یک کاپشن مشکی شمعی هم روی مانتوی سرمهای اش پوشیده. صورتش ساده و بیآرایش است. بدون یک خط اضافی. نشسته روی نیمکت پارک، روبهروی زمین بازی. یک کوله پشتی بچگانه کنارش دیده میشود. زرد و صورتی. حدس میزنم مال دختربچهای باشد که موهایش را از دو طرف بافته و دو تا کش سر قرمز پاییناش بسته. هر از گاهی برمیگردد و همین طور که گرم بازی است، برای مادرش لبخند میزند. همان وقتهایی که زن چهره اش از هم باز میشود و چشمهایش میخندد. یک جور حس آرامش میگیرد انگار. در دلش میگوید تمام دنیا همین است دیگر؛ همین خنده ناز دخترک کوچک.
باز کردن سر صحبت با زن کار سختی نیست. تنهاست و شاید حوصله اش هم سر رفته باشد. چشمم میافتد به دستهایش. دستهای خودکاری. خودکار آبی. آدم خندهاش میگیرد. یاد بچههای دبستانی میافتم که تازه بهشان اجازه دادهاند با خودکار بنویسند.
زن متوجه نگاهم میشود. میگوید: «از بس که این روزها کارمان زیاد است به خدا. اصلاً نمیفهمم دارم چه کار میکنم. کار بانک همین است دیگر. دم عید آدم را بیچاره میکند. احتمال اشتباه خیلی بالا میرود. باید کاملاً مراقب بود.»
رسیدگی به بچهها هم که دیگر وقتی برای آدم باقی نمیگذارد. یکیشان مدرسه است. دخترم هم مهدش تعطیل شده میگذارم خانه مادرم. سمت جنت آباد. از این طرف شهر باید ببرم غرب تهران بگذارمش آنجا. چارهای نیست! برش داشتهام بروم خانه، طفلی دوست دارد بازی کند. دو هفته است که التماس میکند برویم پارک، وقت نمیکنم. بچه گناه دارد.
بچه واقعاً هم گناه دارد. فکر میکنم مادری که باید از صبح تا عصر سر کار باشد، چقدر انرژی برای فرزندانش باقی میماند؟ این مشکل خیلی از مادرهاست. مادرهایی که شاغل هستند و حضورشان در جامعه لازم است اما از سویی هم مادر هستند و باید نقش مادری را هم ایفا کنند. اینجاست که معمولاً بحثهای زیادی در رابطه با مزایا و معایب شاغل بودن مادران پیش میآید.
جواد ابراهیمی، کارشناس ارشد روانشناسی در این باره میگوید: «همیشه دلیل اشتغال زنان، تنگناهای اقتصادی نیست چنانکه شاهدیم برخی زنان نیز که همسرانشان توان مالی مناسبی دارند وارد بازار کار میشوند. از دلایل عمده اشتغال زنان، نگرشهای فرهنگی درجامعه است. چنان که براساس همین نگاه فرهنگی، زنان شاغل دارای درآمد، بیشتر مورد توجه و تأیید دیگران هستند.
چنان که در اغلب خانوادهها برای عروسهای شاغل نسبت به خانهدارها، احترام بیشتری قائل هستند. از این رو شاهدیم افرادی که تحصیلات چندانی ندارند، حاضرند تن به مشاغل سادهتر و درآمدهای اندک نظیر فروشندگی بدهند اما شاغل باشند.»
او ادامه میدهد: «اگرچه همواره بحثهای زیادی بر سر آسیبهای ایجاد شده در خانوادههایی که مادران در آن شاغل هستند، وجود داشته اما نمیتوان تنها دلیل بروز آسیبها را اشتغال مادران دانست ولی به هرحال آثار این آسیبها در خانوادههایی با مادران شاغل بیشتر است. به هرحال از مادری که ساعتها دغدغه اشتغال را داشته و وظایف مضاعف خانه را نیز انجام میدهد نمیتوان توقع داشت حضور کیفی داشته باشد.»
شهناز میرفخرایی، کارشناس علوم اجتماعی هم در این باره حرفهای جالب توجهی دارد. او میگوید: «هر مسألهای به هر حال دارای ابعاد مثبت و منفی است. اشتغال مادران هم از این امر مستثنی نیست. دور بودن مادر از فرزند آن هم برای ساعتها، نظارت وکنترل فرزندان را از سوی مادر کاهش میدهد که به هرحال میتواند آسیب زا باشد. اما باید آن روی سکه را هم دید و آن این است که فرزندانی که در چنین شرایطی رشد مییابند، به دلیل همین شرایط خاص مسئولیت پذیرتر میشوند و بیشتر به خودشان متکی هستند. همچنین تعهد، جامعهپذیری و مدیریت مشارکتی هم در آنها پررنگتر است.»
او به والدین خانوادههایی که مادران در آن شاغل هستند توصیه میکند ارتباط مناسبی با هم داشته باشند و فرهنگ مشارکت را در خانواده تقویت کنند.
یاد زن توی پارک میافتم. یاد دستهای جوهری و لبخند آرام اش وقتی به دخترش در حال بازی نگاه میکرد. لابد در دلش میگفت تمام دنیا همین است دیگر؛ همین خنده ناز دخترک کوچک.(مریم طالشی/ایران)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد