قطعا این ایده، ایده مبارکی است و چهره خاکستری شهر را فرهنگیتر از همیشه نشان میدهد و شهروندان بدون آن که به زحمت بیفتند برشی از تاریخ، هنر و فرهنگ را در شتاب سرسامآور شهر مرور میکنند.
این روزها فرصتی بهوجود آمده تا آثار فاخر هنرمندان طراز اول را در ابعاد 3 متر در 6 متر به نظاره بنشینیم؛ کاری که در هیچ جای اروپا، آمریکا و... نظیرش را سراغ نداریم.
ایدهای که متولیان امر امیدوارند بعد از اجرای آن شهروندان با هنر، فرهنگ، موزهها و نگارخانهها بیش از پیش آشتی کنند، اما ای کاش قبل از اجرایی کردن این پروژه هنری! مطالعات بیشتری صورت میگرفت و این مساله از زوایای متعددی دیده میشد، زیرا طراحی استراتژی اگر با اجرای استراتژیکی همراه نباشد مطلوب و موثر نخواهد بود.
اجرایی کردن این ایده چند مشکل ظاهری دارد و یک مشکل ماهوی؛ از جمله این که:
1 ـ خیلی از آثار برای آن که در کادر بیلبوردها بگنجند دفرمه چاپ شده و کیفیت کار بشدت افت کرده و از ارزش هنری اثر کاسته شده است.
2 ـ گرافیک شناسنامه این آثار از کیفیت لازم بر خوردار نیست.
3 ـ برخی از آثار خیلی تکرار شده است که این امربه دلایل متعدد خوب نیست.
4 ـ هیچ اشارهای به سبک و مکتب کارها نشده که این امر از لوازم اولیه معرفی یک اثر هنری است.
به عبارت دیگر وسواس علمی و لازم برای معرفی درست آثار و خالقان آنها وجود نداشته است. اما مشکل ماهوی این ایده مناسب، رعایت نکردن شرایط ظرف و مظروف در ارائه این آثار ارزشمند است.
هر رسانه، خصوصیات و ظرفیتهای خاص خود را دارد که بر مبنای آنها، مخاطب خاص آن رسانه تعریف میشود.
بیلبورد یک رسانه محیطی و تبلیغی است! موزه، نگارخانه و حتی مجموعههای شخصی نیز رسانههایی دیگر است با کارکردهایی دیگرتر.
کارشناسان طراحی تبلیغات بیلبوردی معتقدند: مدت زمانی که یک تابلو در محیط مخروط بینایی مخاطب قرار میگیرد؛ حدود 7 ثانیه است، برای این که بیننده در این زمان کم بتواند اثررا ببیند، تحلیل کند، بفهمد و از آن لذت ببرد، باید اطلاعات ارائه شده در بیلبورد، کوتاه، مفید، ساده، درشت و با یک شعار ساده و... همراه باشد. که این اتفاق در این بیلبوردها نیفتاده است.
ضمن این که بخش اندکی از آثار هنری را میشود گذری و پشت فرمان و با سرعت متوسط 90 کیلومتر نگاه کرد ولی اکثریت آثار هنری را به دلیل هنری بودنشان فقط باید با جان و دل و با فراغ بال نگریست که آثار مانای هنرمندانی که شرح آن در بالا رفت از جمله نقاشیخطهای استاد مافی، نقاشیهای استاد کمالالملک و مینیاتورهای استاد فرشچیان از آن جمله است و نمیتوان آنها را در رسانه بیلبورد به نمایش گذاشت و انتظار داشت مردم هم در شلوغی و ترافیک تهران رانندگی کنند، هم این آثار هنری را درست ببینند و از این دیدن بصری بهره هنری ببرند.
آیا میشود اثری مثل آفتابگردانهای ونگوگ را در بزرگراه در حال رانندگی مشاهده کرد؟ آیا این نظاره کردن به ارتقای فرهنگ بصری منجر خواهد شد؟ در این آثار هزار نکته باریکتر از مو وجود دارد که نمیشود آنها را سرسری گرفت و با سرعت مطمئنه، هم رانندگی کرد و هم به تماشای درست آنها نشست.
علی طلوعی - کارشناس رسانه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد