شرق : لباس شخصی بهصورت خلاصه
لباس شخصی لباسی است که شما بهصورت غیرشخصی تهیه میکنید اما بهصورت شخصی میپوشید. لباس شخصی برخلاف تصور عامه، با هزینه شخصی تهیه نمیشود. درواقع ممکن است شما بدون آنکه بدانید، هزینه تهیه لباس شخصی دیگران را بدهید. یعنی از پول شما یا مالیات برای کسانی لباس دوخته میشود تا مراقب لباس شما باشند. البته همه میدانیم که این حرفها مربوط به خارج است که مردم مالیات میدهند و اصلا در سرزمین ما از این خبرها نیست و هیچکس لباس شخصی ندارد و همهچیز مردم حتی لباسشان جنبه عمومی دارد و درواقع اصلا ربطی به خودشان ندارد. این از این.
استفاده شخصی اکیدا ممنوع
وقتی ما بچه بودیم، روی در بعضی اتومبیلها نوشته شده بود «خودرو دولتی، استفاده شخصی اکیدا ممنوع»، منتها داستان اینجا بود که ما هروقت این اتومبیلها را میدیدیم، توش زن و بچه راننده نشسته بودند و داشتند میرفتند میهمانی. یعنی از آن خودرو دولتی فقط استفاده شخصی میکردند. همین مانیفست در استفاده از لباس شخصی نیز حکمفرماست. یعنی روش نوشته لباس شخصی استفاده عمومی ممنوع. منتها طرف استفاده دوست دارد لباس شخصیاش را بکند تو چشم خلق. یا شاید هم غلط تایپی است و روی لباس شخصی درواقع نوشته شده لباس غیرشخصی. منتها ما از بس سادهایم تا حالا متوجه شخصی و غیرشخصیبودن جریان نشده بودیم.
دیالوگ: ببین لباسم چه شخصیه.
: یعنی نمیدی ما یه دور بزنیم باهاش؟
دیالوگ 2: آقا داماد خانه شخصی، اتومبیل شخصی، ویلای شخصی، هواپیمای شخصی، وان شخصی و مسواک شخصی دارند.
- آفرین. خیلی خوبه. ببینم لباسشون چی؟ لباسشون هم شخصیه؟
: بله.
- برو بیرون آقا. برو بیرون. چطوری آمدید خواستگاری دختر من؟ بروید بیرون...
مجوز خصوصی: طبق قانونهای بینالمللی، برگزاری هرگونه نشست و تجمع در هرکجای جهان نیازمند مجوز وزارت کشور آن نقطه از جهان است بهجز تجمعهایی که بدون مجوز برای برهمزدن تجمعهای بدون مجوز برگزار شود بهخصوص اگر لباس شخصی پوشیده باشند. یک همچین چیزی.
آرمان : چند میگیری امضا بدی؟!
در طول تاریخ امضا گرفتن و امضا دادن خرج داشته است، یعنی شما گاهی اوقات برای گرفتن امضا باید یک سری کارهای لازم را انجام دهید؛ ما امروز قصد داریم تحقیق میدانی(دقت کردید این تحقیق میدانی چه اسم باکلاسیه؟!) خود در این موضوع را به سمع و نظر شما برسانیم؛
امضای مار و پله ای: اگر گذر شما خدای نکرده، زبانم لال، رویم به دیوار، گوش شیطان کر به یکی از ادارات دولتی بیفتد با این روش باید امضای خود را بگیرید. داستان از این قرار است که در ادارات دولتی سیستم امضا گرفتن به صورت 1-2-3-4 و دور در دور و نزدیک در نزدیک چیده شده است، یعنی باید از طبقه همکف به طبقه هفتم، از طبقه هفتم به طبقه دوم و از طبقه دوم به طبقه ششم و. . . بروید که در نهایت هم ممکن است مسیر را اشتباه رفته باشید یا شما را نیش بزنند و برگردید به طبقه اول و مسیر را از ابتدا مجددا آغاز کنید!
نکته: از آنجایی که ساختمان برخی از ادارات دولتی در زمان دور ساخته شده است، در راه پیدا کردن آسانسور عجالتا قاتل بروسلی را هم پیدا کنید و جمعی را از نگرانی در بیاورید.
امضای مایه تیلهای: به هرحال بعضی از امضاها خرج دارند و بی مایه فطیر هستند، البته زبانم لال منظورم این نیست که شما باید برای گرفتن آنها به رئیسی یا مدیری پولی بدهید، خیر! به طور مثال منظورم رونی کلمن قهرمان بدنسازی جهان است که برای گرفتن امضا از او باید ابتدا ثبت نام کنید، سپس در لیست انتظار قرار بگیرد و سپس با پرداخت مبلغ ناقابل دو میلیون تومان از او امضا بگیرید.
امضای مایه سر و گردن: در این روش شما به محض دیدن یک هنرمند، فوتبالیست یا یک چهره سرشناس در یک مراسم به سمت او یورش میبرید و مایه سر و گردن را توی دست تان میگیرید و روی سر و گردن حریف تان کار میکنید، در همین حین نگاهی هم به زیرگیری میاندازید تا در موقع مناسب با حمله به پای ستون او، خود را آماده فیتیله پیچ یا فیتو کنید، در نهایت با خاک کردن فرد مشهور از او یک امضا به یادگاری میگیرید!
نکته: در صورت چغر و بد بدن بودن فرد مشهور میتوانید از نانچیکو یا پنجه بوکس هم استفاده کنید!
امضای کتاب: از سهل الوصولترین انواع امضا گرفتن همین نوع است، از آنجایی که بازار کتاب مدت هاست که با قمر قرینه شده و ناشرها برای فروش کتابهایشان به سوی هر فرد مشهوری چنگ میاندازند و همین روزهاست که کتاب روانشناسی صفر کشکولی نازنین هم روانه بازار کتاب بشود، شما با حضور در رونمایی از کتاب، توی صف میایستید و امضای خود را از شخصیت معروف میگیرید!
امضای نمایشگاهی(فلهای!): اگر انسان فرصت طلب و موقعیتشناسی هستید با حضور در نمایشگاههایی مانند نمایشگاه کتاب، مطبوعات، لباس، صنایع دستی، خودرو و. . . هر آدم مشهور و معروفی را که میبینید به سوی او شتافته و از او امضا میگیرید، اگر خیلی فرصت طلب باشید میتوانید حتی عکس سلفی هم با آنها بگیرید، این دیگر بستگی به ظرافت انجام کارتان دارد.
کیهان : شرط چاقو!
گفت: این طرح استانی شدن انتخابات که کلیات آن تصویب شده یعنی چی؟!
گفتم: یعنی اینکه مردم یک شهر به جای آن که فقط نامزدهای شهر خود را برای مجلس انتخاب کنند باید مجموعه نامزدهای استان را انتخاب کنند!
گفت: مردم هر شهری نامزدهای شهر خود را میشناسند ولی چطوری باید به تمام نامزدهای استان که آنها را نمیشناسند رأی بدهند؟!
گفتم: خب! قرار است انتخابات مجلس، مثل خرید هندوانه، دربسته و شانسی باشد!
گفت: پس تکلیف مسائلی مانند، ضرورت شناخت نامزدها و سوابق آنها و شرایط آنها و عقاید آنها و... چه میشود؟! هندوانه را هم برای اینکه سرشان کلاه نرود، به شرط چاقو میخرند.
گفتم: شاید بعضیها از همین شرطها میترسند که میگویند انتخابات استانی باشد! یارو هندوانهفروشی را رها کرده و بادکنک میفروخت، اما بعد از مدتی ورشکست شد. علت را جویا شدند، معلوم شد که بادکنکها را هم به شرطچاقو میفروخته است!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
پاسداشت زبان فارسی در عصر شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای نوین در گفتوگو با عضو هیات علمی دانشگاه تهران
دکتر علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
با وحید اسدی، مدیر رادیو جوان درباره رویکردهای جدید این رادیو در ۲۸ سالگی تأسیس آن گفتگو کردیم