بعضی مواقع نیز به چنین افرادی «خوششانس» میگویند، اما اگر به خرافاتی مثل «مهره مار» و «شانس» باور نداشته باشیم، باید بپذیریم که اگر همکار ما در تعامل با رئیس اداره، دیگر همکاران و نیز ارباب رجوع، موفقتر از ماست، این موفقیت معلول تفاوت نوع رفتار او، با نوع رفتار ماست.
اما رفتار چنین افرادی، چه تفاوتی با رفتار دیگران دارد؟ چه عنصر و ویژگیای در رفتار آنها وجود دارد که باعث شده دیگران حسن ظن بیشتری نسبت به آنها داشته باشند؟ عوامل بسیاری در اینجا نقش دارند، ولی یکی از مهمترین عوامل، توانایی در شوخی کردن است.
توانایی فاصله گرفتن از زندگی روزمره
عموم انسانها، به دلیل مشغله زندگی و فشار عصبیای که مشکلات روزمره بر آنها بار میکند، نیازمند این هستند که کمی از جریان عادی و عمومی زندگی فاصله بگیرند و چند لحظهای بیاسایند و حتی به این سیر مشکلات، نگاهی از بیرون انداخته و با جدی نگرفتن آن، به آن بخندند. با این کار، انسان میتواند برای ادامه مواجهه جدی با مشکلات، تجدید قوا کند و با نیرویی بیشتر و به اصطلاح «سرحال»تر به حل مسائل خود بپردازد.
بسیاری از انسانها، این کار را درباره خودشان دریغ میکنند و توانایی ندارند با نگاهی طنز آلود به مسائل خود نگاه کنند، اما برخی از انسان هستند که نهتنها این کار را در باب مسائل خود انجام میدهند، بلکه حتی به دیگران کمک میکنند که برای چند لحظه هم که شده، مشکلاتشان را جدی نگیرند.
شوخی، معنویت و عرفان
از این منظر، طنز و شوخی کردن، با نگاههای معنوی و عرفانی به زندگی، شباهت دارد. چراکه در نگاه عرفانی نیز مسائل روزمره زندگی، مسائل جدی تلقی نمیشوند و انسان آگاه و خردمند میباید در اندیشه مسائل مهمتری باشد. مسائل روزمره زندگی، هرچند شایسته رسیدگی هستند، ولی اگر انسان از حل آنها ناامید شد، نباید چندان غمگین شود، بلکه میباید با اندیشیدن به مسائل مهمتر، مسائل روزمره را بیش از اندازه جدی نگیرد.
در اینجا مقصود این نیست که فردی که شوخی میکند، لزوما هیچ مسالهای از مسائل معیشتی را جدی نمیگیرد، بلکه مقصود این است که شوخی کردن، به این دلالت دارد که فرد، دستکم، آنقدر آگاهی دارد که مسائل معیشتی، به آن اندازه مهم نیستند که سلامت روان و روح انسان را کاملا به خطر بیندازند. انسانها اگر نمیتوانند در حل مسائل معیشتی، به یکدیگر کمک کنند، دستکم میتوانند با شوخیهای محتاطانه، روح و روان دوستان خود را، هرچند برای مدتی کوتاه، خرسند کنند. مثلا در حدیثی از امام علی(ع) نقل شده است که: «هرگاه رسول اکرم(ص) یکی از اصحاب خود را غمگین میدیدند، با شوخی او را خوشحال میکردند و میفرمودند: خداوند، کسی را که با برادران (دینی)اش با ترشرویی و چهره عبوس روبهرو شود، دشمن میدارد.» و نیز در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که «رسول اکرم(ص) شوخی میکردند ولی جز حق چیزی نمیگفتند» و نیز در حدیثی از خود پیامبر(ص) نقل شده است که: «مومن شوخ است و منافق اخمو و عصبانی.»
بنابراین روح حاکم بر طنز و شوخی، به خودی خود، سازگار با طبع انسان است. انسان نیازهایی دارد که شوخی و طنز آنها را پاسخ میگویند. از این رو در احادیث نیز شوخی کردن به شکل مطلق مورد نفی و انکار قرار نگرفته است، بلکه شوخی امری پسندیده است، اما حدودی دارد که خروج از آنها، تبعات منفی به بار میآورد. اسلام از عبوس بودن حمایت نمیکند. فرد عبوس و اخمو، زندگی را برای خود و اطرافیانش تلخ میکند.
چنین فردی، نهتنها چندان عاقل نیست، بلکه همچنین از نوعی حماقت هم رنج میبرد، چرا که مسائل و مشکلات روزمره زندگی را بیش از آن که میباید، جدی گرفته است. فردی که از هر نوع شوخی کردن فاصله میگیرد، به مرور از حلقه افراد اطراف خود، خواهد کاست و به انزوا میافتد. بنابراین، شوخی ضرورت زندگی است، ضرورتی که نیازمند حفظ حد و حدود است.
شوخی از محبتورزی تا ایجاد تنفر
اما حدود شوخی کردن چیست؟ پیشتر گفتیم که شوخی کردن برای اینکه انسان بتواند با قوت و تحمل بیشتری به حل مسائل روزمره خود بپردازد، لازم است، اما گاه، افراد در شوخی کردن به حدی زیادهروی میکنند که نهتنها از مسائل زندگی خود فاصله میگیرند، بلکه گویی نسبت به هر گونه عقل و خردورزی نیز بیگانه میشوند. برای مثال افرادی، ساعتها در جمع همکاران و در هنگام انجام کار، شوخی میکنند و به گفتن حرفهای غیرجدی میپردازند. شوخی در این موقعیت نهتنها به همکاران برای نیرو گرفتن کمک نمیکند، بلکه موجب آزار و اذیت آنها نیز هست. شوخی زیاد آزاردهنده است ضمن این که دیگران دلیل این شوخی را متوجه نمیشوند. حضرت علی(ع) میفرمایند: «هر کس زیاد شوخی کند، نادان شمرده می شود.» دلیل این نادان شمردن، این است که دیگران درک نمیکنند که چرا باید فردی از شوخیای که افراد دیگر را نمیخنداند، بلکه آنها را آزار میدهد، لذت ببرد.
شاید بهترین نوع شوخی در فضاهای کاری، شوخیهایی با جملات کوتاه و بدون اتلاف وقت دیگران باشد؛ شوخیهایی که ظاهرا حاصل آنها صرفا یک لبخند کوچک در گوشه لب همکار است ولی همین کار، روحیه او را تقویت میکند. زیادهروی در شوخی کردن، بویژه در موقعیتهای جدی، نهتنها به دیگران کمکی نمیکند، بلکه حتی از ارزش و اعتبار ما خواهد کاست و چنان که امیرالمومنین میفرمایند: «شوخی زیاد، ارج و احترام را میبرد و موجب دشمنی میشود.»
ازدیاد خصم و دشمنی و بدبینی به واسطه شوخی، ناشی از رعایت نکردن زمینه شوخی است، چراکه افراد در موقعیتهایی باید شوخی کنند که هم به ایجاد نشاط و سرور در دیگران و هم خودشان منجر شود، ولی اگر در موقعیتهایی شوخی کنیم که صرفا خودمان یا نزدیکانمان شاد شویم ولی دیگران شوخی ما را به نحوی برداشت کنند که گویی ما قصد تمسخر آنها را داشتهایم، این کار به دوری ما از آنها منجر خواهد شد و از همین رو در برخی از احادیث، شوخی کردن مورد نهی قرار گرفته است.
مسلما این احادیث را نباید به نحوی تفسیر کنیم که گویی با احادیثی که شوخی کردن را نیکو میشمرند، در تعارض هستند. بلکه احادیثی که شوخی کردن را نهی کردند، نوعی از شوخی را مدنظر دارند که همراه با گناه است یا اینکه به نتایج نامطلوب (مثل رنجش دیگران) منتهی میشود، برای مثال امام صادق در حدیثی میفرمایند: «إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَ لا تُمارِهِ» یعنی هر گاه کسی را دوست داشتی، با او نه شوخی کن نه مجادله. در این حدیث، شوخی و مجادله، در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و این نشانه آن است که مقصود از شوخی در اینجا، آن نوع شوخی است که مخاطب ما در آن، با ما همراه نیست، بلکه ما با شوخی کردن میخواهیم نهتنها به نوعی مخالفت خود را به او نشان دهیم و بلکه بدتر از این، او را تمسخر کنیم.
بنابراین شوخی کردن دوسویه دارد، یکسویه آن به نزدیکتر شدن قلوب انسانها به یکدیگر مدد میرساند و موجب تقویت دوستی و همدلی میشود و نشاط و سرور را در جامعه افزایش میدهد و سویه دیگر آن، به ناراحتی و آزار ختم میشود و دشمنی و تنفر را افزایش میدهد. خردمند کسی است که با آگاهی از این دو سویه، حتی هنگام شوخی کردن نیز، عقل را چراغ راه خود قرار دهد و با آگاهی زبان بگشاید.
سلمان اوسطی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد