نیکوکاری در ورزش

یک مرد بود، یک مرد

اگر «آقا تختی» نبود، ورزش ایران به چه چیز می‌توانست ببالد. مردی که همه زندگی‌اش روایت مکرر جوانمردی بود و هر لحظه درس زندگی می‌داد. آقا تختی یلی بود در میدان مبارزه،یک کشتی‌گیر بی‌نظیر که برای رسیدن به مدال‌های پرتعدادی که در کارنامه ورزشی‌اش ثبت شده همه چیز داشت.
کد خبر: ۸۰۵۱۵۶
یک مرد بود، یک مرد

تکنیک ناب، قدرت بدنی فوق‌العاده، هوش بالا و... اما این فاکتورها را در خیلی‌های دیگر هم می‌شد دید. آنچه غلامرضا تختی را از همه قهرمانان دیگر جدا می‌کرد، همان چیزی است که از آن به مروت و فتوت یاد می‌شود و آقا تختی معلم جوانمردی بود.

وقتی قصه‌های زندگی آقا تختی را مرور می‌کنیم انگار که از میان افسانه‌ها و قصه‌ها پهلوانی برخاسته تا به همه گوشزد کند خوب بودن و جوانمرد بودن برای کتاب‌ها نیست. می‌توان قهرمان بود و پهلوان هم بود و این دو هیچ تناقضی با هم ندارند. می‌توان اخلاق را در بالاترین سطح خود داشت و مدال آورد. آقا تختی و حکایت‌های پرتعداد جوانمردی‌هایش نمونه بارز کارکردهای اجتماعی یک ورزشکار است؛ حکایت مردی که برای همه الگو است و می‌توان حکایت‌های او را بارها خواند و از آن یاد گرفت. آقا تختی همان پهلوانی است که همه می‌دانیم وقتی فهمید دست حریفش مصدوم و آسیب‌دیده است تا انتهای مسابقه هیچ گاه به آن دست حتی نزدیک هم نشد. شهرت تختی به جوانمردی آن چنان است که حتی حریفان او در سطح جهانی به آن اذعان دارند و به عنوان مثال قهرمانی اسطوره‌ای چون الکساندر مدوید درباره او گفته است: «من در سفرهایم به ایران بارها شاهد رفتار صمیمانه و دلسوزانه تختی با مردم بودم. به نظرم او برای کمک به مردم هیچ محدودیتی نداشت. در اروپا خیلی مرسوم نیست مردم مشکلاتشان را با ورزشکاران مطرح کنند، اما در ایران آن سال‌ها، تختی مورد رجوع مردم بود. به عبارت دیگر او خیلی بیشتر از هویت ورزشی‌اش در جامعه مطرح بود. به نظرم این ارزش است.»

شاید بیرونی‌ترین قصه‌ای که آقا تختی برای حل مشکلات مردم برجای گذاشته به زلزله در بوئین‌ زهرا بازمی‌گردد. سال 1340 زلزله بوئین زهرا به وقوع پیوست، روایت داستانی این زلزله در فیلم سینمایی «آوار» به تصویر کشیده شده است. این زلزله جمع کثیری از اهالی سرزمینمان را به کام مرگ کشاند و خدمات‌رسانی به افراد مورد اشاره در دستور کار قرار گرفت. تختی برای بسیج عموم مردم، کیسه‌ای برداشت و همراه دوستانش چون مرحوم حسین نوری در خیابان‌های اطراف بازار تهران گشت و مردم به شوق دیدار او به خیابان آمده بدون درخواست رسید، در کیسه نیکوکاری تختی پول ریختند. با بلندگو شخصاً از مردم می‌خواست تا به هموطنان زلزله‌زده‌شان هر چه در توان دارند، کمک کنند. زنان گوشواره و گردنبند و انگشتر و مردان پول اهدایی خود را تقدیم می‌کردند و واکنش‌ها چنان باورنکردنی بود که بلافاصله موج بزرگی از نیکوکاران به ‌راه افتادند و ده‌ها کامیون به وی سپرده شد. تختی سمبل‌های فرهنگ نیکوکاری را هم می‌شناخت و با آن که تحصیلات آکادمیک زیادی هم نداشت، می‌دانست نیکوکاری سمبلیک او در عامه مردم اثرگذار خواهد بود، بنابراین او زندگی پسر و دختری از بازماندگان زلزله را تامین کرد و سرپرستی آنها را به عهده گرفت.

کار تختی در زمان خود چنان بدیع بود که مردم حتی آنها که در کیسه او پول ریخته بودند وامدار محبت و انسانیت مرحوم تختی شده بودند و کار تختی در تاریخ ماندگار شد. امروز در رویداد‌های مشابه همه یاد تختی می‌افتند. تختی را فقط زلزله بوئین زهرا نبود که تختی کرد. قبل از این زلزله و بعد از آن هم تختی همیشه یاور مظلومان و نیازمندان بود.

افشین خماند / گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها