طلاق، تاوان مخفی‌کار

بی‌تا خیلی وقت بود که تردید داشت. روزی که به عقد رضا درمی‌آمد تصور می‌کرد خوشبخت‌ترین زن دنیا شده و تصور نمی‌کرد این خوشبختی فقط یک ماه دوام بیاورد. چشمش را که باز کرد، خودش را در دادگاه خانواده دید که آمده بود درخواست طلاق بدهد و برای همیشه از رضا جدا شود.
کد خبر: ۷۶۷۵۲۶
طلاق، تاوان مخفی‌کار

سوال قاضی شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده تهران بی‌تا را از افکارش بیرون آورد. وی در پاسخ به پرسش قاضی که علت درخواست طلاق را پرسید، گفت: آقای قاضی یک ماه است که با رضا ازدواج کرده‌ام. ولی تازه متوجه شده‌ام که او به من دروغ گفته است. رضا قبل از من یک زن دیگر داشته و این موضوع را هم خودش و هم خانواده‌اش از من پنهان کردند. با رضا و خانواده‌اش در یک مهمانی آشنا شدم و بعد از چند جلسه رفت‌و آمد تصمیم به ازدواج گرفتیم. روز عقد با دیدن شناسنامه‌المثنی رضا خیلی تعجب کردم. ولی رضا و خانواده‌اش گفتند که به‌دلیل گم کردن شناسنامه‌اش، شناسنامه جدید گرفته است. من که خیلی به رضا اعتماد کرده و عاشقش شده بودم، این موضوع را بی‌اهمیت دانستم و با او ازدواج کردم. ولی درست یک هفته پس از زندگی مشترکمان بود که حقیقت مثل یک پتک به سرم خورد. از یکی از بستگان رضا شنیدم که او قبل از من یک زن دیگر داشته که در دوران عقد طلاقش داده است. وقتی فهمیدم که رضا به من دروغ گفته، انگار دنیا روی سرم خراب شد. من با یک مرد مطلقه ازدواج کرده و فریب خورده بودم. نمی‌توانستم باور کنم. اما چون عاشق رضا بودم سعی کردم به روی خودم نیاورم و تحمل کنم اما یکی دو هفته بیشتر نتوانستم طاقت بیاورم. دروغ رضا و خانواده‌اش خیلی برایم گران تمام شد. با خودم فکر کردم که اگر رضا پیش از عقد همه چیز را به من گفته بود شاید با شرایطش کنار آمده و با او ازدواج می‌کردم، ولی حالا که به من دروغ گفته، نمی‌توانم این موضوع را تحمل کنم. الان خیلی وقت است با خودم کلنجار می‌روم. از یک طرف عاشق رضا هستم و نمی‌توانم بدون او زندگی کنم، از طرف دیگر نمی‌توانم با این دروغ کنار بیایم و زندگی‌ام را بدون اعتماد به شوهرم ادامه دهم. خیلی سختی کشیدم تا این تصمیم را گرفتم. ولی در هر صورت می‌خواهم از رضا برای همیشه جدا شوم و دیگر در کنار او زندگی نکنم. زندگی در کنار رضا هر لحظه بیشتر عذابم می‌دهد. با این‌که شوهرم را خیلی دوست دارم ولی نمی‌توانم با او زندگی کنم. به دادگاه آمده‌ام تا با بخشیدن مهریه‌ام و تمام حق و حقوقم از رضا جدا شوم. او خودش هم نمی‌داند که من به دادگاه آمده‌ام و می‌خواهم جدا شوم.

با پایان حرف‌های این زن، قاضی عموزادی سعی می‌کند او را از طلاق منصرف کند ولی با اصرار او شوهر وی را به دادگاه احضار می‌کند تا صحبت‌های او را نیز بشنود.

نگاه کارشناس از دروغ پرهیز کنید

دکتر حسن عشایری / روان‌شناس: ازدواج‌هایی که با دروغ صورت می‌گیرد پایان خوشی ندارد. خیلی از زنان و مردان تصور می‌کنند عشق و محبت تنها اصل اساسی زندگی مشترک است و اگر عشق و علاقه در زندگی مشترک وجود داشته باشد دیگر هیچ مشکل یا اختلافی به‌وجود نخواهد آمد.

در صورتی که دروغ باعث می‌شود زندگی مشترک از هم بپاشد و حتی با وجود بزرگترین و بیشترین عشق و علاقه باز هم اعتماد بین دو نفر از بین می‌رود. کم کم ریشه عشق و علاقه نیز از بین می‌رود و آن زندگی رو به نابودی خواهد رفت. خیلی‌ها تصور می‌کنند که علاقه و دوست داشتن دروغ و فریب را کمرنگ می‌کنند و اگر همسرشان بعد ازدواج پی به دروغش ببرد به‌دلیل علاقه از دروغ او می‌گذرد. اما این زنان و مردان اشتباه می‌کنند و اگر از‌‌ همان اول زندگی مشترک صداقت داشته باشند در آینده با هیچ مشکلی مواجه نخواهند شد. در این پرونده هم اگر مرد جوان به دلیل ترس از دست دادن همسرش این دروغ بزرگ را نمی‌گفت شاید الان زندگی آنها زندگی ای بود که خیلی‌ها حسرتش را می‌خوردند.هیچ‌گاه در زندگی مشترک ماه پشت ابر نمی ماند، پس بهتر است زوج های جوان صادقانه با یکدیگر برخورد کرده و کوچکترین اتفاقات را به هم بگویند.

شما چه فکر می‌کنید؟

برای ما به شماره 3000011224 پیامک بزنید و بنویسیددر این پرونده مقصر رضا است یا بی‌تا؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها