به گزارش جامجم، رسیدگی به این پرونده از صبح بیستوسوم دی امسال همزمان با کشف جسد دختر بچهای در جاده منتهی به منطقه صباشهر ، شهرستان شهریار در دستور کار پلیس قرار گرفت.
دقایقی بعد کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی غرب استان تهران همراه بازپرس اسماعیل برجسته، کشیک ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در محل حاضر شدند. بررسیهای اولیه نشان داد، دختر خردسال لباس بیرون از خانه به تن داشته و آثار خفگی روی گردن وی وجود دارد. با بررسی پرونده افراد ناپدید شده نیز هویت دختر خردسال به نام اسماء شناسایی شد.
با مشخص شدن این موضوع، تحقیقات برای یافتن مادر و ناپدری کودک آغاز شد تا این که روز بعد جسد مادر کودک هم در یکی از محلههای ملارد کشف شد. با کشف جسد این مادر و کودک ، ناپدری خانواده به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این که بیستوپنجم دی امسال او دستگیر شد.
من قاتل نیستم
وی با انتقال به پلیس آگاهی غرب استان تهران بازجویی شد و گفت: نمیدانم علت مرگ این مادر و دختر چیست و در مرگ آنها نقشی نداشتهام. من در یک آشپزخانه کار میکردم. مدتی قبل با یکی از همکارانم که زن است تصمیم گرفتیم برای خود آشپزخانهای راهاندازی کنیم. همسرم با اطلاع از این ماجرا بنای ناسازگاری را گذاشت و مدام به من تهمت میزد که من با همکارم ارتباط دارم. هر چه برای او توضیح میدادم که هیچ ارتباطی وجود ندارد، فایدهای نداشت.
تنها مظنون پرونده در اظهاراتش گفت: روز ششم دی امسال دوباره بر سر همین موضوع با او مشاجره کردم و هنگامی که خواب بودم او روی سر و صورتم آب جوش پاشید. زلیخا به جای این که مرا به مرکز درمانی برساند، فقط موضوع را به یکی از اقوامم اطلاع داد که من به کمک وی به بیمارستان منتقل و به دلیل سوختگی مجبور شدم بستری شوم. همسرم در این مدت حتی یک بار هم به ملاقاتم نیامد.
وی اضافه کرد: پانزدهم دی امسال از بیمارستان مرخص شدم. وقتی به خانه آمدم از همسرم و دختر خواندهام خبری نبود. زمانی که سراغ خانوادهاش رفتم، متوجه شدم هردوی آنها مردهاند. بعد من دستگیر شدم. باور کنید از مرگ این مادر و دختر بیخبر هستم.
حضور مادر و دختر در خانه مرد آشنا
تحقیقات برای مشخص شدن صحت ادعاهای ناپدری که تنها مظنون پرونده بود آغاز شد تا اینکه کارآگاهان به سرنخهایی دست پیدا کردند که نشان میداد گفتههای این مرد با واقعیت همخوانی دارد و نمیتواند در مرگ مادر و کودک نقش داشته باشد. با مشخص شدن بیگناهی پدرخوانده، او با هماهنگی قضایی آزاد شد اما تحقیقات ادامه پیدا کرد، تا این که ماموران دو روز پیش به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد زلیخا و دخترش پیش از کشف اجسادشان به خانه چند نفر رفته و آخرین نفر نیز مرد میانسالی بود که در حوالی ملارد زندگی میکرد.
با شناسایی این مرد که رضا نام داشت او با هماهنگی قضایی بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد. او در بازجوییهای اولیه آشنایی با این زن را انکار کرد و سرانجام در اظهاراتش گفت او و دخترش خودکشی کردهاند و قتلی در کار نیست.
مادر و دختر خودکشی کردهاند
این مرد در اظهاراتش گفت: زن جوان آشنای یکی از دوستانم بود. به طور اتفاقی او و فرزندش را در خیابان دیدم. در گفتوگو با وی متوجه شدم با همسرش دچار اختلاف شده و دیگر حاضر به ادامه زندگی با او نیست. با توجه به گفته این زن اجازه دادم همراه فرزندش به خانهام بیایند. زن جوان مدام میگفت از وضع زندگیاش ناراضی است و گمان میکند شوهرش به او خیانت کرده است. دیگر نمیخواست زنده بماند و مدام از خودکشی حرف میزد. خیلی با او حرف زدم تا به زندگی و آینده فرزندش بیشتر توجه کند، اما بیفایده بود. وی خاطرنشان کرد: برای چند روزی به ماموریت کاری رفتم و آنها همچنان در خانهام بودند.
زمانی که به خانهام بازگشتم متوجه بوی گاز شدم. دیدم لوله بخاری از جایش درآمده است. هر چه مادر و کودک را صدا زدم پاسخی نشنیدم. هر دوی آنها مرده بودند. همان جا بود که متوجه شدم زن جوان تصمیمش را برای خودکشی عملی کرده است. من ترسیدم و مانده بودم با اجساد آنها چه کنم. اگر موضوع را به کسی میگفتم حرفهایم را باور نمیکرد. بعد از یک روز جسد اسماء را در جاده منتهی به شهرستان شهریار رها و روز بعد جسد زلیخا را از خانهام خارج کردم و در ملارد انداختم.
با ثبت اظهارات رضا برای او قرار قانونی صادر شد تا صحت ادعایش بررسی شود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد