حضور در تست بارسا
هنوز حضور در تست بارسلونا را به یاد دارم. 13 سال داشتم و 15 روز اینجا ماندم. ما در یک هتل نزدیک پلاژا اسپانیا ماندیم و همه چیز خیلی خوب بود. همتیمیهایم خیلی خوب از من استقبال کردند و فقط چند روز طول کشید تا با هم دوست شویم. تجربه فوقالعادهای بود.
بعد از آن، هر اتفاقی که در دوران حرفهایام رخ داد، ویژه بود، حتی روزهای دشوار، زیرا آنها هستند که با تاثیرشان، زندگی شما را میسازند اما آن دوره تمرینی در بارسا فوقالعاده بود. داستانهای زیادی در مورد آن روزها وجود دارد، از جمله دستمالی که چارلی رکساچ اولین قرارداد من را نوشت اما خودم اصلا آن را ندیدهام و نمیدانم این موضوع حقیقت دارد یا نه!
در راه تمرین
وقتی در راه رفتن به تمرین هستم، همیشه به آرامی رانندگی میکنم. واقعا از رانندگی لذت میبرم. واقعا خوب است که قبل از تمرین، کمی زمان داشته باشید تا تمدد اعصاب کنید. قبل از بازی هم همین طور است. من همیشه از یک مسیر میروم زیرا به من کمک میکند تا تمرکز کنم. وقتی در مسیر هستم هم مردم من را میشناسند. فکر میکنم بیشتر اوقات از روی خودرو، متوجه من میشوند اما گاهی هم پیش آمده که کسی در حال عبور از خیابان بوده یا پشت چراغ قرمز ایستاده و با یک نگاه، ناگهان متعجب میشود و میگوید: وای، خودتی! واقعا جالب است.
تمرین
همه ما یک ساعت قبل از تمرین، به باشگاه میرسیم. با هم صبحانه میخوریم و قبل از تمرین، هرکسی مشغول کار خودش میشود. بعضیها به سالن بدنسازی میروند تا خودشان را آماده کنند. بعضیها به اتاق فیزیوتراپی میروند، بویژه اگر یک مصدومیت جزئی برایشان رخ داده باشد. گروهی هستند که قبل از تمرین با هم ماته (یک نوع چای ویژه منطقه آمریکای جنوبی که کافئین بالایی دارد) مینوشند. من گاهی اطراف زمین تمرین دور میزنم یا داخل رختکن مینشینم. بستگی به روز دارد اما نوشیدن ماته و صحبت کردن با همتیمیها، برنامه ثابت
هر روزمان است.
پیکه، اینیستا، سسک و لا ماسیا
نمیتوانم بگویم اینکه هم تیمیها را برای مدت زیادی میشناسید، خیلی مهم است اما واقعا احساس خوبی است که با چنین دوستان فوقالعادهای، لحظاتتان را سپری میکنید؛ دوستانی مثل آندرس اینیستا، سسک فابرگاس و جرارد پیکه. آیا پیکه به همان اندازه که میگویند، شوخ است؟ بعضی وقتها، اما وقتی موقع فوتبال میشود، او خیلی جدی است. همه در مورد اینکه پیکه در رختکن دائم شوخی و خنده راه میاندازد، صحبت میکنند اما میتوانم بگویم اینطور نیست. وقتی زمان فوتبال میشود، فقط دو کلمه در ذهن همه است: جدیت و کار.
آمادگی ذهنی برای بازی
مثل بقیه بازیکنان تیم برای بازی آماده میشوم؛ از وقتی بازی قبلی تمام میشود. در مورد اینکه چه کار خوبی انجام دادیم و چه کاری را میتوانستیم بهتر انجام بدهیم، صحبت میکنیم. بازیهای زیادی را در مدت کوتاه
انجام میدهیم؛ بنابراین بسیار مهم است که همیشه رو به جلو فکر کنیم. قبل از بازی هیچ کار خاصی انجام نمیدهد. من از آنهایی نیستم که قبل از بازی در رختکن فریاد میزنند. ترجیح میدهم آرام بمانم و در مورد شرایطی که ممکن است در بازی با آن روبهرو شویم، فکر کنم.
فراغت بعد از بازی
بعد از تمرین معمولا به خانه میروم تا با خانواده، پسرم و نزدیکانم باشم. واقعا همین کار را میکنم. ورزش دیگری انجام نمیدهم. آنها را از تلویزیون تماشا میکنم؛ فقط همین. گاهی اوقات با همتیمیهایم در بارسا یا تیم ملی آرژانتین، پلی استیشن بازی میکنیم که همیشه سرگرمی خوبی است. اگر روزی باشد که تمرین سنگینی داشته باشیم، شبها زودتر میخوابم اما در مجموع، من و همسر و پسرم، زمان مشخصی برای خواب نداریم. ترجیح میدهم تلویزیون همیشه روشن باشد. صدای آن کمک میکند راحتتر بخوابم.
به دنیا آمدن تیاگو
از زمان به دنیا آمدن تیاگو، زندگی من تغییر زیادی کرد. او مهمترین مساله زندگی من است. بزرگ کردن بچه با هیچ چالش دیگری قابل مقایسه نیست. اولین چیزی که به آن فکر میکنید، همیشه باید فرزندتان باشد. البته این یک تجربه فوقالعاده است. بیتردید داشتن فرزند، بهترین هدیهای است که هرکسی میتواند در زندگیاش آرزو کند. آیا او میداند پدرش چه کسی است؟ نه، واقعا نه. او هیچ درکی از این موضوع ندارد. او فقط دو سال دارد. البته همسرم گفته وقتی من را در تلویزیون میبیند، تشخیص میدهد. خیلی جالب است.
کنار آمدن با فشارها
کنار آمدن با فشارها جذاب ترین موضوع در فوتبال است. شخصا تلاش میکنم تا بیشترین کمک را به خودم بکنم. همیشه تلاش میکنم آرام باشم تا در زمین بهترین عملکرد را داشته باشم. وقتی چمن را زیر پایم احساس میکنم، مطمئن میشوم این کاری است که بیش از همه از آن لذت میبرم. این فشارها یک نعمت است یا ضرر؟ نمیدانم. تلاش میکنم از این فشارها برای بهتر بازی کردن استفاده کنم. این فشارها به من کمک میکند تا تمام تواناییهایم را به کار بگیرم.
زندگی روزمره
یکی از سوالهایی که بیش از همه هواداران از من میپرسند، این است که چطور میتوانم یک زندگی عادی داشته باشم. صادقانه بگویم که فکر میکنم یک زندگی معمولی دارم. تلاش میکنم هر کاری را که میخواهم انجام بدهم و فکر میکنم همین کار را میکنم. هواداران بارسا خیلی به من احترام میگذارند. البته همیشه میخواهند عکس و امضا بگیرند اما فکر میکنم این زندگی عادی است. اگر بخواهم، میتوانم بدون مشکل در خیابان قدم بزنم. معمولا برای قدم زدن بیرون نمیروم اما این فقط به این دلیل است که ترجیح میدهم در خانه کنار خانوادهام باشم.
رسانهها خیلی در زندگی خصوصیام سرک نمیکشند. من مشکلی با آنها ندارم. به اینکه آدمهای زیادی دورم باشند و عکس و فیلم بگیرند، عادت کردهام.
بهنام جعفرزاده / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد