هواداران هرگز سهگانه تیری هانری، لیونل مسی و ساموئل اتوئو را فراموش نمیکنند؛ سه مهاجمی که در سال 2009 و در راه رسیدن به سهگانه قهرمانی تاریخی آن سال، هر چه در مسیر خودش قرار داشت را ویران کردند.
دو سال بعد اگرچه ترکیب لیونل مسی، پدرو رودریگز و داوید ویا از لحاظ تکنیکی مانند آن سهگانه فوقالعاده نبود، اما نقشی حیاتی در قهرمانی لیگا و لیگ قهرمانان اروپا و رساندن پپ گواردیولا به اوج قدرت در سال 2011 داشتند. اکنون چهار سال پس از آن دوران، در این فصل آمارهایی که مسی و شرکایش یعنی لوئیز سوارز و نیمار در خط حمله بر جای گذاشتند، این بحث را پیش میآورد که آیا ممکن است بزودی نسل بعدی از مثلث زهرناک بارسلونا را مشاهده کنیم؟
شیوه رکوردشکنی
خط حمله تیم لوئیز انریکه، در فصل 2015 ـ 2014 تاکنون در مجموع مسابقات 93 بار توپ را از خط دروازهها عبور دادهاند. اتفاقی که باعث شد روزنامه ورزشی کاتالان از آن با تیتر «شیوه رکوردشکنی» مطلبی چاپ کند. در حالی که هشت بازی تا پایان فصل و رسیدن به فصل نقل و انتقالات باقی مانده، آنها تنها پنج گل تا رسیدن به رکورد گلزنی سهگانه مسی، پدرو و ویا در فصل 2011 ـ 2010 فاصله دارند.
علاوه بر این آنها تا رسیدن به رکورد صد گل بارسا که در فصل 2009 ـ 2008 توسط مثلث مسی، اتوئو و هانری به ثمر رسیده شد و تا همین امروز به عنوان بیشترین رکورد گلزنی برای خط حمله بارسا ثبت شده، فاصلهای ندارند. این در حالی است که این تیم در ادامه فصل با تیمهایی چون ختافه و کوردوبا در لیگ بازی دارد و اگر آنها بتوانند نمایشی که در سه بازی آخرشان در لیگ قهرمانان داشتند، بروز دهند زدن هفت گل بیشتر از آنچه در سال 2011 زده شد، پیش از پایان فصل دور از ذهن نیست. آنها حتی میتوانند بیش از هر زمان دیگری در تاریخ برای بارسلونا گلزنی کنند.
رسیدن به یک رکورد جدید، چیزی است که برخی روزنامهها مانند اسپورتیو کاتالونیابا این استدلال که این سه گانه بهترین خط حمله تاریخ است، در این فصل برای بارسلونا متصور هستند.
مخالفت با این مساله کار آسانی نیست. زمانی که مثلث هانری، مسی و اتوئو در خط حمله حضور داشتند با استفاده از تواناییهای فیزیکی شان به تخریب حریفان میپرداختند، در ادامه سهگانه ویا، مسی و پدرو از هنر فوتبالیشان استفاده میکردند و با ظرافت فوتبالی رقبا را از پیش برمیداشتند اما سه گانه کنونی ترکیبی از هر دو توانایی را در اختیار دارند.
سهگانهای متفاوت
مسی، نیمار و سوارز میتوانند به رقبایشان با هزار روش مختلف ضربه بزنند؛ هر سه آنها دریبلزنهای ماهری هستند، در بین بهترین تمام کنندگان جهان قرار دارند و هر کدام آنقدر باهوش هستند که بتوانند با توجه به نوع بازی و رقیبی که در پیش روی خود دارند، شرایط را به سود تیمشان تغییر دهند.
در همین زمان هماهنگی خوب این سه با یکدیگر به بارسلونا این امتیاز را داده که در ضد حملهها هم قوی باشد. حتی بدون در اختیار داشتن توپ هم این سه گانه ترسی برای انجام کارهای مرموز خود ندارند. مسی باز هم روحیه پرس کردن را بهدست آورده و برای دستیابی به موقعیت بهتر در میدان میجنگد.
سوارز همچون گذشته برای گلزنی سیریناپذیر نشان میدهد و نیمار از نظر فیزیکی رشد چشمگیری داشته اگرچه او همچنان نیاز دارد که در هفته چند ساعتی را در سالن بدنسازی به تمرین بپردازد تا بدنش با فوتبال اروپایی تطبیق پیدا کند. اگر از نظر فیزیکی آنها تلاش کنند مانند هانری، مسی و اتوئو باشند و از نظر توان فکری مانند مسی، ویا و پدرو عمل کنند، به همان موفقیتهایی که آنها دست یافتند، خواهند رسید.
بهترین سهگانه تاریخ
در اینکه کدام یک از مثلثهای هجومی تاریخ باشگاه بهترین هستند، هنوز شک و تردیدهایی وجود دارد. سهگانههای بزرگ باشگاه در سالهای 2009 و 2011 ویژگیهای قابلتوجهی داشتند. هر دو سهگانه به اندازه کافی برای عملکرد در بالاترین سطح فوتبال تجربه داشتند. اتوئو پیش از اینکه در فینال سال 2009 لیگ قهرمانان اروپا برای بارسا گلزنی کند، یکبار دیگر این کار را برای کاتالانها انجام داده بود. او در فینال سال 2006 مقابل آرسنال گلزنی کرد و پیش از اینکه در رم به دومین قهرمانی اروپاییاش به همراه بارسلونا برسد، چنین تجربهای را در پاریس کسب کرده بود. پدرو و ویا هم چنین تجربهای داشتند زیرا در جام جهانی 2010 و یک سال قبل از اینکه آنها به فینال ویمبلی راه پیدا کنند، بخشی از بار موفقیت تیم ملی اسپانیا بر دوش آنها بود.
اکنون نیمار و سوارز هم چنین تجربههایی دارند. نیمار قهرمانی کوپا لیبرتادورس را در کارنامه کاری اش دارد و سوارز چنین موفقیتی را در کوپا آمریکا بدست آورده است بنابراین هیچ یک از آنها بازیکنان جوان و بیتجربهای نیستند. تنها نکتهای که در مورد آنها باید به خاطر سپرد این است که هر دوی آنها برای اولین بار در چنین نقطهای از لیگ قهرمانان اروپا مشغول بازی هستند. اگر این را بپذیریم که جام جهانی، جام ملتهای اروپا و لیگ قهرمانان اروپا سه رقابت مهم دنیای فوتبال هستند، باید این را هم قبول کنیم که این دو تجربه بازی در رقابتهایی با چنین جذابیتی را دارند.
به سوی برلین
گرچه کسی از آینده خبر ندارد اما اگر این هماهنگی باقی بماند، بدون شک باید منتظر بارسلونا در ماه ژوئن در برلین باشیم. حرکت به سوی آینده میتواند فشارها را کاهش دهد تا به مراتب نمایشهای بهتری از این ترکیب را شاهد باشیم. البته به همان نسبت میتواند این مثلث با شکست مواجه شود.
وقتی آنالیزهای مقطعی صورت میگیرد، تعداد گلهایی که این مثلث به ثمر رساندهاند میتواند بر تجربه آنها سایه بیندازد اما وقتی عملکرد آنها را بخصوص در نیمه دوم بازیهای حساس بررسی میکنیم، اهمیتشان بیش از پیش در تیم مشخص میشود.
اگرچه با وجود آنها هنوز نتوانستند به اندازه مثلث مسی به همراه پدرو، ویا یا هانری و اوتوئو مورد ستایش واقع شوند. بیشک آنها برای اینکه بتوانند منتقدانشان را به سکوت بکشانند باید چشم شان را به بالا بردن جام در برلین بدوزند. شاید اکنون خیلی از همین منتقدان حرفهایشان در سال 2009 را فراموش کرده باشند اما وقتی به فینال سال 2009 بازمیگردیم بسیاری کارشناسان بخصوص در بریتانیا حتی مسی را مورد انتقاد خود قرار داده بودند و ظرفیت وی را کمتر از پذیرش قهرمانی اروپا میدانستند؛ اتفاقی که برخلاف کریستیانو رونالدو برای مسی رخ نداده بود و او هرگز در فینال لیگ قهرمانان اروپا بازی نکرده بود. اما او به میدان رفت و پس از عبور از ریو فردیناند، ادوین فن درسار هم را پشت سر گذاشت تا گل دوم بارسا را به ثمر برساند و تیمش را به قهرمانی سوق دهد. اگر سوارز و نیمار بتوانند چنین دستاوردی را برای بارسا رقم بزنند، بزرگی سهگانه خط حمله بارسلونا غیرقابل انکار خواهد بود.
ESPN / مترجم: عرفان خماند
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد