جام جم: روز آخر سال چه کنیم؟
شایع است که فرداشب، سال تحویل میشود. این در حالی است که هنوز مقداری از کارهای ما روی دستمان مانده است (اشتباه نشود؛ باد نکرده است!)؛ از جمله ضبط شتابان و شب تا صبح «قندپهلو»یی که شنیدم ملت دوستش دارند (اشاره میکنند که دولت هم هم!). فلذا امیدواریم تا فردا جمعه که مملکت تعطیل مطلق میشود؛ یعنی هم روز تعطیل جمعه است و هم روز تعطیل ملی شدن صنعت نفت؛ آمادگی لازم را برای تحویل گرفتن سال جدید و رسید دادن، پیدا کنیم.
از سال رسمی و اداری 93 فقط امروز را داریم و جای سخن گفتن و مطلب نوشتن و در یک کلام، زیادهگویی بسیار نیست. یک سال دیگر باز برای حرف زدن، فرصت هست. حالا برای عمل کردن هم خدا بزرگ است. اللهاکبر!....قربان خدا و نظم و نسق آسمانیاش بشوم که تمامی حساب و کتابهای اعلام شدهاش، دقیق و ظریف و محاسبه شده است.
وقتی که قرار است مثلاً رأس ساعت 2 و 15 دقیقه و 10ثانیه روز شنبه، سال تحویل شود؛ حتما همین گونه میشود. یک ثانیه هم تاخیر و پس و پیش ندارد. حالا بلانسبت نگاه کنید به پروازهای هواپیمایی ما! (البته باز هم خدا را شکر که فقط در زمینه ساعت و دقیقه پروازش تأخیر دارد. کمتر پیش آمده که با روزش مشکل داشته باشیم. گفتیم که نگویید نیمه پر لیوان را نمیبینیم.) به نظرم اگر تغییر سال دست ما بود، یکدفعه اعلام میشود که به دلیل نقص فنی در چرخش ایام، سال با چند ساعت تأخیر تحویل میگردد.
بسته پیشنهادی: الآن خیلیها با این پرسش درگیرند که امروز و فردای باقی مانده از سال را چه کنند که بهتر باشد؟...خب وجود نازنین ما نیز که انگاری ساخته شده برای همین کمکهای مردمی و گرهگشاییها. خدا در سال جدیدش ما را هم کنار شما حفظ کند. چون هر لحظه ممکن است سال تمام شود، آخرین رهنمودهای ارزنده خود را خیلی مختصر و فشرده تقدیم میکنیم:
1ـ زیارت اهل قبور: حتما شب جمعه آخرسال به فکر آنهایی هم باشید که سالهای گذشته با شما کنار سفره هفتسین بودند. این شکلی، بچههای شما هم غیرمستقیم و بدون مصوبه دولت و مجلس یاد میگیرند که صد سال دیگر، آنها هم در آستانه هر عید نوروز، سری به خانه ابدی شما بزنند و فاتحه شما را بخوانند. یاد مرحوم خیام به خیر که هشدار داد: این سبزه که امروز تماشاگه ماست/تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟
2ـ بخشش عمومی: اگر از کسی کینهای به دل دارید یا خدای نکرده با کسی خردهحسابی چیزی دارید؛ اگر محرم است، بروید ماچش کنید، قضیه فیصله یابد. اگر هم محرم نیست، در چارچوب موازین اعلام شده، با او رفتار کنید. با دادن یک شکلات هم میتوان به کسی فهماند که با وی مشکلی ندارید. سابق بر این ـ به گفته هوشنگ ابتهاج عزیز ـ اشارات نظر، نامهرسان بین افراد بود. خب الآن پیامک جایش را گرفته ظاهراً!
3ـ لبخند بزنید: شاد باشید و دیگران را هم شاد بخواهید. بد نیست اگر غمی در چهره یکی از اطرافیان یا همسایگان دیدید، احوالش را بپرسید. شاید در شبی که شما دارید سبزیپلو با ماهی یا ماهیچه میخورید، او جز ماهی داخل تنگ آب، چیزی برای خوردن ندارد. نصفی از آن دیس سبزیپلو را اگر با اکرام و احترام، به در خانهاش بفرستید؛ شب عیدی، او هم مثل شما لبخند خواهد زد. فقط عکسش را با وایبر و واتساپ و اینجور نرم افزارهای ضالّه باحال برایش نفرستید و زیرش بنویسید: من و سبزیپلو و ماهی؛ همین الآن، شب عیدی؛ یهوی!
کیهان: خریداری یا...؟!(گفت و شنود)
گفت: آقای عباس عبدی گفته بود اصلاحطلبان طرح و استراتژی ندارند و آقای زیباکلام در پاسخ او نوشته است؛ پیروزی آقای روحانی در انتخابات بهترین دلیل است که نشان میدهد اصلاحطلبان طرح و استراتژی دارند.
گفتم: ولی همین آقای زیباکلام در شهریورماه 92 در مصاحبه با سایت روزنامه ایران گفته بود؛ خود آقای روحانی هم از اینکه رئیسجمهور شده بیشتر از همه بهتزده شده بود، پیروزی آقای روحانی طرح و گفتمان نبود بلکه 50 درصد این پیروزی تصادفی بود و 50 درصد هم بدعمل کردن اصولگرایان بود.
گفت: خود ایشان اینهمه تناقض را چگونه توجیه میکند؟! چرا هرچند روز یکبار خط و موضع عوض میکند؟
گفتم:اصلا ایشان خط و موضع ندارد... از یک آدم ابنالوقت و سودجو پرسیدند دو دو تا چند تا میشود؟ گفت؛ اول بگو میخواهی بخری یا بفروشی؟! اگر فروشندهای میشود یکیونصفی ولی اگر خریداری میشود پانزده تا و شاید هم یک کمی چربتر!
آرمان: چرا عید را دوست داریم؟
یکی از علائق انسان ها در طول تاریخ، رسیدن ایام عید و تعطیلات سال جدید بوده است و کلا دلایل آن بسیار زیاد است، به همین دلیل ما قصد داریم در آخرین طنز امسال به دلایل علاقه مندی به عید از جنبه های مختلف بپردازیم:
دلایل سیاسی: با آغاز تعطیلات عید چند اتفاق خوب و ویژه رخ میدهد؛ 1- بسیاری از از روزنامه ها در طول این دوران تعطیل هستند و این تعطیلی باعث می شود، ذهن و روح و روان انسان در راحتی باشد، هرچند برخی از سایت های خبری فعالیت دارند اما شما میتوانید با سفر به روستاهای دور افتاده که در آنجا اینترنت وجود ندارد، به مغز خود آرامش تزریق کنید. 2- با تعطیلی مملکت، برخی از مسئولین هم به تعطیلات نوروز میروند و به همین دلیل ممکلت از گزند مربوط به اقدامات و اظهار نظرهای آنان، چند روز بیشتر در امان خواهد بود.
دلایل اقتصادی: شما که 365 روز از 12 ماه سال را بیپول هستید، تعطیلات نوروز می تواند بهانه ای باشد برای اینکه به دیگران بگویید هزینههای شب عید کمر شما را شکسته و استثنا در این ماه دست تان کمی تنگ شده و دخل و خرجتان به هم نخورده است. در عین حال افرادی که در طول سال بیکار هستند، می توانند در طول عید با حضور در کنار دیگر بیکاران حالشو ببرند.
دلایل اجتماعی: به دلیل اینکه زورگیرها، سارقین و بیاعصاب ها سال سخت و پرکاری را پشت سر گذاشته اند، تعطیلات عید را به خودشان مرخصی میدهند و به سفر و تفریح می روند و بنابراین آمار بزهکاری و درگیری های خیابانی و سرقت هم طبیعتا پایین میآید.
دلایل فرهنگی: در طول عید به دلیل اینکه دلواپسین مجوز لغو کن در سطح کشور پراکنده شدهاند و همچنین رسانه های ارتباطی هم محدود هستند، وزارت ارشاد میتواند بی سر و صدا و بدون نگرانی از مجوز لغو کنها، مجوز صادر کند و استثنا این بار مجوزش وتو نشود!
دلایل صنعتی: تعطیلی نوروز تنها تعطیلی است که کل مملکت در کنار بسیاری از کارخانه ها و کارگاه های صنعتی تعطیل هستند. منتهی فرق اساسی اینجاست که این بار و بابت این تعطیلی کارخانه ها نباید حقوق بیکاری به کارگران شان بدهند.
دلایل ترافیکی: پس از پایان تعطیلات عید گره از سوالات مربوط به دلایل آمار بالای تصادف و تلفات جادهای باز می شود و در نهایت آقا اسکندر به عنوان باعث و بانی این جریان شناخته می شود و مشخص می شود دلیل اینکه پراید به عنوان پای اول و اصلی اغلب تصادفات جاده ای شناخته می شود، تعداد بالای این خودرو در جادههاست، اگر مازراتی و بنز هم آنقدر در جادهها داشتیم، آمار تصادفات همین قدر بود.
دلایل نوستالوژیک: با کمک برنامههای شاد و متنوع صدا و سیما، شما مجددا به دوران کودکی خود رفته و کلاه قرمزی و لینچان و دی دی را تماشا خواهید کرد.
تشکر می کنم!
حالا که آخرین ستون طنز روزنامه در سال 1393 را می نویسم، حداقل کاری که می توانم انجام بدهم این است که از همین طریق از مسئولین روزنامه، همکاران فنی و ویراستاری، دبیر محترم صفحه آخر(که خدا صبر زیادی به ایشان داده که بنده را در سال گذشته تحمل کردند) و تمام همکاران محترم در روزنامه آرمان تشکر و قدردانی کنم و به آنها خسته نباشید بگویم.
امیدوارم دوستان در تعطیلات نوروز چاق نشوند، عیدی به کسی ندهند، از تعداد زیادی عیدی بگیرند، به سلامت به مسافرت بروند و برگردند (هرچند این اتفاق خیلی سخت و بعید است، اما بنده شخصا برایتان دعا می کنم) بادام های خانه هایی که به آنجا برای عید دیدنی می روند از تخمه جاپونی قابل تشخیص و تفکیک باشندو... خلاصه عید همه مبارک!
شرق: آمبولانس ۳۰۰
من یک هفته است که هرروز فکر میکنم دیگر آخرین شماره روزنامه در سال ۹۳ است و هی خداحافظی میکنم و هی عیدمبارکی میگویم.
بعد فرداش خیلی جدی درازبهدراز فعالیت روشنفکریام را شروع میکنم و ولو میشوم. منتها بعدازظهر که میشود، از روزنامه زنگ میزنند که چی شد؟ بعد فعالیت روشنفکریام را قطع میکنم و از حالت درازبهدراز خارج میشوم.
خلاصه دیروز هم خداحافظی کردم و الان هم باز باید خداحافظی کنم. این مدل خداحافظیکردن، مدل ورزشکاران است که هی از جاهای مختلف ورزش خداحافظی میکنند، منتها سر از جای دیگری درمیآورند.
وصیت دهخدا
بعد هم دوره آبادسازی آبادگران و رایحه خوشخدمتیها، اینقدر پاکترین دولت محسوب میشود که مرحوم دهخدا دیشب آمد به خواب بنده و گفت اگر میشود در لغتنامه دهخدا جلو معنی پاکدست بنویس الکی.
شک
اصلا الان اینقدر برخی پرونده فساد اقتصادی دارند که ما خودمان به خودمان هم شک کردیم و رفتیم بهعنوان شاکی خصوصی از خودمان شکایت کردیم؛ والا.
نمیشود که دونفر دزد باشند. وقتی برخی دزدی کردهاند لابد ما هم یککاری کردهایم. مثلا ما تا الان فکر میکردیم پول بیتالمال را خوردهاند الان متوجه شدیم گویا بیتالمال مالی هم نبوده و دیگر مستقیم مال مردم را خوردند. پدیده غریبی است.
گلفروشی
جمعه رفته بودیم گلفروشی بنفشه بخریم برای حیاط. یکخانم محترم سنوسالداری هم یکجعبه بنفشه برداشته بود و به گلفروش میگفت نقدی حساب کند. گلفروش میگفت مادرجان من کارگرم و باید فاکتور کنم و شما بروی آنجا حساب کنی. آنجا واقعا جای دوری بود. بعد گفت اگر این آقای محترم خوشتیپ آدمحسابی خوشقدوبالا قبول کند (من را میگفت، کور شوم اگر غلو کرده باشم) من پنجهزارتومان بنفشهها را روی فاکتور ایشان بنویسم، شما پول را نقدی بدهید به ایشان. من گفتم خواهش میکنم مسالهای نیست.
بعد دولا شدم و جعبه بنفشه را برداشتم و تقدیم کردم به خانم محترم و گفتم این تقدیم شما، عیدی از طرف من. خانم محترم چهکار کرد؟ اول باورش نشد. گفت امکان ندارد. تا حالا اغلب افراد کندهاند، چطوری است که شما جای کندن داری میچسبانی؟ راستش را بگو. جای این گلدان چی میخواهی بکنی هان؟ گفتم هیچی مادرجان. واقعا عیدی. یاد مادربزرگم افتادم، این را تقدیم شما کردم. خانم محترم بغض کرد و گفت: واقعا؟ جدی؟ خدا بهت یک بچه خوب بدهد.
گفتم شما اول دعا کن یک همسر خوب بدهد. گفت وا؟ زن نداری؟ گفتم نه دیگر. اساسا میآیم گلفروشی دنبال یک دختر خوب میگردم تا او را از بین صدها گل جدا و در سینه جشن عشقش را برپا کنم، برای نقطه پایان تنهایی، او تنها اسمی باشد که صدا میکنم و دیرید دیددید عشق من دیرید دیددید عشق من دیریددید دیددید عشق من.
خانم محترم سنوسالدار گفت «وای چقدره خوبی تو پسرم. کاش من را زودتر میدیدی. خونه، ماشین، دوتا ویلا، کارخونه و... کجا بودی پسرم؟ من اینهمهسال تنها بودم... دیر دیدمت...». بدون اغراق همینها را بهعنوان آپشنهاش گفت و آه کشید و گذاشت و رفت. من چهکار کردم؟ هیچی دیگر.
حالت ازدواج پیدا کردم و از جمعه تا حالا ایستادهام توی این گلفروشی سر چهارراه جهانکودک، دارم گل بنفشه ملت را حساب میکنم، بلکه یکی بگوید بهموقع آمدی عزیزم و این آخر سالی دست ما بند شود و سر ما گرم شود و سال بعد بشود چندتا بچه تولید کرد که به انگلیس (که دکتر روازاده گفته برای همهچیز ما برنامهریزی دوسانتی کردند) رکب بزنیم. و در انتها دیگر من مجبور نشوم بروم در افق گم بشوم.
آمبولانس ۳۰۰
این ۳۰۰مین آمبولانس بود و این یعنی در تولید آمبولانس به خودکفایی رسیدیم. امیدواریم در سال آینده مازاد تولید آمبولانس را صادر کنیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد