به گزارش جامجم، چهارشنبه عصر حیاط قدیمی و سرسبز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که روزی بزرگان و روانشادانی همچون مهرداد اوستا، طاهره صفارزاده، قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، امیرحسین فردی و... در آن قدم میزدند میزبان جمعی از سرشناس ترین چهرههای فرهنگ و هنر انقلاب بود تا پس از چند دور داوری و نظرسنجی چهره سال این عرصه را معرفی کنند.
پیش از این نام ابراهیم حاتمیکیا، مرتضی سرهنگی، مسعود نجابتی، نرگس آبیار و فاضل نظری به عنوان نامزدهای دریافت این عنوان اعلام شده بود و سرانجام به قول حافظ قرعه فال به نام مرتضی سرهنگی خورد تا او که پرچمدار و قافله سالار ادبیات پایداری ایران محسوب میشود از پلههای تالار سوره بالا برود و تندیس این جایزه را دریافت کند.
مرتضی سرهنگی به دلیل تاثیرگذاری و ایجاد ادبیات دفاع مقدس و گونهای از ادبیات که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، کشور را از ورود ادبیات وارداتی بینیاز کرده است و حضور موثرش در تولید چهار اثر مطرح دفاع مقدس موفق به دریافت نشان «چهره سال هنر انقلاب اسلامی» شد و نشان هنر انقلاب همراه با ۲۲ سکه به عنوان نمادی از ۲۲ بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی به این نویسنده و مدیر فرهنگی اهدا شد.
حجتالاسلام سید مهدی خاموشی در جایگاه رئیس سازمان تبلیغات اسلامی میزبان اصلی این مراسم بود و در سخنانی از هنرمندان خواست ویژگیهای مکتب انقلاب را هیچگاه فراموش نکنند، او مبارزه با استکبار و ظلمستیزی را از محوریترین شعارهای انقلاب خواند که امروز هم باید در مقابله با رژیمها و دولتهای صهیونیستی، تکفیری و وهابی مورد توجه هنرمندان قرار گیرد.
محسن مومنی، رئیس حوزه هنری هم گفت که ابتدا فهرستی شصت نفره از هنرمندان انقلاب که در سال 93 فعال بودهاند تهیه شده است و بعد از چند مرحله داوری این تعداد به 40 سپس 11نفر کاهش یافته است و سرانجام 5 چهره به عنوان نامزد نهایی انتخاب شدند.
در این مراسم همچنین انتشار کتاب «من زندهام» نوشته معصومه آباد به عنوان رخداد مهم سال انتخاب شد و از مجمع ناشران انقلاب اسلامی به مدیریت میثم نیلی که باعث رشد کتابخوانی با انتشار این کتاب شده است تجلیل به عمل آمد.
اما کمی آنطرفتر از خیابان سمیه که محل برپایی مراسم انتخاب چهره سال هنر انقلاب بود و در نزدیکی میدان فردوسی که خبرگزاری فارس قرار دارد، جمعی دیگر از چهرههای فرهنگی و هنری گردهم آمده بودند تا از دیدبان سینمای انقلاب، ابراهیم حاتمیکیا قدردانی و تجلیل کنند.
در این مراسم هم رویدادهای جالبی اتفاق افتاد، اما بیتردید سخنرانی حاتمی کیا که مثل همیشه با حرارت و غیرقابل پیشبینی بود در کانون توجه قرار گرفت.
حاتمیکیا از همه چیز سخن گفت از التماس دعا برای این که در بستر نمیرد تا محبتی که حاج قاسم سلیمانی به او داشته است.
کارگردان فیلمهایی از جمله «چ» و «آژانس شیشهای» در مراسم بزرگداشت خود گفت: واقعیت این است که نمیتوانم بگویم؛ نباید چنین مراسمی برگزار شود چون من نفر اول و آخر برگزاری این نوع مراسم نخواهم بود ولی دیگرانی هم هستند که باید دیده شوند.
«دیدبان هنر انقلاب» با بغض سخنانش را مطرح میکرد و افزود: نمیدانم چرا چند وقت است تصویر بچه افغانی که در سوریه میجنگد و داعش سرش را بریده از جلوی چشمم مدام عبور میکند، خجالت میکشم که در سوریه نبودم، احساس میکنم عقب افتادهام زیرا در زمانی خود را پیشرو میدانستم وقتی جبهه آنقدر وسعت گرفت، میبینیم که خیلی عقب هستیم، من کار زیادی نکردم.
این هنرمند انقلابی با قدردانی از محبت سردار قاسم سلیمانی در نامهای که بعد از دیدن فیلم سینمایی «چ» منتشر شد، ابراز کرد: حاج قاسم محبت دارد که مرا میبیند من خاک پای او هستم واقعا دلم میخواست که این جسارت را داشتم که میان این بچهها و رزمندهها باشم.
او افزود: یک وقتی میگفتم بچههای نیروی قدس چکار میکنند؟ آن روزگار تمام شده حالا ما سرداریم، حالا ما هستیم؛ بعد از جریان بوسنی این احساس را داشتم. وقتی داعشیها به میان آمدند موضوع خاورمیانه مطرح شد، آن روز دیدم که چقدر عقبیم و حرفهایی برای گفتن داریم و عالم سینمای ما با این حرفها غریب است.
حاتمیکیا یک بار دیگر وضعیت فعلی سینمای ایران را به باد انتقاد صریح گرفت و گفت: این موضوعاتی که گفتم مساله عالم سینمای ما نیست حتی مساله مسئول ما هم نیست که وارد این حوزه شود، ما همچنان گیر کوچهپسکوچههای تنگ هستیم که به این مساله میپردازیم ولی شرمم میآید از جشنواره فیلم فجر زیرا جای افتخار برای جمهوری اسلامی ایران ندارد، این موضوع سر را زیر برف کردن است.
حاتمیکیا با بیان اینکه مخاطب سخنانم آقای ایوبی نیست، گفت: معتقدم مدیران از جمله آقای ایوبی مهمانند صحبت من با مسئولان اصلی این حوزه است. جمهوری اسلامی کجا و از این ارزشها و حرفها کجا؟ آن پاسدارانی که در سوریه شهید میشوند کجا؟ این حرفها کجا؟ کجای منظومه هنر ایران این افراد جای میگیرند تا بتوانیم از آنها صحبت کنیم؟ شاید بچههای مستند بتوانند بخشی از حرفها را بزنند. این موضوعات مهم کجا جای میگیرد که باید درباره آن حرف بزنیم؟
حاتمیکیا به خاطرهای اشاره کرد و گفت: روزی یکی از بچهها دستش سرصحنه آسیب دید و فریاد زد من برای سینمایی دستم را از دست میدهم که ارزش ندارد. گفتم عزیزم اگر برای سینما آمدی و دستت آسیبدیده باختی! اگر برای ارزشی بزرگتر آمدی اگر جانت را هم بدهی اشکالی ندارد. من هم دلم میخواهد اگر سرصحنه بمیرم با این ارزش بمیرم نه صرفا برای هنر سینما باشد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد