شاید در آن زمان، نوشتن در دفتر خاطرات، مهمترین تجربه اصیل نوشتن عقاید و دیدگاهها درباره زندگی روزمره ما بود. دفاتری را که عنوان «دفتر خاطرات» روی آنها حک شده بود، با سلیقهای خاص خریداری میکردیم و با وسواسی خاص با خط خوش و منظم روی آنها از تجربیات روزمرهای که با دوستانمان داشتیم مینوشتیم، دوستانی که شاید امروز سالیان سال است که هیچ خبری از آنها نداریم، نه میتوانیم از آنها خبر بگیریم و نه حتی انگیزه و رغبتی داریم که به دنبال نام و نشانی از آنها باشیم. در آن ایام، نوشتن به خودی خود، معنای خاصی برای ما داشت، نوشتن به خودی خود مطلوب بود و برای آن وقت صرف میکردیم.
امروز اما، تجربه نوشتن، بیشتر در صفحات شبکههای اجتماعی رخ میدهد، یعنی در جایی که بلافاصله مورد دید و قضاوت دیگران قرار میگیرد. ما در صفحات شخصی خود از تجربیات روزمره خود و از نگاهی که به یک رویداد اجتماعی یا حتی خصوصی داریم، مینویسیم و دیگران درباره این ابراز عقیده ما نظر میدهند. این مطلب، حسنی دارد و آسیبی. حسنش این است که تبادل نظر بین انسانها، آن هم از طریق نوشتن سهلتر شده است. اتاقهای گفتوگو بین دوستان، همکاران و همکلاسیها، امکان تبادل نظر درباره وقایع روزمره را بسیار آسان کرده است. به برکت این ابزار ارتباطی جدید شاید حتی لحظهای هم ارتباطمان با دیگران قطع نباشد و همیشه همگان در دسترس هستند.
اما آسیبش این است که انسانها مجبورند بسیار کوتاه بنویسند، آن هم با وسواس بسیار زیاد، چرا که دیگران، این نوشتهها را میبینند و مورد قضاوت قرار میدهند. انسانها از قضاوت و بویژه تمسخر و ملامت دیگران واهمه دارند، بنابراین بسیار محتاطانه مینویسند، خود را سانسور میکنند و از همه مهمتر، هر چیزی را نمیتوانند بنویسند؛ بویژه تجربیات شخصی، عقاید و تحلیلهای خاص از رویدادی خاص و... را. اشتباه نکنیم، در صفحات اجتماعی نیز نوشتن از تجارب خصوصی یافت میشود، ولی آنچه میبینیم در بسیاری از موارد، بیان حال خود فرد نیست، بلکه بیان وضعی است که برای او مطلوب است. افراد حال و اوضاع خود را به نحوی انعکاس میدهند که دوست دارند آنگونه دیده شوند، نه آنطور که واقعا هستند و نه آنطور که واقعا احساساتشان به آنها میگوید.
نتیجه اینکه با وجود اینکه امروز ابزارهای نوشتن و تبادل نظر مکاتبهای بسیار پیشرفت کرده، نوشتن، بسیار محدود شده است و تجربه نوشتن اصیل، تجربهای فراموش شده است. از همین رو، لذت این تجربه نیز لذتی فراموش شده است. اما آنها که زمانی از باورها و احساسات خود روی کاغذ خطوطی مینگاشتند و بعد از سالها با خواندن آنها هم گریستند و هم از ته دل خندیدند، میدانند لذت خواندن متنهای خودمان، بعد از سالها، لذتی بینظیر است؛ لذتی که با خواندن شاهکارهای هیچ نویسنده بزرگی قابل مقایسه نیست.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد