آبگینه پاک ادبیات

واژه «تذکره» در اصل، عربی و به معنی به یاد‌آوردن و یاد کردن است و در زبان فارسی به معنی کتابی است که در آن، احوال بزرگان علم و ادب نوشته شده باشد. هر تذکره می‌تواند در بردارنده یادداشت‌ها و یادگاری‌هایی باشد که نماینده راه و رسم زندگانی، رفتار و افکار فردی و تصویری واقعی از روزگار، زمانه و تاریخ تحول اجتماع انسانی است.
کد خبر: ۷۸۷۵۴۲
آبگینه پاک ادبیات

کتاب «تذکره الاولیاء» محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری که امروز در تقویم‌ها روز ملی اوست یکی از این ترجمه احوال و آثار است و همه پژوهشگران بر این باور تاکید دارند که فرید الدین عطار در نثرنویسی و روایتگری، پیرو نویسندگان پیش از خود مانند: خواجه‌ عبدالله انصاری، علی بن عثمان هجویری و دیگر بزرگان عرصه عرفان و ادب فارسی بوده است. سبک نگارش عطار را در تذکره می‌توان همان شیوه مرسوم نثر سده‌های چهارم و پنجم هجری دانست؛ به بیانی می‌توان گفت؛ پس از کتاب «طبقات الصوفیه» خواجه عبدالله انصاری، کتاب تذکره الاولیاء عطار، دومین تذکره‌ای است که در شرح حال بزرگان صوفیه و اولیا و مشایخ اهل عرفان و سلوک نوشته شده است. آنچه متن تذکره عطار را از دیگر متون متصوفه برتر گردانیده، نظام نگارشی آن در حوزه «نقل» و «روایت» است؛ به این معنی که پرداخت روایت در این کتاب به شیوه ساده، گفت‌وگویی، با تنوع محاکات و یکپارچگی موضوعی قابل فهم عامه صورت گرفته و در حد خود توانسته در افزایش غنای زبان فارسی و ظرفیت اثرگذاری بیان اندیشه‌های ساده عرفانی و قابلیت انتقال مفاهیم و معانی مهم اخلاق انسانی، به دور از تصنع و آرایه‌پردازی سخنورانه موثر باقی‌ بماند و تا روزگار ما اصالت زبانی و نگارشی ـ ادبی خود را حفظ کند. عطار با نگارش این کتاب نشان داده که نشر کهن فارسی از ظرفیت‌های داستانی و قابلیت‌های طرح موضوعات روایی شایسته‌ای برخوردار است. نقل‌ها و حکایت‌های این کتاب، هر چند اقتباسی و برگرفته از آثار نویسندگان پیش از عطار است، او با تصرف مناسب در متن و تغییر در شکل بیان، نثری به مراتب فصیح‌تر، ماجرایی‌تر و به بیانی، محادثه‌ای‌تر ارائه داده است.

محمدتقی بهار در کتاب «سبک‌شناسی» خود، این اثر ارزنده زبان فارسی را از نظر واژه‌شناسی، دستور زبان و سبک‌شناسی، به درستی واکاوی کرده و ذوق و اندیشه محمدبن ابراهیم نیشابوری را ستوده و تلاش او را در روایت‌پردازی و زبان‌شناسی ارج نهاده است: «این کتاب یکی از کتب‌ عمده و مهم و از مآخذ بزرگ زبان فصیح دری است که هرچند آثار برجسته‌ای از قرن ششم در آن پیداست، معهذا در متن کتاب و روایات منقوله، از شیوه و طرز نثر قدیم، انحراف جایز‌ نشمرده و دارای همان خصایص و اعتبار و همان شیوه و سبک عهد سامانی می‌باشد.» ـ عطار در تذکره خود، ذکر حال 97 نفر از مشایخ صوفیه را برشمرده و در هر «ذکر»، پس از نوشتن عبارت‌هایی مسجع ـ که بیشتر دو رکنی است ـ نام، لقب، زادگاه و همدمان و نزدیکان هر بزرگی را آورده و سپس به نقل حکایت‌ها، اقوال، احوال و حالات و کرامات او پرداخته است:

ـ آن سلطان العارفین، آن برهان المحققین، آن خلیفه الهی، آن دعامه نامتناهی، آن پخته جهان ناکامی، شیخ وقت، ابویزید بسطامی ـ رحمه الله علیه... .

ـ آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عالم صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیا، آن گوشه جگر انبیا، آن عارف عاشق، ابومحمد جعفر صادق ـ رضی الله عنه... .

ـ آن چراغ شرع و ملت، آن شمع دین و ملت، آن نعمان حقایق، آن عمان جواهر معانی و دقایق، آن عالم عارف صوفی، امام جهان، ابوحنیفه کوفی ـ رحمه‌الله علیه... .

استاد محمدتقی بهار، آوردن این‌گونه سجع‌ها را در آغاز متن هر ذکر نوعی خودنمایی و تجمل کلامی در نویسندگی دانسته است: «سجع‌های سرآغاز هر باب تذکره گاه متکلفانه است.» اما همان‌گونه که اشاره شد، تذکره عطار بیشتر بر پایه روایت و نقل استوار است، جایی که شکل کلام با موضوع آن یگانگی ویژه‌ای پیدا کرده و واژه‌ها، فعل‌ها به شیوه‌ای خاص به کار رفته و روی هم رفته، چهره «تصرف» را در متن هر ذکر آشکارا باز نموده است: «شیخ علی بن عثمان‌ الجلایی گوید که به شام بودم به سر خاک بلال المؤذن ـ رضی‌الله عنه ـ خفته بودم. در خواب خود را در مکه دیدم که پیغمبر ـ علیه‌الصلوه والسلام ـ از باب «بنی شیبه» درآمد و پیری را در بر گرفته، چنان که اطفال را در بر گیرند به شفقتی تمام و من در پیش دویدم و بر پایش بوسه زدم و در تعجب ماندم که: آن پیر کی است؟ پیغمبر ـ علیه‌الصلوه والسلام ـ به حکم معجزه بر باطن من مشرف گشت و گفت: این امام تو و اهل دیار توست. ابوحنیفه!...».

اما علامه محمد قزوینی، مقدمه‌ای که بر «تذکره» عطار نوشته، آن را از نظر سبک‌شناسی و شیوه نگارش کارآمد دانسته است: «... از حیث انشاء و اسلوب عبارت آن در انشاء این کتاب دو صفت نیک ظاهر است: یکی سادگی و دیگر شیرینی و در این دو صفت به کمال و بالاترین درجه است و در زبان فارسی کتابی جامع این دو صفت بدین درجه سراغ ندارم که این را بدان کتاب تشبیه کنم.»

آنچه روایت‌ها و ذکرهای عطار را برای ما قابل توجه کرده است دستور زبان آنهاست. ما با تجزیه و تحلیل گفتار، کردار شخصیت‌ها در پیوند با رویداد روایت‌ها و شناسایی عناصر و اجزای ساختاری روایت‌ها، می‌توانیم به نوع گفتمان و شیوه‌ زندگی این شیخ دردمند و حقیقت‌جو پی ببریم که درواقع همانند زندگانی بسیاری از اولیاء‌الله و مشایخ صوفیه است و از راه گفت‌وگوهای روایی و استشهادات لفظی، با شیوه زندگانی مردم زمانه عطار آشنا شویم. بررسی این نکات و ویژگی ادبی و زبانی کلام این عارف را در مقاله‌ای دیگر انجام خواهیم داد، اما جدا از اینها، آفرینشگری و خلاقیت هنری فریدالدین محمد بن عطار نیشابوری در حوزه ادبیات و اندیشه را نمی‌توان به آسانی نادیده گرفت؛ بویژه آنجا که در نقل روایت به بازتاب‌های بومی زبان و لطافت و شاعرانگی و ایجاز کلام می‌رسیم:

ـ و گفت: «به صحرا شدم. عشق باریده بود و زمین تر شده. چنانک پای برف فرو شود، به عشق فرو می‌شد.»

ـ و گفت: «از بایزیدی بیرون آمدم؛ چون مار از پوست، پس نگه کردم؛ عاشق و معشوق را یکی دیدم که در عالم توحید، همه یکی توان دید.»

ـ و گفت: «از جوی‌های آب روان، آواز می‌شنوی که چگونه می‌آید. چون به دریا رسد، ساکن گردد و از آمدن و بیرون شدن او، دریا را زیادت و نقصان نبود.»

ـ و گفت: «دل عارف چون چراغی بود در قندیلی از آبگینه پاک؛ که شعاع او جمله ملکوت را روشن دارد. او را از تاریکی چه باک؟».

عبدالحسین ‌ موحد / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سفر اربعین به سلامت

ضروری‌ترین نکات بهداشتی را که زائران اربعین باید رعایت کنند در گفت‌وگو با یک متخصص بیماری‌های عفونی بررسی کرده‌ایم

سفر اربعین به سلامت

وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

نیازمندی ها