موجودات زنده هر کدام به نوعی هوش و استعداد خود را در زمینهای خاص بروز میدهند. در حقیقت شاید این بیشتر باور ما انسانهاست که باعث میشود گروهی از حیوانات را باهوش و گروهی دیگر را کودن و نادان خطاب کنیم. یک مثال زنده از این باور اشتباه را میتوان در شامپانزهای به نام بونوبو سراغ گرفت. بونوبو یا شامپانزه کوتوله گونهای در معرض خطر انقراض است که در کشور کنگو زیست میکند. بونوبوها مثل اغلب شامپانزهها شناگران ماهری نیستند و همین مساله باعث شده تا اغلب از آنها با عنوان میمونهای کودن و خرفت یاد شود. اما جالب است بدانید استعداد یادگیری 2 نوع بونوبو به نام کانزی و پنبنیشا، سالها دانشمندان را به خود مشغول کرده است. مثالها از این دست کم نیست؛ به عنوان یک مثال دیگر میتوان از سگهای نژاد بوردر کولی یاد کرد که در مرز انگلستان و اسکاتلند پرورش داده میشوند. این نژاد خاص 2 خصلت مهم دارد: هوش و فرمانپذیری. چیسر نام سگی اسکاتلندی از نژاد بوردر است که معنای بیشتر از هزار شیء را به زبان انگلیسی متوجه میشود! این همه در حالی است که ما بارها و بارها درباره هوش کلاغها، بویژه در زمینه استفاده از ابزارهای گوناگون، توانایی منحصربهفرد فیلها در تشخیص تصویر خود در آینه و کارهای اعجابانگیز دلفینها با استفاده از حواس گوناگونشان مطالبی را اینجا و آنجا شنیدهایم. اکنون این پرسش مطرح میشود که اطلاق عنوان احمق و نادان به حیوانات خونسرد تا چه اندازه ریشه در واقعیت دارد؟
تحقیقات معدود، اما شگفتانگیز
در چند دهه گذشته تحقیقات زیادی در زمینه قابلیتهای شناختی گونههای مختلف مارمولکها، لاکپشتها و مارها انجام شده است. اما متاسفانه تعداد معدودی از دانشمندان مغز مارها را از نزدیک تجزیه و تحلیل کردهاند. دانشمندانی که تحقیقاتی از این دست را انجام دادهاند به نتایج جالب توجهی هم دست یافتهاند. دکتر گوردون ام. بورگاردت، متخصص فیزیولوژی تطبیقی از دانشگاه تنسی یکی از این معدود دانشمندان است. وی در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز چنین گفت: «قطعا موجودات خونسرد در گذشته آنطور که باید مورد مطالعه قرار نگرفتهاند و مساله اینجاست که بسیاری از مردم واقعا به هوش و ذکاوت بسیاری از این موجودات شک دارند. تا مدتها باور بیشتر مردم این بود که موجودات خونسرد صرفا ماشینهایی هستند که براساس غریزهشان عمل میکنند، اما به واقع اکنون زمان تغییر این باور فرا رسیده است. زیرا مطالعات متعدد بویژه روی مغز مارها نشان میدهد که به هیچوجه آنطور که تصور میشد، ابتدایی نیست.» مطالعات در عین حال روایتگر این واقعیت است که مهارتهای خاص و پیچیده مغزی در مارها قدمتی فراتر از باورهای گذشته دانشمندان دارد؛ زیرا ریشه همه این مهارتها را باید در سازگاری برای بقا جستجو کرد.
لاکپشت پا قرمز، معمای دالان را حل میکند
دکتر آنا ویلکینسون، متخصص فیزیولوژی تطبیقی از دانشگاه لینکلن در انگلستان است که روی گونهای لاکپشت به نام پاقرمز مطالعاتی انجام داده است. دکتر ویلکینسون در یک آزمایش هدفمند معمایی را برای یک لاکپشت ماده پاقرمز طرح کرد. وظیفه لاکپشت این بود که در یک دالان مارپیچ تلاش کند بدون بازگشت به عقب مسیر دسترسی به یک عدد توتفرنگی را پیدا کند. این لاکپشت باهوش در نهایت توانست از امتحان سخت خود با سربلندی بیرون آید و دکتر ویلکینسون را به این نتیجه برساند که این حیوان با استفاده از یک سیستم تجزیه و تحلیل مغزی توانسته موفق شود. ویلکینسون در تشریح این آزمایش به نشریه نیوساینتیست گفت: «اهمیت این آزمایش از این جهت است که لاکپشت مجبور بوده برای پیدا کردن مسیر از قابلیت یادآوری خاطرات استفاده کند. موفقیت این لاکپشت نشان میدهد که این حیوان نه تنها نادان نیست که بسیار باهوش و زرنگ است.» تحقیقات بیشتر روی این لاکپشت نشان داد که این حیوان برای ردیابی مسیر از نوعی نشانگرهای خارجی استفاده میکند و این موضوع از اینرو اهمیت دارد که پستانداران نیز دقیقاً از همین شیوه برای جهتیابی بهره میگیرند. آزمایش دکتر ویلکینسون زمانی جالبتر شد که وی با استفاده از یک پرده دور تا دور دالان را پوشاند. تاریکی سبب شد تا لاکپشت دیگر نتواند از کلیدهای راهنمای موجود در محیط اطراف استفاده کند. اما استراتژی لاکپشت در این مورد هم جالب توجه بود. ویلکینسون در این مورد گفت: «لاکپشت در این آزمایش هم تا جایی که میتوانست تلاش کرد بازوهایش را دقیقا در همان جاهایی قرار دهد که قبلا آنها را گذاشته بود و این کار از این جهت خاص است که حتی پستانداران هم بندرت از این ترفند استفاده میکنند.»
رمز موفقیت مارمولک استوایی: استراتژیهای مختلف
شناخت مهارتهای جهتیابی از جمله موارد منحصربهفرد در آزمایشهای رفتارشناسی حیوانات است. اما تحقیقات صرفا بر این مساله متمرکز نشده است؛ بلکه برعکس تلاش شده حتیالامکان موضوعات جالب توجه دیگری هم مورد مطالعه قرار گیرند. یکی از این موضوعات انعطافپذیری رفتاری است که در علم رفتارشناسی از آن با عنوان قابلیت و توانایی تغییر رفتار از طریق تغییر عوامل خارجی نیز یاد میشود. این قابلیت خاص به حیوانات اجازه میدهد تا خود را با شرایط محیطی جدید و طبیعتا منابع غذایی موجود در آن محیط سازگار و هماهنگ کنند. تاکنون تحقیقات نشان داده که پرندگان و نخستینسانان مانند میمونها این قابلیت منحصربهفرد را دارند؛ اما تازهترین تحقیقات حاکی است که حتی مارها نیز از این نعمت بیبهره نماندهاند. در این مورد خاص شاید ذکر یک مثال خالی از لطف نباشد. دکتر مانوئل اسلیل، زیستشناس دانشگاه دوک این رفتار خاص را در مورد نوعی مارمولک استوایی به نام آنوله به بوته آزمایش گذاشته است. آنوله یک جنس خاص از ایگواناست که 391 گونه در جهان از آنها شناخته شده است. آنولهها را شاید بتوان یکی از بهترین مثالهای سازگاری موجودات زنده با شرایط محیطی قلمداد کرد. جالب است بدانید آنها استراتژی خاصی هم برای شکار دارند. روش آنها به این صورت است که اغلب از بالا بر سر طعمه خود یورش میبرند.
دکتر اسلیل در تحقیقات خود تلاش کرد تا شرایط را به نوعی تغییر دهد که آنولهها دیگر نتوانند از این روش برای شکار استفاده کنند. اسلیل، لارو حشره مورد علاقه آنولهها را در یک سوراخ کوچک پنهان کرد و روی آن را با یک درپوش آبی محکم بست. واکنش آنولهها در نوع خود کمنظیر بود. از مجموع 6 آنولهای که در آزمایش دکتر اسلیل مورد استفاده قرار میگرفتند، 2 مورد تلاش کردند تا درپوش را از بالا باز کنند اما موفق نشدند و 4 آنوله دیگر هم هرکدام تلاش کردند از جهتی مختلف به سمت طعمه نقب بزنند. نکته قابل تعمق در همه این مثالها این است که تمام راهکارهایی که این موجودات خونسرد به کار بستند، همگی نشان از هوش این حیوانات دارد. واقعیتها نشان میدهد جانوران خونسرد فقط به علت شرایط محیطی است که ناچارند، دمای بدن خود را تغییر دهند؛ اما این مساله کوچکترین ارتباطی با نبوغ آنها ندارد.
منابع:
questia.com و eol.org و smithsonianmag.com و dogbreedinfo.com
فرناز حیدری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد