پس از لغو اجرای ارکستر سمفونیک در لیگ جهانی

نامه رسول خادم به وزیر ارشاد

رئیس فدراسیون کشتی:

نوکیسه‌ها ورزش را تهدید می‌کنند

رسول خادم قهرمان محبوب و ستاره دوست‌داشتنی ورزش‌دوستان دهه 60 که خاطرات کشتی‌های مقتدرانه او و بزکش‌های بی نقصی که روی خادارتسف- غول وقت کشتی روسیه- اجرا می‌کرد، هیچ وقت از یاد کشتی دوستان نمی‌رود. تا آنجا که حتی هنوزم گاه و بی‌گاه هرجا صحبت از بزکش می‌شود نام خادم در یادها تداعی می‌شود.
کد خبر: ۷۸۲۸۵۰
نوکیسه‌ها ورزش را تهدید می‌کنند

او که دو سالی است به کشتی برگشته، در سال93 و در کسوت رئیس فدراسیون کشتی و سرمربی تیم ملی کشتی آزاد از جمله چهره‌های خبرساز سال بود. افتخارات متعدد کشتی در هر دو بخش آزاد و فرنگی و در رقابت‌های جهانی، جام جهانی و بازی‌های آسیایی چنان بود که نه بدهی‌های میلیاردی فدراسیون، نه اختلاف سلیقه‌های خانوادگی گوش شکسته‌ها و نه کارشکنی برخی، نتوانست زمین‌اش بزند.

در صبح یکی از روزهای بهاری اسفند در اتاق محقر و ساده رئیس فدراسیون که مشرف به تشک‌های فیروزه‌ای خانه کشتی ورزشگاه آزادی است، گفت‌وگوی مفصلی با خادم داشتیم؛ گفت گویی که گاه چنان صمیمانه می‌شد که ناگفته‌هایی از ناملایمات ـ‌البته برای ننوشتن ـ به‌زبان می‌آورد و گاه با قاطعیت از اصولش برای نوشتن و تاکید بیشتر می‌گفت. مرد خستگی‌ناپذیری که به گواه اطرافیانش در شبانه روز بیش از 14 ساعت پیگیر رتق و فتق امور کشتی است.

در شرایطی دو سالی است دوباره به صدر اخبار ورزش کشور برگشته‌اید که حدود یک دهه را در عرصه مدیریت شهری بودید، مقطعی که بندرت پیرامون ورزش اظهارنظر می‌کردید، این سال‌ها برای یک فرد ورزشی چگونه گذشت؟

فرصتی فراهم شده بود که در بخش‌های دیگری فعالیت کنم و شاید تجربیاتی که در آن سال‌ها بویژه در حوزه مالی و در حوزه برنامه‌ریزی به‌دست آمد از جمله پیرامون تهیه اسناد برنامه‌ریزی، تدوین سلسله مراتب نظام برنامه‌ریزی و غیره، ارزشمند بود، اما طبیعی است که نمی‌توانستم خودم را جدای از ورزش بدانم. متاسفانه هیچ روزنه‌ای برای حضورم در ورزش در هیچ سطحی از آن ایجاد نشد و نخواستند که بوجود بیاید. شاید در سطوح کلان ورزش فرصت‌سوزی‌هایی از طرف خودم شد، آن هم با اعتقاد به یک‌سری اصول، صورت گرفت و به دلیل مسئولیتی که داشتم پشیمان نیستم، اما برای ورود به کشتی هیچ روزنه و فرصتی فراهم نشد و بناچار فاصله‌ای حدودا ده ساله از کشتی بوجود آمد.

در یکی از معدود مصاحبه‌های سال‌های دور از کشتی، در تشریح مشکلات ورزش ایران عبارت مشکل «مغز‌افزاری ورزش» را به کار بردید، وضع ورزش ایران از آن روز تا الان چطور بوده است؟

مشکل همچنان وجود دارد. البته به دلیل توجهات خاص مدیریتی درون هر رشته یا دقت نظر بیشتری که نسبت به رشته‌های المپیک و مستعد وجود دارد، یک روند رو به رشدی را در ورزش کشور داشتیم و نمی‌توان این رشد را انکار کرد. در عین حال این رشد دلیل نمی‌شود که بگوییم براساس یک برنامه مشخص و مدون کلان پیش می‌رویم. موفقیت‌ها به این دلیل است که یا در برخی رشته‌ها مدیریت خیلی باانگیزه کار می‌کند یا استعداد خودجوش ورزشکاران در مجموع عملکرد روبه رشدی را نشان می‌دهد.

در مجموعه فدراسیون‌ها، یک‌سری فدراسیون‌ها توانسته‌اند اهدافی را برای خود تعریف کنند و در سطح اهداف، برنامه‌هایی را مدنظر داشته و توانسته‌اند روند روبه رشدی داشته باشند. این گروه از فدراسیون‌ها با توجه به وضع استعدادهای بالقوه فنی که در ورزش کشور وجود دارد، شرایط رشد نسبی را در رشته‌های مربوطه خود فراهم آورده‌اند، البته گاهی هم عملکرد خوب با اتکا به استعدادهای خودجوش بوده است.

کشتی، وزنه‌برداری، تکواندو، والیبال، برخی رشته‌های ورزش بانوان و دوومیدانی در قالب تک‌ستاره‌ها و ورزش‌های رزمی از جمله ورزش‌هایی هستند که با توجه به تلاش و هدفمندی نسبی فعالیت‌های فدراسیون‌هایشان و در عین حال همزمان تمرکز بیشتر مدیریت کلان ورزش سیر رو به رشدی داشته‌اند. واقعیت این است ساختار موجود ورزش در کشور به‌هیچ‌وجه پاسخگوی نیازها و انتظاراتی که از آن می‌رود، نیست و پیشرفت‌های حاصل شده بوی‍ژه در نتایج فنی به آن معنی نیست که مجموعه ورزش در ساختاری مشخص و مطابق نظام برنامه ریزی روشن کارش را پیش می‌برد. اسناد برنامه‌ریزی تعریف خاص خودش را دارد. در سطح کلان ورزش کشور بدون سلسله‌مراتب نظام برنامه‌ریزی است و روند روبه رشد ملموس در این قبیل ورزش‌ها دلیل نمی‌شود که عیب و نقص ساختار معیوب ورزش برطرف شده و در یک چارچوب برنامه‌محور حرکت می‌کند.

وزارت شدن ورزش یک قدم به جلو بود یا یک اقدام سیاسی؟

می‌توانست یک قدم به جلو باشد. ولی زمانی می‌توانست این گام رو به جلو را بردارد که با اصلاح ساختار ورزش توام می‌شد. ساختار ورزش باید متناسب با چشم‌انداز و اهدافی که برای ورزش کشور و جایگاه کلان مدیریت کشور و کارکرد مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و... کارکرد فرهنگی تعریف شود؛ امری که هنوز محقق نشده است. این‌که سهم ورزش کشور در چشم‌انداز بیست ساله کجاست و در کجا و چه کارکردهایی باید داشته باشد، هنوز معلوم نیست.

فارغ از تعارفات و شعارها، ورزش باید هم رویکرد استراتژیک مشخص برای تحقق اهداف چشم انداز داشته باشد و هم اسناد عملیاتی لازم جهت تحقق راهبردهای مورد نظر.

اشاره تلویحی داشتید به وجود برنامه‌ریزی در برخی فدراسیون‌ها؛ فدراسیون کشتی در بخش برنامه‌ریزی با چه موانعی مواجه است؟

یک‌سری چالش‌های ساختاری داریم. این چالش‌های ساختاری متاسفانه هزینه‌های سنگینی هم دارد. در روند و رویکرد اصلاح ساختاری، مدیریت باید این هزینه‌ها را بپردازد چون این اصلاحات زمانبر است و تا زمانی که ساختارها شکل نگیرد، سیستم‌ها پایدار نخواهند بود. به عنوان مثال وقتی می‌گوییم انتخابی تیم ملی، باید در شورای فنی یکسری اختیار داشته باشیم به این معنی که هم سیستم گلخانه‌ای، هم سیستم پرورش استعدادهای برتر، هم سیستم پرورش استعدادهای بالقوه و هم سیستم پرورش استعدادهای پایه باید ساختاری منسجم و تعریف شده داشته باشند و همه اینها باید در ساختار فنی فراهم شوند.

بنابراین اول باید ساختار فنی شکل بگیرد. با توجه به این‌که در ساختار فنی ورزش در فضای مدیریت ورزش کشور، راهبردهای شناسایی استعدادهای فنی بالقوه و بعد شناسایی و پرورش برترین‌های فنی که همان سیستم گلخانه‌ای است وجود ندارد؛ قدم گذاشتن در این راه خود به خود چالش است. ده‌ها سال در کشتی کشورمان انتصاب‌ها و انتخاب‌هایی برای تعیین تیم ملی وجود داشت، انتخابی تیم ملی هم گاهی برگزار می‌شد که گاهی ملاک عمل بوده و گاهی نبوده است؛ به عبارتی گاهی صفر بودیم و گاهی صد، اما نه ساختار مشخص داشتیم نه سیستم‌های تعریف شده ای. یکی از دلایل عمده‌ای که ما به‌دلیل پشتوانه فنی از روس‌ها عقبیم همین است؛ آنها 70 سال است یعنی از زمان اتحاد جماهیر شوروی نه‌‌فقط در کشتی و ورزش بلکه در تمام سطح کلان مدیریتی خود ساختار داشتند. یعنی فارغ از بحث کمی و وسعت کشورشان، علاقه‌مندی مردم و توجه زیادی که به کشتی در آن کشور وجود دارد، یکی از دلایل عقب افتادن فنی ما و سایر کشورهای مدعی کشتی در دنیا از آنها همین ساختاری است که دارند؛ ساختاری که از پایین‌ترین سطح که پیکره‌شناسی است، شکل گرفته است و صد البته که ما هنوز آن پیکره‌شناسی را نداریم. یعنی درست در سطحی از ساختار فنی که یک رده پایین‌تر از شناسایی استعدادهای بالقوه است. این پیکره‌شناسی باید در سطح آموزش و پرورش باشد که ما نداریم. البته بعضی از رشته‌های ورزشی، فدراسیون‌ها خود به صورت موردی و براساس یک‌سری شاخص‌ها این کار را انجام داده‌اند؛ کشتی هم گرچه با توجه به میزان مراجعان کمی که دارد می‌تواند پاسخگوی نیازهایش باشد، اما صدالبته اگر وارد بحث پیکره‌شناسی بشود، طبیعتا فرصت‌های بیشتری نصیب آن می‌شود.اما باید امکانات مورد نیاز این کار هم فراهم شود.

مصداق و مشخصات این موانع را تشریح کنید.

بعنوان مثال ما یک چالش فرهنگی داریم به نام نظم‌گریزی؛ همه احساس می‌کنند همیشه می‌شود قانون را دور زد. کشتی‌گیر در ذهن خود می‌گوید همیشه می‌شود با لابی با مسئولان رده بالاتر فرآیند انتخابی تیم ملی را دور زد. از طرفی حق هم دارند زیرا مصداق‌های زیادی هم در کشتی و ورزش، هم در تمامی فضاهای مدیریتی دیگر در کشور داریم که تصمیم‌گیری مدیران ما فراتر از قانون بوده است، یعنی این موضوع نه فقط در ورزش که همه‌جا احساس می‌شود، چون بسیاری از جاها کارکرد تبصره‌ها بیشتر از مواد قانونی بوده‌اند، در این بخش هم دنبال چنین روندی هستند. این امر بشدت انرژی می‌گیرد؛ این‌که چنین باوری تغییر کند و باور نظم پذیری جایگزین آن شود، انرژی می‌گیرد. بگذارید این‌ گونه بگویم، وقتی یک بخش کلان از ساختار مدیریتی، یا تغییر کند یا جدید ایجاد شود و سیستم‌های مورد نیاز آن را نیز در چنین فضایی تعریف کنیم، این امر شنا کردن در جهت خلاف آب است و مرتبا با موانع درون مدیریتی مواجه می‌شوی. خیلی از رفتارها با منطق موجود نمی‌خواند و با مقاومت همراه می‌شود، هم مقاومت ساختاری، هم مقاومت سلیقه‌ای افراد و مدیران؛ این موضوع هم از چالش‌های موجود کشتی کشور است.

سازمان ورزش باید در قالب ارائه ایده‌ها و طرح‌ها رویکردهای ساختاری و اصلاحات ساختاری فدراسیون‌ها را مدیریت می‌کرد نه با وابستگی مالی فدراسیون‌ها به خود.

نکته حائز اهمیت این است که متاسفانه در ورزش با قشری مواجه هستیم که اگر در دو دهه گذشته منافعی داشتند و به آنها چسپیده‌های ورزش می‌گفتیم و انگشت‌شمار بودند، امروز دیگر چسپیده به ورزش نیستند بلکه نوکیسه‌های ورزشی هستند. کسانی هستند که براساس موقعیت سیاسی و اقتصادی خود به ورزش ورود کرده‌اند و امروز منافع جدی آنها و جریان‌هایی که در اطراف آنها بوده‌اند با مباحث فنی ورزش گره خورده است. این گروه‌ها پیوند‌های عمیقی با جریان رسانه‌ای و افکار عمومی دارند و در جهت منافع خودشان خیلی خوب بحث‌های فنی منطقی را با ابهام و تردید جدی مواجه کرده و به نوعی با مغالطه سیاسی مواجه می‌کنند تا منافع خودشان را دنبال کنند. کسانی هستند بدون این‌که ریشه واقعی در ورزش داشته باشند با ابزارهایی که دارند سعی می‌کنند بر بحث‌های فنی ورزش تاثیرگذار باشند و این معضل از مسائل جدی است که ورزش کشور ما هزینه‌های سنگینی بابت آن می‌پردازد.آنچه هزینه منفعت طلبی شخصی و جریان نوکیسه‌های ورزش را بیش از حد سنگین می‌کند، پیوند بخشی از اعضای خانواده ورزش با این جریان است.این جریان هرگونه حرکت جدید ورزش و اصلاح گرایانه در ورزش که منافع شخصی آنها را تامین نکند با موانع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه می‌کند.

ترکش‌های آنها به کشتی هم خورده است؟

بله صددرصد، کشتی خارج از این فضا نیست. هر چقدر جایگاه یک رشته ورزشی اعم از جایگاه بین‌المللی یا اجتماعی آن بالاتر باشد، جریان نوکیسه گان ورزشی سعی می‌کنند ارتباط بیشتری با آن ورزش داشته باشند. برای همین است یک مدیر مطمئن نیست تا کی می‌تواند در چارچوب یک برنامه مشخص کارش را دنبال کند و چون ساختار هم جریان‌های اصلاحی بویژه رویکردهای ساختاری در مدیریت ورزش را حمایت نمی‌کند حمایت‌هایی موردی که صورت می‌گیرد ـ فضای مدیریتی نیاز به حمایت دارد ـ آنقدر مقطعی است و موردی که به‌هیچ‌وجه قابل اتکا نیست. جریان‌هایی مثل همین جریان‌های نوکیسه‌های ورزش که منافع قابل‌توجهی هم در ورزش دارند طبیعتا منطق آنها فنی نیست و منطق سودجویی شخصی و جریانی است. این جریان‌ها هر لحظه کنارت قرار می‌گیرند و برای یک منفعتی است و هر وقت منفعت حاصل نشود، رودررویت می‌ایستند. اینها مسائلی است که اگر یک مجموعه‌ای در فضای ورزش کشور بر مبنای یک برنامه‌ریزی فنی و مشخص حرکت کند، مرتبا با آن مواجه است و با هر بهانه کوچکی یک مساله جدی در فضای مدیریتی آن ورزش شکل می‌گیرد.

اما با علم به اینها به کشتی برگشتید، کسی نبودید که با ورزش بیگانه بوده و حالا با دیدن این شرایط غافلگیر شده باشید.

بله، ناآشنا نبودم، به همین دلیل زیاد تمایل نداشتم در بخش مدیریت اجرایی کشتی ورود پیدا کنم. دوست داشتم فقط در بخش فنی کار کنم. به هر حال ما هر چه داریم از کشتی است و محبتی که مردم به ما دارند. ما مدیون کشتی هستیم و به همین دلیل دوست داشتم در بخش فنی به کشتی خدمت کنم و یک‌سری داشته‌هایی اگر دارم، هرچند محدود به نسل بعدی و نسل‌های بعدی منتقل کنم. تصور نمی‌کردم روزی در شرایطی قرار بگیرم که مدیریت فدراسیون را به‌عهده بگیرم. حرف شما درست است از ورزش شناخت داشتم که نمی‌خواستم وارد بحث مدیریت شوم و حالا هم چون این شناخت را دارم، هر لحظه چشم انتظار مانع‌تراشی‌هایی هستم که کل کار را متوقف کند و فرصت شکل گیری ساختار جدید در فضای مدیریتی کشتی کشور را سلب نماید.

در بحث ساختارسازی و چالش‌هایی که اشاره کردید، به هر حال با دو گروه مواجه هستید، بخشی که زیرمجموعه هستند و باید بپذیرند و اگر نپذیرند به هر ترتیب کنار می‌روند و دسته دیگر پیشکسوتان هستند. می‌دانید که محیط کشتی هم از گذشته محیط کارهای سنتی است و پیشکسوتان هم در چنین محیطی موهای خود را سفید کرده‌اند، چگونه با پیشکسوتان کار می‌کنید و آیا آنها با شما همراه شده‌اند؟

بخش قابل توجهی از پیشکسوتان و بزرگان کشتی با توجه به توانمندی‌هایشان کمک حال فدراسیون هستند. اینها سرمایه‌های بزرگی هستند. خود شوراهای فنی کشتی آزاد و فرنگی جمعی از پیشکسوتان هستند که همراه ما هستند. ما همزمان هم از نظرات این عزیزان استفاده می‌کنیم و هم سعی می‌کنیم یک نگاه نو بویژه در حوزه مدیریت اجرایی کشتی با استفاده از نسل جوانی که می‌توانند مدیریت کار را به‌عهده بگیرند، داشته باشیم. می‌خواهم بگویم کشتی را یک بعدی و صرفا در حوزه فنی نباید دید بلکه همه‌جانبه دنبال می‌کنیم مهم این است که نیروهایی که به کار گرفته می‌شوند، بهره‌مندی از آنها منوط و محدود به یک دوره مدیریتی خاص نباشد بلکه باید به‌گونه‌ای باشد که با جابه‌جایی در مدیریت ارشد فدراسیون، افراد آن تیم و آن سازمان مدیریتی پویا کارش را دنبال کند. بله، ما امروز در دنیا فقط مدعی بخش فنی نیستیم یک تیم ستاد اجرایی داریم که بیشترشان افراد و مدیران جوان هستند. این تیم اجرایی الگویی را برای برگزاری رقابت‌های جام جهانی کشتی فرنگی با همکاری تنگاتنگ اتحادیه جهانی کشتی ارائه کرد که این الگو قرار است از طرف اتحادیه جهانی به سایر کشورها ابلاغ و از این پس تمام رقابت‌های کشتی با این الگو برگزار شود.

به بهره‌مندی از مشاوره پیشکسوتان کشتی اشاره کردید، منصور برزگر، سرمربی دو دهه گذشته تیم ملی می‌گفت من تنها وقتی که کوچ رسول خادم می‌نشینم، خیالم راحت است، زیرا او خودش به همه چی مسلط است. الان هم همین‌طور است خود را بی‌نیاز از مشاوره می‌دانید؟

در قالب شورای فنی بویژه در بخش‌های فنی، بیشترین مشورت را هم در کشتی آزاد و هم در کشتی فرنگی از بزرگ‌ترها می‌گیرم. خیلی مواقع پیشنهادهای مدیران فنی در شوراهای فنی مورد نقد قرار می‌گیرد و قبول نمی‌شود. نه این‌که نتایج همه تصمیمات در شورا بهترین است، اما ما نگاه شورایی و مشورتی در مجموعه فدراسیون داریم. حتی در حوزه اجرایی و اداری نیز، شورای اجرایی داریم. این شورای اجرایی هر هفته تشکیل جلسه می‌دهد و هر موضوعی در حوزه اجرایی مطرح می‌شود و همه نفرات در آن عضو آن هستند. در یک سال اخیر حدود 9 سمینار عمومی با هیات‌های استانی داشتیم، تمام آیین‌نامه‌ها و نظام‌نامه‌هایی که در داوری، مربیگری، بخش پیشکسوتان، الگوی جدید برگزاری لیگ و به‌طور کلی در حوزه‌های مختلف ملاک عمل است در فرآیند تصویب آن همه اعضای فدراسیون و هیات‌ها در آن دخیل بوده‌اند. در مجموع معتقدم گرچه در حوزه اجرا باید یک مدیریت منسجم، یکپارچه و کاریزما کار را دنبال کند، اما در حوزه تصمیم‌گیری باید حتما کار شورایی داشته باشیم.

در سمیناری که در روزهای پایانی سال وزارت ورزش برگزار کرد، از فدراسیون‌هایی چون کشتی و والیبال به عنوان فدراسیون‌های موفق در حوزه درآمدزایی یاد شد، این درآمدزا بودن چقدر از ذهن شما را درگیر کرده است؟ آیا موانعی در این رابطه هم وجود دارد؟

متاسفانه خیلی بیشتر از حدی که باید درگیر بشوم ذهنم درگیر این مسائل شده است. سازمان ورزش کشورمان سازمان ثروتمندی است و منابع غیرنقدی بسیار گسترده‌ای داریم. متاسفانه نگاه دولت‌محور و تمرکزگرا در عرصه اقتصاد سیاسی چند دهه گذشته اجازه نداده است این منابع در اختیار نهادهای اجرایی مسئول که فدراسیون‌ها از جمله اصلی ترین آنها هستند، قرار بگیرد. این شرایط موجب شده مرتبا بخش عمده‌ای از توان و انرژی فدراسیون‌ها صرف جذب منابع محدودی شود که منابع پایداری هم نیست و بخش عمده آن وابسته به کمک‌های دولتی است. در حالی که خود سازمان ورزش منابع غیرنقدی بسیار گسترده‌ای را داشته و دارد، اما متاسفانه در چند دهه گذشته آشنا نبودن مدیران ارشد ورزش با ظرفیت‌های اقتصاد و ورزش، و ضرورت ایجاد ساختار اقتصادی مستقل با قابلیت تولید درآمد پایدار برای فدراسیون‌های ورزشی و نیز تفکر سنتی و البته نگه داشتن فدراسیون‌های ورزشی به سازمان ورزش به بهانه دریافت بودجه برای اعمال بزرگی و اقتدار مدیریتی سازمان ورزش بر فدراسیون ها، موجب شده فدراسیونهای ورزشی فاقد ساختار اقتصادی مشخص باشند. به واقع اگر منابع غیر نقدی در اختیار سازمان ورزش کشور در چند دهه گذشته، در اختیار فدراسیون‌های ورزشی بویژه فدراسیون‌های المپیکی قرار می‌گرفت، سازمان ورزش می‌توانست بخش عمده تخصیص اعتبارات دریافتی سالانه خود را در توسعه زیر ساخت‌های عمومی کردن ورزش و نیز شکل گیری ساختار کارآمد کشف، جذب و پرورش استعدادهای پایه هزینه کند. تربیت قهرمانان با عزت و دارای مناعت طبع از سوی فدراسیون‌های ورزشی که برای تامین حتی هزینه‌های جاری خود نیز دست نیاز پیش همگان(اشخاص حقیق و حقوقی) دراز نمی‌کنند، امر بسیار دشواری است. مدیرانی که در راس فدراسیون‌ها با شرایط محدود مالی و وابستگی به منابع مالی در اختیار دولت، به ناچار «نداریم»، «نمی‌شود»، «نمی توانیم» و... را در مواجهه با اقشار مرتبط با خود زیاد استفاده می‌کنند. در نگاه دیگران به تدریج متهم به بی تقوایی می‌شوند. زیرا بکار بردن مکرر این کلمات این شائبه را در ذهن متبادر می‌کند که گویا این افراد برای انجام ندادن کار، در موقعیت‌های مدیریتی فدراسیون قرار گرفته اند نه انجام کار. در واقع گویا در موقعیت و مسئولیتی قرار گرفته اند که شایستگی و لیاقت پذیرش آن را ندارند. در حالی که سرمایه غیر نقدی قابل توجه و کلان ده‌ها سال است در اختیار سازمان ورزش کشور وجود دارد می‌توان با بهره مندی از آن در الگوهای مختلف اقتصادی بویژه با آگاهی نسبت به ارکان اقتضاء شهرت در تعاملات مدیریتی برای سطوح مدیریت ورزش کشور از جمله فدراسیون‌های ورزشی، تولید ثروت و درآمدزایی پایدار کنند. دغدغه کلان مدیران ورزش ما در این سال‌ها این بوده که مدیران توانمند فدراسیون‌ها اگر منابع اقتصادی مستقل داشته باشند، شاید دیگر کاری به کار مدیریت کلان ورزش نداشته باشند. در حقیقت سازمان ورزش در چند دهه اخیر مدیریت عالیه خودش را در عرصه مدیریت واحدهای مدیریتی چون فدراسیون‌های ورزشی با ابزار «بنده پروری» به فدراسیون‌ها اعمال کرده است نه با نگرش برنامه ریزی برتر و ارائه الگوی مدیریتی کارآمدتر.

در حالی که باید برعکس باشد مغز افزار ورزش کشور باید سازمان ورزش باشد. سازمان ورزش باید در قالب ارائه ایده‌ها و طرح‌ها رویکردهای ساختاری و اصلاحات ساختاری فدراسیون‌ها را مدیریت می‌کرد نه با وابستگی مالی فدراسیون‌ها به خود، یعنی در برنامه‌ریزی و برنامه‌محور شدن در جایگاه مغز افزار ابزار مدیریتی و کنترلی خودش را برای فدراسیون‌ها به کار می‌برد نه در بازی با تخصیص منابع. متاسفانه این تفکر حاکم خیلی مواقع به بزرگترین مانع رشد و پیشرفت و تغییر در ساختار ناکارآمد مدیریت ورزش ایران تبدیل شده است، البته این موضوع فقط مختص به حوزه مدیریت ورزش در ایران نبوده است.

حالا که بحث درآمدزایی مطرح شد، از بدهی‌های میلیاردی فدراسیون بگویید؟

بخش زیادی از بدهی‌ها را بازپرداخت کرده‌ایم.

فدراسیون را با چقدر بدهی تحویل گرفتید؟

ابتدا گفتند 5 میلیارد اما بعدا تا مرز 13 میلیارد تومان هم رسید. این بدهی‌های انباشته سال‌های قبل بوده است. بودجه سال 93 فدراسیون کشتی 63 میلیارد تومان بود از این مبلغ حدود10 درصد از وزارت دریافتی داشته است (6.5 میلیارد) و حدود 1.7 میلیارد از کمیته ملی المپیک مابقی منابع را خود فدراسیون تامین کرد. بخشی از منابع را از طریق اسپانسر، بخش دیگر را از طریق دارایی‌های در اختیار فدراسیون و در آخر بخش دیگر را نیز از طریق منابع خارج از فدراسیون.

الان فدراسیون چقدر بدهکار است؟

حدود هفت میلیارد و 400 میلیون تومان بدهی‌های معوقه باقی مانده است، این هم خیلی امیدوار بودیم کمک‌های ویژه‌ای از وزارت ورزش برسد که البته گویا وزارت هم نتوانست این بدهی باقیمانده را تقبل کند.

در رابطه با مباحث مالی در سال‌های اخیر ورزشکاران و قهرمانان از جمله کشتی‌گیران آن قدر صحبت از جوایز و پاداش‌ می‌کنند که کمی این موضوع لوث شده است شما موافق چنین رویه و اظهارنظرهایی هستید؟

شاید موافق اظهارنظرهای مادی و شخصی در سطح ملی نباشم، اما به برکت حضور نوکیسه گان ورزشی در موقعیت‌های برتر تصمیم سازی مدیریتی در ورزش، سایه این رویه در دو دهه گذشته خیلی سنگین‌تر شده است، البته خوشبختانه در کشتی ایران هنوز یک‌سری روحیات و آن فرهنگ فداکاری و اعتقاد به منافع ملی و از خودگذشتگی در جمع قهرمانان و مربیان ما وجود دارد البته انتظار هم از کشتی به عنوان ورزش ملی همین است باید بپذیریم مربی که در تمام شبانه روز درگیر کشتی است، اما فقط چهار ماه حقوق دریافت می‌کند، طبیعتا دیگر انگیزه‌ای برای حضور در تیم ملی نخواهد داشت و ترجیح می‌دهد در لیگ فعالیت کند. در حالی که اگر قرار باشد جایگاه مادی و غیرمادی قرار گرفتن در موقعیت‌های ملی را از سطح لیگ پایین‌تر بیاوریم و جایگاه‌های ملی امتیازات مادی و غیرمادی برتر نداشته باشد(یعنی هم امتیازات اقتصادی و هم امتیازات اجتماعی برتر)آنها به لیگ گرایش پیدا می‌کنند. در این شرایط لیگ‌های فنی بر تیم‌های ملی سایه خواهند انداخت.این از آفات لیگ در ورزش‌هایی است که انتظار نتایج فاخر در عرصه‌های بین‌المللی از آنها داریم. ما خیلی از تفکرات، اندیشه‌ها و رفتارهایی که در فضای جذاب‌ترین لیگ‌های جهانی می‌بینیم نمی‌پسندیم و قرار هم نیست آن مسیر را دنبال کنیم. یعنی قرار نیست هر مسیری دنیا می‌رود ما همان مسیر را برویم. باید ضمن این‌که از تجربیات جهانی استفاده می‌کنیم یک رویکرد اصلاحی متناسب با فرهنگ اعتقادات و باورها و شرایط اجتماعی و قابلیت‌های فنی خودمان داشته باشیم. الان بخش فنی بعضی از رشته‌ها را رها کرده و صرفا شاهد مناسبت‌های پشت پرده اقتصادی آنها هستیم. این افسار گسیختگی آسیب جدی به تیم‌های ملی به دنبال خواهد داشت. بنابراین معتقدم با توجه به بار سنگینی که در المپیک و بازی‌های آسیایی و به‌طور کلی در سطح دنیا کشتی ایران به‌عهده دارد باید انگیزه‌های ملی را برای کشتی گیران و مربیان آنها حفظ کنیم. شاید شخصا من موافق اظهارنظرهایی در خصوص انتظار کمک‌های حمایت مالی برای ورزشکاران و مربیان گفته می‌شود که نباشم، اما قرار هم نیست همه مثل من فکر کنند، آنها باید زندگی کنند. کشتی‌گیران از طبقات دردکشیده جامعه هستند و اگر قرار باشد این ذهنیت به وجود آید که کشتی گیران موظف هستند به هر ترتیب گلیمشان را از آب بیرون بکشند و همیشه تا به کشتی می‌رسیم از محدودیت‌ها، نداشتن‌ها و نتوانستن‌ها صحبت کنیم، این رویکرد منفی گاهی به شدت روی انگیزه‌های ملی اثر می‌گذارد.

گرچه خودتان به عنوان سرمربی تیم ملی مبلغی دریافت نمی‌کنید، اما در حوزه تداخل بحث‌های فنی و اجرایی گاهی انتقادهایی متوجه شما می‌شود و حتی موافقان عملکرد و مدیریت شما در دل می‌گویند، ای کاش رسول خادم، سرمربیگری تیم ملی را قبول نمی‌کرد. خودتان چه فکر می‌کنید؟

درست این است که این سوال را از اعضای شورای فنی کشتی آزاد پاسخ دهند آنها حساسیت‌های فنی خاصی را در کشتی آزاد بزرگسالان و جوانان دنبال می‌کنند که برای من قابل احترام و درک است اگر قرار بود تصمیم گیرنده باشم می‌گفتم ای کاش رسول خادم، رئیس فدراسیون نمی‌شد! همان طور که گفتم من ترجیح می‌دهم با تیم‌های ملی کار کنم و فارغ بشوم از فضای سیاست زده مدیریت در ورزش کشور. من اگر می‌خواستم و دنبال مدیریت بودم، شاید هیچ وقت فرصت‌های مدیریتی کلانی که در سطح کلان ورزش یا در حوزه‌های مدیریت شهری داشتم را از دست نمی‌دادم و به ورزش برنمی‌گشتم. من به ورزش آمدم که در فن و بند کشتی کار کنم. فرصت‌های مدیریتی جای دیگر هم بود، اما نخواستم در آن فضا بمانم، به هزار و یک دلیل که شاید روزی آنها را بازگو کنم.

صرف نظر از نتایج کشتی ایران در رقابت‌های جهانی و بازی‌های آسیایی، کشتی فرنگی با وجود کسب عنوان قهرمانی در رقابت‌های جهانی و جام جهانی، سال پرتنشی را سپری کرد؛ از قهر محمد بنا بگیرید تا تمرد برخی کشتی‌گیران از شرکت در جام جهانی، آیا از شرایط فعلی کشتی فرنگی رضایت دارید؟

موضوع این نیست که از وضع موجود راضی باشیم. موضوع این است که در کشتی فرنگی فاقد ساختار فنی و رهنگی متناسب با نتایج ارزشمند آن در چند سال گذشته هستیم. کشتی فرنگی ما نقاط درخشش بسیار جالب در المپیک و جهانی 2014 داشته است، اما این بدان معنا نیست که فضای فکری و فنی در کشتی فرنگی در سطوح مختلف به اندازه کافی پایدار شده و ریشه گرفته است. سال‌ها باید کار کنیم تا تعدادی نیروی انسانی متخصص و واجد شرایط و تیم‌های متعدد فنی در بخش مربیان و کوچینگ داشته باشیم. این زمانبر است، اگر یک‌سری تنش‌ها در کشتی فرنگی می‌بینیم به این دلیل است که کشتی فرنگی قالب و ساختار لازم را هنوز پیدا نکرده است. گرچه درخشش خیره‌کننده‌ای داشتیم، اما این به آن معنا نیست که همه پیش نیازهای لازم را برای کسب جایگاه‌های ارزشمند ذکر شده را قبلا گذرانده ایم. بالاخره خلأ‌هایی وجود دارد، از جمله خلأ پشتوانه‌سازی(هم در عرصه کشتی گیران هم در حوزه مربیان)، که در جایی خودش را نشان می‌دهد و باید هزینه آن را پرداخت کنیم و این کار آسان نیست. باید پذیرفت کادرهای فنی که می‌توانند در کشتی فرنگی فعالیت کنند، تیم‌های محدودی هستند و سابقه محدود کشتی فرنگی ما نیز همین است.باید انتخاب کنم، می‌توانم با نگاه کوتاه مدت و مقطعی مدیریتی بدنبال استمرار کم و بیش نتایج ارزشمند چند سال گذشته کشتی فرنگی باشیم. اما اگر نگاهی آینده نگر به پشتوانه‌های فنی در کشتی فرنگی داشته باشیم حتما گزینه‌هایی را نیز خواهیم داشت.

در حوزه کشتی فرنگی در حالی شاهد قطع همکاری محمد بنا بودیم که با وجود اختلاف نظرهایی که ریشه اصلی آن همین بحث رقابت‌های انتخابی تیم ملی است، اما به هر ترتیب علاقه‌مندان به کشتی دوست دارند محمد بنا و رسول خادم با هم کار کنند. آیا این شدنی است؟

محمد بنا، عزیز ما و مربی افتخارآفرینی است و از سرمایه‌های کشتی فرنگی کشور است. به هر حال در جمع‌بندی صحبت‌هایم پیرامون کار ساختاری باید باز هم تاکید کنم که رقابت‌های انتخابی خط قرمز فدراسیون کشتی است و همین رقابت‌های انتخابی باعث شده در چند وقت اخیر کشتی‌گیران جوان فرنگی‌کار چون مهدی علیایری رامین طاهری، پیام بویری و محمدعلی گرایی صالحی زاده تلاش کنند با انگیزه‌ای دوچندان خود را به تیم ملی برسانند. البته در عین حال رقابت انتخابی تنها شرط ملی‌پوش شدن نیست و فاکتورهای دیگری چون حضورو عملکرد مناسب در رقابت‌های بین‌المللی، نظم و انضباط اردویی مدنظر است. من به فدراسیون کشتی نیامده‌ام نتایجی بگیرم و بروم، آمده‌ام نهالی بکارم که تا سال‌ها سبز باشد. در مسیر ریشه گرفتن این نهال تا جایی که امکان داشته باشد تلاش می‌کنم که نتایج نسبی نیز از دست نرود اما نه به هر قیمتی.انتخابی خط قرمز ماست، اما نقطه صد ما نیست و یک کشتی‌گیر براساس فرایند تعریف شده باید همه فاکتورهای لازم را داشته باشد و اگر در انتخابی شرکت نکند، قطعا جایی در تیم ملی نخواهد داشت.

نقطه هدف رسول خادم در فدراسیون کشتی کجاست؟

گفتم آمده‌ام نهالی به یادگار بگذارم، اما می‌دانم اگر نتایج نسبی در کنار کاشت آن نهال نباشد، اجازه نمی‌دهند آن نهال ریشه بگیرد. نمی‌دانم مجال ریشه گرفتن این نهال را خواهیم داشت یا نه، البته اینقدر می‌دانم که دولت تفکراتی این چنین، در فضای مدیریت کشور ما، دولت مستعجل خواهد بود. کسانی که تاریخ مدیریت کشورما در عرصه‌های مختلف فرصت کاشت نهالی را برای آیندگان یافته‌اند، کمتر خود شاهد سایه و میوه آن بوده‌اند. ...

امید توفیقی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها