چون تصور این که بتوان با فردی در آن سوی کره زمین، ارتباط گفتاری و تصویری برقرار کرد برای انسانهای آن زمان، یک تخیل غیرقابل تحقق بود و چه بسیار انسانهایی که تمام عمر از شنیدن خبری از فرزند خود محروم بودند، چراکه جریان زندگی آنها را مجبور کرده بود در دو شهر یا دو کشور متفاوت زندگی کنند.
اما همین وسایل ارتباطی و تکنولوژیکی در زندگی امروز ما باعث شده است اخبار تاسفبار از سراسر گیتی با سرعت هر چه بیشتر به دست ما برسد. هر روز خبر جنگ، درگیری، جنایت و حوادث طبیعی در صدر اخبار رسانههاست. ما با شنیدن این اخبار، به شکل طبیعی، هم متاثر میشویم و هم در مورد خودمان، احساس خطر بیشتری میکنیم و با خود میگوییم «نکند همین اتفاق در مورد ما یا اعضای خانوادهمان رخ دهد». حاصل چنین وضعی این است که ترس و هراس و احساس ناامنی، به مرور و بیش از پیش در روان انسان حاکم میشود و بر آمار بیماریهای روحی بویژه یاس، افسردگی و بدبینی (پارانویا) افزوده میشود.
آرزوهای بزرگ
اشتباه نکنید، غرض من در اینجا نقد زندگی مدرن و نقد تکنولوژی یا رسانهها نیست، بلکه به مطلب مهمتری میخواهم اشاره کنم. نکته مورد نظر من، چیزی است که حاصل بدبینی به زندگی و جهان است. ما با شنیدن اخباربد بهطور طبیعی نسبت به زندگی بدبین میشویم. برخی از ما، گوشه عزلتی اختیار کرده و ترک دنیا میکنیم. ولی برخی از ما که هنوز نمیخواهیم تارک دنیا شویم، سوداهای بزرگ در سر خود میپرورانیم؛ مثل سودای اصلاح جهان. حضرت علی(ع) میفرماید: «ای مردم از دو چیز بیشتر از هر چیز بر شما بیمناکم: متابعت از هوای نفس و آرزوهای دور و دراز. پیروی از هوای نفس، انسان را از مسیر حق باز میدارد و آرزوی دور و دراز آخرت را از یاد میبرد.»
چه ترک دنیا و چه سودای اصلاح جهان، دو روی یک سکه بوده و ناشی از این است که ما به واقعیتهای زندگی خود توجه نمیکنیم. هر انسانی تواناییهای محدودی دارد، بنابراین هیچ انسانی به تنهایی و حتی با کمک معدودی از انسانها، توانایی اصلاح دنیا یا یک کشور یا حتی یک شهر را ندارد. بسیاری از رویدادها و اتفاقات، روبنایی از روابط پیچیده اقتصادی و سیاسی است که ما توان مقابله با آنها را نداریم؛ بنابراین سودای اصلاح دنیا باطل است و راه به جایی نمیبرد، اما این مساله اگر به ناامیدی و ترک دنیا منجر شود، باز هم نشاندهنده این است که ما تواناییهای واقعی خود را تشخیص ندادهایم.
توانایی ما چقدر است؟
خداوند به ما نعمت حیات را بخشیده، همچنین توانایی شناخت جهان عطا کرده است و براساس دستورات اسلامی، موظف هستیم شاکر نعمت الهی باشیم. (برای مثال نگاه کنید به سوره سبا آیه 13) خداوند به بسیاری از ما نعمت سلامت را عطا کرده است و به همه ما در عرصههای متفاوت، تواناییهای متفاوتی داده است. بنابراین ما کاملا ناتوان نیستیم و به قدر توان خود میتوانیم در این جهان تاثیرگذار باشیم.
اما برای این که تاثیر مثبتی در این جهان از خود به جای بگذاریم، از کجا باید آغاز کنیم. نخستین کار این است که تواناییهای خود را تشخیص دهیم. یعنی ابتدا باید دایره و زمینه نفوذ خود را تشخیص دهیم و ببینیم بر چه افرادی توانایی تاثیرگذاری داریم.
مسلما نخستین فردی که میتوانیم بر او تاثیرگذار باشیم، خودمان هستیم. باید ببینیم چه ضعفهایی داریم و آنها را اصلاح کنیم. از دروغ و رذایل اخلاقی پرهیز کنیم. از آسیب رساندن به خودمان و جسممان بپرهیزیم. از یاس و ناامیدی و خمودی و عبوسبودن پرهیز کنیم. از لذتهایی که ما را از زندگی و معنویت غافل میکند، دوری کنیم. از عادات ناشایست پرهیز کنیم چنان که امیرالمومنین میفرماید: «نفوس خویش را به ترک عادتها [ی نادرست] رام کنید». شاد و بشاش باشیم و در عین حال به تفکر در باب دنیا و زندگی و آخرت بپردازیم. سپس اعضای خانواده و همسایگان و همکاران ما در قلمرو افرادی هستند که میتوانیم بر آنها تاثیر بگذاریم. شاید برخی از ما به خاطر ناتوانیهای مالی تصور کنیم که نمیتوانیم تاثیر مطلوبی بر زندگی آنها داشته باشیم، اما واقعیت این است که صدقات و خیرات و یاری رساندن به دیگران صرفا محدود به کمکهای مالی نیست، بلکه گاهی بیان یک حدیث خوب یا تعلیم یک نکته اخلاقی یا حتی خنداندن فردی که تحت فشار عصبی بسیار زیاد است، صدقهای بزرگ و عبادت محسوب میشود. اگر همین تواناییهای محدودی را که خداوند به ما عطا کرده است در یاری رساندن به دیگران دریغ کنیم، با افراد سرمایهداری که از ذرهای کمک به مستمندان ابا میکنند، چه تفاوتی داریم؟
سلمان اوسطی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد