برف میبارد؛ دانهها زیر هم پنهان میشوند، در رجهای شال گردن قرمزی که برای تو بافته شد.
تویی که مخاطبی، ساکت و بی صدا؛
تویی که میدانی، دستهای خالق تو از تمام اجاقهای شهر گرمتر است.
تویی که میخندی، ولی اعتباری به ماندنت نیست و با طلوع اولین نشانههای بهار، تن سپید تو به زمین تن می دهد. بی هیچ باری بر دوش فقط با یک شال گردن قرمز. این روایت قصهی توست، کوتاه وخاطره ساز.
حال نوبت عاشقی دیگریست، جغرافیای سین پدیدار میشود و پردازش ذهن به تصویرهای تازهای آغاز...
غنچهها هزار پاره می شوند. سبزهها به طراوت خود میبالند. ماهیان طلایی عاشقانه از پشت تنگ بلورینه سیب میچینند و تخم مرغها چه بیتاب دل به رنگها میدهند.
بادی سرد و شیرین ابرها را میرباید و درختان تازه بیدار شده از ارتفاعات بلندترین شاخهها سلامی عرض میکنند. آسمان پرندگانی که بیپروا، پر میگشایند را میزبانی میکند.
عجب حیرت آور است دستهای شورانگیز بهار....
بهار لذت لحظههاست!
شاید رنجهایمان وزن بیشتری دارند، اما اشتیاق عطر بهار نارنجها نامنتهاست.
مریم اسماعیلی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد