این کشور بزرگ عربی که داعیه رهبری کشورهای مسلمان را دارد در سالهای گذشته به هیچوجه نتوانسته، این موضوع را در عمل محقق کند و نفوذ روز افزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه، کابوسی شده برای رویاهای بلندپروازانه شیوخ عرب.
البته تهران در سالهای گذشته و در آخرین سالهای حیات ملک عبدالله، همواره تلاش کرد تا از سوءتفاهمات میان دو کشور بکاهد و به عربستان اطمینان دهد که روابط با همسایگان و کشورهای منطقه، همواره اولویت اصلی سیاست خارجیاش است و قدرت تهران به هیچوجه تهدیدی برای کشورهای منطقه نیست. اما مقامات عربستان و برخی دیگر از کشورهای عرب منطقه که کاملا تحت نفوذ آمریکا و تاثیرپذیر از سیاستهای ایران هراسانه رژیم صهیونیستی هستند مسیر دیگری را در پیش گرفتهاند و بدون توجه به عواقب حرکت در این مسیر، با آرزوی کاستن از قدرت ایران گام به گام بر آتش بحرانی که منطقه را فرا گرفته، میدمند.
آنها در سالهای گذشته، ابتدا محور مقاومت را هدف گرفتند و برای کاهش نفوذ ایران، سقوط نظام قانونی سوریه به رهبری بشار اسد را سرلوحه کار قرار دادند. سرمایهگذاری عربستان و ترکیه و برخی دیگر از کشورهای عربی در این زمینه و ورود سیل سلاح و پول برای کمک به مخالفان اسد در سوریه از سوی این کشورها، به شکلگیری داعش منجر شد و این اقدامات آنقدر ناپخته و عجولانه بود که حتی صدای آمریکا که همواره حامی عربستان و ترکیه بوده است نیز در آمد.
اما به هر ترتیب، عربستان در سقوط بشار اسد ناکام مانده است و رئیسجمهور سوریه در پنج سال گذشته با اتکا به حمایتهای مردمی و کمکهای کشورهایی چون ایران و روسیه توانسته تا مقابل توطئههای آمریکا و متحدانش در منطقه ایستادگی کند.
عربستان در عراق نیز ناکام بود و اکنون میبیند حضور داعش در عراق که یکی از محصولات سیاستهای اشتباه ریاض در منطقه است به نفوذ بیش از پیش ایران در عراق منجر شده است.
ملک سلمان و شروع عجیب و غریب حکومت
همه اینها و تنش در روابط دو کشور، میراثی است که از ملک عبدالله برای ملک سلمان به جا ماند، اما پادشاه جدید نیز تلاشی در جهت بهبود شرایط نکرد و آنطور که به نظر میرسد وی با سرعت بیشتری در مسیر اشتباه گذشته در حال گام برداشتن است.
یکی از مواردی که در سالهای گذشته تحت تاثیر سیاستهای ایرانهراسانه آمریکا و رژیم صهیونیستی به موضوعی تنش زا در روابط ایران و عربستان تبدیل شده موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران است. تهران سالهاست که برای نیازهای داخلی خود به دنبال فعالیتهای صلحآمیز هستهای است و با توجه به اینکه ایران هرگز آغازگر جنگی نبوده است، منطقا هم نمیتوان احتمال داد که تهران از مسیر فعالیت هستهای به دنبال دستیابی به سلاح و بمب اتمی باشد. اما آمریکا و اسرائیل همواره تلاش کردهاند شرایط را به شکل دیگری جلوه دهند و از این رهگذر، کشورهای دیگر را در مقابل فعالیتهای هستهای ایران قرار دهند. این همان دامی است که عربستان بشدت در آن گرفتار شده و در سالهای گذشته همت خود را بر این قرار داده که این برنامه متوقف شود و توافقی شکل نگیرد که در آن، غنی سازی ایران ادامه یابد. بر همین اساس بود که چندی قبل وقتی مذاکرات هستهای در وین در آستانه توافق بود، وزیر خارجه عربستان خود را به آنجا رساند و در گفتوگو با وزیر خارجه آمریکا در به نتیجه نرسیدن مذاکرات تلاش کرد؛ تلاشی که البته تنها چند ماه توانستکار را بهتاخیر بیندازد. اما مقامات عربستان در ماههای جدید از مسیری دیگر تلاش کردهاند در مذاکرات هستهای اخلال ایجاد کنند و آن تهدید جامعه جهانی به ایجاد رقابت هستهای در خاورمیانه است.
چندی قبل شاهزاده ترکی فیصل، رئیس سابق سرویس جاسوسی عربستان تهدید کرد که برنامه هستهای ایران میتواند موجب شود تا دیگر کشورهای منطقه نیز بی درنگ برای توسعه سوخت هستهای اقدام کنند؛ تفاهمی هم که چندی قبل میان عربستان و کره جنوبی امضا شد نشان میدهد که ریاض، به صورت عملی نیز در همین مسیر در حال حرکت است. گزارشهای رسمی حاکی از آن است که عربستان سعودی اقدام به امضای توافقنامهای با کرهجنوبی کرده که به موجب آن سئول تاسیسات هستهای به ارزش 52 میلیارد دلار برای عربستان خواهد ساخت.
منابع کرهای اعلام کردند که این توافق شامل غنیسازی اورانیوم و استخراج پلوتونیوم خواهد شد و میتوان از تفالههای آن برای تولید بمب استفاده کرد.
همچنین مسئولان عرب در ماههای گذشته به کاخسفید هشدار داده اند که ریاض از پاکستان برای دستیابی به تکنولوژی هستهای کمک خواسته و حتی ممکن است در صورتی که ببیند از نظر آن توافق هستهای بد با ایران به دست آید، اقدام به خرید بمب هستهای از پاکستان کند.
البته جدیدا و پس از بیانیهای که از سوی ایران و 1+5 در لوزان سوئیس منتشر شد، ریاض از این بیانیه استقبال کرد و اکنون باید منتظر ماند و دید موضع عملی مقامات عربستان در آینده نسبت به این موضوع چگونه خواهد بود.
اما اقدام دیگر عربستان که در هفتههای اخیر نگرانیهای بسیاری را به دنبال داشته است تجاوز این کشور به یمن است؛ اقدامی که به گفته ریاض به درخواست منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی یمن صورت گرفته است. گرچه مقامات عربستان، این تجاوز را اقدامی در جهت حفاظت از منافع خود و کمک به متحدان خود در داخل یمن اعلام کردهاند، اما بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند عربستان از طریق حمله به یمن، تلاش دارد قدرت خود را به رخ ایران بکشد. چرا که گروه انصارالله و شیعیان حوثی، ارتباط خوبی با ایران دارند و اکنون با گسترش قدرت این گروه و حمایت مردم یمن از آنها، ریاض احساس میکند نفوذ ایران در یمن در حال گسترش است.اما مقامات عربستان در اشتباهی استراتژیک اقدام به تجاوز هوایی به یمن کردهاند و همچنان نیز به این مسیر اشتباه ادامه میدهند و دیگر اعراب را نیز به تشکیل ارتش مشترک عربی برای ادامه حملات به یمن تشویق کردهاند.
این مسالهای است که قطعا کمکی به حل مشکلات ریاض نمیکند و میتوان پیش بینی کرد که اسرائیل تنها طرفی است که از این تحولات نفع میبرد. برای مدتها تحلیلگران صهیونیست بر این نظر بودند که برای امنیت اسرائیل باید کاری کرد که اعراب نتوانند با یکدیگر متحد شوند یا به فکر ایجاد ارتشی واحد مثل آنچه الان از آن سخن میگویند، بیفتند. اما اسرائیل در حال حاضر این گونه میبیند که تشکیل این پیمان نظامی میتواند جزئی از امنیت آن باشد و شاید این نخستین بار باشد که رژیم صهیونیستی از تشکیل ارتشی بزرگ از کشورهای عربی نگران نیست و حتی فراتر از آن میتوان گفت بسیار خوشحال است.
حسین نیکپور / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد