او به مسائل اساسی زندگی پرداخته و در همه عمرش تلاش کرده مصداق بارزی از یک هنرمند راستگو باشد که با الگوهای بازار و روایتهای عادیشده دنیایش را دچار تزلزل نکند و با داستانگویی خوب و جذاب، هنرش را به بیانیهای خشک و خالی از جاذبههای مسحورکننده داستان و هنر تقلیل ندهد. او بیهوده پایان آثارش را رها نمیکند و جاهطلبتر از آن است که بخواهد تنها سوال را مطرح کند و ما را تنها بگذارد، او همیشه به ابداع فلسفه و راه و روشی برای زندگی متعهد بوده است.
شما راهی جز دوست داشتن او ندارید و این دوست داشتن مثل هر دوست داشتن دیگری میل و وسوسه شناخت بیشتر را در شما ایجاد میکند؛ به همین دلیل هم، خواندن درباره وودی آلن میتواند برای کسی که حتی یکی دو فیلم بیشتر از او ندیده بسیار دلچسب باشد و اگر هم دچار این گناهید که تا به حال فیلمی از او ندیدهاید، راه برای شما باز است و میتوانید گفتوگو با او را بخوانید و بعد یا در حین مطالعه شروع به دیدن فیلمهایش کنید و از این فیلم دیدن عالمانه، لذت ببرید و به مدعیان فخر بفروشید.
بله او مجموعهای از متنوعترین فیلمها را با نگاه خود ساخته است و اگر پول و بردار و فرار کن (1969) را دوست نداشته باشید و کمی به نظرتان سبک بیاید (در این صورت به نظرم خیلی بدسلیقهاید) حتما عاشق آنی هال (1977) میشوید (البته هیچ انسانی روی زمین چارهای جز دوستداشتن این فیلم ندارد)؛ اگر به نظرتان خوابگرد (1973) کمی لوس و اغراقآمیز بیاید، نمیتوانید در عین خنده، مجذوب تأملات عمیق منهتن (1979) نشوید و اگر در نظرتان امتیاز نهایی (2005) زیادی جدی باشد، از سحر رز ارغوانی قاهره (1985) نمیتوانید پر نشوید، اگر در نظرتان ویکی کریستانا بارسلونا (2008) در تصویر روابط انسانی زیادی مدرن باشد، میتوانید با خوانشی دوباره از زنها و شوهرها (1992)، دلیل این نگاه را بهتر بفهمید و در لذتش شریک شوید. اگر در نظرتان به رم با عشق (2012) ساده و زیادی سهل بیاید، نمیتوانید جادوی روایت در نیمه شب در پاریس (2011) را دستکم بگیرید، میتوان این دوتاییها را تا پایان ادامه داد و حتی برعکساش کرد، خوشبختانه وودی آلن به چرندهای دیگران گوش نداده و نمیدهد و در آستانه هشتاد سالگی هم همچنان فیلم میسازد و هنوز هم پاسخهایی به تناقضات زندگی دارد، میتوانید این شکوه و نابیت و پختگی را در اثر سال گذشته او «جادو در مهتاب» هم ببینید. آلن، قریب به چهل فیلم ساخته و همواره تلاش کرده مضامین موردنظر و پاسخهای خود را به فلسفه زندگی، به مخاطبان خود منتقل کند.
حالا با ترجمه بسیار خوب گلی امامی، گفتوگوی مفصل ارک لکس با وودی آلن درباره فیلمهایش یا بهتر است بگویم درباره زندگیاش به چاپ رسیده است. گفتوگوها پر از جملههای خاص آلنی است؛ شوخیها و جملات بهیادماندنی او که در فیلمهایش فراوان است در این کتاب هم بسیار زیاد و البته به شکل بداهه ـ که جذابیتشان را بیشتر میکند ـ حضور دارد.
آلن جزو نویسندگانی است که جملات او در زبان عادی براحتی به کار میرود، در ذهن میماند و بسیاری بارها از زبان او استفاده میکنند. (مثلا به این جمله آلن در این کتاب توجه کنید: واقعیت همیشه جای تاریکی برای بودن است [مکثی میکند و پوزخندی میزند] ولی تنها جایی است که میتوانی غذای چینی بخوری). کتاب گفتوگو با وودی آلن نمایی است از خروش خلاقیت در یکی از نابغههای هنرهای نمایشی، آنطور که از پروپیمانی کارنامه و گفتههایش در کتاب مشهود است، خاموشنشدنی است و بهطور مداوم در او میجوشد.
علیرضا نراقی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد