یکی از نمایندگان کمیسیون آموزش مجلس، بحث بهداشت مدارس که پیش میآید به ما میگوید این حوزه بشدت فقیر است. فقر از نظر او همانی است که آمارها نشان میدهد یعنی کمبود مربی بهداشت در ابعاد چند هزارتایی.
برمیگردیم به تازهترین اظهارات مدیرکل دفتر سلامت و تندرستی آموزش و پرورش که در گفتوگو با ایرنا این کمبود را جزء بهجزء تشریح میکند و از فاصله ما با استانداردهای جهانی میگوید.
استاندارد قابل قبول، حضور یک مربی بهداشت در کنار750 دانشآموز است که البته استانداردی حداقلی است و به این مفهوم که دستکم سه مدرسه 250 نفری باید یک مربی بهداشت داشته باشد، ولی ما این اندازه هم نیستیم، ما ماندهایم و بیش از 13 میلیون دانشآموز و فقط 6000 مربی بهداشت که اگر هر پنج روز هفته در یک مدرسه حاضر شوند فقط قادرند 30 هزارمدرسه را پوشش دهند و آن وقت بیش از70 هزار مدرسه بیمربی بهداشت میماند که فعلا چنین است.
اگر آن 13 میلیون و این 6000 را کنار هم قرار دهیم عددی بزرگ به دست میآید که گویای فاصله ما با استانداردهاست که تا به حال خیلیها را به زحمت و مضیقه انداخته. حاصل تقسیم این دو عدد به هم میشود رقمی حدود 2200 که یعنی به ازای هر 2200 دانشآموز در کشور یک مربی بهداشت وجود دارد. همین است که اکنون طبق آمارهای مدیرکل دفتر سلامت و تندرستی آموزش و پرورش برای پیادهکردن حداقلها، 5830 مربی بهداشت کم است و نزدیک به یک سوم دانشآموزان کشور از خدمات این مربیان بیبهرهاند.
این کمبود داستان کهنهای است، نه حکایت امروز است نه دیروز، اصلا نخنماست این چالش. چند وزیر تا به حال عوض شده و این را گفتهاند، حتی وزیر سابق آموزش و پرورش میگفت مشکل این حوزه نه با به کارگیری بیش از 5000 مربی که با استخدام 60 هزار نیرو برطرف خواهد شد، گرچه خود میدانست حتی نزدیکشدن به مرزهای این رقم هم شدنی نیست.
راه استخدام در آموزش و پرورش فعلا مسدود است چون دولت مجوز استخدام نمیدهد. به این دلیل که در دولت قبل 20 هزار نیرو جذب شدهاند و همه ظرفیتهای استخدام پر شده و دیگر جایی برای تازه واردها نیست، حتی اگر آن نیروهای جدید مربیان بهداشت باشند که حضورشان در مدارس اورژانسی است. قاسم احمدی لاشکی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم در گفتوگو با ما همین را میگوید و اشاره میکند به استخدامهای بیضابطه که توازن نیروی انسانی را به هم زده و یک تناقض را پیش آورده یعنی وجود 56 هزار نیروی مازاد و در عین حال کمبود 50 هزار نیرو که مربیان بهداشت را شامل میشود.
اما شاید روزنه امیدی باشد، منظور آزمون استخدامی قریبالوقوعی است که آموزش و پرورش قرار است برگزار کند و احمدی لاشکی به ما خبر میدهد که این وزارتخانه درصدد است در حین گرفتن مجوز و ردیف استخدامی از دولت، جذب مربی بهداشت را هم در آن بگنجاند. اگر چنین شود چند لایه از گرهکور بهداشت مدارس باز میشود و به احتمال زیاد چشم بسیاری از مدارسی که تاکنون مربی بهداشت را تجربه نکردهاند به جمال مربیان روشن خواهد شد.
بهداشت کم جان مدارس روستایی
شهرها همیشه از روستاها جلو هستند، از باب دسترسیها و امکانات و در اولویت قرارگرفتنها. در مورد بهداشت مدارس هم اوضاع غیر از این نیست، اگر آمار میدهند که 6000 مربی بهداشت در مدارس فعالاند این عدد مربوط است به مدارس شهری که مدیر کل دفتر سلامت و تندرستی آموزش و پرورش هم تائیدش میکند و رتق و فتق امور بهداشتی مدارس روستایی را محول میکند به بهورزان خانههای بهداشت. مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت به این بهورزان بسیار مفتخر است و در گفتوگو با ما که دلواپس وضع بهداشتی دانشآموزان مناطق روستایی هستیم میگوید بهورزان بار بهداشت جسم و روان و محیط روستاها را به دوش دارند و اگر نبودند بهداشت مدارس تعطیل میشد. اسماعیل مطلق به سرکشی دائمی این نیروها به مدارس، حضورشان در مساجد و آموزشهای خانه به خانهشان اشاره میکند و میگوید: بهورزان، وجود شپش در مدارس، وضع فیزیکی فضاهای آموزشی، شرایط آب و فاضلاب مدارس و دستشوییها را رصد میکنند و با معلمان مدارس نیز ارتباط میگیرند و آنها را آموزش میدهند تا معلمان نقش رابط سلامت را در مدارس بازی کنند.
این مقام مسئول با این توضیحات نشان داد که پیگیریهای ما از وضع بهداشت مدارس روستایی و فعالیتهای گاه کمرنگ این بهورزان را قبول ندارد، اما ما باز هم اصرار داریم که پیگیری کردهایم و به این نتیجه رسیدهایم که در برخی مناطق روستایی، بویژه در مناطق دورافتاده هستند مدارسی که نه بهورزی سراغش را میگیرد و نه دانشآموزان در طول سال تحصیلی تحت مراقبتهای بهداشتی قرار میگیرند. نمونهاش مدیر یکی از مدارس روستایی غرب کشور که به ما گفت قرار بود هر دو ماه یک بار یک بهورز به مدرسه سربزند، اما تا به حال نیامده و خودش مجبور شده اطلاعات بهداشتیاش را تقویت کند و برای بچهها از موازین بهداشت فردی بگوید.
این اتفاق ناخوشایند است چون اگر مربی بهداشت و بهورز در کنار دانشآموزان حضور داشته باشد و به طور مرتب از نظر جسمی و روانی، شرایط بهداشتی آنها را تحت کنترل بگیرد بسیاری از بیماریها در مراحل اولیه شناخته و درمان میشود و مدرسه در پیشانی پیشگیری، درمان و ارتقای سلامت قرار میگیرد و در نتیجه بار مادی و معنوی کمتری به دوش نظام سلامت گذاشته میشود.
بهداشت روان مظلومتر است
فکر سالم در بدن سالم را همه شنیدهایم، اما همه قبولش نداریم چون اگر داشتیم بدن را تیمار نمیکردیم و روح را رها. تا به حال در حوزه دانشآموزی نیز چنین کردهایم، البته نه لزوما به این علت که به فکر سالم اعتقاد نداریم که به همان علت کمبود نیروی متخصص و البته کمبود بودجه. یک بار دیگر نقب میزنیم به گفتههای مدیرکل دفتر سلامت و تندرستی آموزش و پرورش با ایرنا که تنگناهای پولی این حوزه را شکافت و گفت بودجه سلامت مدارس تا سال 91 صفر بوده، ولی در سال 92 به حدود یک میلیارد تومان رسیده و در سال بعدش شده نزدیک به سه برابر، یعنی سه میلیارد تومان. این پول کم نیست، اما کم است در قبال جمعیت 13 میلیون نفری دانشآموزان که با ضرب و تقسیم آقای مدیرکل میشود حدود 3000 تومان به ازای هر دانشآموز. استانداردهای جهانی این عدد ده هزار تومان به ازای هر دانشآموز است که باید صرف معاینات دورهای، آموزش مباحثی چون بلوغ، مهارتهای زندگی، مشاوره و پیشگیری و مقابله با آسیبهای اجتماعی شود، که وقتی سرانه ما به یک سوم استانداردها کاهش مییابد طبیعی است اگر از این بستههای خدمتی کاسته شود و بودجههای موجود صرف بهداشت جسم و محیط شود نه بهداشت روان.
تاکنون تحقیقی ملی در کشور انجام نشده تا بدانیم مهمترین معضلات روان شناختی در جامعه دانشآموزی کشور کدام است، اما برخی پژوهشهای منطقهای از جمله پژوهشی که در جامعه نمونه دانشآموزان دبیرستانی رفسنجان انجام شد، معلوم شد اختلالات اضطرابی (شامل اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواسی جبری، اختلال ترس مرضی، اختلال ترس مرضی اجتماعی و اختلال هراس) با 8.4 درصد و اختلالات خلقی (مثل افسردگی، وسواس و اجبار) با 4.1 درصد دو اختلال شایع میان دانشآموزان دبیرستانی است.
علم روانشناسی میگوید اختلالات اضطرابی سبب میشود فرد بیش از آنچه طبیعی است و برای ادامه زندگی لازم است، اضطراب را تجربه کند و دچار علائمی همچون بیقراری، احساس تحت فشار بودن، مشکل در تمرکز، خستگی، تحریکپذیری، بیصبری و بیخوابی شود. همچنین افرادی که به اختلالات خلقی مبتلا میشوند یا گرفتار افسردگی هستند یا دچار خوشی غیرمعمول یا درگیر پرحرفی و پرش افکار. (یعنی وقتی صحبت میکنند، هنوز جمله را تمام نکرده و مقصود خود را به زبان نیاوردهاند، موضوع دیگری را شروع میکنند که ربطی به هم ندارد)
پس وقتی یک دانشآموز یکی از این اختلالات را داشته باشد، عملکرد تحصیلی و رفتاری او نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و حتما جسمش نیز درگیر این اختلال میشود که شکی نیست برای خود و دیگران اسباب زحمت خواهد بود. افت تحصیلی، ترک تحصیل و پایین آمدن سطح پیشرفت تحصیلی در بسیاری از دانشآموزان ازهمین ناحیه آب میخورد که اگر مربیان بهداشت تیزبین و بهورزان هوشیار در کنار دانشآموزان حضور داشته باشند بسیاری از اختلالات قابل پیشگیری و درمان است، به این شرط که همه دستاندرکاران این حوزه به ضرورت پرداختن به بهداشت مدارس ایمان قلبی داشته باشند.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد