در گذشته سبک زندگی از طریق خانواده انتقال مییافت و عادات مصرف و سلیقهها و آداب زندگی روزمره به توارث و نسل به نسل میگشت و در سالهای طولانی تغییر چندانی هم نمییافت. با شکل گرفتن زندگی مدرن و سرعت تحولات اجتماعی، یکی از مهمترین و محسوسترین تغییرات زندگی بشر، در سبک زندگی است که دیگر نه به وسیله خانواده، بلکه از طریق رسانهها شکل میگیرد.
اکنون سالهاست که دیگر پدربزرگها و مادربزرگها در شکل دادن به سبک زندگی ما نقشی ندارند بلکه رسانهها هستند که بیوقفه ما را به پوشیدن این لباس و خوردن آن غذا عادت میدهند و بیآنکه بفهمیم، گرایش و سلیقه ما را در مصرف مادی و نحوه هزینه کردن مالی برای دکوراسیون اتاق و معماری خانه یا مصرف فرهنگی و گوش دادن به موسیقی و تماشای تابلوی نقاشی، تعیین میکنند. نوع زندگیهای جدید و فضاهای متفاوتی که اکنون در آن قرار داریم جایگاهی را برای رسانه ایجاد کرده و قدرتی برای آن فراهم ساخته که در طول تاریخ بشر هیچگاه قدرتهای نظامی حاکمان از آن برخوردار نبودهاند، زیرا قدرتمندترین حاکمان نیز هرگز نمیتوانستند بر دلها حکم برانند اما علایق و دلبستگیهای رسانهای چنان است که حتی در خصوصیترین خلوت هر کسی و در عالم خواب نیز میتواند رؤیاهای او را شکل دهد.
به این ترتیب بی آنکه دریافتکننده پیامهای رسانهای بداند و بفهمد به عروسکی کوکی تبدیل میشود که نه تنها مصرف مادی و فرهنگی زندگی روزمرهاش را صاحبان رسانه برایش تعیین میکنند بلکه آنها هستند که تصمیم میگیرند چه چیزی را درست بداند و چه چیزی را غلط !
مخصوصا در مورد رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی این موضوع بسیار مشهودتر است زیرا اولا دریافت و مصرف این رسانهها بسیار سریع تر و آسانتر است و از داخل تاکسی تا روی تختخواب در هر گوشی موبایل با گیرنده در ارتباط است و ثانیا نوع ارتباط تعاملی و دوسویه این رسانهها فضای اثربخشی و هویت سازی نیز برای مصرفکننده فراهم میکند و او را در ضمن یک گروه قرار میدهد که سبک زندگی و شیوه مصرف مشترک را به صورت ابزاری برای حفظ هویت و ضمانت پذیرش توسط دیگران در میآورد.
مفهوم حدیث شریف و مشهور «من أصغی إلی ناطق فقد عبده» همین است که بندگی مدرن در واقع تسلیم بیچون و چرا در مقابل این رسانههاست و اگر مبدأ پیام و فرستنده خصوصیت شیطانی داشته باشد در واقع مصرفکننده این پیام به جای خدا شیطان را بندگی کرده است و با چشم و گوش بسته سبک زندگی خود را براساس آن محتوای رسانهای شکل داده است.
همه ما میدانیم در این آشفته بازار امکان بستن راه ارتباط و منع پیامهای رسانهای نیست و هیچ کس نمیتواند در مقابل پیشرفت سریع تکنولوژی مقاومت کند.
تنها راه سلامت در این غوغای رسانهای آموزش سواد رسانهای و آماده کردن مخاطب کودک و نوجوان برای تعامل با این هجوم گسترده پیامهای ارتباطی است و فقط در این صورت میتوان امیدوار بود که مخاطب نسل آینده ما بتواند هویت ملی و دینی خود را حفظ کند و به میراث ارزشمند نیاکان خود در سبک زندگی وفادار بماند.
حجتالاسلام محمدرضا زائری - روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد