام است و سعی می‌کند خیلی خونسرد با مسائل برخورد کند، اما وقتی پسرانش مهدی و مهران با هم دعوا می‌کنند از کوره در می‌رود، اما این صحنه‌ها خیلی کم است و بیشتر محسن را به‌عنوان یک آدم خوب می‌بینیم.

محسن پدری است که سعی می‌کند به افراد خانواده‌اش آرامش بدهد، اما او هم مثل بقیه آدم‌هاست و هر آدمی هم خطا می‌کند و نقاط قوت و ضعف دارد. درواقع او برای حفظ شالوده خانواده تلاش می‌کند آرامش خود را حفظ کند. ضمن این‌که برخلاف شما معتقدم که او شخصیت تک‌بعدی ندارد. یکی از مشکلات پدران و مادران ناهماهنگی‌ آنها در تربیت بچه‌هاست و این ناهماهنگی به دوگانگی شخصیت بچه‌ها منجر می‌شود و محسن برای این‌که بچه‌ها دچار این مشکل نشود سکوت می‌کند و کار تربیت را به مادر خانواده می‌سپارد، اما این دلیل بر بی‌عرضه بودن او نیست.

اگر نگاهی به سریال‌های اخیر داشته باشیم، متوجه می‌شویم معمولا پدرها به‌عنوان افراد ورشکسته و شکست خورده نشان داده می‌شوند، در حالی که در عالم واقعیت این‌طور نیست. نظر شما در این‌باره چیست؟

من چون همه سریال‌ها را ندیدم، نمی‌توانم در این‌باره قضاوت کنم. اما واقعیت این است در جامعه ما پدران خیلی تحت فشار هستند و مسئولیت اقتصادی خانواده به عهده آنهاست، نمی‌دانم چرا نویسندگان این‌طور درباره پدرها می‌نویسند. شاید آنها از این‌که متهم به مردسالاری نشوند این کار را می‌کنند تا از این ماجرا فرار کنند و همین مساله باعث شده از آن طرف بام بیفتند!

آیا از تجربه شخصی‌تان برای ایفای نقش پدر استفاده می‌کنید؟

تعداد نقش‌ها بیشتر از تجربه من است. به هر حال بازیگری شغل ماست، اما اگر لحظاتی عواطف مشترک با نقش داشته باشم، حتما استفاده می‌کنم و قاعده بازیگری هم این اجازه را به من می‌دهد که گاهی تجربه شخصی در کنار فن بازیگری قرار بگیرد.

بازی در کنار مهرانه مهین‌ترابی چطور بود؟

خیلی عالی بود. در کنار ایشان می‌توان از کار و شخصیت‌شان درس گرفت. حضور یک بازیگر قوی و خوب که مقابلت بازی می‌کند به در آمدن نقش کمک می‌کند.

شما علاوه بر بازی در آثار تلویزیونی در تئاتر و رادیو هم فعالیت دارید. بازی مقابل دوربین سخت‌تر است یا مقابل میکروفن رادیو یا در صحنه تئاتر؟

بازیگری تعریف عام و خاص دارد. بازیگر در تئاتر به گونه‌ای بازی می‌کند تا کسی که در ردیف آخر روی صندلی نشسته متوجه بازی‌اش شود. در رادیو باید بدون گریم، لباس و میمیک صورت نقش را بازی کرد و احساسات‌ را از طریق صدا به مخاطب منتقل نمود و جلوی دوربین هم ویژگی‌های خودش را دارد. وقتی بازیگر کارش را بلد باشد دیگر سختی ندارد. بنابراین حضور در هیچ کدام از این مدیوم‌ها برایم سخت نیست.

بازی در کدام حوزه برایتان شیرین‌تر است؟

تئاتر را به لحاظ زنده بودن و نفس به نفس بودن مخاطب بیشتر دوست دارم و از آن لذت می‌برم.

فاطمه عودباشی‌ /‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها